نویسنده: الهام رسولی ثانی آبادی
به لحاظ تاریخی در دهه 1970 مسائل بسیاری در خصوص رژیمهای بین المللی (1) مطرح شدند. و در همین زمینه استفان كراسنر به همراه چند تن دیگر از نویسندگان كتابی با عنوان رژیمهای بین المللی متشكل از سیزده مقاله منتشر كردند. كراسنر در این كتاب و همچنین در مقاله خود، رژیمهای بین المللی را مجموعهای از اصول، قواعد، هنجارها و رویههای تصمیم گیری تعریف كرد كه به واسطه آنها توقعات بازیگران پیرامون موضوع عای خاص با هم تلاقی كرده و بدین وسیله بازیگران خواستههای خود را برآورده میسازند (Krasner 1983: 2).
از نظر وی رژیمهای بین المللی گاه خود را در قالب سازمانها و نهادهای جهانی نشان میدهند؛ مثل سازمان انرژی اتمی و یا سازمان تجارت جهانی و گاه در قالب مجموعه رفتارها، گفتارها و سازمانهای غیردولتی كه مجموعهای از هنجارها و قواعد را در درون خود دارند؛ مثل رژیم جهانی حقوق بشر. این رژیمها قواعد و هنجارهایی را به وجود میآورند كه رفتارهای بازیگران بین المللی را تنظیم و یا هدایت كرده و امكان مبادله، معامله و كنش متقابل میان آنها را فراهم میآورد. این رژیمها به وسیله مجموعهای از دولتها و در تعامل میان آنها و منافع و امنیتشان به وجود میآیند و هیچ اقتدار مركزی نیست كه آنها را پدید آورده و یا به آنها دیكته كند (Krasner 1983: 358).
اجزا تشكیل دهنده رژیمهای بین المللی
به طور كلی رژیمها میتوانند در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، حقوق بشری و... و همچنین در سطوح مختلف محلی (2)، ملی (3)، منطقهای (4) و بین المللی (5) ایجاد شوند؛ اما نكته قابل توجه آن است كه رژیمها در هر سطحی نیز ایجاد شوند، دارای اجزای شكل دهنده مشخص و مشتركی هستند كه میتوان مهم ترین این اجزا را عبارت دانست از:اجزای ماهوی رژیم شامل اصول (6) كه در رابطه با اهداف بازیگران رژیم تعریف میشود (به عنوان مثال در رژیم امنیت دسته جمعی مهم ترین اصول عبارتند از: ایجاد صلح، حفظ صلح و اجرای صلح)، هنجارها (7) كه در رابطه با رفتار بازیگران تعریف میشوند و قواعد (8) به عنوان نقش تنظیم كننده میان اهداف و رفتار (عسگر خانی، 1388: 65).
رویهها و بخش تصمیم گیری و تصمیم سازی رژیم به عنوان فرایندهایی كه به موجب آن بازیگران تصمیمهای خود را اتخاذ میكنند.
بخش اجرای رژیم (برای توضیحات بیشتر ر.ك: قاسمی، 1391: 452).
یكی دیگر از ابعاد مهم رژیمهای بین المللی اعم از اینكه امنیتی باشند و یا غیر امنیتی مثل رژیمهای اقتصادی، زیست محیطی، حقوق بشری و... بعد نظارتی آنهاست. در اینجا نظارت به معنای سیستمها و مكانیسمهایی است كه بر اجرای اصول، هنجارها و قواعد رژیم وجود دارد (عسگرخانی، 1388: 73).
در پایان این مبحث بایستی اشاره شود كه میان هنجارها به عنوان بایدها و نبایدهای رفتاری و قواعد ارتباط بسیار نزدیكی وجود دارد. در واقع قواعد نحوه اجرای اصول و هنجارها را با نص صریح به صورت مفاد (9) پیش بینی میكنند؛ به عنوان مثال در رژیم امنیت دسته جمعی در رابطه با اصول و اهداف ایجاد صلح، حفظ صلح و اجرای صلح، قواعد صریحی وجود دارد؛ مثلاً اینكه حفظ صلح فعالیتی مربوط به سازمان ملل است و یا اینكه عملیات حفظ صلح را نمی توان بدون رضایت طرفهای درگیر انجام دادو...
بررسی مهم ترین ویژگیهای رژیمهای بین المللی
هر رژیم بین المللی دارای ویژگیهایی است كه مهم ترین آنها را میتوان در موارد زیر بیان كرد:رژیمها معمولاً سمت گیریهای ذهنی مؤسسان خود را نشان میدهند؛ به عبارت دیگر هر رژیمی در قالب ادراكات، انتظارات و یا اعتقادات مشاركت كنندگان در مورد رفتار مناسب یا بهجار تجلی میكنند؛
هر رژیمی رویههای مناسب تصمیم گیری را در خود دارد؛
هر رژیمی دارای نخبگانی است كه به عنوان بازیگران اصلی آن و با نمایندگان آن رژیم مطرح هستند؛
هر رژیمی دارای اصول و هنجارهایی است كه عمل مجاز و یا غیر مجاز را روشن میسازند؛
رژیمها در تمامی حوزههای روابط بین الملل میتوانند ایجاد شوند (Puvhala and Hopkins 1991: 62).
بررسی ثبات و یا تغییر در رژیمهای بین المللی
به طور كلی میتوان این گونه بیان كرد كه ثبات بین المللی و تغییر آن، هسته اصلی نظریه رژیمهای بین المللی را شكل میدهد. در همین رابطه اولاً رژیمهای بین المللی توسط صاحبان قدرت ایجاد میشوند، اما به مرور زمان برای خود ایجاد رویه میكنند و در كنار دولتها به عنوان بازیگران بین المللی مطرح میشوند، ثانیاً رژیمهای بین المللی به عنوان مكانیسمهای همكاری میان دولتها اقدام به اعتماد سازی و امنیت سازی میكنند و نهایتاً رژیمها به وسیله عوامل مختلف كه مهم ترین آنها قدرت است، دچار تغییر و تحول میشوند (Young 1980: 32).به عبارت دیگر رژیمهای بین المللی دستخوش تغییر و دگرگونیاند و در این رابط رهیافتهای نظری گوناگون در روابط بین الملل علل و عوامل مختلفی را ذكر میكنند؛ به عنوان مثال در حالی كه واقع گرایان علل اصلی تغییر رژیمها را تغییر در ساختار قدرت و جنگ بیان میكنند، پیروان مكتب لیبرالیسم ساختار تكنولوژی، ایجاد تكنولوژیهای جدید و یا سازمانها و نهادهای بین المللی را از عوامل مهم تغییر در رژیمهای بین المللی بیان میكنند. پیروان نظریههای تصمیم گیری و رهیافتهای روان شناسانه نیز تضعیف و یا تغییر رژیمهای بین المللی را وابسته به تغییر در نظام فكری، عقیدتی، دانش، ایدئولوژی و اطلاعات تصمیم گیرندگان میدانند؛ و بالاخره ماركسیستها تضادهای درونی در خود رژیمها را عامل اصلی تغییر میدانند؛ به عنوان مثال آنها به تضادهای درونی رژیم سرمایه داری و نهایتاً تبدیل این رژیم به رژیم سوسیالیستی اشاره میكنند (Haggard and Simmons 1987: 10 -14).
در مورد تداوم و قدرت رژیمها نیز بایستی بیان كرد كه قدرت رژیمها بستگی به میزان رعایت و اجرای قواعد آن رژیم و همچنین قدرتی دارد كه آن رژیم را ایجاد كرده است؛ مثلاً قدرت و تداوم رژیمهایی را كه هژمون و یا ابرقدرت نظام بین الملل ایجاد میكند به مراتب بیشتر از تداوم و قدرت سایر رژیمهاست. از سوی دیگر میزان توان رژیم در تولید كالاهای همگانی (10) كه در جهت برآورده كردن منافع و خیر عمومی استت، تداوم و قدرت بیشتری را برای رژیمها ایجاد خواهد كرد (Young 1983: 83 - 85).
بررسی رژیمهای خاص و رژیمهای متكثر
از نگاه دیگر میتوان رژیمهای بین المللی را به رژیمهای خاص و رژیمهای متكثر و همچنین رژیمهای رسمی و یا غیر رسمی تقسیم كرد. رژیمهای خاص رژیمهایی هستند كه گستره كاركردی شان ممكن است مختص به یك موضوع خاص و مشخص باشد، این در حالی است كه رژیمهای متكثر رژیمهایی هستند كه حوزههای موضوعی مختلف و بازیگران زیادی را در بر میگیرند.رژیمهای رسمی نیز رژیمهایی هستند كه توسط سازمانهای بین المللی ایجاد میشوند. در مقابل رژیمهای غیررسمی رژیمهاییاند كه توسط اجماع مشاركت كنندگان با توجه به دو متغیر منافع و توافقهای ضمنی ایجاد شده و تداوم مییابند (قاسمی، 1391: 455).
پینوشتها:
1. International Regimes.
2. Local Level.
3. National Level.
4. Regional Level.
5. International Level.
6. Principles.
7. Norms.
8. Rules.
9. Articles.
10. Public Good.
رسولی ثانی آبادی، الهام؛ (1393)، درآمدی بر مهمترین مفاهیم و اصطلاحات روابط بین الملل، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.