اسمش، أمة العزیز و لقبش زبیده است. او از بنی عباس (1) و دختر جعفر بن ابی جعفر منصور و همسر پسر عموی خود، هارون الرشید (2) و مادر محمد امین است. لقب زبیده را پدر بزرگش منصور، به دلیل زیباییاش به او داده است. در سال 165 هجری قمری، با هارون ازدواج کرد و در سال 216 از دنیا رفت. (3) قبر او در کرخ بغداد، در قبرستان قریش است. (4)
درباره شخصیت زبیده دو دیدگاه وجود دارد: بر اساس برخی گزارشها، او دنیاطلب و اسراف کار بوده و بعید است، منظور حدیث او باشد و سعادت رجعت یافتن به دنیا و یاری امام (علیه السلام) را داشته باشد. برای مثال، درباره ایشان گفتهاند، در مورد کمربند و کفش جواهرنشان، اهل تفنن و تنوع بود و در خرید لباس و آرایش اسراف میکرد. لباسی تهیه کرده بود که پنجاه هزار دینار ارزش داشت (5) و مخارج شصت روز ایام حج او، بیش از 54 میلیون درهم شده بود. (6) زبیده خاتون، شیعه فطریه فدائیه بود، چنان که شیخ اجل عبدالجلیل رازی در کتاب نقض آورده که چون هارون الرشید غلو زبیده را در تشیع اهل بیت (علیهم السلام) تحقیق کرد، سوگند خورد که او را طلاق دهد... . زبیده اظهار پشیمانی نکرد. بر اساس دیگر گزارشها، او اهل خیر و مدافع اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. در کتابهای اهل سنت، چنین مواردی حذف شدهاند، ولی میتوان اشاراتی را یافت. با توجه به این گزارشها، میتوان گفت یا گزارشهای اولیه معتبر نیست و برای تخریب او ساخته شده یا بنابه مصالحی، گریزی از چنین کارهایی نبوده است.
خطیب بغدادی میگوید:
او معروف به خیر و تفضل کردن به اهل علم و صلاح بود و به فقیران کمک میکرد. آثار زیادی در شهر مکه و مدینه و راه مکه، اعم از چاه آب و برکه ایجاد کرده است. کسی او را در خواب دید و پرسید: حالت چطور است؟ گفت: خداوند به خاطر اولین اثری که در راه مکه ساختم، مرا بخشید. (7)
ذهبی از او با لقب سیدة المحجبه یاد کرده و میگوید: «صد کنیزی که در قصر داشت، همگی حافظ قرآن بودند.» (8)
زرکلی میگوید:
چشمه زبیده که در مکه قرار دارد، منسوب به اوست و از دوردستترین مناطق نعمان، در شرق مکه با حفر قناتهای بسیار به مکه آورده شده است. او بزرگترین زن عصر خود در دینداری و اصالت و جمال و صیانت و خیر بود و آثاری در راه مکه ایجاد کرده که اگر آنها نبود، کسی این راه را طی نمیکرد. (9)
ابن کثیر میگوید: «کسی او را در خواب دید که میگفت: چیزی برای من سود نداشت، مگر نمازهایی که در سحر میخواندم.» (10)
همچنین درباره خیرخواهی او میگوید: «او راغبترین مردم به انجام دادن کار خیر و پیشتاز به سوی هر خیری بود.» (11)
حموی میگوید: «برکه ام جعفر یا زبیدیه (12) در بین مغیثه و عذیب (13) و نیز چاه حسنی (14) و نهر میمون (15) را زبیده ساخته است.»
او اهل عبادت بود و به قرآن توجه داشت. از نظر اجتماعی، نیکوکار بود و برای بزرگداشت عالمان و صالحان تلاش میکرد. او با هارون الرشید درگیر شده که این از شیعه بودن وی حکایت دارد.
علامه مامقانی میگوید: «شیخ صدوق در کتاب مجالس خود گفته: زبیده شیعه بود و هارون وقتی این را فهمید قسم خورد که او را طلاق دهد.» (16)
شیخ منتجب الدین چنین بیان کرده است:
زبیده خاتون، شیعه فطریه فدائیه بود، چنان که شیخ اجل عبدالجلیل رازی در کتاب نقض آورده که چون هارون الرشید غلو زبیده را در تشیع اهل بیت (علیهم السلام) تحقیق کرد، سوگند خورد که او را طلاق دهد... . زبیده اظهار پشیمانی نکرد. (17)
حاج شیخ عباس قمی میگوید:
دلیل شیعه بودن زبیده آن است که در فتنه سال 443 هجری قمری که در بغداد اتفاق افتاد، قبر زبیده و آل بویه همراه ضریح امام کاظم (علیه السلام) به آتش کشیده شد. (18)
بیشتر بخوانید: جایگاه زن در دستگاه خلافت عبّاسی و نقش ایرانیان در این جایگاه
در منابع شیعی، به روشنی دلیل اختلاف او با هارون الرشید بیان شده و چون اهل سنت از این موضوع آگاه بودند، مزار وی را آتش زدند.
ابن عساکر میگوید:
بین هارون الرشید و دختر عمویش زبیده، بحث و نزاع درباره چیزی از چیزها واقع شد و هارون در میان کلماتش گفت، من تو را طلاق دادم، اگر از اهل بهشت نباشم. (19)
ابن حجر میگوید:
وقتی سلم بن سالم بلخی زاهد، وارد بغداد شد، در مورد هارون الرشید کلمات زشتی گفت. هارون وی را زندانی کرد. وقتی هارون مرد، زبیده دستور آزادی او را صادر کرد. (20)
ابن کثیر این جریان را کمی مفصلتر بیان میکند و میگوید:
سالم بن سالم ابوبحر بلخی، از سران امر به معروف و نهی از منکر بود. او وقتی وارد بغداد شد و بر ضد هارون سخن گفت و کارهای او را زشت شمرد، هارون او را زندانی کرد و دوازده بند بر او
بستند. (21)
این گزارشهای کوتاه، نشان از شجاعت او دارد و به دلیل نفوذ فراوان زبیده، هارون هم نمیتوانست کاری از پیش ببرد.
نمایش پی نوشت ها:
1. سیر اعلام النبلاء، ج10، ص241.
2. تاریخ دمشق، ج50، ص329.
3. تنقیح المقال، ج3، کتاب النساء، ص78.
4. حالات ایشان در کتابهای: تاریخ بغداد، ج14 ص434؛ البدایه و النهایه، ج10، ص296؛ سیر اعلام النبلاء، ج10، ص241؛ أعلام زرکلی، ج3، ص42 و الکنی و الألقاب، ج2، ص289 آمده است.
5. الکلینی و الکافی، ص226 به نقل از العالم الاسلامی فی العصر العباسی، ص225.
6. تاریخ بغداد، ج14، ص434.
7. همان.
8. سیر اعلام النبلاء، ج10، ص241.
9. الاعلام، ج3، ص42.
10. البدایه و النهایه، ج10، ص297.
11. همان، ص235.
12. معجم البلدان، ج3، ص132.
13. همان، ج1، ص401.
14. همان، ج2، ص260.
15. همان، ج5، ص245.
16. تنقیح المقال، ج3، کتاب النساء، ص78.
17. فهرست، ص282. (با کمی تصرف)
18. الکنى والألقاب، ج2، ص289.
19. تاریخ دمشق، ج50، ص329.
20. لسان المیزان، ج3، ص63.
22. البدایه و النهایه، ج10، ص244.
جعفری، جواد؛ (1392)، بانوان رجعت کننده، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول.