نویسنده: سعید کاوه
با توجه به مطالبی که تاکنون در ارتباط با ویژگیهای افراد دچار مشکل رفتاری مطرح شده است و با توجه به این نکته که افراد به طور کامل و یا به نسبت سالم را به ندرت میتوان یافت و در واقع اکثریت افراد به نوعی و تا حدودی به آسیبهای رفتاری و عصبانیت مبتلا میشوند، منتهی مقدار، میزان و درصد آن در اشخاص متفاوت خواهد بود. بنابراین طبیعی است که در غالب خانوادهها، محل کار و اجتماع با چنین افرادی مواجه شویم. در صورت مواجه شدن با فردی مشکلدار که توان و تحمل حضور وی برای فرد مقدور نیست، از ادامه و ارتباط بیشتر خودداری شود. زیرا بسیاری از نابسامانیها و آشفتگیهای رفتاری از طریق اینگونه روابط منتقل میشود. به همین جهت و برای پیشگیری از آسیبهای بیشتر لازم است از ارتباط با آنان خودداری نمود. در واقع اکثریت افراد به نوعی با اشخاص مشکلدار و آسیب خورده از نظر رفتاری روبهرو هستند و یا مواجه خواهند شد، به همین جهت لازم است که نکات و مواردی را در ارتباط با مراوده و در تماس بودن با عصبیها در نظر گرفت که به بعضی از عمدهترین آنها اشاره میشود.
1- بعضی افراد عصبی در مواقع و مواردی قابل تحمل و معاشرت نیستند.
2- آنها با وجود آزار و اذیتهایشان به ارتباط با دیگران نیازمندند.
3- عصبیها به تدریج از درون تهی و بیمحتوا میشوند.
4- هدایت و کنترل ارتباط لازم است که در دست فرد سالم باشد.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میگردد.
اینگونه ناهنجاریهای رفتاری به نحوی است که در مواقع و مواردی تحمل رفتارهای آزار دهندهشان را برای آن دسته از افرادی که در ارتباط متقابل با آنان هستند، دشوار مینماید، که گاهی اوقات قادر به تحمل حضورشان نیستند. البته بعضی از آنها نیز تا اندازهای قابل تحمل و از زمانی به بعد پذیرش حضور آنان دشوار میگردد و با توجه به این که عصبانیتها میتوانند در میان افراد نفوذ نموده و به دیگران سرایت نماید، از این رو فردی که صبر و تحمل لازم برای پذیرش و حضور داشتن در برابر آنها را ندارد، توصیه بر این است که حتی الامکان از رویارویی با آنان خودداری شود. یا اگر در حد و اندازهای و در مواردی قابل تحمل و از حد و مرحلهای دیگر قابل تحمل نباشد، توصیه بر این است که از ارتباط برقرار کردن و معاشرت با چنین افرادی خودداری شود.
بسیاری از آنها در ارتباط متقابل با همسر که عمدهترین رفتارهای ناسالم آنان بروز داده میشود با وجود نیازی که به همسر دارند، اما حداقل مراعات امور انسانی و متعارف را در ارتباط با آنها ندارند و به همین سبب در هنگام جدایی تلاشهای بسیاری را از خود نشان میدهند تا بتوانند همسری را که مدتهای طولانی از خود رنجاندهاند، دوباره برای خویش حفظ نمایند که با وجود تمام تلاشهایشان موفقیت چندانی به دست نمیآورند. در بسیاری از ارتباطهای متقابل میان افراد در غالب موارد بدین صورت است که یکی از طرفین دچار مشکل رفتاری و عصبانیت بوده و طرف مقابل کمتر به چنین امری مبتلا و سالم و یا سالمتر باشد. از این رو ارتباط، دوستی و یا زندگی مشترکی که تحت سلطه، کنترل و اداره فرد روان رنجور واقع شود، به زودی از وضعیت هنجار و سالم خارج شده و به سمت ناهنجاری میل میکند. در هر حال این نکته بسیار مهم را بایستی در نظر داشت که در صورت مواجه شدن با فردی مشکلدار که توان و تحمل حضور وی برای فرد مقدور نیست، از ادامه و ارتباط بیشتر خودداری شود. زیرا بسیاری از نابسامانیها و آشفتگیهای رفتاری از طریق اینگونه روابط منتقل میشود. به همین جهت و برای پیشگیری از آسیبهای بیشتر لازم است از ارتباط با آنان خودداری نمود.
یکی از دلایلی که عصبیها رفتارهای نمایشی و تظاهرآمیز از خود نشان میدهند، برای پوشش دادن همین کم رشدیها و بیمحتواییهای درونی است. این امر نیز به تجربه ملاحظه شده که در وضعیتی که افراد معاشر و درگیر با آنها چنین نکتهای را متوجه شوند که آنان محتوای چندانی نداشته و پرخاشگریها، سلطهجوییها و خشونتهایی که از خود نشان میدهند برای سرپوش گذاشتن بر این کم رشدیها و بیمحتوایی درون است. البته پی بردن و در نظر گرفتن این نکات به منظور تحقیر، اهانت و سبک شمردن آنها نیست، بلکه در نظر داشتن این امر برای بهتر مواجه شدن و ارتباط سالمتر و سازندهتر با آنان است و بیهوده تحت سلطهشان نرفتن و حتی پیشگیری از روابط و مراودههایی است که میتواند به ضرر طرفین باشد. در واقع برای پرهیز از آزردگی و ناراحتیهای ناشی از بیمحتوایی آنان بهتر است که ارتباط با آنها را در حداقل ممکن و در مواردی نیز قطع نمود. هم چنین در بسیاری موارد آنها پرخاشگری و تهدیدهایی را نیز در مورد دیگران به کار میبرند، اما همین امر نیز ناشی از کم رشدی و بیمحتوایی آنان است.
هم فرد بیمار و هم ارتباط با بیمار داریم. فرد بیمار، ارتباطی ناسالم و مشکلآفرین با اطرافیان ایجاد میکند و ارتباط ناسالم و بیمار نیز میتواند فرد سالم را به فردی آسیبخورده، ناسالم و عصبی تبدیل نماید.
همچنین عصبانیتها زاد و ولد مینمایند و افراد عصبی، سایر اشخاصی را که با آنان در ارتباط هستند را نیز از طریق ارتباطی ناسالم دچار مشکل مینمایند. البته افراد دچار اختلال رفتار چنان چه در رابطه با سایرین مداخلههای نابجا اعمال نمایند و حد و مرز و حریمهای ضروری را مراعات کنند، بدیهی است که مورد و مشکل چندانی ایجاد نخواهد شد و حتی در مواردی احتمال دارد که وضعیت رفتاری و عصبانیت فرد روان رنجور بهبود یابد. اما به طور معمول وضع بدین صورت نمیماند و شخص دچار مشکل رفتاری سعی در کنترل امور و اعمال سلطههایی خواهد نمود، که در صورت امکان لازم است فرد سالم از نظر رفتاری کنترل و اداره امور را بر عهده بگیرد. چنین امری در روابط متقابل میان دوستان، اعضای خانواده و به ویژه در ارتباط میان همسران نمود قابل ملاحظهای را دارد. زیرا همسران از ارتباط بسیار همه جانبه و تنگاتنگی برخوردار هستند، به نحوی که کوچکترین و جزییترین ناهنجاریها در ارتباط متقابل مشکلآفرینیهای قابل توجهی را به همراه خواهد داشت.
در هر حال با به دست آوردن شناخت بیشتر در ارتباط با عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری بهتر میتوان با افراد مبتلا به چنین عارضهای مواجه و ارتباط به نسبت بهتر و کارآمدتری با آنان برقرار نمود.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
1- بعضی افراد عصبی در مواقع و مواردی قابل تحمل و معاشرت نیستند.
2- آنها با وجود آزار و اذیتهایشان به ارتباط با دیگران نیازمندند.
3- عصبیها به تدریج از درون تهی و بیمحتوا میشوند.
4- هدایت و کنترل ارتباط لازم است که در دست فرد سالم باشد.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میگردد.
1- بعضی افراد عصبی در مواقع و مواردی قابل تحمل و معاشرت نیستند.
افراد آسیب خورده از نظر رفتاری و شخصیتی مهارتهای سالم و سازندهای در زمینه ارتباط برقرار نمودن با دیگران و داشتن توانمندیهایی که لازمهی زندگی کردن اجتماعی است، دچار کمبودهایی هستند. این امر در معاشرتهای آنها به وضوح قابل مشاهده بوده و تفاوت آنان را با سایر افرادی که از رفتار به نسبت سالمتری برخوردار هستند، متمایز مینماید.اینگونه ناهنجاریهای رفتاری به نحوی است که در مواقع و مواردی تحمل رفتارهای آزار دهندهشان را برای آن دسته از افرادی که در ارتباط متقابل با آنان هستند، دشوار مینماید، که گاهی اوقات قادر به تحمل حضورشان نیستند. البته بعضی از آنها نیز تا اندازهای قابل تحمل و از زمانی به بعد پذیرش حضور آنان دشوار میگردد و با توجه به این که عصبانیتها میتوانند در میان افراد نفوذ نموده و به دیگران سرایت نماید، از این رو فردی که صبر و تحمل لازم برای پذیرش و حضور داشتن در برابر آنها را ندارد، توصیه بر این است که حتی الامکان از رویارویی با آنان خودداری شود. یا اگر در حد و اندازهای و در مواردی قابل تحمل و از حد و مرحلهای دیگر قابل تحمل نباشد، توصیه بر این است که از ارتباط برقرار کردن و معاشرت با چنین افرادی خودداری شود.
بیشتر بخوانید: عصبانی نشویم یا عصبانیت خود را کنترل کنیم؟
2- آنها با وجود آزار و اذیتهایشان به ارتباط با دیگران نیازمندند.
یکی دیگر از ویژگیهای افراد عصبی این است که با وجود آزار و اذیتهایی که به سایر افراد میرسانند و موجبات رنجیدگی آنها را فراهم مینمایند. اما به ارتباط با همان افرادی که مورد آزارشان قرار میگیرند، نیازمندند. به عبارتی عصبیها را میتوان به افرادی تشبیه کرد که استطاعت به دست آوردن ارتباطات انسانی سالم را نداشته، اما شدیداً به اینگونه روابط نیاز دارند. البته آنها افراد ارزشمندی را نیز در زندگی به دست میآورند، اما به دلیل رفتارهای ناهنجاری که در روابط متقابلشان نشان میدهند، موجبات رنجش دیگران را فراهم و در نهایت افراد را از خود رنجانده و گریزان مینمایند.بسیاری از آنها در ارتباط متقابل با همسر که عمدهترین رفتارهای ناسالم آنان بروز داده میشود با وجود نیازی که به همسر دارند، اما حداقل مراعات امور انسانی و متعارف را در ارتباط با آنها ندارند و به همین سبب در هنگام جدایی تلاشهای بسیاری را از خود نشان میدهند تا بتوانند همسری را که مدتهای طولانی از خود رنجاندهاند، دوباره برای خویش حفظ نمایند که با وجود تمام تلاشهایشان موفقیت چندانی به دست نمیآورند. در بسیاری از ارتباطهای متقابل میان افراد در غالب موارد بدین صورت است که یکی از طرفین دچار مشکل رفتاری و عصبانیت بوده و طرف مقابل کمتر به چنین امری مبتلا و سالم و یا سالمتر باشد. از این رو ارتباط، دوستی و یا زندگی مشترکی که تحت سلطه، کنترل و اداره فرد روان رنجور واقع شود، به زودی از وضعیت هنجار و سالم خارج شده و به سمت ناهنجاری میل میکند. در هر حال این نکته بسیار مهم را بایستی در نظر داشت که در صورت مواجه شدن با فردی مشکلدار که توان و تحمل حضور وی برای فرد مقدور نیست، از ادامه و ارتباط بیشتر خودداری شود. زیرا بسیاری از نابسامانیها و آشفتگیهای رفتاری از طریق اینگونه روابط منتقل میشود. به همین جهت و برای پیشگیری از آسیبهای بیشتر لازم است از ارتباط با آنان خودداری نمود.
3- عصبیها به تدریج از درون تهی و بیمحتوا میشوند.
با توجه به این که عصبانیت مجموعهای از شناختها، باورها و رفتارهای ناکارآمد و نامطلوب را تشکیل میدهد و در طول زمان عوامل مذکور و مشکلآفرینیهای مختلفی را برای شخص ایجاد میکند و به تدریج مجموعهای از شناختها و رفتارها آسیبزا و مشکلساز میشوند، که نه تنها شخص را به سوی ساخته شدن، رشد و بالندگی نمیرساند، بلکه او را به سمت کم رشدی رسانده و از درون دچار توقف در رشد و بیمحتوایی خواهد نمود. بنابراین عمدهترین نکتهای که لازم است در ارتباط با آنها در نظر گرفته شود، همان مشکل تو خالی و بیمحتوا بودن آنان است. مبتلایان به عصبانیت به دلیل همین بیمحتوایی سعی در کنترل افراد و روابط موجود با آنها دارند، این امر آنان را در تعارضی ناخوشایند قرار میدهد، زیرا کنترلها و سلطهجوییهایی که آنها از خود نشان میدهند، باعث میشود تا افراد معاشر دچار رنجشهایی شوند.یکی از دلایلی که عصبیها رفتارهای نمایشی و تظاهرآمیز از خود نشان میدهند، برای پوشش دادن همین کم رشدیها و بیمحتواییهای درونی است. این امر نیز به تجربه ملاحظه شده که در وضعیتی که افراد معاشر و درگیر با آنها چنین نکتهای را متوجه شوند که آنان محتوای چندانی نداشته و پرخاشگریها، سلطهجوییها و خشونتهایی که از خود نشان میدهند برای سرپوش گذاشتن بر این کم رشدیها و بیمحتوایی درون است. البته پی بردن و در نظر گرفتن این نکات به منظور تحقیر، اهانت و سبک شمردن آنها نیست، بلکه در نظر داشتن این امر برای بهتر مواجه شدن و ارتباط سالمتر و سازندهتر با آنان است و بیهوده تحت سلطهشان نرفتن و حتی پیشگیری از روابط و مراودههایی است که میتواند به ضرر طرفین باشد. در واقع برای پرهیز از آزردگی و ناراحتیهای ناشی از بیمحتوایی آنان بهتر است که ارتباط با آنها را در حداقل ممکن و در مواردی نیز قطع نمود. هم چنین در بسیاری موارد آنها پرخاشگری و تهدیدهایی را نیز در مورد دیگران به کار میبرند، اما همین امر نیز ناشی از کم رشدی و بیمحتوایی آنان است.
4- هدایت و کنترل ارتباط لازم است که در دست فرد سالم باشد.
در بسیاری از ارتباطهای متقابل میان افراد در غالب موارد بدین صورت است که یکی از طرفین دچار مشکل رفتاری و عصبانیت بوده و طرف مقابل کمتر به چنین امری مبتلا و سالم و یا سالمتر باشد. از این رو ارتباط، دوستی و یا زندگی مشترکی که تحت سلطه، کنترل و اداره فرد روان رنجور واقع شود، به زودی از وضعیت هنجار و سالم خارج شده و به سمت ناهنجاری میل میکند.هم فرد بیمار و هم ارتباط با بیمار داریم. فرد بیمار، ارتباطی ناسالم و مشکلآفرین با اطرافیان ایجاد میکند و ارتباط ناسالم و بیمار نیز میتواند فرد سالم را به فردی آسیبخورده، ناسالم و عصبی تبدیل نماید.
همچنین عصبانیتها زاد و ولد مینمایند و افراد عصبی، سایر اشخاصی را که با آنان در ارتباط هستند را نیز از طریق ارتباطی ناسالم دچار مشکل مینمایند. البته افراد دچار اختلال رفتار چنان چه در رابطه با سایرین مداخلههای نابجا اعمال نمایند و حد و مرز و حریمهای ضروری را مراعات کنند، بدیهی است که مورد و مشکل چندانی ایجاد نخواهد شد و حتی در مواردی احتمال دارد که وضعیت رفتاری و عصبانیت فرد روان رنجور بهبود یابد. اما به طور معمول وضع بدین صورت نمیماند و شخص دچار مشکل رفتاری سعی در کنترل امور و اعمال سلطههایی خواهد نمود، که در صورت امکان لازم است فرد سالم از نظر رفتاری کنترل و اداره امور را بر عهده بگیرد. چنین امری در روابط متقابل میان دوستان، اعضای خانواده و به ویژه در ارتباط میان همسران نمود قابل ملاحظهای را دارد. زیرا همسران از ارتباط بسیار همه جانبه و تنگاتنگی برخوردار هستند، به نحوی که کوچکترین و جزییترین ناهنجاریها در ارتباط متقابل مشکلآفرینیهای قابل توجهی را به همراه خواهد داشت.
در هر حال با به دست آوردن شناخت بیشتر در ارتباط با عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری بهتر میتوان با افراد مبتلا به چنین عارضهای مواجه و ارتباط به نسبت بهتر و کارآمدتری با آنان برقرار نمود.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول