نویسنده: سعید کاوه
یکی از عمدهترین عوامل ایجاد کنندهی کمبود اعتماد به نفس ضعف و ناتوانی فرد مبتلا در تحلیل و بررسیهای فکری و شناختی است، بدین صورت که شخص قادر به بررسی و تحلیل عوامل و امور موجود در زندگی نبوده و برای رسیدن به نتایج مورد نیاز، بیش از اندازه به تحلیلهای فکری، افکار، نگرشها و شناختهای دیگران متکی میشود. یکی از اقدامهای بسیار مؤثر و سازنده برای برطرف نمودن اختلال کمبود اعتماد به نفس توجه نکردن به افکار و نگرشهای سایرین است. این امر به تجربه ملاحظه شده که افراد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس به محض توجه به افکار دیگران، اعتماد به نفسشان ضعیفتر و یا آن را از دست میدهند. اما با توجه به افکار خود و اقدام به تحلیل و بررسیهای لازم، اتکا و اعتماد به نفس مورد نیاز را به دست میآورند. در واقع فرد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس، توانایی مورد نیاز برای تحلیل امور مربوط به زندگی خود وسایر عوامل تأثیرگذار و روزمره را یا قادر نیست که مورد بررسی قرار دهد و به نتایجی دست یابد و یا توانایی فکری، شناختی و ذهنیاش در حد و اندازهای نیست که بتواند اتکای به آنها به نتیجهگیریهای مورد نیاز دست یابد.
البته این امر یکی از ویژگیهای افراد سالم و برخوردار از سلامت رفتاری و شخصیتی است که از تواناییهای فکری و ذهنی در تحلیل و بررسی امور برخوردار هستند و میتوانند در مورد عوامل موجود زندگی، تصمیمگیریهای به نسبت درست و معقولانهای را اتخاذ نمایند.
در واقع برخوردار نبودن از توانایی تحلیل امور موجود در زندگی در اوایل دورهی نوجوانی و جوانی تا حد و اندازهای طبیعی است، اما به تدریج فرد نوجوان این امر را مانند سایر امور زندگی میتواند از اطرافیان و افراد صلاحیتدار بیاموزد. البته فرد نوجوان نه در همهی امور بلکه در بعضی از آنها که تجربهی لازم را ندارد، به تدریج و با پندآموزی و با مشاهدهی آنهایی که توانایی بهتری در تحلیل امور معمول و موجود در زندگی را دارند، به تدریج به این گونه تواناییها دست مییابد.
برای مثال، اغلب افراد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس به این نکته بسیار حساس و دقیق هستند که دیگران در مورد آنها چه فکر میکنند و یا چه نظری نسبت به آنان دارند؟ یا در مورد رفتار و شخصیتشان چه نگرشی دارند؟ یا مردم دربارهی لباسی که آنها پوشیدهاند، چه نظری دارند؟ این امر به قدری برایشان با اهمیت میشود که آنها مقدار قابل توجهی از وقت و نیروی فکری و ذهنیشان را صرف همین امور و مطالب مینمایند.
البته سالمترین و با اعتماد به نفسترین افراد نیز در حدی معقول و منطقی به افکار و نگرش دیگران نسبت به خود اهمیت قائل بوده و توجه نشان میدهند. اما این امر در حدی افراطی و بدان صورت که افکار و نگرش خود را رها کرده و فقط به نقطه نظرهای سایرین نسبت به خود مشغول شوند. بلکه آنها در هر زمینهای خود به بررسی، تحلیل و تصمیمگیری پرداخته و به نتایج مورد نیاز دست مییابند و در نهایت و در حد و اندازهای نگرشهای مردم در ارتباط با آن موارد را نیز در نظر میگیرند. البته آنها از تجربهها و شناختهای سایرین به موقع استفاده مینمایند و حتی در تصمیمگیریشان نیز استفاده میکنند، اما در نهایت خود اقدام به تحلیل نموده و نتیجهگیریهای مورد نیاز را نیز به انجام میرسانند.
البته علت این امر که چگونه بعضی افراد توانایی تحلیل ذهنی را از دست میدهند، دلایل گوناگونی دارد. عمدهترین علت آن به پایان رسیدن دوران کودکی و شروع دوران نوجوانی و آغاز رویارویی با عوامل مرتبط با دوران بزرگسالی است به عبارتی فرد نوجوان بایستی با امور گوناگون زندگی که تاکنون آشنایی نداشته روبهرو شود و تحلیلهای لازم در ارتباط با آنها را انجام داده و به تصمیمگیریهای مورد نیاز دست یابد.
علت دیگر ناتوانی در تحلیل و بررسیهای فکری و شناختی و برخوردار نشدن از شرایط مطلوب رشد جهت تربیت و پرورش و نداشتن الگوهای مناسب برای یادگیری چنین اموری است. علت دیگر نیز سپری نمودن دورهی کودکی و نوجوانی با مشکلات و نابسامانیهایی است که مانع از یادگیری چنین تواناییهای فکری و ذهنی میشود، بدین صورت که فرد در صورتی که درگیر مشکلات و نابسامانیهای فکری و درونیاش شود، این گونه درگیر شدنهای ذهنی مانع از رشد تواناییهای فکری و ذهنی خواهد شد.
در هر حال تنها راه برطرف نمودن کمبود اعتماد به نفس افزایش تواناییهای ذهنی و فکری است و برای انجام این امر به نکات و مواردی به قرار زیر میتوان اشاره نمود.
1. به افکار و ذهنیتهای دیگران توجه نکردن
2- افزایش توانایی فکری و تحلیلهای ذهنی
3- کمک فکری و مشورتی از صاحب نظران گرفتن
4- از تحلیلهای اشتباه و نادرست نهراسیدن
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شدهی فوق ارائه میشود.
1- به افکار و ذهنیتهای دیگران توجه نکردن
یکی از اقدامهای بسیار مؤثر و سازنده برای برطرف نمودن اختلال کمبود اعتماد به نفس توجه نکردن به افکار و نگرشهای سایرین است. این امر به تجربه ملاحظه شده که افراد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس به محض توجه به افکار دیگران، اعتماد به نفسشان ضعیفتر و یا آن را از دست میدهند. اما با توجه به افکار خود و اقدام به تحلیل و بررسیهای لازم، اتکا و اعتماد به نفس مورد نیاز را به دست میآورند.البته انجام این امر نیاز به تمرینهایی دارد که شخص به تدریج تسلط مورد نیاز را در این زمینه به دست آورد. برای ایجاد چنین مهارتی لازم است از موارد آسان و محدود شروع کرد و به تدریج آن را در موارد دشوارتر و پیچیدهتر نیز به اجرا درآورد.
برای مثال اگر فردی در جمع نمیتواند بر افکار خود متمرکز شود و بیش از اندازه به افکار دیگران توجه میکند که آنها در مورد وی چه میاندیشند؟ اگر توانایی انجام این امر را دارد که به افکار سایرین توجه نکند، یک قدم سازنده در رسیدن به توانایی تحلیل فکری نزدیکتر شده است.
در عین حال لازم است به این مطلب نیز اشاره شود که متمرکز شدن در افکار سایرین فقط در شرایطی که فرد در جمع و حضور دیگران باشد روی نمیدهد. بلکه این عادت فکری حتی در زمانی که شخص تنها و در میان جمع نیز نباشد، رخ میدهد، بدین صورت که برای مثال در روز معین و در میان افراد حاضر که رفتار و یا اقدامی را انجام داده، آنها چه برداشتی در مورد او داشته و چه فکر میکنند؟ شاید بتوان گفت که ورود به افکار دیگران در خلوت و تنهایی نیز به همان اندازهی حضور در جمع و یا بیشتر اتفاق میافتد.
البته منظور از این امر که شخص به افکار دیگران توجهی نداشته باشد، این نیست که به اعمال، رفتار و علمکرد فردی و ارتباطیاش توجهی نداشته باشد، بلکه بررسی و تحلیل رفتار و عملکرد شخص توسط خودش انجام شود.
نازنین 29 ساله دچار کمبود اعتماد به نفس بود. یکی از اموری که اخیراً باعث آزردگی او شده بود، توجه داشتن و صحبت کردنهایی بود که بهروز 30 ساله مجرد، همکارش با او در محل کار داشت. با توجه به مطالبی که مطرح شد، مشخص بود که بهروز به نازنین علاقمند است و موضوعهایی که بهروز با نازنین در مورد آن صحبت میکرده بیشتر در ارتباط با امور کاری بوده است، اما نازنین با توجه به کمبود اعتماد به نفساش در برابر خانمهای همکار خود به نوعی احساس شرمساری میکرده است.
بیشترین چیزی که هنگام صحبت با بهروز ذهن او را مشغول میکرده این امر بوده که به احتمال زیاد آن دو خانم متأهل همکار او به علاقهمندی متقابل بهروز و نازنین پی برده بودند و این که آنها در مورد او و بهروز چه میاندیشند و چه استنباطی در موردشان دارند، ذهن او را خیلی مشغول میکرد و همین امر باعث کمتر شدن اعتماد به نفس او میشد.
در واقع اعتماد به نفس نازنین در حد و اندازهای هم نبود که بتواند به بهروز بگوید که در حضور همکاران با او صحبت نکند و مطالبی را که با وی مطرح مینماید در شرایطی که تنها هستند با وی در میان بگذارد.
بیشتر بخوانید: لیست ویژگیهای شخصیتی خوب
علاقهمندی متقابل او با بهروز مورد بررسی و تجریه و تحلیل قرار گرفت و نکته مورد ناشایستی در میان آنها وجود نداشت. به نازنین تمرین در افکار دیگران نرفتن و متمرکز نشدن ارائه گردید. هم چنین خاطر نشان شد که خانمهای همکار او نیز پیش از متأهل شدن، همین امور و تجارب مشابه را داشتهاند. در هر صورت بیشتر بر متمرکز نشدن در افکار دیگران تأکید شد.
در جلسهی بعد او خاطر نشان کرد که اگر چه نتوانسته به طور کامل از متمرکز شدن بر افکار دیگران خودداری کند، اما در حدود هفتاد درصد موارد به خوبی توانسته این امر را به انجام برساند، به نحوی که همین اقدام مانع از کاهش اعتماد به نفس او شده است. نازنین از همین مقدار تغییری که برایش به وجود آمد بود، احساس خوبی داشت.
2- افزایش توانایی فکری و تحلیلهای ذهنی
برای افزایش توانایی تحلیل ذهنی، شخص لازم است متوجه این امر شود که در کدام زمینهها و موارد به افکار، نگرش و شناختهای دیگر افراد توجه نموده و یا تکیه مینماید. اگر برای مثال در زمینهی روابط بین فردی یا پیشرفتها و موفقیتهای فردی و یا هر چیز دیگر به افکار و نگرشهای دیگران توجه میکند، لازم است که تواناییهای تحلیلی و بررسیهای شناختی خود را در زمینههای مورد نظر افزایش دهد. بدین صورت که برای مثال اگر برخوردی میان او و یکی از دوستانش رخ داده و به نگرشها و نقطهنظریهای دیگران توجه دارد که آیا برخورد او درست و مناسب بوده یا خیر؟ به همین جهت لازم میشود تا در همین زمینه بیشتر فکر کند و در صورت نیاز با افراد با تجربه و صاحب نظر نیز صحبت و مشورت نماید تا این که به چنین اموری به تدریج تسلط لازم را پیدا کند.
3- کمک فکری و مشورتی از صاحب نظران گرفتن
برای افزایش توانایی تحلیل و بررسیهای فکری و ذهنی لازم است که ابتدا خود نیز به بررسی و تحلیل ذهنی در زمینهی مورد نظر بپردازد و برای اطمینان از حقیقت موجود در آن امر از افراد مجرب، صاحب نظر و کارشناسان و متخصصین نیز کمک فکری و مشورت گرفت.احتمال دارد این امر برای بعضی افراد بدین صورت تفهیم شود که فرد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس لازم میشود تا در تمام طول عمر خود مدام از دیگران در بعضی زمینهها که توانایی بررسی و تحلیل ذهنی و فکری را ندارد، از صاحب نظران و متخصصین کمک فکری و مشورتی بگیرد، در حالی که این امر درست نیست و شخص پس از مدتی که خود اقدام به تحلیل و بررسی نمود و با کمک فکری و مشورتی نواقص موجود را برطرف نمود، توانایی ذهنیاش افزایش مییابد و به تدریج از اتکا به یافتههای ذهنی سایرین فاصله میگیرد. مانند دانشآموزی که حروف الفبا و خواندن و نوشتن را میآموزد، در سالهای بعد آموزش دوباره به همان معلمی که حروف الفبا و خواندن ونوشتن را آموخته نیاز نخواهد داشت.
4- از تحلیلهای اشتباه و نادرست نهراسیدن
این امر حتی در میان مجربترین افراد نیز احتمال رخ دادنش وجود دارد که با وجود اندوختهها و تجربههای بسیار باز هم احتمال اشتباه در اقدامها و تصمیمگیریها وجود دارد. یک فرد نوجوان و یا شخصی که مبتلا به کمبود اعتماد به نفس باشد، نیز احتمال دارد که در تصمیمگیریهایش دچار بعضی اشتباهها و تصمیمهای نادرست شود. اما این نکتهی بسیار مهم را بایستی در نظر داشت که تقریباً اغلب اشتباههاً قابل جبران است.البته مجموعه مطالبی که مطرح شد، بدین معنی نیست که به افکار، آراء و عقاید دیگران نبایستی توجه نمود و از آنها در زمینهها و موارد ضروری استفاده ننمود، بلکه احترام به افکار، آراء و عقاید مردم حتی اگر برخلاف عقیدهی شخص باشد، از ویژگیهای افراد رشد یافته و سالم از نظر رفتاری و شخصیتی است.
در هر صورت لازم است، به این نکته اشاره شود که منظور از مطالب این بخش استفاده نکردن و یا توجه ننمودن و احترام نگذاشتن به افکار و نگرشهای مردم نیست، بلکه از افکار، عقاید و تحلیلهای ذهنی کارآمد افراد استفاده کردن، از علائم رشد و بالندگی است. منتهی فرد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس تا از توانایی تحلیل و بررسی فکری و شناختی بهرهمند نشود، اتکا به نفس مورد نیاز را به دست نخواهد آورد.
در مجموع اختلال کمبود اعتماد به نفس بیجهت و به طور خودکار برطرف نمیشود، بلکه نیاز به توجه، رسیدگی و اقدامهای تعیین کننده و سازنده داشته و تا زمانی که شخص بعضی کمبودها و کاستیهای موجود را طبق نظریهی کلنگر برطرف ننماید، مجموعهی وجودی او کارکرد مورد نیاز را نخواهد داشت، زیرا نواقص و کمبودهایی در ساختار وجودی و رفتار و شخصیت فرد موجود است که مانع از عملکرد سالم میشود. به همین جهت تا کاستیها، کمبودها و نواقص برطرف نگردد، اختلال کمبود اعتماد به نفس برطرف نمیشود. از این رو افزایش در تحلیل و بررسیهای فکری و شناختی قدمی سازنده در برطرف نمودن کمبود اعتماد به نفس خواهد بود.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، کمبود اعتماد به نفس: شناخت و بررسی اختلال کمبود اعتماد به نفس و راهکارهایی در جهت درمان و بر طرف نمودن آن، تهران: سخن، چاپ اول.