1347-1263 ش / 1388-1301 ق/ 1884-1968 م

اندیشه سیاسی عبدالکریم زنجانی

شیخ عبدالکریم زنجانی، از جمله اندیشمندان ایران جدید است. ایران جدید بعد از شکست ایران از روسیه در دو جنگ 1814-1828 م و تحمیل دو قرارداد گلستان و ترکمنچای به ایران، شروع می‌گردد. جامعه‌ی ایران و نخبگان
پنجشنبه، 6 مهر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اندیشه سیاسی عبدالکریم زنجانی
 اندیشه سیاسی عبدالکریم زنجانی

نویسنده: یوسف خان‌محمدی (1)

 
 

مقدمه

شیخ عبدالکریم زنجانی، از جمله اندیشمندان ایران جدید است. ایران جدید بعد از شکست ایران از روسیه در دو جنگ 1814-1828 م و تحمیل دو قرارداد گلستان و ترکمنچای به ایران، شروع می‌گردد. جامعه‌ی ایران و نخبگان سیاسی و مذهبی در این جنگ با یک پدیده‌ی جدید به نام مدرنیته مواجه می‌شوند که غرب را نسبت به جهان اسلام و ایران برتری بخشیده و نیرومند کرده است؛ پیشرفت غرب به خاطر مدرنیته بوده است. برای غلبه بر ضعف درونی جهان اسلام و ایران بحث اصلاحات در جامعه‌ی ایران و جهان اسلام در ذهن دولتمردان و متفکران جهان اسلام پر رنگ گردید. زنجانی جزء متفکران اصلاح‌طلب در ایران و جهان اسلام محسوب می‌گردد که درصدد اصلاح جامعه‌ی خود و جهان اسلام با احیای هویت اسلامی و نشان دادن ظرفیت‌های استفاده نشده در جهان اسلام است.
زنجانی ضمن صورت‌بندی مشکلات و معضلات جهان اسلام به جمود و قشری‌گری، خصومت‌های مذهبی، شیوع خرافات و اوهام و انحرافات به نام دین اسلام، عدم شناخت واقعی نسبت به غرب و تقلید کورکورانه از آنها؛ عدم توجه به تعلیم و تربیت و علوم عقلی و اخلاق اسلامی و بی‌توجهی علماء و دانشمندان به واقعیت‌های اجتماعی باعث عقب‌ماندگی جهان اسلام و ایران شده است. ایشان با توجه به این معضلات، دست به تألیف آثاری در زمینه‌های مختلف اسلامی زد. از جمله فلسفه‌ی اسلامی و نقد فیلسوفان بنام غرب، (2) سیاست اسلامی و اخلاق و کلام اسلامی و فقه اجتماعی و سیاسی که معتقد است ثمره‌ی تمام احکام اسلام، حکومت اسلامی بوده است. این مقاله که با روش و نظریه‌ی توماس اسپریگنز سامان یافته، به تحلیل و بررسی آراء و اندیشه‌های سیاسی زنجانی می‌نشینیم. (3)

شرح حال

1. زندگی

شیخ عبدالکریم زنجانی (1347-1263 ش) یکی از فیلسوفان و مراجع تقلید کمتر شناخته شده‌ی جهان اسلام است. وی در سال 1263 ش در یکی از روستاهای تابع زنجان به نام باردوق آقاجی در یک خانواده‌ی روحانی متولد شد و در شب هجدهم شهریور 1347، در شهر نجف اشرف رحلت کرد. جدّ اعلای پدری وی از علمای عرب اهل نجف بود که در مسافرت به مشهد مقدس به درخواست مردم زنجان در این شهر مقیم شد. و جد مادری او سید محمد مجتهد امام جمعه‌ی زنجان بود. جدّ و پدر شیخ عبدالکریم از علمای طراز اول زنجان بودند. زنجانی با این موقعیت خانوادگی که داشت، تحصیلات ابتدایی و بخشی از دروس حوزوی را در شهر زنجان که در آن زمان از مراکز مهم علمی محسوب می‌شد، گذراند، و برای ادامه‌ی تحصیل به شهر تهران و سپس به نجف اشرف روانه شد. از استادان مشهور ایشان در زنجان علاوه بر پدرش، آخوند ملا قربانعلی زنجانی بوده است که حوزه‌ی درسی پرآوازه‌ای در آن زمان داشته است؛ عبدالکریم خارج فقه و اصول را در نزد ملا قربانعلی زنجانی تلمذ می‌کرد.
این دوره با انقلاب مشروطیت ایران مصادف بود. زنجان نیز به خاطر قرار گرفتن بین تهران و تبریز دو کانون اصلی انقلاب مشروطه، در وضعیت استراتژیکی قرار گرفته بود. آخوند ملا قربانعلی زنجانی از جریان مشروطه‌ی مشروعه طرفداری می‌کرد این تأثیر بسزایی بر شکل‌گیری اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی گذاشت. (4) عبدالکریم، فلسفه، ریاضیات و منطق را نزد آقا میرزا ابراهیم حکمی زنجانی و میرزا مجید زنجانی که از فیلسوفان و ریاضی‌دانان معروف عصر خویش بودند، گذراند. وی برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت و از شاگردان مرحوم آشتیانی شد و سپس عازم نجف اشرف و از شاگردان خاص سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آیت‌الله فیروزآبادی شد. در آن زمان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی که معروف به خاتم الفقهاء و صاحب کتاب عروةالوثقی مرجعیت تام داشت و در امور سیاسی ایران از جریان مشروعه حمایت می‌کرد و یک پیوند عمیقی بین صاحب عروه و آخوند ملا قربانعلی زنجانی به عنوان مرجع تقلید و شیخ شهید فضل الله نوری بود. علاقه‌مندی صاحب عروه بر آخوند ملا قربانعلی زنجانی استاد سابق شیخ عبدالکریم زنجانی زمینه را برای نزدیکی شیخ عبدالکریم زنجانی با صاحب عروه فراهم کرد.
زنجانی بعد از مدت کوتاهی در حلقه‌ی درس صاحب عروه از ایشان و مرحوم فیروزآبادی اجازه‌ی اجتهاد دریافت کرد. این دو مرجع سعی می‌کردند بعد از خودِ شیخ عبدالکریم زنجانی مرجعیت و رهبریت شیعه را به دست بگیرد ولی تحولات سیاسی و اجتماعی نجف مانع از این امر گردید. زنجانی پس از اتمام دوره‌ی تحصیل به تدریس و پژوهش‌های عمیقی در حوزه‌های مختلف فقهی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی پرداخت. علاوه بر تدریس خارج فقه و اصول به تدریس سطوح عالی فلسفه پرداخت. از شاگردان بنام ایشان در فلسفه‌ی آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی بوده است. (5) بعد از مروی اجمالی به سیر زندگی زنجانی و معرفی آثار علمی ایشان براساس چارچوب نظری مطرح شده معضلات و مشکلات جهان اسلام از دیدگاه ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

2. آثار

شیخ عبدالکریم در فقه، اصول، کلام، فلسفه و دیگر علوم اسلامی بیش از هفتاد جلد تألیف کرده که اکثر آنها منتشر شده است. برخی از مؤلفات ایشان از این قرار است:
1. تطور الفلسفه (تکامل فلسفه)، 2. محاضرات الفلسفه (درس‌هایی در فلسفه)، 3. دروس الفلسفه (در جزء یکم آن قضاوتی صحیح بین فلاسفه‌ی اسلامی و فلسفه‌ی یونان نموده است و با منطق و برهان و دلایل حسّی و شواهد کافی وجود فلسفه‌ی اسلامی را ثابت کرده است. در قسمت دوم آن مطالعه‌ای تطبیقی میان فلسفه‌ی اسلامی و فلسفه‌ی جدید غرب و عقاید دکارت، بیکن، کانت، داروین و اینشتین انجام داده و به صراحت یک نتیجه‌ی مشخص از این مقایسات گرفته است)، 4. تعلیقات بر کفایه (اصول فقه)، 5. حقایق الاصول (اصول فقه)، 6. روح الفلسفه، 7. تعلیقات بر رسائل (اصول فقه)، 8. الادیان و الاسلام (علم کلام)، 9. برهان الامامة (علم کلام در اثبات امامت)، 10. تعالیم الاسلام (فقه)، 11. الحقوق فی الاسلام (فقه و حقوق)، 12. السیاسات السلامیة (سیاست از نظر اسلام)، 13. الفقه الارقی فی شرح العروةالوثقی (فقه استدلالی با رویکرد سیاسی)، 14. شرح مشکلات الکتب الاربعة (شرح مشکلات چهار کتاب اصلی شیعه در حدیث)، 15. معضلات علم الرجال، 16. منطق الحدیث (یک شیوه‌ی نو در علم منطق)، 17. تعلیقات بر منطق شفاء (نوشته‌ی ابن سینا)، 18. اسرار التنزیل (تفسیر قرآن مجید)، 19. تفسیر آیات الاحکام (تفسیر آیات فقهی قرآن مجید)، 20. رحلة الامام الزنجانی در دو جلد (سفرنامه و خطابه‌های او در سفر به کشورهای جهان اسلام)، 21. جامع المسائل (رساله‌ی عملیه و فقه فارسی همراه با بحث عقاید در اول آن)، 22. ذخیرة الصالحین (فقه)، 23. طریق النجاة (فقه)، 24. مناسک حج (فقه)، 25. ابن سینا خالد بآثاره (ابن سینا با کتاب‌هایش جاودانه است؛ زندگی‌نامه‌ی ابن سینا)، 26. الفیلسوف الکندی (زندگی‌نامه‌ی فیلسوف شهیر جهان اسلام یعقوب الکندی. این رساله ایشان را صاحب اعیان الشیعه با ذکر نامشان تحت عنوان قال الشیخ عبدالکریم الزنجانی» اقتباس نموده است)، 27. خطبة الناریه (خطبه‌ی آتشین، این سخنرانی را ایشان در بیت‌المقدس در سال 1935 م و در برابر هفتاد هزار مسلمان ایراد نموده است که ضمن دعوت مسلمانان به وحدت و یکپارچگی، خطر صهیونیت‌ها را برای جهان اسلام گوشزد کرده است ایشان مسلمان را به مسافر قطاری تشبیه می‌کنند که در ایستگاه قطار به خواب رفته و قطار آمده و رد شده است)، 28. المُثُل العلیا (فقه)، 29. رسالة الوحی و الالهام، 30. الوحدة الاسلامیة (شیخ عبدالکریم در این کتاب علل اختلافات بین مسلمانان و سپس راه‌حل‌های اتحاد آنها را ارائه می‌دهد. کتاب محکم و استواری از نظر ادله و برهان است که برگرفته از قرآن و سنت و عقل است)، 31. وسیلة النجاة (رساله‌ی عملیه‌ی عربی، فقه)، 32. کتابی فارسی در عقاید (شامل سه فصلِ فلسفه‌ی ضرورت دین، سرّ طبیعی تجدد ادیان، ناموس طبیعی خاتمیت دین اسلام)، 33. الاعداد الروحی (فتوای جهاد زنجانی همراه با سخنرانی‌هایشان علیه اسرائیل غاصب)، 34. المحاضرات الزنجانی (راهکارهای اصلاحی زنجانی برای جهان اسلام)، 35. رسالة فی المعراج (در مورد کیفیت معراج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم))، 36. رسالة فی المعاد الجسمانی، 37. نظرة فی النظرة النسبیة لانشتاین (در این کتاب زنجانی نظریه‌ی نسبیت اینشتین را نقد کرده و در آن اثبات کرده که این نظریه را پیشتر خواجه نصیرالدین طوسی مطرح کرده است)، 38. التعلیقات علی الاسفار الاربعة، 39. التعلیقات علی الهیّات الشفاء، 40. التعلیقات علی شرح الاشارات للطوسی، 41. التعلیقات علی حکمة الاشراق شهاب‌الدین السهروردی الزنجانی، 42. حاشیة علی اللئالی المنظومة، 43. عصمة الانبیاء و الائمة (در علم کلام)، 44. التعلیقات علی الشوارق، 45. حاشیة علی کتاب التبصرة، 46. حاشیة علی نجاة العباد، 47. حاشیة علی جواهرالکلام، 48. شرح المکاسب، 49. احکام الربا، 50. احکام العلم الاجمالی فی افعال الصلاة، 51. رسالة فی توثیق عمر بن حنظله، 52. شرح الإ ساغوجی، 53. مذکرات و الملاقات مع رجال العالم، 54. یگانگی اسلام، 55. التعلیقات علی تجرید اقلیدس، 56. التعلیقات علی شرح تذکرة البرجندی، 57. التعلیقات علی مفتاح الحساب، 58. الکامل فی اصول عقد الانامل، 59. الجامع فی الجفر و الرمل و الزایرجة و الاوفاق.
شیخ عبدالکریم زنجانی کتاب‌های خطی نیز داشته است که بعد از وفات ایشان چون وارث نداشت، وصی‌شان آقایان آل‌ثابت از تجار کربلا تمام کتابخانه‌ی زنجانی را از نجف به کربلا منتقل می‌کنند و دیگر از سرنوشت کتاب‌های خطی زنجانی اطلاع دقیقی در ست نیست. خادم زنجانی به نگارنده می‌گفتند زنجانی پانزده سال از اواخر عمر در کتابخانه‌ی شخصی‌اش مشغول تحقیق و پژوهش و تألیف کتاب‌هایی در مورد اسلام، فلسفه و معضلات سیاسی اجتماعی جهان اسلام بود. (6) وقتی که کتابی را تمام می‌کردند آن را در پارچه‌ای قرار داده و داخل صندوق مخصوص کتب خطی می‌گذاشتند، که وصیّ زنجانی آن را به کربلا منتقل کرد و تاکنون اطلاعی از این آثار نیست.

اندیشه‌ی سیاسی

معضلات جهان اسلام و زنجانی

نابسامانی‌ها و انحطاط جامعه‌ی اسلامی از دغدغه‌های اصلی زنجانی است. وی ابتدا به صورت‌بندی مشکلات و معضلات جهان اسلام و سپس تجزیه و تحلیل آنها می‌پردازد. زنجانی معتقد است مشکلات امروزی جهان اسلام به صورت کلی هم زمینه‌ی داخلی داشته و هم از عوامل خارجی و استعمار نشئت می‌گیرد. به نظر زنجانی، نخبگان جامعه‌ی اسلامی در طرح اسلام واقعی که پاسخ‌گوی تمام نیازهای بشری در تمام زمان‌هاست، کوتاهی کردند و از توجه و تأمل به مسائل ضروری و مورد نیاز مردم غافل شدند و به مسائلی پرداختند که با واقعیت‌های اجتماعی همخوانی نداشت؛ استعمارگران نیز از فرصت استفاده علیه اسلام تبلیغ کردند و عدم توسعه‌ی جهان اسلام را به ناتوانی آموزه‌های اسلام نسبت دادند لذا در بین نسل جدید این ایده مطرح گردید که برای برون‌رفت از این معضلات باید اسلام و دین را کنار گذاشت. غافل از اینکه این عقب‌ماندگی و انحطاط، سستی و ناامیدی ناشی از عملکرد نامناسب نخبگان در درجه‌ی اول و اعمال و عملکرد خودِ مسمانان در درجه‌ی دوم بوده است، که از اسلام و روح واقعی آن جدا شده و به آموزه‌هایی روی آوردند که با جامعه و فرهنگ آنها سازگار نبود؛ در نتیجه بحران هویت و سردرگمی کل جامعه را فراگرفت. زنجانی عوامل ذیل را ریشه و سبب‌ساز مشکلات کنونی جوامع اسلامی می‌داند: 1. جمود فکری حوزه‌های فکری و فرهنگی؛ 2. اختلافات و خصومت‌های مذهبی؛ 3. فاصله گرفتن از اخلاق اسلامی؛ 4. شیوع افکارها مارکسیستی و لیبرالیستی بدون نقد و تجزیه و تحلیل و ارزیابی در جهان اسلام؛ 5. استعمار و مسئله‌ی فلسطین. (7)

1. جمود فکری حوزه‌های علمی و پژوهشی

شیخ عبدالکریم زنجانی در مورد علل جمود فکری در حوزه‌های علمیه و مراکز پژوهشی معتقد است جو حاکم بر جوامع اسلامی علیه آزادی فکر و اندیشه بوده است. در حوزه‌های شیعی، به علت ایجاد جو خفقان و استبدادی نظام سیاسی حاکم بر ایران و سایر مملکت‌های اسلامی، فقها و علمای بزرگ نتوانستند به مسائل مهم و اصلی و اساسی بپردازند. در حوزه‌های علمی اهل سنت هم به گونه‌ای دیگر علاوه بر استبداد، وابستگی مراکز علمی آنها به حاکمیت سیاسی، مانع از تحقیق و پژوهش مستقل و براساس نیازهای واقعی جامعه شد و تمام سعی آنان تأمین خواسته‌ی حاکمان و سلاطین و امیال آنها گردید. در حقیقت تمام کار علمای اهل سنت به مشروعیت‌بخشی برای اعمال و رفتار حاکمان مصروف می‌شد.
زنجانی معتقد است: فقهای پیشین ما که ما از دریای دانش آنها بهره می‌جوییم و به همه‌ی فضایل‌شان گردن می‌نهیم و فضیلت پیشاهنگی و سبقت و پیشگامی‌شان را اعتراف داریم و آنان را به عنوان استاد و خود را به عنوان آموزنده می‌بینیم، هرچند که مباحث گسترده و دامنه‌داری را در قلمرو فقهی انجام داده و تألیفات ارزشمندی را پدید آوردند و طبق اقتضای زمان و ظرفیت عصرشان، در این راه بسیار کوشیدند، لکن با این همه بر اثر حاکمیت «جوّ تقیّه» مجبور شدند که در اسلوب تا حدودی دنباله‌رو فقهای عامه باشند که از اواخر قرن دوم هجری نفوذ و حاکمیت یافته و روح جاودانه و اصیل فقه اسلام را با نوعی قشری‌گری درهم آمیخته و به خدمت خلفای انتخابی درآمده بودند. به تدریج آن خلافت نیز تبدیل به پادشاهی سلاطین جور گردید و فقهای عامه نیز استنباط‌های فقهی خود را منحصر به موضوعات عبادات و معاملات و برخی از مسائل عقیدتی فرقه‌ای نمودند و از بحث و دخالت در امور و شئون مربوط به دنیا و دولت مسلمین از ترس سلاطین جور اجتناب کردند. (8)
آنان برخی از مسائل خیالی واقع نشده را فرض کرده و درباره‌اش به بحث و بررسی می‌پرداختند، چنان‌که متأخرین از فقهایشان چنین می‌کردند و می‌کنند. از آثار سوء این جمود و قشری‌گرایی این بود که فکر اجتهادی در بینش‌شان به زوال گراییده و در نهایت منجر به تفکیک دین از سیاست گردید. درست برخلاف نظر مبارک شارع مقدس که دین خود را در دو بعد آخرت و دنیا تشریع فرموده است. در نتیجه فقهای بزرگوار ما نیز با توجه به حاکمیت جوّ تقیّه، تصنیف و تألیف به شیوه‌ی علمای عامه را در پیش گرفته و از تصریح و تعرض به مسائل مربوط به شئون زندگی اجتماعی و دنیوی مسلمین خودداری ورزیده و در کتاب‌های فقهی به مطرح کردن احکام عبادات و معاملات، به معنای اخص اینها اکتفا کردند و از طرح و بررسی گسترده‌ی مسائل مربوط به مباحثی همچون جهاد، حدود، امر به معروف و نهی از منکر و امثال اینها احتراز نمودند. (9) زنجانی در آثار دیگرش ضمن تأکید به این موضوع می‌نویسد:
«چنانچه به دنبال علت جمود برآییم که بر علما حاکم شده، و وظیفه‌ای را که اسلام برعهده‌ی آنان نهاده و فریضه‌ی بزرگی که علم به آنها وانهاده است علمی که بدان منتسب‌اند، فراموش کرده‌اند. خواهیم دید که آن سبب چیزی نیست جز آنچه در نهان آنهاست، آنها خود به جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اند رضایت داده‌اند و موقعیتی را که دین برای آنها تعریف کرده رها کرده‌اند؛ از این روی در پی این جمود و آنچه به آن تن داده‌اند از جانب خداوند و نیز از جانب خودشان ملامت می‌شوند». (10)
از جمله نکات مورد توجه زنجانی در تبیین جمود علمی در جهان اسلام، دشمنی فلسفه و دین در مجامع علمی است که حتی امروز هم تا حدودی ادامه دارد. جوّ حاکم در حوزه‌ها علیه فلسفه بوده است، نتیجه‌ی آن قشری‌گری و تک‌بعدی نگاه کردن به مسائل است، همه جانبه‌نگری و تعمق و تفکر عمیق را مانع می‌شود. این تفکر حاکم، هزینه‌های زیادی را بر جهان اسلام تحمیل کرده است. زنجانی در اکثر آثارش به ویژه کتاب دروس الفلسفه به این موضوع مهم پرداخته است که نه تنها فلسفه کفر نیست، بلکه دین، فلسفه را تأیید می‌کند و فلسفه‌ی حقیقی هم مؤید دین می‌باشد. چون در اسلام به عقل توجه جدی شده و از آن به رسول باطنی تعبیر شده است، بنابراین نپرداختن به علوم عقلی موجب شده انسداد و رخوت و سستی علمی در مجامع علمی جهان اسلام به وجود بیاید. زنجانی در مورد اتحاد و هماهنگی دین و فلسفه می‌نویسد:
«فلسفه و دین درخت‌های تنومندی از یک ریشه‌اند که نتیجه‌ی غریزه‌ی تعقل می‌باشند بلکه شاخه‌هایی از درخت تعقل هستند. فلسفه و دین در آغاز هستی‌شان با همدیگر دارای الفت و موافق می‌باشند، بلکه در غایت و هدف نیز متحدند. شناخت مبدأ عالم و مسیر هستی و اندیشه‌ی الوهیت و صفات و افعال و آثار الهی از اهم عناصر فلسفه‌اند».
زنجانی در بیان علت اختلاف دین و فلسفه می‌نویسد:
«بین فلسفه و دین تنافر خصومت‌آمیز نبود مگر بعد از اینکه عقل متکفل ادراک تمام آنچه در عالم هستی است گردید، و اینکه عقل به تنهایی پی به خالق عقل و علةالعلل ببرد. بعد از سیر قهقرایی، عقل به مرحله‌ی خامی و ناپختگی اولیه‌اش رسید و به غیر از عالم مادی چیزی درک نمی‌کرد. عقل به واسطه‌ی حواس گاهی واقع و حقیقت را درک می‌کرد و گاهی درک نمی‌کرد و گاهی از حق دور می‌شد و گاهی به حق نزدیک می‌شد. هنگامی که اهل فلسفه و دین ملتزم به آزاد کردن فکر از دایره‌ی محدود عاطفه و نیز ملتزم آزادسازی عقل از اسارتش در محیط محصور و تنگ مادی بودند». (11)
خصومت بین دین و فلسفه در قرن گذشته شدت یافت، زیرا در این قرن فلسفه مبتنی بر نظریه‌ی مادی و اصل وجود و ابدیت ماده شد به همین دلیل شأن فلسفه‌ی مادی بالا گرفت و از طرفی دین در نقض این فلسفه‌ی مادی شدت ورزید و در نفی آموزه‌های فلسفه‌ی مادی کوشید. لکن اکتشافات جدید علمی در این قرن این نکته را ثابت کرد که ماده جاودانه نیست و قانون حتمی خداوند اقتضای متلاشی شدن تمام کائنات را دارد؛ پس این مسئله ثابت شد که مذهب مادی مستند به قواعد علمی ثابت نیست و فقط برای تجربه‌های علمی می‌تواند روشی باشد. به همین دلیل دین و فلسفه در مجال واحد بعد از مدت‌ها افتراق به همدیگر رسیدند و به زودی هم‌آمیختگی دین و فلسفه همانند دوران طلایی‌اش، آشکار خواهد شد. این مطلب، سر چیزهایی است که در فلسفه‌ی شرقی و یونانی مشاهده می‌شود که از مظاهر انعطاف به طرف عقیده‌ی دینی است و فلسفه‌ی غربی تحقیقاً از عناصر و فلسفه‌ی شرقی موجودیت یافته است. زنجانی از بحث فوق چنین نتیجه می‌گیرد: امتزاج دین و فلسفه از مقتضیات طبیعت انسانی و فطرت بشری و غریزه‌ی تعقل است و به همین خاطر از این انعطاف و امتزاج هیچ دوره‌ای از ادوار فلسفه خالی نیست، حتی فلسفه‌ی دکارت و کانت و امثال اینها که از بزرگان فلسفه‌ی جدید هستند. (12)
از آنجا که بین فلسفه‌ی حقیقی و دین حقیقی هیچ‌گونه تنافر و تضادی نیست، برای خارج شدن مراکز علمی و فرهنگی از جمود، رخوت و سستی، باید فلسفه و علوم عقلی وارد بحث‌های علمی در جهان اسلام گردد. در این راستا وی خود در عمل نیز چنین می‌کرد و در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف علاوه بر تدریس خارج فقه و اصول، استاد عالی فلسفه‌ی اسلامی نیز بود. در اندیشه‌ی زنجانی، عدم توجه متفکران به مسائل و واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی جامعه از دیگر عوامل انحطاط در جهان اسلام است، به نظر ایشان آثار کسانی مشکلات جهان اسلام را حل کرده یا حداقل از مشکلات کاسته است که وارد عرصه‌های واقعی سیاست و اجتماع شده‌اند و تولیدات آنها با توجه به واقعیت‌های بیرونی شکل گرفته است؛ از جمله‌ی این نوع متفکران خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلّی و بوعلی سینا هستند:
«خواجه نصیرالدین طوسی، وزیر والامقام و صاحب تألیفات تاریخی در علوم و فلسفه و علامه حلی صاحب تألیفات کثیره در علوم مختلف عقلی و نقلی و دارای آثار جاودانه، روش و منش بوعلی سینا را دنبال کردند و کارهای تاریخی بزرگ که همیشه انوارش در افق اصلاح دین ساطع است را به وجود آوردند و دارای مناصب و مقام رفیع در پیش سلطان محمد اولجایتو خدابنده بوده‌اند، و آن عصرهای طلایی اسلامی که علمای اعلام و فلاسفه‌ی بزرگ، بزرگ‌ترین مسئولیت‌ها و مناصب سیاسی و اجتماعی را عهده‌دار می‌شدند برای این آثار و بحث‌های علمی و فلسفی و دینی تألیفات گرانبها باقی گذاشتند که در عصرهای بعدی که علما عزلت اختیار کردند و شئون دنیوی و اجتماعی را رها کردند اثری از آن آثار گرانبها نمی‌یابیم. اگر سبب جمود و رکود علمی را جستجو کنیم، علمای آن مسئولیت هدایت و رهبری جامعه را که اسلام برعهده‌ی آنها گذاشته فراموش کردند و عزلت‌نشینی اختیار کردند و در حجرات و تکایا به مسائلی پرداختند که با نیازهای جامعه‌ی اسلام فاصله‌ی بی‌انتها دارد». (13)
زنجانی بر لزوم توجه دانشمندان و نخبگان جامعه به معضلات و مشکلات جهان اسلام تأکید می‌کنند. او در سخنرانی خود در دانشگاه الازهر مصر خطاب به علما و اندیشمندان می‌گوید:
«آنچه باید مورد توجه دانشمندان این دین شریف قرار گیرد این است که عمیقاً در احوال ملل مختلف اسلامی مطالعه نمایند. بر امور آنان، در هر حالی از خیر و شر توجه و دقت معطوف دارند و برای دفاع از دین همت و حمیت عالی مصروف فرمایند، با یکدیگر تبادل نظر نموده، صفوف خود را در مقابل دشمنان دین فشرده‌تر سازند تا در نحوه‌ی احتجاجات و احساسات و عواطف عالیه‌ی دینی متحد گردیده و اطمینانشان به یکدیگر افزون‌تر شود. «آیا در این سرزمین‌ها سیر نمی‌کنند تا دل‌هایی داشته باشید که با آن بفهمند یا گوش‌هایی که با آن بشنوند» (14) آیا نه چنین است که «هر که غمخوار مسلمانان نباشد از آنان شمرده نشود» و این که به جان و مال خود در مقام دفاع از دین برآیند و اینکه کم و بیش در شهرها پراکنده شوند و ندای اسلام را در گوش دل‌ها فرو خوانند، و بدین‌سان آن را یاری دهند و در مقابل افتراء و تهمت یاوه‌گویان به دفاع برخیزند. در این حال شکی نیست که خدا ایشان را عزت و یاری دهد و در دین پایدار و ثابت قدمشان فرماید».
زنجانی در پایان می‌گوید:
«آیا در صحنه‌ی پهناور گیتی نمی‌خرامید تا صاحبدلان و عقلای مللی را ببینید که قلبی سرشار از عاطفه دارند و دلی واله و شیدای حق و حقیقت هستند». (15)
زنجانی نتیجه می‌گیرد برای بهتر زیستن و تولید علم براساس نیاز جامعه‌ی اسلامی باید از تمام تجربیات و علوم بشری استفاده کنیم. تمام این مبادلات علمی و فرهنگی باید براساس نور عقل و عقلانیت باشد و در اصول و مبانی، خودمان را محکم‌تر کنیم تا به افراط و تفریط نیفتیم و التقاطی عمل نکنیم.

2. اختلافات و خصومت‌های مذهبی

اختلافات و تفرقه یکی از عوامل مهم انحطاط جهان اسلام بوده است. این اختلاف چون حیثیت مذهبی به خود گرفته است؛ در نتیجه پیروان مذاهب دوری و بیزاری از همدیگر را یک وظیفه‌ی دینی تلقی می‌کنند و برای آنها به عنوان تکلیف تلقی می‌گردد. در حالی که دین اسلام، دین رحمت و بخشش و مهربانی است. وقتی به سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) نگاه می‌کنیم، پیامبری که طبق نص قرآن کریم تمام رفتار و گفتارش حجت است «هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست» (16) وقتی که انسان زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه را مطالعه می‌کند آن آزار، اذیت‌ها و تخریب شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط قریش را می‌بیند، قریش را مستحق سخت‌ترین مجازات می‌داند، اما وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مکه را فتح می‌کرد، یکی از اصحاب به نام سعد «شعار خشونت» سرداد: «امروز، روز برخورد خونین است، امروز حرمت‌ها شکسته می‌شود، امروز خدا قریش را خوار می‌کند». (17) اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این شیوه‌ی برخورد حتی با کفار را نپذیرفت و شعار رحمت، مهربانی و گذشت سر داد و فرمود: «امروز روز مهر ورزیدن است؛ امروز، خداوند، قریش را عزیز می‌کند» (18) یا وقتی زندگی و سیره‌ی علی (علیه‌السلام) مورد تأمل قرار می‌گیرد حساسیت ایشان نسبت به فرد و فرد افراد جامعه و سعی در حفظ حرمت همه‌ی آنها را می‌بیند؛ وقتی که خبر غارت خلخال زن اهل کتاب به ایشان می‌رسد، می‌فرماید: «اگر از این پس مرد مسلمانی از غم چنین حادثه بمیرد، چه جای ملامت است، که در دیده‌ی من شایسته‌ی چنین کرامت است». (19)
پس اولین کسی که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایثار و فداکاری در جهت وحدت مسلمین عمل کرده است علی (علیه‌السلام) می‌باشد. پس چگونه ممکن است کسی ادعا کند بر دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است یا پیرو علی (علیه‌السلام) است، در جامعه‌ی اسلامی به اختلاف بپردازد و خون و آبروی برادر مسلمان خودش را بریزد. در طول تاریخ به موازات اختلافات و تفرقه، اندیشه‌ی اتحاد نیز فعال بوده، توسط افراد اندیشمند و همه‌جانبه‌نگر دنبال می‌شده است. اندیشه‌ی اتحاد بین مسلمانان از دغدغه‌های زنجانی بوده است و معتقد بود منشأ و ریشه‌ی اختلافات فرقه‌ای و مذهبی هیچ نسبتی با دین اسلام ندارد همه‌ی اینها از کج‌فهمی دین، سوء استفاده‌ی بعضی از سیاستمداران و دسیسه‌های بیگانگان می‌باشد.
به نظر زنجانی دین اسلام دین جامع و سعادت و خوشبختی انسان را در دو جهان تضمین کرده است. مسلمانان را از اختلاف و نزاع برحذر می‌دارد. همان طور که قبلاً اشاره شد زنجانی میانی اتحاد و پرهیز از نزاع و اختلاف را براساس مبانی قرآن و سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی (علیهم‌السلام) و عقل استنباط می‌کند؛ یعنی کسانی که دنبال اختلافات و فرقه‌سازی هستند نتیجه‌ی آن نزول عذاب الهی است. «بگو خداوند قادر است از بالای سر یا از زیر پای شما عذاب برانگیزد یا به شما جامه‌ی تفرق و گروه گروه شدن بپوشاند و خشونت بعضی از شما را بر بعضی دیگر بچشاند». (20)
این تفرقه و دو دستگی مسلمین که رنگ دین به خود گرفته به شهادت تاریخ از دیرباز تاکنون زاییده‌ی تحرکات احزاب و دستجاب سیاسی و حب ریاست و جاه‌طلبی مشتی از خدای بی‌خبر بوده است که محو آثار آن برای پی‌ریزی و تحکیم مبانی اتحاد و یگانگی اسلامی امری ضروری و فوری است. (21)

3. فاصله گرفتن از اخلاق اسلامی

بحث اخلاق و نقش آن در تداوم زندگی اجتماعی و سیاسی انسان‌ها از بحث‌های مهم انسان‌ها در عصرهای مختلف بوده است. در ادیان مختلف هم اعم از ادیان توحیدی و غیرتوحیدی در مورد فضیلت اخلاق و چگونگی گسترش آن در جامعه بحث‌های مفصلی شکل گرفته است. از میان ادیان توحیدی دین اسلام بالاترین توجه را به اخلاق داشته است و اخلاق را زیربنای جامعه‌ی اسلامی معرفی می‌کند. زنجانی نیز به عنوان یک اندیشمند اسلامی یکی از عوامل مهم انحطاط جامعه‌ی اسلامی را دوری از اخلاق اسلامی می‌داند. برای داشتن جامعه‌ای آزاد، آباد، پویا و تعالی یافته باید به اخلاق اسلامی روی آورد و در جامعه آن را احیاء کرد.
زنجانی اخلاق را اساس جامعه و دین می‌داند و تهذیب اخلاق را بعد از دانستن اصول دین اهم تکالیف می‌شمارد که باید فرد فرد جامعه به آن بپردازند. زیرا زوال اخلاق حسنه و فضایل ملکات خوب، سبب زوال و فنای دین است. شارع اسلام که با دین، کلیه‌ی موجبات سعادت دنیا و آخرت نوع انسان را فراهم کرده است، به حیله‌ها و تدبیرهای مختلف، فضایل اخلاقی را در بین مسلمانان از بین می‌برند به طوری که مسلمانان دین اسلام را که اخلاق از ارکان مهم آن می‌باشد مانع از رسیدن خود به سعادت دنیا تصور می‌کنند: «به طوری که خود به دست خود و دست مؤمنان خانه‌های خود را خراب می‌کردند پس ای دیده‌وران عبرت بگیرید» (22) و غفلت دارند از اینکه قوه‌ی معنوی و اخلاقی مسلمین اگر سالم بماند بر نیروی مادی دیگران برتری پیدا می‌کند. (23)
زنجانی، گسترش برق‌آسای اسلام در صدر اسلام را به خاطر حاکمیت ارزش‌های اسلامی بر مسلمانان می‌داند و معتقد است مسلمین صدر اسلام به قوت مبدأ و اخلاق حسنه بر ملل عظیمه که دارای تجهیزات مادی زیادی بودند ولکن فاقد قوه‌ی معنوی و اخلاقی بودند غلبه کردند. یعنی پیروزی مسلمانان بر دو دولت و امپراطوری بزرگ آن عصر یعنی امپراتوری رم و حکومت ساسانی به خاطر اخلاق و فضایل اخلاقی مسلمانان بود. (24)

4. شیوع افکار مارکسیستی و لیبرالیستی بدون نقد و ارزیابی در جهان اسلام

از جمله مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی که دامن‌گیر جامعه‌ی اسلامی شد، شیوع افکار مارکسیستی و لیبرالیستی در جهان اسلام بود. متفکران و روشنفکران جهان اسلام در برخورد با چنین افکار وارداتی از غرب و شرق برخوردهای متفاوتی از خود نشان داده‌اند. بعضی از متفکران همچون سید قطب به ردّ کامل چنین ایده‌هایی پرداختند. عده‌ای از متفکران، معتقد به پذیرش کامل این افکار و کنار گذاشتن دین اسلام در حوزه‌های عمومی شدند. از این طیف فکری افرادی مثل تقی‌زاده، حیدرخان عمو اوغلی و آخوندزاده را می‌توان نام برد. (25)
دسته‌ی سوم بر این باور هستند که اسلام جوابگوی تمام نیازهای امروز بشری است، اما براساس عقلانیت و مبانی اسلامی، می‌توان از فرآورده‌های عقل بشری که امروز به آن رسیده استفاده کرد و به تبادل فرهنگی پرداخت. عراق نیز یکی از کانون‌های این افکار بود. زنجانی سعی کرد با عقلانیت و طبق مبانی اسلامی با این افکار برخورد کند. او مقالات و کتاب‌های متعددی با عقلانیت و طبق مبانی اسلامی با این افکار برخورد کند. او مقالات و کتاب‌های متعددی را در این زمینه به نگارش درآورد: از جمله محاضرات زنجانی، دروس الفلسفه و غیره می‌باشد.

5. استعمار و مسئله‌ی فلسطین

خاورمیانه نه تنها زادگاه سه دین و تمدن‌های متعدد بود، بلکه قرن‌های زیاد کانون دانش و اندیشه‌ها، فنون و محصولات و نیز گهگاه مرکز نظامی و سیاسی بوده است. معضل اساسی این منطقه وجود اسرائیل در قلب منطقه است. در نظر عده‌ای از متفکران از جمله شیخ عبدالکریم زنجانی؛ استقرار و توسعه‌ی اسرائیل ادامه‌ی تجاوزآمیز امپریالیسم غرب علیه اعراب و سرزمین‌های اسلام است. از این دیدگاه، اسرائیل به وجود آمد تا سر پل نفوذ، رخنه و سلطه‌ی غرب در منطقه باشد؛ صهیونیسم صرفاً حربه‌ی امپریالیسم و اسرائیل، آلت دست دول غربی بوده است. (26) طبق اسناد تاریخی، طرح تشکیل دولت اسرائیلی و صهیونیستی قبل از فروپاشی خلافت عثمانی از جانب استعمارگران انگلیسی ارائه شده بود. آنان حتی از سلطان عبدالحمید خلیفه‌ی عثمانی، درخواست کردند که سرزمینی را در منطقه در اختیار صهیونیست‌ها قرار بدهد که با مخالفت سلطان عثمانی روبه‌رو گردید. سلطان عبدالحمید در خاطرات خودش می‌نویسد:
«از من در برابر پنجاه میلیون لیره طلا خواسته شد که اجازه دهم یهودیان سرزمینی ملی برای خود زیر نظر ما در فلسطین برپا کنند، تا این اجازه تضمیمی برای استمرار خلافت ما باشد؛ اما من امتناع کردم و نپذیرفتم و به آنها [انگلیسی‌ها] گفتم پذیرش این امر به شرافت خلافت صدمه می‌زند. از اینکه پیشنهاد آنها را که به شرافت صدمه می‌زد را رد کردم و این امر به عزل من منجر شد، ولی وجدانم خیلی راحت است». (27)
شیخ عبدالکریم زنجانی ضمن سفر به بیت‌المقدس و کشورهای اسلامی و سخنرانی در تل آویو تلاش‌های گسترده‌ای را برای جلوگیری از شکل‌گیری دولت صهیونیستی اسرائیل انجام داد.

شاخص‌های جامعه‌ی سیاسی مطلوب

1. حکومت شایستگان

از شاخصه‌های جامعه‌ی سیاسی زنجانی، حکومت شایستگان می‌باشد. وی معتقد است یکی از عوامل مهم پیشرفت همه‌جانبه که در صدر اسلام اتفاق افتاد، انتخاب افراد شایسته و کاردان برای مسئولیت‌های مهم سیاسی، اجتماعی و نظامی بود. زنجانی با استناد به سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حکومت اسلامی می‌نویسد: شایسته‌سالاری به معنای واقعی کلمه در اسلام بوده است. در حکومت نوپای اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، ملاک انتخاب مسئولان، تنها تقوا (تعهد) و شایستگی (تخصص) بود؛ خاندان، ایل و تبار مطرح در جامعه‌ی قبل از اسلام در کسب موقعیت اجتماعی و سیاسی مؤثر نبود. (28) زنجانی با یادآوری سیره‌ی حکومتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خواستار برگشتن به اسلام اصیل و به کارگیری آن در جامعه‌ی امروزی بود. در جامعه‌ی سیاسی مطلوب زنجانی باید شایستگان در رأس امور قرار گیرند تا مصالح امت اسلامی و منافع ملی از بین نرود؛ چون طبق دستور قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام ابعاد اسلامی، اجتماعی و اقتصادی الگوی فرازمانی مسلمانان در تمام اعصار است: «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است». (29) در جامعه‌ی سیاسی زنجانی به جاه‌طلبان و قدرت‌طلبان مسئولیت واگذار نمی‌شود. چون در حکومت اسلامی قدرت هدف نیست بلکه وسیله‌ای برای خدمت به مردم جامعه است. زنجانی حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند، که در اسلام به شیفتگان قدرت و ثروت مسئولیت داده نمی‌شود:
«ابوموسی نقل می‌کند من و دو نفر از پسر عموهایم بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدیم و یکی از پسر عموهایم به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای پیامبر خدا، حکومت بعضی از ولایات را به ما واگذار کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جواب فرمود: قسم به خدا کسی را که خواستار و حریص حکومت باشد به او حکومت واگذار نمی‌کنیم». (30)

2. نظارت بر عملکرد مسئولان

از دیگر شاخصه‌های نظام سیاسی مطلوب زنجانی، نظارت دقیق بر عملکرد کارگزاران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. با وجود اینکه در انتخاب حاکمان و والیان باید دقت کافی و کامل صورت بگیرد چگونگی اعمال این نظارت را زنجانی به دو شکل پیشنهاد می‌کند:
1. 2. نظارت عمومی و همگانی توسط عموم مردم جامعه از طریق سازوکارهای اسلامی مانند امر به معروف و نهی منکر، چون مبنای قرآنی دارد؛ با مذاق مؤمنین هماهنگ است؛
«شما بهترین امتی بودید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اید، (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید». (31)
خداوند امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بهترین امت‌ها معرفی می‌کند؛ به خاطر اینکه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و قرآن آن را ملاک مؤمن بودن قلمداد کرده است. این فریضه علاوه بر اینکه سازوکاری برای کنترل حاکمان است؛ برای پاک‌سازی جامعه از آلودگی‌های اجتماعی نیز خیلی مهم و مؤثر است، به طوری که ترک آن موجب فساد در جامعه می‌شود که منجر به سلطه‌ی انسان‌های فاسد و بی‌دین بر جامعه می‌گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می‌فرماید:
«وقتی که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ترک شود، خداوند شرورترین فرد جامعه را بر آنها مسلط می‌کند، در آن زمان مردم دعا می‌کنند و از خداوند درخواست می‌کنند که حاکم شرور را از بین ببرد، خداوند دعای آنها را مستجاب نمی‌کند، چون آنها امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده‌اند».
شکل‌گیری حکومت استبدادی و ظالم نتیجه‌ی عملکرد خود مردم است. پس باید مردم بر عملکرد مسئولان حکومتی از طریق امر به معروف و مشورت نظارت بکنند تا هم مسئولان سالم بمانند و هم جامعه به طرف شکوفایی و تعالی حرکت کند. (32)
2. 2. مسئولان رده بالای حکومتی بر عملکرد افراد تحت نظارت خود، نظارت کامل داشته باشند. زنجانی به سیره‌ی حکومتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه‌السلام) استناد می‌کند که بر منصوبان خود نظارت همه جانبه داشتند؛ هم به شکایات مردم از والیان و حاکمان توجه داشتند و رسیدگی می‌کردند و هم خودشان افرادی را برای کنترل آنها به مناطق تحت حاکمیت مسئولان می‌فرستادند تا عملکردهای خلاف و اشتباه مسئولان را گزارش بکنند. عقل بشری نیز در تمام دنیا به لزوم نظارت همه جانبه بر عملکرد حاکمان و کارگزاران، حکم می‌کند و سازوکارهای مختلفی برای کنترل و نظارت بر اعمال و رفتار آنان ایجاد کرده‌اند. مانند انتخابی بودن مسئولان توسط مردم، مدت‌دار بودنِ مسئولیت‌ها و تفکیک قوا و ایجاد سازمان‌های مستقل برای نظارت و کنترل مسئولین. لزوم نظارت و کنترل حاکمان در حکومت اسلامی بیش از 1400 سال سابقه داشته است. (33)
3. 2. مشورت با مردم در امور حکومت: مبدأ شورا برای تصمیم‌گیری در شئون عمومی، برای عامه‌ی مسلمین - که برای شیعی امامی - در زمان غیبت امام معصوم (عج) و برای سنیان از زمان رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) - باید در جامعه‌ی سیاسی از مهم‌ترین اصول قانون اساسی باشد. موجب اصل شورا در کتاب و سنت آمده است، حکومت سیاسی هیچ حاکم - غیر معصوم - مشروعیت ندارد و هیچ نوع تصرف در امور عامه‌ی مسلمین مشروع نیست مگر اینکه متکی بر اصل شورا باشد. در آیه‌ی قرآن هم بر اصل شورا تأکید دارد: نخست، آیه‌ی شریفه‌ی «کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست» (34) بر وجوب شورا برای امت در اداره‌ی امور عامه دلالت دارد. این آیه در مقام توصیف مؤمنان نیامده است بلکه در مقام بیان حکم شرعی، وضعی و تنظیمی نازل شده است که باید مسلمانان آن را در زندگانی عمومی خویش پیاده بکنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود.
دوم، آیه‌ی شریفه‌ی «در کارها با آنها مشورت کن» (35) این آیه پس از شکست مسلمانان در غزوه‌ی احد نازل شد. حاصل آرای شورا آن بود که با مشرکان در خارج از شهر مدینه روبه‌رو شوند و رأی دوم این بود که در شهرها بمانند و از آن دفاع بکنند. رای دوم را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بعضی از اصحاب دادند. با اینکه در پایان جنگ خطای نظر شورا از جنبه‌ی نظامی آشکار شده و صحت نظر مقابل را تأیید کرد، با وجود این، آیه‌ی شریفه، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر پیروی از نظر شورا ملزم می‌نماید. تاریخ‌نگاران و سیره‌نویسان موارد بسیاری از مشورت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را با اصحاب ثبت کرده‌اند. (36)

ویژگی‌های حاکم اسلامی در عصر غیبت

زنجانی در مورد ویژگی‌های حاکمان دوره‌ی غیبت معتقد است؛ آنچه در احادیث صحیحه مستفیضه وارد شده که امام (علیه‌السلام) حجت خدا بر همه‌ی خلق از جانب خداوند متعال است و همین ولایت امام علی (علیه‌السلام) رکن مذهب امامیه است و از ولایت امامت مشتق شده است؛ ولایت مجتهد جامع‌الشرایط فتوا و حکم که نایب عام امام است در راستای ولایت امامان (علیهم‌السلام) نیز است. از این‌رو امام زمان (عج) در توقیع رفع در وصف مجتهدان فرموده است: «حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم». (37) و در احادیث دیگر نیز فرموده‌اند: «رد بر آنها مانند رد بر ماست و رد بر ما مانند رد بر خداست». (38)
زنجانی برای حاکم اسلامی در دوره‌ی غیبت شروطی قائل است که با عدم تحقق آنها حکومت وی غیر مشروع می‌شود که عبارت‌اند از:
1. اعلمیت: حاکم اسلامی باید در بالاترین درجه‌ی علمی باشد، چون پیشرفت هر امتی در علم و دانش آن امت خلاصه می‌شود، لذا باید عالم‌ترین و متخصص‌ترین آنها در رأس امور قرار بگیرد تا بتواند مصالح جامعه و امت اسلامی را تشخیص داده و حفظ نماید.
2. عدالت: در حکومت اسلامی مطلوب زنجانی، که الگوی آن حکومت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) است؛ عدالت و محور قرار گرفتن آن از شاخصه‌های مهم محسوب می‌گردد.
3. شجاعت: حاکم اسلامی باید شجاع باشد. در غیر این صورت در موقع بحران‌های داخلی و خارجی نمی‌تواند آن بحران‌ها را مدیریت و مهار کند.
4. پرهیزکاری و دارا بودن ملکه‌ی تقوا: حاکم و رهبر در جامعه الگوی مردم است و تمام حرکات و رفتارهای وی در جامعه منعکس می‌گردد؛ «مردم بر آیین پادشاهانشان هستند»، (39) لذا پرهیزکاری و داشتن ملکه‌ی تقوا از شرایط بسیار مهم در رهبری سیاسی می‌باشد.
5. فصاحت و بلاغت: هر مقدار حاکم جامعه بتواند تصمیمات، ضروت‌ها و نیازهای جامعه را با بیانی بلیغ به مردم مطرح کند با پذیرش عمومی مواجه می‌شود، وقتی افکار عمومی برای برداشتن گام‌های بزرگ با دولت هماهنگ شود، زمینه برای پیشرفت و توسعه فراهم می‌گردد و جامعه به طرف بالندگی و تعالی حرکت می‌کند. فصاحت و بلاغت از خصوصیاتی است که انسان‌ها را برای رهبری و مدیریت نزدیک‌تر می‌کند. (40) از نظر زنجانی آیا در عصر غیبت، حکومت تنها از آن فقیه واجد شرایط است یا غیر فقیه هم با داشتن چنین شرایطی می‌تواند رهبری سیاسی جامعه را برعهده گیرد؛ زنجانی اولویت را به فقیه جامع الشرایط می‌دهد.

در جستجوی خروج از انحطاط

در این بخش از مقاله، راهکارهای زنجانی را برای خروج از جامعه‌ی سیاسی غیر مطلوب و رسیدن به جامعه‌ی سیاسی مطلوب مورد بررسی قرار می‌دهیم. چنان‌که گذشت، زنجانی چند عامل و عنصر را موجب انحطاط جامعه‌ی اسلامی می‌دانست از جمله؛ جمود فکری حوزه‌های فکری فرهنگی، اختلاف و خصومت‌های مذهبی، فاصله گرفتن از اخلاق اسلامی و شیوع افکار مارکسیستی و استعمار و مسئله‌ی فلسطین. در بخش قبل جامعه‌ی مطلوب سیاسی زنجانی تبیین شد که در آن هیچ کدام از این عناصر انحطاط وجود نداشت، برای نیل به جامعه‌ی سیاسی مطلوب، زنجانی راهکارهایی ارائه کرده است که به آنها می‌پردازیم:

1. رهایی از تحجر و جمود

1. بسط اجتهاد با توجه به معضلات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام: زنجانی برای رهایی از تحجر و جمود، راهکارهایی را مطرح می‌کند؛ یکی از آنها بسط اجتهاد و توجه جدی به آن و حفظ پویایی و بالندگی اجتهاد است.
2. توجه به علوم عقلی و مبادله‌ی علمی و فرهنگی با مراکز علمی جهان: خروج از جمودِ فکری و رسیدن به جامعه‌ی مطلوب که در آن تمام استعدادهای بشری شکوفا گردد مستلزم توجه جدی به دروس عقلی و فلسفه در حوزه‌های علمی و فرهنگی مخصوصاً در میان مجتهدان است.
زنجانی معتقد است، احیای تمدن اسلامی و شکوفا شدن آن مستلزم تبادلات علمی و فرهنگی با مراکز علمی تمام جهان به خصوص غرب است؛ مسائل خوب را اخذ کنیم و مسائل غیر مطلوب را حذف کنیم، و بلکه فلسفه‌ی جدید را به فلسفه اسلامی منضم کنیم و به تدریس و تحقیق و مقایسه‌ی آن بپردازیم و با نور عقل و تدبر از بین این دو فلسفه، نتیجه‌ی صحیحی استخراج کنیم که صلاحیت برای زندگی و به زیستی و بقا را داشته باشیم. (41)

2. اتحاد جهان اسلام و راهکارهای آن

1. 2. مراتب وحدت سیاسی اجتماعی

زنجانی برای دعوت به اتحاد در سخنرانی‌ها و آثار علمی خویش مراحلی را طی می‌کرد و در موقعیت‌های مختلف آن مراحل را دنبال می‌کرد. مبانی اندیشه‌ی سیاسی زنجانی برگرفته از مبانی اسلامی و قرآن بوده است؛ در نتیجه تمام کارهای اصلاحی خویش را براساس این مبانی سامان می‌داد.
وی در دعوت خویش مراحلی را براساس معیار قرآنی طی می‌کرد که مرحله‌ی اول در پی ایجاد اتحاد و یگانگی در بین مسلمانان بود، و از آن تعبیر به وحدت اسلامی می‌کند. وی مسلمانان را به برادری و مهر و محبت به همدیگر فرا می‌خواند، همان طوری که منطق قرآن چنین است: «مؤمنان برادر یکدیگرند» (42) و «همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله‌ی وحدت) چنگ زنید و پراکنده نشوید» (43) در این مرحله زنجانی در پی سامان‌دهی به اوضاع نابسامان میان مسلمانان است. البته دغدغه‌ی زنجانی فقط اختلاف بین مسلمانان نبود، بلکه مسائل و مشکلات موجود بین پیروان ادیان مختلف ابراهیمی با همدیگر زنجانی را رنج می‌داد؛ چون از نظر وی تمام ادیان الهی برای سعادت و خوشبختی انسان‌ها آمده‌اند و نمی‌توانند زمینه‌ساز ستیز و خون‌ریزی بین پیروان خودشان باشند. بنابراین تمام ادیان، در اصل برای زندگی مسالمت‌آمیز با دیگران آمده‌اند، چون اصل دین برنامه‌ی زندگی است و تنظیم کننده‌ی برنامه‌ی فردی و روابط اجتماعی می‌باشد. از جمله روابط اجتماعی رابطه با سایر ملت‌ها و ادیان می‌باشد. به خصوص قرآن کریم که مسلمانان را دعوت به گفتگو و تعاملات و همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر ادیان آسمانی می‌کند. زنجانی از آن تعبیر به وحدت دینیه یا توحید ادیان آسمانی می‌کند (44) و در این زمینه به آیاتی از قرآن استناد می‌کند: «بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را - غیر از خدای یگانه - به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» (45) «ما به خدا، و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده، و به آنچه به موسی و عیسی داده شده، و به آنچه به همه‌ی پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آورده‌ایم، میان هیچ یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم». (46)
بعد از بررسی اجمالی مراتب و مراحل وحدت از نظر زنجانی به راهکارهای عملی زنجانی برای ایجاد وحدت بین مسلمین می‌پردازیم.

2. 2. ایجاد مجلس اعلای اسلامی با همکاری دانشگاه الازهر

زنجانی اولین مرجع و اندیشمند شیعه بود که بعد از گذشت هزار سال از تأسیس دانشگاه الازهر، درهای آن بر رویش گشوده شد و ارتباطش با این دانشگاه و رؤسای آن به مدت ربع قرن ادامه داشت؛ از جمله رؤسای دانشگاه شیخ مصطفی مراغی و بعد از ایشان عبدالرزاق و سپس شیخ شلتوت. شیخ شلتوت در اولین دیدارهای زنجانی از دانشگاه الازهر جزء دست‌اندرکاران الازهر بود. وقتی که به ریاست این دانشگاه رسید، فتوای معروف مبنی بر پذیرش مذهب شیعه به عنوان پنجمین مذهب در جهان اسلام را صادر کرد.
این پیشنهاد به احتمال زیاد اعتقاد مشترک مراغی و زنجانی بود و آنها، فراتر از جمعیت دارالتقریب، بنای تأسیس آن را داشتند. مراغی در تشریح ساختار و وظایف این مجلس می‌نویسد: مجلسی به نام «مجلس اعلای اسلامی» تشکیل گردد تا در امور و احوال مسلمین و بیماری‌ها و نقاط ضعف آنان بررسی کرده، نحوه‌ی معالجه و یکنواخت کردن تعلیم و فرهنگ آنان را اعلام دارد، و فِرق، مذاهب مختلف‌شان را به یکدیگر نزدیک سازد و عموم مسلمانان نمایندگان خود را به این مجلس اعزام دارند، چه این نمایندگان رسمی و از جانب حکومت‌ها مسلمانان باشد و چه غیر دولتی. من عقیده دارم که اقدامات چنین مجلسی در آتیه‌ای نزدیک، آنچه احساسات حضرتعالی و مرا به خود مشغول داشته سبکبار گرداند. (47)
با اقدامات و فعالیت‌های مراغی و زنجانی و کمیسیون اجرایی کنگره‌ی دانشمندان در دمشق - که به شدت و حرارت و سرعت وافری به برقراری تماس و ارتباط و مذاکره با زعما و علما و بزرگان مسلمانان جهان پرداختند و پرونده‌های زیادی در این مورد تنظیم شد - امیدواری به تأسیس مجلس اعلاء و یگانگی و مسلمانان و هماهنگی و همبستگی آنها، به اعلاء درجه‌ی خود رسد؛ چنان‌که زنجانی در مطبوعات مصر از جمله روزنامه‌های قاهره اعلان کرد:
«لله الحمد، مذاکرات در محیط کامل حسن تفاهم به نیکوترین وجهی به پایان رسید و اتفاق کامل اجماعی به لزوم ایجاد یگانگی اسلام شروع شد». (48)
این ایده و راهکارهای زنجانی و مراغی به علت شروع جنگ جهانی دوم و فوت شیخ مصطفی مراغی بعد از اتمام جنگ ناتمام ماند. لازم به یادآوری است زنجانی و مراغی فعالیت‌های گسترده‌ای را برای جلوگیری از نزاع‌های مذهبی در شبه قاره‌ی هند انجام دادند.

3. 2. نوشتن کتاب جامع فقهی برای شیعه و سنی

پیشنهاد دو نظریه‌ی بسیار متین و مستدل و مؤثر دیگر از جانب شیخ محمد مصطفی مراغی بلافاصله پس از امضای قرارداد و توافق نهایی در مورد «مجلس اعلاء اسلامی» میان مراغی و زنجانی، ارائه شد. خلاصه‌ی این دو نظریه را مراغی این طور بیان کرده است:
«بر اثر گفتگوهای علمی و دینی زیاد و متنوع معلوم شد، آنچه توحید فرعی در مسائل شرعیه و فروع دینی مذاهب پنج‌گانه‌ی اسلام [است]، به موجب مصادر تشریع اسلامی بر طبق تقریر امام زنجانی امکان‌پذیر است. لازم دانستم کتاب استدلالی مفصل و جامع جمیع مسائل شرعیه‌ی عبادات و معاملات مذاهب چهارگانه‌ی اهل سنت و جماعت را که موسوم است به «المغنی الشرح الکبیر» به معظم‌له تقدیم داشته، خواهشمندم پس از اطلاع به مندرجات آن، حضرت معظم‌له مجتهد بزرگ شیعه کتابی جامع در فقه اسلامی تألیف فرماید، به نحوی که عموم مسلمانان جهان مجاز به عمل به آن کتاب در عبادات و معاملات باشند و میلیون‌ها از نسخه‌های آن کتاب فقه اسلامی را کنگره‌ی اعلاء اسلامی بین مسلمانان جهان توزیع کند. تا راهکارهایی برای اتحاد عملی مسلمانان جهان در عبادات و معاملات وحدت اسلامی و حقیقی ایجاد شود». (49)
زنجانی موافقت خود را با نوشتن چنین کتاب جامع فقهی که مبنای عملی تمام مسلمانان باشد اعلام کرد و به صراحت امکان اجرایی شدن آن را تصدیق کرد و با یادآوری قضاوت بیست و پنج ساله‌ی قاضی نورالله شوشتری مجتهد شیعی در هندوستان، چنین کاری را شدنی دانست. (50)
اما اده‌های این دو متفکر اسلامی به خاطر جوّ نامناسب نظام بین‌الملل مثل جنگ جهانی، دخالت دولت‌های وابسته‌ی استعمار، جوّ متصلّب حاکم بر حوزه‌های علمیه و مرگ شیخ مصطفی مراغی، اجرایی نشد.

4. 2. دلایل ناکامی در وحدت اسلامی از نظر زنجانی

زنجانی در تحلیل عوامل ناکامی مصلحان جهان اسلام به سه محور اشاره می‌کنند:
1. محدود بودن فعالیت‌ها: به نظر زنجانی تا زمانی که فعالیت‌ها عمومی نشود و توده‌ی مسلمانان به ضرورت انجام اصلاحی پی نبرند، فعالیت‌ها ناکام می‌گردد. منادیان اتحاد ملل عرب و اسلام، اقداماتشان فشرده و محدود است، به این معنا که آنچه ما در این مورد می‌بینیم یا می‌شنویم و می‌خوانیم عرصه‌ی محدودی است که نویسندگان یا سخنرانان از حدود آنکه، همان عنوان محسنات و فضایل اتحاد و هماهنگی و ضرورت همبستگی و حسن تفاهم است، تجاوز نمی‌کند؛ در حالی که همین روشنفکران و اصلاح‌طلبان می‌دانند این نحوه‌ی تبلیغ، ملل اسلامی آنها را بیش از جزئی تکان آن هم به طور موقت نخواهد داد. آیا روش دیگری به جز این نحوه‌ی تبلیغ و نوعی جدید جز این نوع و وسیله‌ی بهتر از این و جایی شایسته‌تر و مناسب‌تر برای انجام این امر و رسیده به غایت آمال و اجتماع مسلمانان پیدا نمی‌شود. (51)
2. فتنه‌ی استعمار و توطئه‌گران خارجی: استعمارگران با دسیسه‌های مختلف سعی در شکست تمام نهضت‌های بیداری جهان اسلام و آگاهی مسلمان و انحراف حرکت‌های اصیل اسلامی داشتند. فقر فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی زمینه‌ی چنین شیطنت‌هایی را فراهم کرده است. آنان مصلحان را به شیوه‌های ظریف، متهم و بدنام می‌کردند؛ در نتیجه مردم دور آنها را خالی کرده و نهضت اصلاح‌گری با شکست مواجه می‌شد. زنجانی در این زمینه می‌نویسد:
«دسایس استعمارگران در گذشته و حال دست از گریبان عرب و به طور کلی اسلام برنداشته و هر آن در بد نام ساختن مجاهدان و مبارزان راه خدا و آنان را تجدید عظمت و شوکت اسلام را وجهه همت قرار داده بودند، کوشیده است. آیا پیشوای خیر اندیش و مصلح کبیر شیخ محمد عبده را به عنوان آلت دست انگلیس بد نام نساخته، او را به کفر و زندقه متهم نساختند؛ همچنان که مصلح و رهبر عالی سعد زغلول و قاسم امین و دیگران را متهم کردند». (52)

3. حاکم کردن اخلاق اسلامی

در جهان امروز بحث فرهنگ و اخلاق و خصوصیات فردی و اجتماعی و تأثیر آن بر پویایی و بالندگی جامعه از مباحث مورد توجه می‌باشد. زنجانی نیز یکی از زمینه‌های پیشرفت را در مباحث فرهنگی و اخلاقی می‌بینید و معتقد است، پیشرفت‌هایی که در صدر اسلام اتفاق افتاد، به خاطر اخلاق فاضله‌ای بود که بر جهان اسلام حاکم شده بود. وی تهذیب اخلاق را بعد از دانستن اصول دین اهم تکالیف می‌داند؛ زیرا از بین رفتن اخلاق حسنه و فضایل و ملکات خوب، موجب از بین رفتن دین می‌شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الخلق وعاء الدین» یعنی اخلاق به منزله‌ی ظرفی است که دین اسلام در آن ظرف قرار گرفته است؛ و بدیهی است اگر ظرفی پر از آب بشکند آبش می‌ریزد، پس اگر اخلاق خوب مسلمین تبدیل شود به اخلاق بد، دین اسلام از بین می‌رود. (53)

4. برخورد با افکار وارداتی

از جمله مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی که دامن‌گیر جامعه‌ی اسلامی بود، شیوع افکار مارکسیستی و لیبرالیستی در جهان اسلام است. در برخورد با افکار وارداتی از غرب و شرق، متفکران جهان اسلام سه رویکرد داشتند:
1. 4. رویکرد ردّ کامل آن، افکار و علومی که در خارج از جهان اسلام و براساس مبانی عقلی غیر اسلامی تولید شده است مردود می‌باشد. سید قطب در مصر چنین رویکردی داشت و بنیادگرایی اسلامی مبنایش در برخورد با تمدن غرب چنین است.
2. 4. رویکرد دوم، پذیرش کامل افکار و اندیشه‌های غربی یا شرقی و طرفدار جایگزینی این افکار در نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بودند؛ این رویکرد معروف به غرب‌گرایان بودند و هستند، افرادی مثل تقی‌زاده، آخوندزاده و شیخ ابراهیم زنجانی چنین بودند. (54)
3. 4. رویکرد سوم که یک رویکرد متعادل است، اعتقاد به توانایی اسلام به جواب‌گویی به تمام نیازهای انسان امروزی است که باید مبنای عمل قرار گیرد؛ ولی علوم و دانش‌های تولید شده‌ی بشری در هر کجای دنیا تولید شده باشد، باید براساس مبانی اسلامی و عقلی به صورت نقادانه اخذ نمود و آنچه به فطرت انسانی سازگار است را به کار گرفت. و در جهت پویایی علمی و اجتماعی و اقتصادی استفاده کرد، این رویکرد به تبادل فرهنگی و علمی اعتقاد راسخ دارد. زنجانی موافق رویکرد سوم است. در زمان زنجانی افکار مارکسیستی در کشورهای اسلامی به خاطر بعضی از شعارهای ضد استبدادی و ضد استعماری، خیلی گسترش پیدا کرده بود. مرحوم حمید عنایت هم به آن اشاره دارد:
«از میان همه‌ی معارضه‌جویی‌های ایدئولوژیک نسبت به اسلام در قرآن بیستم، سوسیالیسم با طبع والای آن بیشتر جور در می‌آید. سوسیالیسم از ناسیونالیسم و دموکراسی به دعوت‌های اصلی اسلام در زمینه‌ی برادری، هماهنگی و مساوات نزدیک‌تر بود. در یک سطح و ساخت خاص، اسلام و سوسیالیسم به عنوان دو نظام از مهندسی اجتماعی سیاسی، در توجهی که به جمع‌گرایی یا تعدیل بین منافع جمع و فرد و کنترل دولت و توزیع عادلانه‌ی ثروت دارند، اتفاق دارند». (55)
زنجانی در برخورد با تفکرات مارکسیستی و ناسیونالیستی، دو روش داشت:
1. تبیین و ارائه‌ی اسلام جامع و پویا که توان جواب‌گویی به تمام نیازهای بشری را در تمام زمان‌ها و مکان‌ها دارد، و مقایسه اسلام با سایر ادیان، و برجسته شدن امتیازها و جامعیت اسلام. این رویکرد در سخنرانی‌های علمی متعدد در کشورهای مختلف از هند تا مصر و خلق حدود هفتاد جلد کتاب در موضوعات مختلف عرضه شده است.
2. نقد و تحلیل افکار انحرافی که فیلسوف بودن ایشان و احاطه‌ی کامل به مسائل فلسفه‌ی اسلامی و آشنایی با مبانی فلسفی غرب وی را در این عرصه منحصر به فرد کرده بود. وی در کتاب دروس الفلسفه به طور مفصل به نقد و ارزیابی مبانی فلسفه‌ی غرب و شرق پرداخته است. زنجانی در نقد نظریه‌های مخالف اسلام مراحلی را طی می‌کرد:
مرحله‌ی اول؛ در این مرحله زنجانی با طرح دقیق و کامل اصول و مبانی و فروض و اهداف نظریه به نقد آن، می‌پرداختند؛ چنان طرح موضوع می‌کردند که در بادی نظر احساس می‌شد، زنجانی از نظریه‌پردازان چنین نظریه‌ای است.
مرحله‌ی دوم؛ تبیین افکار و نظر طرفداران و مخالفان نظریه‌ی مورد نقد، تا زوایای آشکار و پنهان آن هویدا گردد و معایب و محاسن‌اش برای مخاطب روشن شود. علاوه بر این، سیر تکوین نظریه‌ی مورد بحث به صورت تحلیلی بیان می‌شد.
مرحله‌ی سوم؛ ارزیابی نظریات و دیدگاه‌های مخالف و موافق و نیز ارائه و تبیین نظریه‌ی خود و دلایل و علل رد یا پذیرش نظریه‌ی مورد بحث به صورت منطقی و فلسفی بیان می‌شد.
بیشتر جواب‌های زنجانی به شبهات و رد مکاتب ضد دینی، جواب نقصی و بیان تضادی بود که در درون این مکاتب هست. ایشان در این راستا از علوم فلسفی و ریاضی استفاده می‌کرد. چنین روشی از یک مرجع تقلید که بالاترین مقام مذهبی در شیعه محسوب می‌گردد در بین علمای معاصرش کم‌نظیر بوده است. وی در نقد مارکسیسم نیز این مراحل را طی می‌کند. در آغاز سیر تاریخی، تکوین ایده‌ی کمونیسم را از قبل از میلاد تا کارل مارکس بررسی می‌کند، مارکس توانست این ایده را به یک مکتب تبدیل کند و اصول و مبانی و اهداف این مکتب را به صورت کامل مطرح نماید. در ادامه دیدگاه صاحب‌نظران این مکتب و نیز مخالفان آن را تبیین می‌کند. با این روش تمام زوایای آشکار و پنهان مکتب مارکسیسم برای خواننده روشن می‌گردد. پس از این زنجانی نظر خود را در مورد مکتب مارکسیسم تشریح می‌کند. زنجانی معتقد بود، این مکتب سرانجامی جز شکست و نابودی ندارد. این پیش‌بینی و تحلیل زنجانی در دهه‌ی 1960 م و در زمان سیطره‌ی نظام دو قطبی و شکل‌گیری جنگ سرد در نظام بین‌الملل ارائه شد، که تفکرات مارکسیستی بر بیش از نصف جهان حاکمیت داشت، هر روز بر گستره‌ی آن مخصوصاً در کشورهای اسلامی افزوده می‌شد. (56) زنجانی دلایل ذیل را برای اثبات تحلیل و پیش‌بینی خود ارائه می‌کرد:
1. مبانی و اصول نظام مارکسیستی با فطرت انسان‌ها ناسازگار است و هر چیزی که مخالف فطرت انسان‌ها باشد نمی‌تواند دوام بیاورد. از جمله اصول مارکسیسم، سلب مالکیت خصوصی است؛ در حالی که مالکیت جزء فطریات و طبیعت انسان است و انسان به صورت ذاتی علاقه‌مند به مالکیت و حفظ اموال خودش است. هر انسانی علاقه‌مند است ثمره‌ی کار و کوشش خود را مالک شود، اگر از آن منع شود، نشاط خود را از دست می‌دهد، و بر جامعه یأس و ناامیدی حاکم می‌گردد. سرانجام جامعه‌ی ناامید، جز شکست چیزی نیست.
2. انسان دارای دو نوع نیاز مادی و معنوی است، به عبارتی انسان موجودی دو ساحتی است؛ ولی مکتب مارکسیسم، انسان را تک‌بعدی تلقی می‌کند و فقط به نیازهای مادی آن توجه دارد. از این جهت چون نمی‌تواند به تمام نیازهای انسان‌ها جواب بدهد، نمی‌تواند ادامه داشته باشد.
3. نظام سیاسی مارکسیستی، نظامی معطوف به دیکتاتوری است. مارکسیست‌ها، حکومت توده‌ی مردم را تفسیر به حکومت حزب واحد می‌کنند، پس حزب واحد جانشین مردم در حکومت می‌شود و اصل در حزب واحد هم رهبری حزب است. این همان حکومت یک نفره، بدون محدودیت قانونی است، که منجر به حکومت دیکتاتوری می‌شود. و سرانجام حکومت‌های دیکتاتوری جز شکست و نابودی نیست. (57)

5. حل مسئله‌ی فلسطین

پس از فروپاشی خلافت عثمانی و ظهور کشورهای کوچک و ضعیف مسلمان، به خصوص پس از جنگ جهانی اول، استعمارگران برنامه‌ی خود را علنی‌تر کردند و دست به اقداماتی جهت تأسیس حکومت صهیونیستی زدند. در برابر این طرح استعماری واکنش‌های مختلفی به ویژه از طرزف علما و مراجع دینی انجام شد و بعدها حکم جهاد صادر کردند، از جمله اندیشمندانی که حساسیت زیادی به مسئله‌ی فلسطین داشتند عبدالکریم زنجانی بود. وی در سال 1936 م، در سفری به مصر و سوریه به فلسطین رفت و در بیت‌المقدس و تل‌آویو سخنرانی تندی علیه تهدید صهیونیست‌ها ایراد کرد که سخنرانی‌اش در مسجدالاقصی به خطبة الناریة (سخنرانی آتشین) معروف گردید. با وقوع جنگ بین اعراب و اسرائیل، علمای بزرگ اعلان جهاد کردند، از جمله‌ی آنها و مقدم بر آنان زنجانی بود، که فتوای صریح جهاد علیه اسرائیل دادند و فرمودند اگر من توانایی حمل سلاح داشتم جزء اولین کسانی بودم که از عراق عازم جهاد با اسرائیل می‌شدم:
«همه‌ی جهانیان خبر دشمنی اسرائیل را با امت عربی و اسلامی شنیده‌اند و در این دوره‌ی حساس برای حفظ کیان اسلام و دفع خطر از بیضه‌ی اسلام و همچنین از امت اسلامی، جهاد بدون هر قید و شرطی واجب است و اضافه می‌کنم که آن فتوایی که قبلاً در سال 1355 ق / 1936 م صادر کردم و طی آن مسلمانان را به جهاد دعوت کردم لغو نخواهد شد مگر با نابودی اسرائیلی از عرصه گیتی. خطبه‌ی آتشین من در بیت‌المقدس و هشدارهایی که در تل‌آویو به یهودیان دادم از احساس دشمنی من به آن غاصبان خبر می‌دهد. همچنین از تمام دولت‌های اسلامی می‌خواهم که جهاد امت عربی برای احقاق حق و ازهاق باطل را یاری کنند». (58)
این خلاصه راهکارهای زنجانی برای حل مسئله‌ی فلسطین قبل از شکل‌گیری رژیم صهیونیستی تا جنگ‌های اعراب و اسرائیل بوده که ارائه شد.

جمع‌بندی

با امعان نظر در اندیشه و عملکرد سیاسی زنجانی مواضع سیاسی وی متأثر از مبانی فکری و از نوع اصلاحی و در پی سامان‌بخشی به جهان اسلام از طریق احیای اندیشه‌ی سیاسی اسلام و تشکیل حکومت اسلامی بوده است. مقاله‌ی حاضر براساس چارچوب نظری اسپریگنز تحلیل شده است. بر طبق این نظریه، اندیشه‌ی سیاسی هر متفکر و اندیشمندی چهار مرحله را طی می‌کند و سرانجام منجر به ارائه‌ی نوع خاصی از نظام سیاسی می‌گردد، که مورد نیاز آن جامعه‌ی سیاسی می‌باشد. با توجه به چارچوب نظری اتخاذ شده زنجانی به چندین مشکل و معضل در جامعه‌ی اسلامی تأکید می‌کنند، که بقیه‌ی معضلات اجتماعی زاییده‌ی آنهاست، که عبارت‌اند از: جمود فکری و قشری‌گرایی در حوزه‌ی آموزش و پژوهش، خصومت‌های مذهبی و فرقه‌گرایی، کم‌رنگ شدن مسائل اخلاقی در جامعه، شیوع افکار انحرافی، برخورد نامناسب با آنها و استعمار و مسئله‌ی فلسطین. زنجانی پس از تحلیل علل و عوامل آنها؛ در جامعه‌ی مطلوب سیاسی خود به ارائه‌ی راهکارهای عملی می‌پردازد.
1. توجه به علم و پژوهش: از عوامل مؤثر در انحطاط جهان اسلام، جمود فکری و سطحی‌نگری و عدم توجه به کیفیت و نگرش اندیشمندانه به مسائل است. پر واضح است، پیشرفت هر ملتی در گرو آگاهی و پیشرفت علمی آن ملت است. برای توسعه‌ی علمی و شکوفایی آن، باید توجه جدی به علوم عقلی و فلسفی شود. علاوه بر اینکه فلسفه‌ی اسلامی و حکمت عملی آن به صورت عمومی در حوزه‌های علمی و پژوهشی تدریس شود، می‌توان از فلسفه‌ی جدید هم با حفظ اصول و مبانی اسلامی و با نگاه نقادانه استفاه کرد.
چون به نظر زنجانی بازگشت صرف به گذشته کافی نیست، بلکه باید بین گذشته و حال پل زد و بهترین برنامه‌ی زندگی را فراهم کرد. برای پویایی و شکوفایی پژوهش، باید علماء درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی بشوند، چون تا زمانی که متفکر درگیر معضلات و مشکلات نشود، نمی‌تواند براساس نیاز جامعه، تولید علم بکند. تاریخ تمدن اسلامی چنین ایده‌ای را تأیید می‌کند؛ متفکران برجسته‌ی اسلامی معمولاً درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی بوده‌اند مثل، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن خلدون مسئولیت‌های سیاسی داشتند در نتیجه آثار بدیعی خلق کردند.
2. ارائه‌ی ایده «مجلس اعلای اسلامی»: زنجانی و شیخ مصطفی مراغی رئیس الازهر، برای نظام بخشیدن به حرکت‌های اصلاحی در جهان اسلام پیشنهاد تأسیس «مجلس اعلای اسلامی» را دادند؛ تا علما و نخبگان علمی و سیاسی جهان اسلام در آن جمع شوند و در مورد معضلات و مشکلات و نیازهای جهان اسلام به شور و مشورت بپردازند، و پیشنهاد از سراسر جهان اسلام گرفته بشود و در کمیسیون‌های تخصصی، بحث و بررسی و طبقه‌بندی گردد؛ و سپس آن را در جلسه‌ی عمومی که علما و نخبگان درجه اول جهان اسلام در آن هستند، مطرح کنند تا آنان راهکار ارائه بدهند. علاوه بر آن، زنجانی و مراغی پیشنهاد تدوین کتاب جامع فقهی دادند تا مبنای عمل تمام فِرق، اسلامی باشد و یک نوع وحدت رویه در فروعات دین ایجاد گردد. این ایده‌ها موجب ایجاد وحدت و همبستگی در جهان اسلام می‌شود و تشتت و تفرقه را به اتحاد و همبستگی تبدیل می‌کند و در نهایت، نتیجه مصوبات و راهکارهای ارائه شده در تمام جهان اسلام به اجراء گذاشته می‌شود.
3. زنجانی فرهنگ را مهم‌ترین عامل برای اصلاح جامعه می‌داند؛ مغز و محتوای اصلی فرهنگ در جهان اسلام، باید مبتنی بر آموزه‌های دینی باشد؛ چون دین اسلام کامل‌ترین دین است و به تمام نیازهای مادی و معنوی و روحی پاسخ مثبت داده است؛ اصولی را مطرح کرده است که فراتاریخی است، گذشت زمان آنها را کهنه نمی‌کند. در نتیجه براساس آن اصول باید نسل جدید را تربیت کرد و اخلاق اسلامی را بر آنها تعلیم داد، چون به نظر زنجانی شکل‌گیری تمدن اسلامی و غلبه‌ی حکومت اسلامی بر دو امپراتور روم و کسری به خاطر فراگیر شدن اخلاق اسلامی در جامعه‌ی اسلامی بوده است.
4. در برخورد با افکار مارکسیستی و لیبرالیستی در جامعه‌ی اسلامی، افراط و تفریط وجود دارد، عده‌ای به تقلید مطلق و عده‌ای به رد مطلق این ایده‌ها می‌پردازند، ولی زنجانی روش متعادلی را اتخاذ می‌کند و معتقد است باید با اصول مستحکم فلسفه‌ی اسلامی و با معیارهای عقلی و دینی به نقد و بررسی این جریان‌های فکری پرداخت. ضمن نقد و ارزیابی آنها، آن قسمت‌هایی که با فطرت انسانی و معیار عقلی سازگار نیستند کنار گذاشت و رد کرد. ولی آن قسمت‌هایی که با معیارهای عقلی و یا سرشت انسانی سازگار است، استفاده کرد. ایشان معتقد است رد مطلق و تقلید مطلق باعث بحران در جامعه‌ی اسلامی می‌گردد.
5. ایشان در مورد استعمار و مسئله‌ی فلسطین، معتقد است: این یک پدیده‌ی استعماری است، شرق و غرب به خاطر موقعیت حساس خاورمیانه در مورد آن به توافق رسیدند. وی معتقد است باید اسرائیل از بین برود چون مسئله‌ی فلسطین مسئله‌ی آب و خاک نیست بلکه هویت مسلمانان خدشه‌دار شده است. ایشان فعالیت‌های گسترده‌ای را در سال 1935 م برای جلوگیری از شکل‌گیری دولت اسرائیل انجام داد.
6. از جمله محورهایی که در اندیشه‌ی سیاسی زنجانی مورد تأکید قرار گرفته است لزوم و وجوب تشکیل حکومت اسلامی است. ایشان پس از بیان ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، این سؤال را مطرح می‌کند که چه کسی باید حکومت کند؟ در زمان معصوم (عج) خود معصوم در رأس حکومت اسلامی قرار می‌گیرد و در عصر غیبت، چون حکومت اسلامی حکومت قانون است، باید آگاه‌ترین و صالح‌ترین و عادل‌ترین افراد جامعه در رأس امور قرار بگیرند.
زنجانی، ادله‌ی نقلی را برای اثبات ولایت فقیه کافی نمی‌داند، و از ادله‌ی عقلی برای اثبات چنین ولایتی استفاده می‌کند. زنجانی در مورد ویژگی‌های حاکمان اسلامی به شایسته‌گرایی، عدالت‌محوری و نظارت بر عملکرد حاکمان با استناد به سیره‌ی حکومت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) تأکید می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید.
2. عبدالکریم زنجانی، دروس فلسفه، الجزء الاول و الجزء الثانی، نجف: الناشر السید محمد سعید آل ثابت، مطعبة الغری الحدیثة، الطبعة الثانیه، 1382 ق.
3. ر.ک.، توماس اسپریگنز، فهم نظریه‌های سیاسی، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: آگاه، 1365.
4. برای آگاهی بیشتر ر.ک.، ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت، زنجان: اداره‌ی کل ارشاد اسلامی استان زنجان، چاپ اول، 1371؛ علی ابوالحسنی، سلطنت علم و دولت فقر، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1374.
5. برای آگاهی بیشتر ر.ک.، یوسف خان‌محمدی، اندیشه‌ی سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و پژوهشکده‌ی علوم و اندیشه‌ی سیاسی، مؤسسه‌ی بوستان کتاب، چاپ سوم، 1389.
6. متن مصاحبه‌ی نگارنده با خادم شیخ عبدالکریم زنجانی، تابستان 1381، ص 2.
7. عبدالکریم زنجانی، پیشین، ص 20.
8. عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، نجف: مطبعه الغری الحدیثه، ج 1، چاپ سوم، 1388 ق، ص 18.
9. همان؛ حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر: محمود صلواتی، تهران: کیهان، ج 1، چ اول، 1367، صص 15-14.
10. عبدالکریم زنجانی، صفحة من رحلة الامام الزنجانی و خطبه فی الاقطار العربیه و العواصم الاسلامیه، النجف الاشرف: مطبعة العربی، ناشر محمد رشید هویدی، 1366 ق، ص 119.
11. همان، ص 24.
12. همان.
13. عبدالکریم زنجانی، ابن سینا خالد بآثاره و خصاله، النجف: مطبعة الغری الحدیثه، چاپ دوم، 1375 ق / 1956 م، ص 20.
14. أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا، حج (22): 46.
15. شیخ عبدالکریم زنجانی، یگانگی اسلام یا هماهنگی مذاهب مسلمین، عطا محمد سردارنیا، نجف: چاپخانه‌ی قضاء، 1384 ق، ص 42.
16. وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى، نجم (53): 4-3.
17. الیوم یومُ الملحمة، الیوم تستحل الحرمة، الیوم اذلّ الله قریشاً.
18. الیوم یوم المرحمة الیوم اعزّ الله قریشاً؛ ابومحمد عبدالملک ابن هشام، السیرة النبویة، قاهره: مصطفی البابی الحلبی، ج 4، 1955 م، ص 49.
19. فلو أن امراً مسلماً مات من بعد هذا اسفا، ما کان به ملوماً کان به عندی جدیراً؛ نهج‌البلاغه، محمد دشتی، قم: الهادی، چ 13، 1379، خطبه‌ی 27، ص 28.
20. قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یبْعَثَ عَلَیكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یلْبِسَكُمْ شِیعًا وَیذِیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ، انعام (6): 65.
21. عبدالکریم زنجانی، یگانگی اسلام یا هماهنگی مذاهب مسلمین، پیشین، ص 47.
22. یخْرِبُونَ بُیوتَهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَأَیدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ، حشر (59): 2.
23. عبدالکریم زنجانی، جامع المسائل (در مهمات اصول دین و مذهب و فروع دین)، نجف اشرف: چاپخانه‌ی نعمان، چاپ پنجم، 1376 ق، ص 28.
24. همان.
25. خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، نسخه‌ی خطی، ص 146.
26. برنارد لوئیس، خاورمیانه دو هزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، حسن کامشاد، تهران: نشر نی، چاپ اول، 1381، ص 381.
27. عبدالکریم زنجانی، الاعداد الروحی للجهاد الاسلامی فی فلسطین، نجف: مطبعة العربی الحدیثة، ط 1، 1387 ق، ص 20.
28. عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، پیشین، ص 153.
29. لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، احزاب (33): 21.
30. قال ابوموسی اشعری: دخلت انا و رجلان من بنی عمی علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال احد الرجلین: یا رسول الله امرنا علی بعض ما ولاک الله علیه، فقال الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) إنا والله لا نولّی علی هذا العمل أحدا سأله، و لا احداً حرص علیه. عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، پیشین، ص 57.
31. كُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ (3): (110).
32. أذا لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عن المنکر، سلّط الله علیهم أشرارهم، عند ذلک یدعوا الله فلا یستجابُ لهم. عبارات مشابه در: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفا، 1404 ق، ج 74، ص 157؛ حسن بن شعبه حرانی، تحت العقول، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1404 ق، ص 51؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، دارالشریف الرضی للنشر، چ 2، 1406 ق، ص 252؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، قم: مکتبه الداوری، 1385 ق، ج 2، ص 584.
33. عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، پیشین، ص 178.
34. وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَینَهُمْ، شوری (42): 38.
35. وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ، آل عمران (3): 159.
36. محمد مهدی شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، بیروت: المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، 1419 ق / 1999 م، ص 99.
37. حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 2، ص 90، ج 53، ص 180، ج 75، ص 380؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ط 1، 1412 ق، ج 27، ص 140.
38. الراد علیه کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 1، ص 67، ج 7، ص 412؛ حر عاملی، همان، ج 1، ص 34، ج 27، ص 136؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج 101، ص 261.
39. الناس علی دین ملوکهم. محمدباقر مجلسی، همان، ج 102، ص 7؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز: مکتبه بنی‌هاشمی، 1381 ق، ج 2، ص 21.
40. عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، پیشین، ص 79.
41. عبدالکریم زنجانی، دروس الفلسفه، پیشین، ص 32.
42. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (49): 10.
43. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا، آل عمران (3): 103.
44. عبدالکریم زنجانی، یگانگی اسلام یا هماهنگی مذاهب مسلمین، پیشین، ص 14.
45. قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ، آل عمران (3): 64.
46. قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، بقره (2): 136.
47. عبدالکریم زنجانی، یگانگی اسلام یا هماهنگی مذاهب مسلمین، پیشین، ص 77.
48. همان.
49. همان، ص 86.
50. همان، ص 88.
51. همان، ص 59.
52. همان.
53. عبدالکریم زنجانی، جامع المسائل، پیشین، ص 27.
54. خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، پیشین، ص 146.
55. حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، تهران: خوارزمی، 1372، ص 213.
56. عبدالکریم زنجانی، دروس الفلسفه، پیشین، جزء دوم، صص 85-83.
57. همان، صص 89-80.
58. عبدالکریم زنجانی، صفحه من رحلة الامام الزنجانی و خطبه فی الاقطار العربیه و العواصم الاسلامیه، پیشین، ص 4.

منابع مقاله :
قرآن مجید.
نهج‌البلاغه، محمد دشتی، قم: نشر الهادی، چاپ سیزدهم، 1379.
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، قاهره: مصطفی البابی الحلبی، ج 4، 1955 م.
ابوالحسنی، علی، سلطنت علم و دولت فقر، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1374.
خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، نسخه‌ی خطی.
اسپریگنز، توماس، فهم نظریه‌های سیاسی، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: آگاه، 1365.
خان‌محمدی، یوسف، اندیشه‌ی سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و پژوهشکده‌ی علوم و اندیشه‌ی سیاسی، مؤسسه‌ی بوستان کتاب، چاپ سوم، 1389.
زنجانی، عبدالکریم، ابن سینا خالد بآثاره و خصاله، النجف: مطبعه الغری الحدیثه، چاپ دوم، 1375 ق / 1956 م.
زنجانی، عبدالکریم، الاعداد الروحی للجهاد الاسلامی فی فلسطین، الطبعه الاولی، نجف: مطبعه العربی الحدیثه، 1387 ق.
زنجانی، عبدالکریم، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، نجف: مطبعه الغری الحدیثه، چاپ سوم، 1388 ق.
زنجانی، عبدالکریم، جامع المسائل (در مهمات اصول دین و مذهب و فروع دین)، نجف اشرف: چاپخانه‌ی نعمان، چاپ پنجم، 1376 ق.
زنجانی، عبدالکریم، دروس الفلسفه، نجف: سید محمد سعید آل ثابت، مطبعه الغری الحدیثه، چاپ دوم، 1382 ق.
زنجانی، عبدالکریم، صفحه من رحله الامام الزنجانی و خطبه فی الاقطار العربیه و العواصم الاسلامیه، النجف الاشرف: مطبعه العربی، ناشر محمدرشید هویدی، 1366 ق.
زنجانی، عبدالکریم، یگانگی اسلام یا هماهنگی مذاهب مسلمین، عطا محمد سردارنیا، نجف: چاپخانه‌ی قضاء، 1384 ق.
شکوری، ابوالفضل، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، زنجان: اداره‌ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان، چاپ اول، 1371.
شمس‌الدین، محمدمهدی، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، بیروت: المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، 1419 ق / 1999 م.
عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، تهران: خوارزمی، 1372.
لوئیس، برنارد، خاورمیانه دو هزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، حسن کامشاد، تهران: نی، چاپ اول، 1381.
متن مصاحبه‌ی نگارنده با خادم شیخ عبدالکریم زنجانی، تابستان 1381.
منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر: محمود صلواتی، تهران: مؤسسه‌ی دفتر تبلیغات کیهان، ج 1، چاپ اول، 1367.

منبع مقاله :
علیخانی، علی اکبر؛ (1390)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان (جلد سیزدهم)، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها