روش هایی براي افزايش خلاقيت
خلاقيت را به معناي انديشه براي خلق راه حل نو تعريف ميكنند.
در اين تحقيق دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند در حالي كه رنگ قرمز حافظه داوطلبان را- كه در اين آزمايش دانشآموزان بودند- تقويت ميكند، رنگ آبي به آنها كمك ميكند كه تصورات خود را آزاد كنند. دانشمندان براي اثبات اين يافته تصميم گرفتند از داوطلبان بخواهند يك آزمايش ساده انجام دهند. در اين آزمايش به آنها قطعاتي به رنگ آبي و قرمز داده شده بود و از آنها خواسته شد با اين قطعات چند اسباببازي بسازند. دانشمندان مشاهده كردند اسباببازيهايي كه به رنگ آبي ساخته شده بودند در مقايسه با اسباببازيهاي قرمزرنگ از ساختار خلاقانهتري برخوردار بودند.
در يك آزمايش ديگر دانشمندان در لندن شرايط مشابهي را براي داوطلبان برقرار كردند. در اين آزمايش آنها پرتوهاي آلفا امواج گاماي با فركانس بالا در مغز داوطبان را مورد آزمايش قرار دادند. در اينجا هم دانشمندان مشاهده كردند كه داراي امواج آلفاي زياد و چند مورد موج گاماي با فركانس بالا بودند؛ اين موج دوم همانند همان موردي است كه وقتي انسان با چشم بسته استراحت ميكند در مغز او به جريان ميافتد. به همين ترتيب دانشمندان در لندن هم اعلام كردند وقتي كه مغز در حالتي ملتهب قرار بگيرد كه انسان از آن انتظار داشته باشد راهحلي را ارائه كند، كارايي كمتري دارد.
يك دليلش اين است كه ديگر نيوتن تكرار نخواهد شد. اما دليل ديگرش را دانشمندان دانشگاه نيومكزيكو اينگونه توضيح ميدهند: بهترين ايدههايي كه به ذهن يك نفر ميرسد در لحظات انزوا و تنهايي او نيست بلكه در لحظاتي است كه نظراتش را با يكي از همكاران مورد اعتمادش رد و بدل ميكند. در همين رابطه ورا جان اشتاينر در كتابي كه با عنوان همكاريهاي خلاقانه نوشته است موارد زيادي را در طول تاريخ ذكر كرده است كه رد و بدل كردن نظريات ميان 2 دوست و همكار باعث ايجاد ايدههاي بسيار ناب و خلاقانهاي شده است؛ مانند آلبرت انيشتين و نيلز بور، ماري و پير كوري.
دانشمندان ميگويند اين كاركرد مغزي غيرعادي است و دليل آن ميتواند اين باشد كه دانشجويان موسيقي چون مجبور هستند از هر دو دست خود حين نوازندگي استفاده كنند بايد از هر دو بخش مغز خود هم كار بكشند. اما آيا براي افزايش خلاقيت ميتوانيم از نوازندگي يك آلت موسيقي يا انجام كارهايي كه در انجام آنها هر دو دست درگير هستند، شروع كنيم؟ در اين باره سوهي پارك كه روي موسيقيدانان و افراد عادي كار كرده است، ميگويد: هنوز با اطمينان نميتوانيم بگوييم كه استفاده همزمان از 2 كره چپ و راست مغز دليل اين است كه موسيقيدانان از ذهن خلاقتري برخوردار هستند.
وي ميگويد: بازي به انسان اين جرأت را ميدهد كه ريسكهاي منطقي بيشتري انجام دهد و او را منعطف و خلاق ميكند. وي طبيعت بازي را جستوجو براي چيزي تازه و نو ميداند و تاكيد ميكند: براي خلاق بودن، انسان بايد هميشه بهدنبال چيزي تازه بگردد.
اين دانشمند بازي را در زندگي انسان حالتي بيولوژيكال و همانند خواب توصيف ميكند و معتقد است كه در دورههاي مختلف زندگي انسان به بازي نياز دارد. البته مهمترين دوره از زندگي كه بازي ميتواند نقش مهمي در شكلگيري شخصيت انسان داشته باشد دوران كودكي است ولي اين به آن معنا نيست كه در ديگر دورهها نياز كمتري در انسان به بازي كردن وجود دارد.
منبع:روزنامه ی همشهری
/خ
زندگي را آبي ببينيد
در اين تحقيق دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند در حالي كه رنگ قرمز حافظه داوطلبان را- كه در اين آزمايش دانشآموزان بودند- تقويت ميكند، رنگ آبي به آنها كمك ميكند كه تصورات خود را آزاد كنند. دانشمندان براي اثبات اين يافته تصميم گرفتند از داوطلبان بخواهند يك آزمايش ساده انجام دهند. در اين آزمايش به آنها قطعاتي به رنگ آبي و قرمز داده شده بود و از آنها خواسته شد با اين قطعات چند اسباببازي بسازند. دانشمندان مشاهده كردند اسباببازيهايي كه به رنگ آبي ساخته شده بودند در مقايسه با اسباببازيهاي قرمزرنگ از ساختار خلاقانهتري برخوردار بودند.
ذهن خود را پرواز دهيد
در يك آزمايش ديگر دانشمندان در لندن شرايط مشابهي را براي داوطلبان برقرار كردند. در اين آزمايش آنها پرتوهاي آلفا امواج گاماي با فركانس بالا در مغز داوطبان را مورد آزمايش قرار دادند. در اينجا هم دانشمندان مشاهده كردند كه داراي امواج آلفاي زياد و چند مورد موج گاماي با فركانس بالا بودند؛ اين موج دوم همانند همان موردي است كه وقتي انسان با چشم بسته استراحت ميكند در مغز او به جريان ميافتد. به همين ترتيب دانشمندان در لندن هم اعلام كردند وقتي كه مغز در حالتي ملتهب قرار بگيرد كه انسان از آن انتظار داشته باشد راهحلي را ارائه كند، كارايي كمتري دارد.
بهدنبال همكاري هاي خلاق باشيد
يك دليلش اين است كه ديگر نيوتن تكرار نخواهد شد. اما دليل ديگرش را دانشمندان دانشگاه نيومكزيكو اينگونه توضيح ميدهند: بهترين ايدههايي كه به ذهن يك نفر ميرسد در لحظات انزوا و تنهايي او نيست بلكه در لحظاتي است كه نظراتش را با يكي از همكاران مورد اعتمادش رد و بدل ميكند. در همين رابطه ورا جان اشتاينر در كتابي كه با عنوان همكاريهاي خلاقانه نوشته است موارد زيادي را در طول تاريخ ذكر كرده است كه رد و بدل كردن نظريات ميان 2 دوست و همكار باعث ايجاد ايدههاي بسيار ناب و خلاقانهاي شده است؛ مانند آلبرت انيشتين و نيلز بور، ماري و پير كوري.
نوازندگي كنيد
دانشمندان ميگويند اين كاركرد مغزي غيرعادي است و دليل آن ميتواند اين باشد كه دانشجويان موسيقي چون مجبور هستند از هر دو دست خود حين نوازندگي استفاده كنند بايد از هر دو بخش مغز خود هم كار بكشند. اما آيا براي افزايش خلاقيت ميتوانيم از نوازندگي يك آلت موسيقي يا انجام كارهايي كه در انجام آنها هر دو دست درگير هستند، شروع كنيم؟ در اين باره سوهي پارك كه روي موسيقيدانان و افراد عادي كار كرده است، ميگويد: هنوز با اطمينان نميتوانيم بگوييم كه استفاده همزمان از 2 كره چپ و راست مغز دليل اين است كه موسيقيدانان از ذهن خلاقتري برخوردار هستند.
تا ميتوانيد بازي كنيد
وي ميگويد: بازي به انسان اين جرأت را ميدهد كه ريسكهاي منطقي بيشتري انجام دهد و او را منعطف و خلاق ميكند. وي طبيعت بازي را جستوجو براي چيزي تازه و نو ميداند و تاكيد ميكند: براي خلاق بودن، انسان بايد هميشه بهدنبال چيزي تازه بگردد.
اين دانشمند بازي را در زندگي انسان حالتي بيولوژيكال و همانند خواب توصيف ميكند و معتقد است كه در دورههاي مختلف زندگي انسان به بازي نياز دارد. البته مهمترين دوره از زندگي كه بازي ميتواند نقش مهمي در شكلگيري شخصيت انسان داشته باشد دوران كودكي است ولي اين به آن معنا نيست كه در ديگر دورهها نياز كمتري در انسان به بازي كردن وجود دارد.
منبع:روزنامه ی همشهری
/خ