در گیلان بازیهای سنتی وجود داشته و در منابع مختلف به آن اشاره شده است.
چکیده:
مردمشناسی ورزش یکی از زیرشاخههای مهم دانش مردمشناسی است که به بررسی ابعاد فرهنگی و تاریخی ورزش در جوامع مختلف میپردازد و از جمله موضوعات آن، مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی گیلان معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1974 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
مردمشناسی ورزش یکی از زیرشاخههای مهم دانش مردمشناسی است که به بررسی ابعاد فرهنگی و تاریخی ورزش در جوامع مختلف میپردازد و از جمله موضوعات آن، مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی گیلان معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1974 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
نویسندگان:
اعظم موسوی
مینو سلیمی
مریم پهلوان شریف
صدیقه فاتح
معصومه رخشا
اعظم موسوی
مینو سلیمی
مریم پهلوان شریف
صدیقه فاتح
معصومه رخشا
کشتی گیلهمردی:
کشتی گیلهمردی از ورزشهای سنتی و اصیل مردم گیلان بوده و علاقمندان و مشتاقان زیادی در میان طبقات و اقشار مختلف جامعه دارد. این ورزش از گذشتههای دور در گیلان وجود داشته و در منابع مختلف به آن اشاره شده است. «ساکنان گیل و دیلم در روزهای جمعه در اراضی هموار ساحلی، بازارهایی دارند و در هر دهکده در روز معینی این بازار برپا میشود، مردی در آنجا نشسته و طنابی در دست دارد و برای هر کسی که در کشتی غالب شود، گرهی به این طناب میزند.» (نک. عباسی 291، 1362).
هر آبادی و ده دارای یک گروه کشتیگیر بود که همه جوانان ده را شامل میشد و این گروه از جوانان زیر نظر یک کشتیگیر ماهری به نام «سرکشی» که داوری مسابقات را برعهده داشت، به تمرین میپرداختند. حضور تماشاگر زنان و دختران در میان کشتی باعث تشویق پهلوانان میشد. در بسیاری از روستاها کشتی از شب چهارشنبهسوری تا روز سیزده فروردین برای انتخاب قهرمان ادامه مییافت و گاهی قهرمانان در مراسم پنجک که اغلب در دهه سوم فروردین برپا میشد، زورآزمایی میکردند.
معمولاً کشتیگیران یک روز قبل از انجام کشتی در خانه کدخدا پذیرایی و مورد تشویق قرار میگرفتند. محل کشتی قبلاً به اطلاع همه میرسید و برم (bәrәm) میافراشتند، برم چوبی سه شاخه به طول 2/5 تا 3 متر بود که دور آن پارچهای گلدار پیچیده شده بود. روی این پارچه چه جفت جوراب، چهار دستمال الوان، پنچ یا شش عدد نارنج و یک کیسه کوچک پول خرد آویزان میکردند. تهیه برم بر عهده بانی کشتی یا کدخدا بود. برم در ایوان خانه کدخدا یا نزدیکترین خانه به محل کشتی در بعدازظهر یا گاهی در شب هنگام انجام میشد و مردم دسته دسته برای دیدن کشتی عازم میشدند و در محل و دور میدان کشتی مینشستند.در موقع کشتی از موسیقی و ساز بادی محلی به نام ساز و نقاره استفاده میشد تا با نواختن این آهنگها شور پهلوانی را در آنها بیدار کند.
لباسی که پهلوانان کشتی گیلهمردی بر تن داشتند، شلوار کشتی به نام لاسپاره بود که از پارچههای زبر و کلفت و یا از چرم دوخته میشد و روی آن گلدوزی صورت گرفته بود. این شلوار تنگ و تا قوزک پا و زانو را میپوشاند و با بندی به عقب ماهیچه یا بسته میشد. دور گردن کشتیگیران کیسههای کوچک ابریشمی که در آن دعاها و اوراد مخصوصی جا داده شده بود، آویخته میشد. ورود پهلوانان به میدان کشتی با ساز و نقاره و تشویق تماشاگران همراه بود. حرکت آن به طرف قبله و با تقدم و تأخر پیشکسوتان و نوچهها همراه بود.
کشتیگیران نیم تنهای که بر تن داشتند، در میآوردند و در میدان کشتی جست میزدند که به این کار واز میگویند.
پهلوانان به ترتیب به جلو رفته و پس از برداشتن دو سه گام به طور عمودی به خوا میپرند و این حرکت را دو بار تکرار میکنند. پس از واز (vâz)، با پای راست جلو رفته و پهلوان خم شده، دست راست را روی زانو قرار داده، لبها و پیشانی خود را با دست لمس میکند و به سمت مقابل جهت میگیرد و دوباره چرخی زده و در جهت قبله نیز این حرکت را ادامه و تکرار میکند. کشتیگیر نیم تنه اش را دوباره بر تن کرده و برابر دسته ساز و نقارهزن مینشیند. این عمل را بقیه کشتیگیران نیز انجام میدهند.
کشتیگیران به صورت گروههای مختلف معمولاً از آبادی و شهرهای مختلف روی زمین نشستهاند. معمولاً یک یا دو تنگوله از یک کگروه وارد میدان شده، نیم تنه خود را بیرون آورده و در میدان راه میروند و یک یا دو تنگوله از دسته دیگر نیز پس از درآوردن نیم تنههای خود با بازوان باز و گشاده در میدان راه میروند و در مقابل آنها قرار میگیرند و خم میشوند و دستها را به هم میزنند و به این شکل مبارز و حریف میطلبند. اگر تنگولهای دعوت حریف برای مبارزه را پذیرفته باشد به همان نحو رفتار میکند و در صورت امتناع نشان میدهد که او را لایق برابری و هماوردی با خود نمی داند، در چنین مواقعی ممکن است میداندار یا کدخدا یا بانی کشتی جلو آمده و از او بخواهد که با او کشتی بگیرد و وعده میدهد که اگر او را زمین بزند به او یک برم خواهد آمد.
لباسی که پهلوانان کشتی گیلهمردی بر تن داشتند، شلوار کشتی به نام لاسپاره بود که از پارچههای زبر و کلفت و یا از چرم دوخته میشد و روی آن گلدوزی صورت گرفته بود. این شلوار تنگ و تا قوزک پا و زانو را میپوشاند و با بندی به عقب ماهیچه یا بسته میشد. دور گردن کشتیگیران کیسههای کوچک ابریشمی که در آن دعاها و اوراد مخصوصی جا داده شده بود، آویخته میشد. ورود پهلوانان به میدان کشتی با ساز و نقاره و تشویق تماشاگران همراه بود. حرکت آن به طرف قبله و با تقدم و تأخر پیشکسوتان و نوچهها همراه بود.
پیش از پایان کشتی تنگولهها، یک پهلوان بر میخیزد و در طول و عرض میدان راه میرود، پهلوان دیگری نیز همین کار را تکرار میکند. بعد به موازات هم گام بر میدارند و سپس به عقب برمی گردند اصطلاحاً به این کار فامج (fâmәj) میگویند. دو پهلوان در برابر هم قرار گرفته، خم شده و دستها را روی زانو قرار داده به چشمان هم مینگرند و همدیگر را به مبارزه دعوت میکنند و گاهی با اصواتی مثل فازوما (fâzumâ) دمی گویند و چون فامج و فاز وما یافوسما سه بار تکرار شده و پهلوانان با هم دست و پنجه نرم میکنند. کشتیگیران با مشت و پا هم دیگر را میزنند و سعی میکنند تا حریف شکست دهند. کشتیگیری بازنده است که یکی از اعضای بدن او غیر پا به زمین برسد.
کشتیگیر بازنده پس از پوشیدن نیمتنه به تماشاچیان میپیوندد و اجازه ندارد به کشتیگیران ملحق شود.
دوستان کشتیگیر وارد میدان شده، پیشانی او را میبوسند و عدهای هم با انداختن کلاههای خود به هوا و یا کوبیدن چماقهایشان به هم اظهار شادمانی میکنند.
پهلوان در برابر ارباب یا بزرگ محل و کدخدا جستی میزند و زمین را میبوسد و انعام میگیرد و بعد این عمل را در برابر سرشناسان منطقه و دوستان و آشنایان نیز تکرار مینماید. به این عمل دوران (dorân) میگویند پهلوان از پولی که گرفته، انعامی به ساز و نقارهچیها میبخشد و بعد میتواند در میدان بماند یا از آن جا خارج شود. ماندن کشتیگیر در میدان نشانه حریف طلبیدنی دیگر است.
اگر حریفی به میدان نیامد، او میتواند برم پهلوانی را از آن خود کند، معمولاً پهلوانان تا روز آخر کشتی میمانند و صبر میکنند تا اگر حریفی حاضر به مبارزه یا آنها نگشت تمامی برمها را صاحب شوند.
در قدیم به پهلوان بی رقیب یک شال ابریشمی به رسم جایزه میدادند که کشتیگیر دور کمر خود میبست.
کشتیگیران موفق که از روستاها و آبادیهای مختلف به مسابقه آمده بودند، پس از پایان کشتی و به دست آوردن برم، به همراه دوستان و همراهان به طرف محل زندگی خویش حرکت میکردند و دوستان او
کشتیگیران نیم تنهای که بر تن داشتند، در میآوردند و در میدان کشتی جست میزدند که به این کار واز میگویند.
پهلوانان به ترتیب به جلو رفته و پس از برداشتن دو سه گام به طور عمودی به خوا میپرند و این حرکت را دو بار تکرار میکنند. پس از واز (vâz)، با پای راست جلو رفته و پهلوان خم شده، دست راست را روی زانو قرار داده، لبها و پیشانی خود را با دست لمس میکند و به سمت مقابل جهت میگیرد و دوباره چرخی زده و در جهت قبله نیز این حرکت را ادامه و تکرار میکند. کشتیگیر نیم تنه اش را دوباره بر تن کرده و برابر دسته ساز و نقارهزن مینشیند. این عمل را بقیه کشتیگیران نیز انجام میدهند.
ترجیعبند گیلکی زیر را میخواندند:
آی ورف واره واران
ây.vәrf. vare.vârân
آی شه بزهداران
ay.ši.bәze. dârân
خدا توفیق بده کدخدا یاران
Xudâ.tofiq.dәdә.kedxodә.yârân
(آی برف است و باران میبارد وای بر درختان شبنم نشسته است،ای دوستان خدا به کدخدا توفیق بدهد.)
و سپس همه یک صدا فریاد میزدند: هو... هو... هو ...
البته این شعر گیلکی را زمانی که صاحبان وزراها نیز در میدان وزرا جنگ صاحب برم میشدند، هنگام برگشت میخواندند.
کشتی گیلهمردی از ورزشهای سنتی و اصیل مردم گیلان بوده و علاقمندان و مشتاقان زیادی در میان طبقات و اقشار مختلف جامعه دارد. این ورزش از گذشتههای دور در گیلان وجود داشته و در منابع مختلف به آن اشاره شده است. «ساکنان گیل و دیلم در روزهای جمعه در اراضی هموار ساحلی، بازارهایی دارند و در هر دهکده در روز معینی این بازار برپا میشود، مردی در آنجا نشسته و طنابی در دست دارد و برای هر کسی که در کشتی غالب شود، گرهی به این طناب میزند.» (نک. عباسی 291، 1362).
هر آبادی و ده دارای یک گروه کشتیگیر بود که همه جوانان ده را شامل میشد و این گروه از جوانان زیر نظر یک کشتیگیر ماهری به نام «سرکشی» که داوری مسابقات را برعهده داشت، به تمرین میپرداختند. حضور تماشاگر زنان و دختران در میان کشتی باعث تشویق پهلوانان میشد. در بسیاری از روستاها کشتی از شب چهارشنبهسوری تا روز سیزده فروردین برای انتخاب قهرمان ادامه مییافت و گاهی قهرمانان در مراسم پنجک که اغلب در دهه سوم فروردین برپا میشد، زورآزمایی میکردند.
معمولاً کشتیگیران یک روز قبل از انجام کشتی در خانه کدخدا پذیرایی و مورد تشویق قرار میگرفتند. محل کشتی قبلاً به اطلاع همه میرسید و برم (bәrәm) میافراشتند، برم چوبی سه شاخه به طول 2/5 تا 3 متر بود که دور آن پارچهای گلدار پیچیده شده بود. روی این پارچه چه جفت جوراب، چهار دستمال الوان، پنچ یا شش عدد نارنج و یک کیسه کوچک پول خرد آویزان میکردند. تهیه برم بر عهده بانی کشتی یا کدخدا بود. برم در ایوان خانه کدخدا یا نزدیکترین خانه به محل کشتی در بعدازظهر یا گاهی در شب هنگام انجام میشد و مردم دسته دسته برای دیدن کشتی عازم میشدند و در محل و دور میدان کشتی مینشستند.در موقع کشتی از موسیقی و ساز بادی محلی به نام ساز و نقاره استفاده میشد تا با نواختن این آهنگها شور پهلوانی را در آنها بیدار کند.
لباسی که پهلوانان کشتی گیلهمردی بر تن داشتند، شلوار کشتی به نام لاسپاره بود که از پارچههای زبر و کلفت و یا از چرم دوخته میشد و روی آن گلدوزی صورت گرفته بود. این شلوار تنگ و تا قوزک پا و زانو را میپوشاند و با بندی به عقب ماهیچه یا بسته میشد. دور گردن کشتیگیران کیسههای کوچک ابریشمی که در آن دعاها و اوراد مخصوصی جا داده شده بود، آویخته میشد. ورود پهلوانان به میدان کشتی با ساز و نقاره و تشویق تماشاگران همراه بود. حرکت آن به طرف قبله و با تقدم و تأخر پیشکسوتان و نوچهها همراه بود.
کشتیگیران نیم تنهای که بر تن داشتند، در میآوردند و در میدان کشتی جست میزدند که به این کار واز میگویند.
پهلوانان به ترتیب به جلو رفته و پس از برداشتن دو سه گام به طور عمودی به خوا میپرند و این حرکت را دو بار تکرار میکنند. پس از واز (vâz)، با پای راست جلو رفته و پهلوان خم شده، دست راست را روی زانو قرار داده، لبها و پیشانی خود را با دست لمس میکند و به سمت مقابل جهت میگیرد و دوباره چرخی زده و در جهت قبله نیز این حرکت را ادامه و تکرار میکند. کشتیگیر نیم تنه اش را دوباره بر تن کرده و برابر دسته ساز و نقارهزن مینشیند. این عمل را بقیه کشتیگیران نیز انجام میدهند.
کشتیگیران به صورت گروههای مختلف معمولاً از آبادی و شهرهای مختلف روی زمین نشستهاند. معمولاً یک یا دو تنگوله از یک کگروه وارد میدان شده، نیم تنه خود را بیرون آورده و در میدان راه میروند و یک یا دو تنگوله از دسته دیگر نیز پس از درآوردن نیم تنههای خود با بازوان باز و گشاده در میدان راه میروند و در مقابل آنها قرار میگیرند و خم میشوند و دستها را به هم میزنند و به این شکل مبارز و حریف میطلبند. اگر تنگولهای دعوت حریف برای مبارزه را پذیرفته باشد به همان نحو رفتار میکند و در صورت امتناع نشان میدهد که او را لایق برابری و هماوردی با خود نمی داند، در چنین مواقعی ممکن است میداندار یا کدخدا یا بانی کشتی جلو آمده و از او بخواهد که با او کشتی بگیرد و وعده میدهد که اگر او را زمین بزند به او یک برم خواهد آمد.
لباسی که پهلوانان کشتی گیلهمردی بر تن داشتند، شلوار کشتی به نام لاسپاره بود که از پارچههای زبر و کلفت و یا از چرم دوخته میشد و روی آن گلدوزی صورت گرفته بود. این شلوار تنگ و تا قوزک پا و زانو را میپوشاند و با بندی به عقب ماهیچه یا بسته میشد. دور گردن کشتیگیران کیسههای کوچک ابریشمی که در آن دعاها و اوراد مخصوصی جا داده شده بود، آویخته میشد. ورود پهلوانان به میدان کشتی با ساز و نقاره و تشویق تماشاگران همراه بود. حرکت آن به طرف قبله و با تقدم و تأخر پیشکسوتان و نوچهها همراه بود.
پیش از پایان کشتی تنگولهها، یک پهلوان بر میخیزد و در طول و عرض میدان راه میرود، پهلوان دیگری نیز همین کار را تکرار میکند. بعد به موازات هم گام بر میدارند و سپس به عقب برمی گردند اصطلاحاً به این کار فامج (fâmәj) میگویند. دو پهلوان در برابر هم قرار گرفته، خم شده و دستها را روی زانو قرار داده به چشمان هم مینگرند و همدیگر را به مبارزه دعوت میکنند و گاهی با اصواتی مثل فازوما (fâzumâ) دمی گویند و چون فامج و فاز وما یافوسما سه بار تکرار شده و پهلوانان با هم دست و پنجه نرم میکنند. کشتیگیران با مشت و پا هم دیگر را میزنند و سعی میکنند تا حریف شکست دهند. کشتیگیری بازنده است که یکی از اعضای بدن او غیر پا به زمین برسد.
کشتیگیر بازنده پس از پوشیدن نیمتنه به تماشاچیان میپیوندد و اجازه ندارد به کشتیگیران ملحق شود.
دوستان کشتیگیر وارد میدان شده، پیشانی او را میبوسند و عدهای هم با انداختن کلاههای خود به هوا و یا کوبیدن چماقهایشان به هم اظهار شادمانی میکنند.
پهلوان در برابر ارباب یا بزرگ محل و کدخدا جستی میزند و زمین را میبوسد و انعام میگیرد و بعد این عمل را در برابر سرشناسان منطقه و دوستان و آشنایان نیز تکرار مینماید. به این عمل دوران (dorân) میگویند پهلوان از پولی که گرفته، انعامی به ساز و نقارهچیها میبخشد و بعد میتواند در میدان بماند یا از آن جا خارج شود. ماندن کشتیگیر در میدان نشانه حریف طلبیدنی دیگر است.
اگر حریفی به میدان نیامد، او میتواند برم پهلوانی را از آن خود کند، معمولاً پهلوانان تا روز آخر کشتی میمانند و صبر میکنند تا اگر حریفی حاضر به مبارزه یا آنها نگشت تمامی برمها را صاحب شوند.
در قدیم به پهلوان بی رقیب یک شال ابریشمی به رسم جایزه میدادند که کشتیگیر دور کمر خود میبست.
کشتیگیران موفق که از روستاها و آبادیهای مختلف به مسابقه آمده بودند، پس از پایان کشتی و به دست آوردن برم، به همراه دوستان و همراهان به طرف محل زندگی خویش حرکت میکردند و دوستان او
کشتیگیران نیم تنهای که بر تن داشتند، در میآوردند و در میدان کشتی جست میزدند که به این کار واز میگویند.
پهلوانان به ترتیب به جلو رفته و پس از برداشتن دو سه گام به طور عمودی به خوا میپرند و این حرکت را دو بار تکرار میکنند. پس از واز (vâz)، با پای راست جلو رفته و پهلوان خم شده، دست راست را روی زانو قرار داده، لبها و پیشانی خود را با دست لمس میکند و به سمت مقابل جهت میگیرد و دوباره چرخی زده و در جهت قبله نیز این حرکت را ادامه و تکرار میکند. کشتیگیر نیم تنه اش را دوباره بر تن کرده و برابر دسته ساز و نقارهزن مینشیند. این عمل را بقیه کشتیگیران نیز انجام میدهند.
ترجیعبند گیلکی زیر را میخواندند:
آی ورف واره واران
ây.vәrf. vare.vârân
آی شه بزهداران
ay.ši.bәze. dârân
خدا توفیق بده کدخدا یاران
Xudâ.tofiq.dәdә.kedxodә.yârân
(آی برف است و باران میبارد وای بر درختان شبنم نشسته است،ای دوستان خدا به کدخدا توفیق بدهد.)
و سپس همه یک صدا فریاد میزدند: هو... هو... هو ...
البته این شعر گیلکی را زمانی که صاحبان وزراها نیز در میدان وزرا جنگ صاحب برم میشدند، هنگام برگشت میخواندند.
بیشتر بخوانید: کبدی
هنگام ورود به آبادی برم دار (baram.dâr) (مسئول برم) وسایل آویخته به برم را برمی داشت و برم را روی پای خود میشکست. پهلوانان کشتی گیلهمردی معمولاً برای حفظ فرم بدن خود به شکل ساده رژیم میگرفتند و از خوردن برخی از غذاها از جمله گوشت زیاد و چربیدار خودداری میکردند (نک. عباسی، 294، 1386-291).
لافندبازی:
«لافندبازی» یکی از نمایشها و بازیهای جذاب عامیانه است که در میان مردم گیلان محبوبیت ویژهای دارد. پیشینه تاریخی آن به گذشتههای دور برمی گردد. لافندبازی به نامهای طناببازی، ریسمان بازی، رسن بازی و غیره نیز خوانده میشود. پهلوان با ذکر دعا و حمد و ثنا به درگاه خداوند و ذکر مناقب مولای متقیان بالای دار میرود و با چوبی که به منظور حفظ تعادل خویش در دست میگیرد از روی طناب رد میشود و با اجرای حرکات مختلف نمایشی مردم و تماشاگران را سرگرم میکند. در همین موقع شیطانک با حرکات خندهآور خود مردم را سرگرم میکند و نوازندگان سرنا و نقاره به نواختن آهنگهای محلی شاد و هیجانانگیز میپردازند.
لافندبازی در روستاهای جلگهای گیلان طرفداران فراوانی دارد و این مراسم در عید نوروز و اعیاد مختلف و عروسی در روستاهای استان گیلان به اجرا درمیآید.
معمولاً نحوه پشتکاندازی در این بازی با این سوال آغاز میشود: گیری یا نشینی (giri ya nisini)، میگیری یا مینشینی؟ اگر نفر دوم جواب داد که «گیرم»، دو نفر تخممرغها را با هم عوض میکنند و آنکه گفت گیرم، باید اولین ضربه را بزند و دیگری تخممرغ، خود را در دست نگه دارد و اگر گفت «نشینم»، یعنی با تخممرغ خودم بازی میکنم که در این صورت تعویض انجام نمی شود.
گروه لافندبازی از افراد زیر تشکیل میشود:
- پهلوان لافندباز که عملیات را روی طناب انجام میدهد. هر چه تسلط پهلوان بر طناب بیشتر و عملیات او متنوعتر باشد، محبوبیت او بیشتر است.
- پالانچی (yalanĉi) دستیار پهلوان است، به او شیطانک یا شیطان نیز میگویند.
- سرناچی (sornaĉi) یا نوازنده ی سرنا.
- نقرهچی (nagraĉi) یا دهن زن و نقاره زن.
جز اینها افراد دیگری نیز به عنوان همکاران گروه، کارهای خدماتی را انجام میدهند.
لافندبازی در ایام نوروز و سیزده بدر هم برگزار میشود و اغلب در فضای آزاد انجام میگیرد.
لافندباز اغلب مزد خود را از طریق دوران دریافت میکند. مگر آنکه قبلاً با صاحب مجلس برای دریافت مزد قراردادی بسته باشد. شیوه خبر کردن مردم در گذشته با نواختن نقاره بود و در سالهای اخیر به وسیله بلندگو و یا چاپ پوسترهای آگهی . تبلیغاتی انجام میشود.
تخممرغ بازی بیج، بیج (bij, bij)، مرغانه جنگ (murgane jang):
نوعی بازی متداول در آخر هر سال تا سیزده بدر نوروز است که با تخممرغ انجام میپذیرد و برای این بازی تخممرغها را پخته و دو سرش را رنگ میکنند و با زنبیل و طبق به بازار میآورند.
بازی کردن با تخممرغ خود دارای مقررات و ضوابطی است که باید از جانب بازیکنان مراعات شود. بازی بدو صورت «قطاری» و یک تخممرغ در برابر یک یا چند تخممرغ صورت میگیرد.
در جایی دیگر تخممرغها را به صورت افقی کنار هم میچینند، بعد یکی از آن دو با رضایت طرفین، اولین تخممرغ را در مشت به طریقی میگیرد که سر یا تهش از سوراخ بالای مشت- جایی مابین انگشتان حلقه شده شصت و اشاره- نمایان باشد. نفر دیگر، تخممرغ دومی را برداشته و بازی آغاز میشود. نفری که تخممرغ دوم را برداشته از اولی میپرسد به سر یا به ته؟ اگر جواب سربه سر بود، نفر دوم سه تخممرغ خود را بر سر تخممرغ نگه داشته میزند. هر کدام از تخمها شکست آن طرف باید برای بار دیگر که بازی با ته تخممرغ رقیب ضربه وارد کند. به این ترتیب وقتی سر و ته تخممرغ یک نفر شکست، یکی دیگر از تخممرغها را برمیدارد تا تعداد تخممرغهای قطار شده تمام شود. در پایام تعداد شکستهای سر و ته را شمرده، مال هر کس کمتر شکسته بود، برنده میشود و تخممرغها را برای خود برمیدارد و نفر بازنده بایستی پول تخممرغها را نیز حساب کند.
معمولاً نحوه پشتکاندازی در این بازی با این سوال آغاز میشود: گیری یا نشینی (giri ya nisini)، میگیری یا مینشینی؟ اگر نفر دوم جواب داد که «گیرم»، دو نفر تخممرغها را با هم عوض میکنند و آنکه گفت گیرم، باید اولین ضربه را بزند و دیگری تخممرغ، خود را در دست نگه دارد و اگر گفت «نشینم»، یعنی با تخممرغ خودم بازی میکنم که در این صورت تعویض انجام نمی شود.
نوع ساده تخممرغ بازی، بازی یک تخممرغ با چند تخممرغ است. برای این کار بهترین تخممرغ را با ضربه زدن به دندان نیش از نظر استحکام امتحان کرده و انتخاب میکنند. معمولاً اولین تخممرغ که یک مرغ میگذارد؛ بهترین تخممرغ از نظر استحکام پوسته است. این بازی در دید و بازدیدهای نوروزی نیز بین دیدارکنندگان انجام میگیرد و معمولاً سفرههای عید از این تخممرغهای رنگین آذین میشود که رنگ بو کرده مورغانه (reng bukude muryane) نامیده میشود (فلسفی میاب و ابوالفتحی، 244، 1378).
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
لافندبازی:
«لافندبازی» یکی از نمایشها و بازیهای جذاب عامیانه است که در میان مردم گیلان محبوبیت ویژهای دارد. پیشینه تاریخی آن به گذشتههای دور برمی گردد. لافندبازی به نامهای طناببازی، ریسمان بازی، رسن بازی و غیره نیز خوانده میشود. پهلوان با ذکر دعا و حمد و ثنا به درگاه خداوند و ذکر مناقب مولای متقیان بالای دار میرود و با چوبی که به منظور حفظ تعادل خویش در دست میگیرد از روی طناب رد میشود و با اجرای حرکات مختلف نمایشی مردم و تماشاگران را سرگرم میکند. در همین موقع شیطانک با حرکات خندهآور خود مردم را سرگرم میکند و نوازندگان سرنا و نقاره به نواختن آهنگهای محلی شاد و هیجانانگیز میپردازند.
لافندبازی در روستاهای جلگهای گیلان طرفداران فراوانی دارد و این مراسم در عید نوروز و اعیاد مختلف و عروسی در روستاهای استان گیلان به اجرا درمیآید.
معمولاً نحوه پشتکاندازی در این بازی با این سوال آغاز میشود: گیری یا نشینی (giri ya nisini)، میگیری یا مینشینی؟ اگر نفر دوم جواب داد که «گیرم»، دو نفر تخممرغها را با هم عوض میکنند و آنکه گفت گیرم، باید اولین ضربه را بزند و دیگری تخممرغ، خود را در دست نگه دارد و اگر گفت «نشینم»، یعنی با تخممرغ خودم بازی میکنم که در این صورت تعویض انجام نمی شود.
گروه لافندبازی از افراد زیر تشکیل میشود:
- پهلوان لافندباز که عملیات را روی طناب انجام میدهد. هر چه تسلط پهلوان بر طناب بیشتر و عملیات او متنوعتر باشد، محبوبیت او بیشتر است.
- پالانچی (yalanĉi) دستیار پهلوان است، به او شیطانک یا شیطان نیز میگویند.
- سرناچی (sornaĉi) یا نوازنده ی سرنا.
- نقرهچی (nagraĉi) یا دهن زن و نقاره زن.
جز اینها افراد دیگری نیز به عنوان همکاران گروه، کارهای خدماتی را انجام میدهند.
لافندبازی در ایام نوروز و سیزده بدر هم برگزار میشود و اغلب در فضای آزاد انجام میگیرد.
لافندباز اغلب مزد خود را از طریق دوران دریافت میکند. مگر آنکه قبلاً با صاحب مجلس برای دریافت مزد قراردادی بسته باشد. شیوه خبر کردن مردم در گذشته با نواختن نقاره بود و در سالهای اخیر به وسیله بلندگو و یا چاپ پوسترهای آگهی . تبلیغاتی انجام میشود.
تخممرغ بازی بیج، بیج (bij, bij)، مرغانه جنگ (murgane jang):
نوعی بازی متداول در آخر هر سال تا سیزده بدر نوروز است که با تخممرغ انجام میپذیرد و برای این بازی تخممرغها را پخته و دو سرش را رنگ میکنند و با زنبیل و طبق به بازار میآورند.
بازی کردن با تخممرغ خود دارای مقررات و ضوابطی است که باید از جانب بازیکنان مراعات شود. بازی بدو صورت «قطاری» و یک تخممرغ در برابر یک یا چند تخممرغ صورت میگیرد.
در جایی دیگر تخممرغها را به صورت افقی کنار هم میچینند، بعد یکی از آن دو با رضایت طرفین، اولین تخممرغ را در مشت به طریقی میگیرد که سر یا تهش از سوراخ بالای مشت- جایی مابین انگشتان حلقه شده شصت و اشاره- نمایان باشد. نفر دیگر، تخممرغ دومی را برداشته و بازی آغاز میشود. نفری که تخممرغ دوم را برداشته از اولی میپرسد به سر یا به ته؟ اگر جواب سربه سر بود، نفر دوم سه تخممرغ خود را بر سر تخممرغ نگه داشته میزند. هر کدام از تخمها شکست آن طرف باید برای بار دیگر که بازی با ته تخممرغ رقیب ضربه وارد کند. به این ترتیب وقتی سر و ته تخممرغ یک نفر شکست، یکی دیگر از تخممرغها را برمیدارد تا تعداد تخممرغهای قطار شده تمام شود. در پایام تعداد شکستهای سر و ته را شمرده، مال هر کس کمتر شکسته بود، برنده میشود و تخممرغها را برای خود برمیدارد و نفر بازنده بایستی پول تخممرغها را نیز حساب کند.
معمولاً نحوه پشتکاندازی در این بازی با این سوال آغاز میشود: گیری یا نشینی (giri ya nisini)، میگیری یا مینشینی؟ اگر نفر دوم جواب داد که «گیرم»، دو نفر تخممرغها را با هم عوض میکنند و آنکه گفت گیرم، باید اولین ضربه را بزند و دیگری تخممرغ، خود را در دست نگه دارد و اگر گفت «نشینم»، یعنی با تخممرغ خودم بازی میکنم که در این صورت تعویض انجام نمی شود.
نوع ساده تخممرغ بازی، بازی یک تخممرغ با چند تخممرغ است. برای این کار بهترین تخممرغ را با ضربه زدن به دندان نیش از نظر استحکام امتحان کرده و انتخاب میکنند. معمولاً اولین تخممرغ که یک مرغ میگذارد؛ بهترین تخممرغ از نظر استحکام پوسته است. این بازی در دید و بازدیدهای نوروزی نیز بین دیدارکنندگان انجام میگیرد و معمولاً سفرههای عید از این تخممرغهای رنگین آذین میشود که رنگ بو کرده مورغانه (reng bukude muryane) نامیده میشود (فلسفی میاب و ابوالفتحی، 244، 1378).
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید :
ورزشهای بومی و محلی
گیلان قطعه ای از بهشت
غذاهای حاضری بومی گیلان