نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
دو پسر بچّه با هم به قصابي رفتند. وقتي پشت قصاب به آنها بود، يکي از آن دو کمي گوشت برداشت و آن را توي جيب دوستش چپاند. وقتي مرد قصاب به اطراف نگاه کرد، متوجّه موضوع شد و آنها را به دزدي متّهم کرد. پسري که گوشت را برداشته بود، سوگند ميخورد که گوشت پيش او نيست و پسري که گوشت توي جيب او بود سوگند ميخورد که او آن را ندزديده است. قصاب که متوجّه حيلهي آنها بود، گفت: «شما ممکن است مرا با سوگند دروغ فريب بدهيد، امّا خدايان را نميتوانيد فريب بدهيد.»
زبانبازي و سخن دوپهلو، چيزي از ماهيّت زشت دروغ کم نميکند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
زبانبازي و سخن دوپهلو، چيزي از ماهيّت زشت دروغ کم نميکند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.