نویسنده: رابرت گلیو
مترجم : زهرا قربان
مترجم : زهرا قربان
چکیده:
اَخباریه گروهی از فقهای امامیه هستند که منابع فقه را تنها قرآن و اخبار و احادیث امامان معصوم میدانند. از نظر آنها نیازی به شرح و تفسیر احادیث نیست و برای استنباط احکام فقهی باید مستقیما به اخبار و احادیث معصوم مراجعه نمود. به اعتقاد اخباریان همه احادیث کتب اربعه صحیح بوده و نیازی به بررسی صحت سند آن ها نیست. در آثار شرح حال نگاری، معمولاً استرآبادی به عنوان بنیانگزار جنبش اخباریه معرفی میشود، هر چند که وی خود را احیا کننده این جنبش میداند. او از میان علما پیروانی پیدا کرد که صراحتا خود را اخباریه نامیدند. مخالفان اخباریه اصولیان هستند که اخباریگری را به نوعی بدعت و نوآوری در دین میدانند. در کتابهای شرح حال نگاری، محمدامین استرآبادی به عنوان بنیانگزار جنبش اخباریه معرفی شده است اما وی خود را احیا کننده این جبش میداند. اخباریه به عنوان یک مکتب فقهی در اوایل قرن نوزدهم میلادی نفوذ خود را از دست داد.اَخباریه
اَخباریه جنبشی بود در شیعه دوازده امامی که بر بازگشت به منابع فقه یعنی قرآن و حدیث تاکید داشت. حدیث در شیعه دوازده امامی به روایت هایی اطلاق میشود که حاکی از قول و فعل امامان [معصوم] بوده باشد (و معمولا به آن اخبار نیز گفته میشود). اخباریه خود را پیروان امامان [معصوم] (از طریق اخباری) میدانند که بیان کننده حکم معصوم هستند، نه تفاسیری که بعدها توسط علما بر روی این احادیث صورت گرفته است.بیشتر بخوانید: شیعه امامیه و فضیلت امام
در مورد ریشههای جنبش اخباریگری اختلاف نظرهایی درمیان امامیه و مفسران غربی وجود دارد. هرچند اخباریان جنبش خود را تشیع اصیل میدانند که بعدها توسط علمایی که از روشهای فقهی اهل سنت پیروی میکردند تحریف شده است. مخالفان آنها که اصولیان هستند و در برخی منابع از آنها به عنوان مجتهدین نیز یاد میشود، اخباریه را یک جنبش نوآورانه و بدعت میدانند که در قرن شانزدهم میلادی توسط محمد امین استرآبادی (متوفی 1626م) پدید آمد. در رابطه با ریشههای این جنبش برای هر دو دیدگاه مدرکی برای تایید وجود دارد.
کتابهای ملل و نحل متقدمین مثل کتاب ملل و نحل شهرستانی (متوفی 1127م) به تقسیم امامیه به معتزله و اخباریه اشاره میکنند. اما این که آیا این اخباریان اولیه میتوانند با اخباریان بعدی مرتبط باشند، مشخص نیست.
در آثار شرح حال نگاری، معمولاً استرآبادی به عنوان بنیانگزار جنبش اخباریه معرفی میشود، هر چند که وی خود را احیا کننده این جنبش میداند. او از میان علما پیروانی پیدا کرد که صراحتا خود را اخباریه نامیدند.
آنچه که این علما بر آن متفق بودند دعوت به رجوع [مستقیم] به منابع بود با اعتقاد براین که معنای قول و فعل امامان معصوم به راحتی در دسترس است اما این دستیابی آسان به واسطه شرح و تفاسیر بیش از اندازه در طول قرنها از بین رفته است.
آنها این تفسیرهای افراطی را محصول وارد کردن آموزه اجتهاد در تفکر فقهی شیعه توسط علامه حلی (متوفی1325م) میدانند. اخباریان همچنین سایر شیوههای فقهی مرتبط با نظریه اجتهاد را مورد انتقاد قرار دادند.
ویژگی بارز اخباریان این است که همه احادیث کتب اربعه امامیه را صحیح میدانند و معتقدند احادیث این کتابها نیازی به بررسی و اثبات صحت سند ندارند. از نظر آنها این احادیث به هیچ عنوان در معنا دو پهلو نبوده و نیازمند تفسیر نیستند. در این معنا میتوان اخباریه را طرفدار معنای تحت الفظی و یا حتی بنیاد گرا نامید.
آنچه که اخباریان به ارمغان آوردند، گرایش عمومی نسبت به شیوه ای بود که شریعت میتوانست به وسیله آن شناخته شود. بنا بر این آنها در اصل یک جنبش فقهی بودند و اغلب خود را به عنوان یک مذهب یا مکتب فقهی معرفی میکنند. اخباریه زمینههای مختلف حیات فکری امامیه در دوره صفویه را تحت تاثیر قرار داد. در آن دوره اخباریانی بودند که تحت تاثیر عرفان و فلسفه قرار گرفتند، مانند محمدتقی مجلسی (متوفی 1659م) و محسن فیض کاشانی (متوفی 1680م)، همچنین علمایی بسیارجدی و دقیق در فقه شیعی همچون ملا محمد طاهر قمی (متوفی 1686م) و حرّ عاملی (متوفی 1693م) به منصه ظهور رسیدند.
آنچه که اخباریان به ارمغان آوردند، گرایش عمومی نسبت به شیوه ای بود که شریعت میتوانست به وسیله آن شناخته شود. بنا بر این آنها در اصل یک جنبش فقهی بودند و اغلب خود را به عنوان یک مذهب یا مکتب فقهی معرفی میکنند. در اوایل قرن نوزدهم میلادی اخباریه به عنوان یک نیروی فکری در ایران و عراق رو به افول نهاد. هر چند بعد از آن، برای مدت کوتاهی در هند به حیات خود ادامه داد. امروزه حتی علمایی هستند به ویژه در ناحیه خلیج فارس و جنوب ایران که از روشی شبیه اخباریگری در جهان تشیع پیروی میکنند.
منابع تحقیق :
Gleave, Robert. Inevitable Doubt: Two Theories of Shi_i Jurisprudence Leiden: E. J. Brill, 2000.
.
Tabataba_i, H. Modarresssi. “Rationalism and Traditionalism in Shi_i Jurisprudence.” Studia Islamica 59 (1984): 141–158.