نویسنده: رئیف ژرژ خوری
مترجم: حسن ریاضی
شهر باستانی معروف بینالنهرین. بابل یک بار در قرآن ذکر شده است: «و آنچه را که شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند]، با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلاً به او] میگفتند: ما [وسیلهی] آزمایشی [برای تو] هستیم، پس زنهار کافر نشوی» (بقره:102). بنا بر نوشتهی یاقوت، جغرافیدان و زندگینامهنویس (د.626)، بابل به کل منطقهای اطلاق میشد که به جادو و شرابش مشهور بود (بلدان، 309/1-311). مفسران متفقاً عقیده دارند که بابل منطقهای در بین النهرین است، اما آن را یک شهر اَکَدی باستان نمیدانند. در روایات اسلامی آمده است که نوح پس از طوفان در بابل اقامت گزید و آن را گسترش داد و کلدانیانِ آن دیار در شمار سربازان او در آمدند. به نظر برخی از مفسران، هاروت و ماروت دو فرشتهی هبوط کرده بودند که به عنوان زندانی محکوم به زندگی در بابل شدند و در آنجا خود را وقف سحر و جادو کردند. در تفاسیر آغازین، افسانههای بسیاری دربارهی این فرشتگان به چشم میخورد (خلاصه شده در، A. Khoury, Der Koran, ii, 77-79; Horovitz, KV, 146-148; M. Ayoub, The Quran, i, 130-136). قصههای مربوط به بابل به سنت تاریخی مشترکی تعلق دارند و داستانهایی از این دست را باید منابعی مهم برای تاریخ باستان به حساب آورد، مخصوصاً در مواقعی که اطلاعات دیگری در دست نباشد. داستانگویان مسلمان آشنا به سنت کتاب مقدس، با تکیه بر قرآن، بابل را به Bible (کتاب مقدس) مرتبط کردند. قصههای بابل در قدیمیترین مجموعهها، توصیفی از مواجههی یونس نبی با نهنگ، بازگشت او به سوی قومش و تعیین اشعیا به جانشینی خودش گنجانده شده است (R. Khoury, Les legendes, 223-237). سپس به پادشاهان مهم بابلی پرداخته شده است. سِناخریب (همان، 237-250)، حاکم نینوا، نخستین پادشاه بابل است که به او اشاره میشود. او سپاهی مرکب از «ششصد هزار پرچم» را به سوی فلسطین گسیل داشت که هر پرچم معرف هزار جنگاور بود، اما همانطور که اشعیای نبی پیشبینی کرده بود این سپاه شکست خورد. قصهی بختنصر اهمیت بیشتری دارد، چرا که سقوط بیت المقدس و تبعید دانیال و دیگر اسرای یهودی را هم در بر میگیرد. وقتی دانیال رویای پادشاه را تعبیر کرد آنها آزاد شدند.(همان، 250-279).
این قبیل قصههای قدیمی نخست دهان به دهان میگشتند و رفته رفته در قرن دوم به رشتهی تحریر درآمدند. این داستانها را میتوان تفاسیر پرآب و تاب آیات قرآنی به حساب آورد که نخست از یهودیان و مسیحیان تازه مسلمان برگرفته شدند- که در مقایسه با اعراب مشرک تازه مسلمان اطلاعات بیشتری در این زمینه داشتند- تا عناصر موجود در قرآن را توضیح دهند. ابنخلدون، مورخ و فیلسوف (د. 808)، ضرورت استناد به این منابع را یادآور میشود، اما استفادهی مفرط از آنها را در تفاسیر محکوم میکند (نک. R. Khoury, Ibn Khaldun, 197-198; id., Babylon, 142f). در هر حال، قصههای مربوط به بابل به سنت تاریخی مشترکی تعلق دارند و داستانهایی از این دست را باید منابعی مهم برای تاریخ باستان به حساب آورد، مخصوصاً در مواقعی که اطلاعات دیگری در دست نباشد. کتاب حییم شوارتسبام نشان میدهد که این مطالب تا چه اندازه در روشن کردن برخی جنبههای روایت کتاب مقدس میتوانند مفید باشند (نک. Biblical legends, 10f. 21f؛ برای موضوع مورد بحث نک. 46f., esp. 57f).
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.
مترجم: حسن ریاضی
شهر باستانی معروف بینالنهرین. بابل یک بار در قرآن ذکر شده است: «و آنچه را که شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند]، با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلاً به او] میگفتند: ما [وسیلهی] آزمایشی [برای تو] هستیم، پس زنهار کافر نشوی» (بقره:102). بنا بر نوشتهی یاقوت، جغرافیدان و زندگینامهنویس (د.626)، بابل به کل منطقهای اطلاق میشد که به جادو و شرابش مشهور بود (بلدان، 309/1-311). مفسران متفقاً عقیده دارند که بابل منطقهای در بین النهرین است، اما آن را یک شهر اَکَدی باستان نمیدانند. در روایات اسلامی آمده است که نوح پس از طوفان در بابل اقامت گزید و آن را گسترش داد و کلدانیانِ آن دیار در شمار سربازان او در آمدند. به نظر برخی از مفسران، هاروت و ماروت دو فرشتهی هبوط کرده بودند که به عنوان زندانی محکوم به زندگی در بابل شدند و در آنجا خود را وقف سحر و جادو کردند. در تفاسیر آغازین، افسانههای بسیاری دربارهی این فرشتگان به چشم میخورد (خلاصه شده در، A. Khoury, Der Koran, ii, 77-79; Horovitz, KV, 146-148; M. Ayoub, The Quran, i, 130-136). قصههای مربوط به بابل به سنت تاریخی مشترکی تعلق دارند و داستانهایی از این دست را باید منابعی مهم برای تاریخ باستان به حساب آورد، مخصوصاً در مواقعی که اطلاعات دیگری در دست نباشد. داستانگویان مسلمان آشنا به سنت کتاب مقدس، با تکیه بر قرآن، بابل را به Bible (کتاب مقدس) مرتبط کردند. قصههای بابل در قدیمیترین مجموعهها، توصیفی از مواجههی یونس نبی با نهنگ، بازگشت او به سوی قومش و تعیین اشعیا به جانشینی خودش گنجانده شده است (R. Khoury, Les legendes, 223-237). سپس به پادشاهان مهم بابلی پرداخته شده است. سِناخریب (همان، 237-250)، حاکم نینوا، نخستین پادشاه بابل است که به او اشاره میشود. او سپاهی مرکب از «ششصد هزار پرچم» را به سوی فلسطین گسیل داشت که هر پرچم معرف هزار جنگاور بود، اما همانطور که اشعیای نبی پیشبینی کرده بود این سپاه شکست خورد. قصهی بختنصر اهمیت بیشتری دارد، چرا که سقوط بیت المقدس و تبعید دانیال و دیگر اسرای یهودی را هم در بر میگیرد. وقتی دانیال رویای پادشاه را تعبیر کرد آنها آزاد شدند.(همان، 250-279).
این قبیل قصههای قدیمی نخست دهان به دهان میگشتند و رفته رفته در قرن دوم به رشتهی تحریر درآمدند. این داستانها را میتوان تفاسیر پرآب و تاب آیات قرآنی به حساب آورد که نخست از یهودیان و مسیحیان تازه مسلمان برگرفته شدند- که در مقایسه با اعراب مشرک تازه مسلمان اطلاعات بیشتری در این زمینه داشتند- تا عناصر موجود در قرآن را توضیح دهند. ابنخلدون، مورخ و فیلسوف (د. 808)، ضرورت استناد به این منابع را یادآور میشود، اما استفادهی مفرط از آنها را در تفاسیر محکوم میکند (نک. R. Khoury, Ibn Khaldun, 197-198; id., Babylon, 142f). در هر حال، قصههای مربوط به بابل به سنت تاریخی مشترکی تعلق دارند و داستانهایی از این دست را باید منابعی مهم برای تاریخ باستان به حساب آورد، مخصوصاً در مواقعی که اطلاعات دیگری در دست نباشد. کتاب حییم شوارتسبام نشان میدهد که این مطالب تا چه اندازه در روشن کردن برخی جنبههای روایت کتاب مقدس میتوانند مفید باشند (نک. Biblical legends, 10f. 21f؛ برای موضوع مورد بحث نک. 46f., esp. 57f).
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.