نویسنده: سعید کاوه
اختلال کمبود اعتماد به نفس در صورت شکلگیری و ایجاد میتواند ناراحتی و مشکلآفرینیهای ویژهای را به همراه داشته باشد. در این مبحث به طور مختصر و گذرا به بعضی از عمدهترین آسیبها و رنجشهایی که کمبود اعتماد به نفس برای فرد مبتلا میتواند به وجود آورد، به قرار زیر اشاره میشود. فرد مبتلا به اختلال کمبود اعتماد به نفس به واسطهی کمبودهای گوناگونی که در زمینههای شناختی، توانایی و مهارتهای ارتباطی و بین فردی برایش ایجاد میگردد، نارساییهایی را در روابط متقابلاش با سایرین اعم از اعضای خانواده و دیگر افراد برایش به وجود میآید. 1- کمبود اعتماد به نفس مانند سایر اختلالهای رفتاری، عاطفی، اضطرابی و شخصیتی، رنجشها و ناراحتیهایی را به همراه دارد.
2- رنجشهای ناشی از ناتوانیهای گوناگون ارتباطی و جمعی
3- ناراحتیها و مشکلاتی که فرد مبتلا برای سایرین، اعضای خانواده و به ویژه والدین فراهم مینماید.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شدهی فوق ارائه میشود.
1- کمبود اعتماد به نفس مانند سایر اختلالهای رفتاری، عاطفی، اضطرابی و شخصیتی، رنجشها و ناراحتیهایی را به همراه دارد.
آسیبها و اختلالهای رفتاری را در دانش روانشناسی با ملاکها و معیارهای ویژهای به صورت اختلال، آسیب و یا بیماری در نظر گرفته میشوند. یکی از این ملاکها، رنجشها، آزار و اذیتی است که رفتار مورد نظر به همراه دارد.برای مثال، فرد مبتلا به افسردگی و یا وسواس بدین صورت نیست که دارای چنین اختلالی باشد و از افسردگی و یا وسواس موجود لذت ببرد، بلکه وسواس و افسردگی علائم و عوارضی دارد که فرد مبتلا را دچار ناراحتیها، کمبودها، نارساییها و مشکلاتی مینماید، به نحوی که وی از این عوارض رنج میبرد و از قرار گرفتن در وضعیت و شرایط افسردگی که آزارها و ناراحتیهای مختلفی را برایش به همراه دارد، رنج میبرد.
کمبود اعتماد به نفس نیز به همین صورت است که چنین اختلالی محدودیتها، کمبودها، ناراحتیها و رنجشهای گوناگونی را برای فرد مبتلا فراهم مینماید. شخصی که دچار کمبود اعتماد به نفس میشود، با توجه به پیامدهایی که چنین اختلالی به همراه دارد، نمیتواند زندگی شاد، خوب و خوشایندی را با وجود کمبود اعتماد به نفس داشته باشد. از این رو تا زمانی که اختلال موجود برطرف نگردد، رنجشهای گوناگون ناشی از آن برایش وجود خواهد داشت.
2- رنجشهای ناشی از ناتوانیهای گوناگون ارتباطی و جمعی
فرد مبتلا به اختلال کمبود اعتماد به نفس به واسطهی کمبودهای گوناگونی که در زمینههای شناختی، توانایی و مهارتهای ارتباطی و بین فردی برایش ایجاد میگردد، نارساییهایی را در روابط متقابلاش با سایرین اعم از اعضای خانواده و دیگر افراد برایش به وجود میآید.در واقع فرد مبتلا به اختلال کمبود اعتماد به نفس با وجود علاقهی بسیاری که به بعضی افراد دارد، اما از ایجاد ارتباط با آنان ناتوان است. چنین امری نه تنها رنجشهای گوناگونی را برایش به همراه دارد، بلکه مانع از رشد شخصی، تحصیلی، شغلی، اجتماعی، انسانی و معنوی فرد خواهد شد.
بیشتر بخوانید: ده راه طبیعی برای درمان افسردگی
فریبا 32 ساله عمدهترین مشکل خود را ناتوانی در برقرار کردن ارتباط با سایرین میدانست. او اشاره کرد که فقط یک دوست دارد و این دوستی از دوران کودکی تاکنون ادامه داشته است. البته او از دوستی موجود راضی بود، اما تمایل داشت که دوستان دیگری نیز داشته باشد تا بتواند معاشرتهای مورد نیازش را کامل نماید. اما به سبب ناتوانی که در خود ملاحظه میکرد، قادر به انجام چنین امری نبود.
فریبا مبتلا به کمبود اعتماد به نفس بود، اما با وجود موفقیتهایی که در حوزهی شغلی و زمینههای علمی و تحصیلات دانشگاهی به دست آورده بود، اما از ایجاد ارتباط با افرادی که مورد علاقهی او بودند، ناتوان بود.
در واقع کمبود اعتماد به نفس او باعث شده بود تا خود را کمتر و نالایقتر از سایرین بداند و قادر به ایجاد دوستی و ارتباط نباشد. او نسبت به دوستان و آشنایانی که دارای این مهارت بودند، احساس حسادت مینمود. این در حالی بود که اغلب اطرافیان حسرت موفقیتهای شغلی و تحصیلی او را میخوردند. اما او به بعضی افراد که در سطح وی نبودند، اما توانایی ایجاد دوستی و ارتباط با سایرین را داشتند، حسادت میکرد و همین امر او را خیلی آزرده و ناراحت کرده بود.
3- ناراحتیها و مشکلاتی که فرد مبتلا برای سایرین، اعضای خانواده و به ویژه والدین فراهم مینماید.
اغلب افراد مبتلا به اختلال کمبود اعتماد به نفس در درجهی اول با خود، سپس با اعضای خانواده و به ویژه والدین دچار مشکل میشوند. برای مثال آنها به طور معمول قادر به ابراز وجود و احقاق حق خود نیستند، به همین سبب لازم میشود تا دوستان، نزدیکان، اعضای خانواده و به ویژه والدین برایشان صحبت کرده و بعضی امور آنان را انجام دهند. آنها بعضی مواقع حتی قادر به پرسیدن قیمت یک کالا نیستند و والدین و به ویژه مادران و در مواردی سایر اعضای خانواده این امور را برای آنها انجام میدهند.البته انجام این امور در صورتی که کم، محدود و موقت باشد که مشکل چندانی را به همراه ندارد، اما به دلیل طولانی بودن و تداوم داشتن چنین امری اعضای خانواده دچار رنجشهایی میشوند. به عبارتی اعضای خانواده متوجه کمبود اعتماد به نفس فرزند میشوند و نگرانیهای گوناگونی را از این بابت که فرزند قادر به برآورده کردن نیازهایش نیست، تجربه مینمایند.
در مجموع کمبود اعتماد به نفس اختلالی است که کمبودها، نارساییها و ناتوانیهای گوناگونی را برای فرد مبتلا ایجاد مینماید و با توجه به این امر که چنین اختلالی در دوران نوجوانی بیشتر روی میدهد، اعضای خانواده و به ویژه والدین نیز به نحوی و تا اندازهای از نارساییها و ناکارآمدیهای فرزند مبتلا، نگران و دچار رنجشهایی میشوند.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، کمبود اعتماد به نفس: شناخت و بررسی اختلال کمبود اعتماد به نفس و راهکارهایی در جهت درمان و بر طرف نمودن آن، تهران: سخن، چاپ اول.