شیوه‌ی تولید مستعمراتی (قسمت دوم)

رشد و تکامل وسایل تولید، امری ناگهانی، تصادفی، بدون مقدمه اقتصادی - اجتماعی و بدون حضور و وجود ضرورتها، احتیاجات، امکانات و بالأخره مجموعه ای از شرایط اقتصادی و فرهنگی نیست و نبوده و رشد و تکامل وسایل تولید در جامعه سرمایه داری اروپا از ساده به پیچیده و از ابتدایی به تکامل یافته صورت گرفته است.
شنبه، 1 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شیوه‌ی تولید مستعمراتی (قسمت دوم)
استعمار سرمایه داری در لباس «لیبرالیسم نو»
 
چکیده:
رشد و تکامل وسایل تولید، امری ناگهانی، تصادفی، بدون مقدمه اقتصادی - اجتماعی و بدون حضور و وجود ضرورتها، احتیاجات، امکانات و بالأخره مجموعه ای از شرایط اقتصادی و فرهنگی نیست و نبوده و رشد و تکامل وسایل تولید در جامعه سرمایه داری اروپا از ساده به پیچیده و از ابتدایی به تکامل یافته صورت گرفته است.
 
تعداد کلمات: 1611 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
 
شیوه‌ی تولید مستعمراتی (قسمت دوم)
 نویسنده: شاپور رواسانی

 با توجه به مشخصات روابط تولیدی در بحثهای عمومی مربوط به دوره بندی تاریخ از نظر اقتصادی و شیوه های تولید مسلط، از دوره های جامعه اولیه، شیوه تولید آسیایی، برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری و سوسیالیسم سخن گفته می شود.

در همه این شیوه های تولیدی (و نظامات اجتماعی) فرض اصلی بر این است که تغییر وسایل تولیدی امری دایمی و روندی تکاملی است اما روابط تولیدی نسبتا ثابت است و دیرپا۔ اما زمانی که روابط تولیدی مانعی برای رشد و تکامل وسایل تولید شود، این روابط بهم می خورد و جامعه از یک شیوه تولید مادون وارد مرحله شیوه تولیدی بالاتر می گردد. در این مباحث این نکته نیز یادآوری می شود که در هر شیوه تولید، بقایای شیوه تولید قبلی و نشانه هایی از شیوه تولید تکامل یافته بعدی دیده می شود و تغییر و تکامل وسایل تولید آمری غیر قابل اجتناب است، لذا تغییرات روابط تولیدی و حرکت از شیوه تولید پست تر به شیوه تولید عالی تر نیز امری قطعی است. بر پایه چنین استدلالی گفته می شود که شیوه تولید سرمایه داری در اروپا در بطن جامعه فئودالی اروپا، بر اثر رشد و تکامل وسایل تولید به وجود آمده، رشد و توسعه یافته و روابط تولیدی خود را مستقر ساخته است.
 مستعمرات نیز مراحل برده داری کلاسیک و فئودالیسم را نگذرانده اند. در دوران پیش از نفوذ و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری در این سرزمینها، شیوه های تولید و نظامات اجتماعی دیگر وجود داشت؛ اما در این سرزمینها از همان بدو نفوذ و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، عامل خارجی در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیط زیستی با بکار بردن زور و قهر و غلبه و تجاوزات نظامی - به عنوان عامل مهم و تعیین کننده - وارد عمل شد.
نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که رشد و تکامل وسایل تولید، امری ناگهانی، تصادفی، بدون مقدمه اقتصادی - اجتماعی و بدون حضور و وجود ضرورتها، احتیاجات، امکانات و بالأخره مجموعه ای از شرایط اقتصادی و فرهنگی نیست (و نبوده) و رشد و تکامل وسایل تولید در جامعه سرمایه داری اروپا از ساده به پیچیده و از ابتدایی به تکامل یافته صورت گرفته است.
 
این روند در جوامعی سیر تکاملی داشته که تحولات داخلی آن نتیجه برخورد نیروهای اجتماعی و تغییرات شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در داخل همان جامعه بوده و نه فقط عوامل جلوگیری کننده و مزاحم و مخرب از خارج به صورتی که بتواند مانعی در سر راه تحولات اجتماعی، اقتصادی داخلی آن جامعه ایجاد کند وجود نداشته، بلکه توسعه اقتصادی به سوی خارج نیز امکان پذیر بوده و تحت چنین شرایطی بود که شیوه تولید سرمایه داری با مقدمه تاریخی از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در درازمدت توانست در اروپا جان و پا بگیرد. .
 
ورود ژاپن و ایالات متحده امریکای شمالی به مرحله سرمایه داری بدون عبور از مرحله برده داری کلاسیک و فئودالیسم کلاسیک انجام گرفت. وسایل صنعتی برای این کشورها در ابتدای امر کالاهای وارداتی بود اما در این سرزمنیها نیز عامل خارجی (اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی که بتواند به طور سازمان یافته، با استراتژی و تاکتیک حساب شده و با بهره برداری از عوامل مختلف و متعدد و به طور مستمر و مؤثر و درازمدت، به عنوان عامل بازدارنده و منحرف کننده و مخرب عمل کند و بر سیر تحولات اقتصادی، اجتماعی آنها اثر گذارد حضور و وجود نداشت. چه در رشد و توسعه شیوه تولید سرمایه داری در اروپا و چه در ژاپن و ایالات متحده، وجود بازارهای بزرگ فروش خارجی برای کالاهای ساخته شده صنعتی، امکان تصاحب مواد خام کشاورزی و معدنی و نیروی کار ارزان از مستعمرات را فراهم ساخت، سرمایه تولیدی تمرکز و تراکم بافت و موجب رشد وسایل تولید و تکامل آنها و تغییر روابط تولیدی در این کشورها شده سهم غارت استعماری در تراکم سرمایه در کشورهای سرمایه داری استعماری در مقایسه با سهم استثمار داخلی به تدریج اما به شدت افزایش یافت این روند هنوز ادامه دارد).
 
مستعمرات نیز مراحل برده داری کلاسیک و فئودالیسم را نگذرانده اند. در دوران پیش از نفوذ و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری در این سرزمینها، شیوه های تولید و نظامات اجتماعی دیگر وجود داشت؛ اما در این سرزمینها از همان بدو نفوذ و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، عامل خارجی در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیط زیستی با بکار بردن زور و قهر و غلبه و تجاوزات نظامی - به عنوان عامل مهم و تعیین کننده - وارد عمل شد.
 
دخالت عامل خارجی در جوامع مستعمراتی تشدید شد و توسعه یافت. در مستعمرات نیز وسایل تولید (صنعتی) کالاهای وارداتی بود، اما در این سرزمینها بر اثر هجوم کالاهای صنعتی کشورهای سرمایه داری و در بسیاری موارد با بکار بردن ترفندهای سیاسی و فشارهای نظامی یا زور و خشونت تولید کالایی تضعیف شد و این سرزمینها به بازارهای بی دروازه کالاهای خارجی تبدیل شدند.
 
صنایعی که ایجاد شد، چه از نظر سرمایه ای و چه فنی و چه کالایی پیوسته و ضمیمه و دنباله رو صنایع کشورهای سرمایه داری استعماری بود و (هست). تولید کالایی در این صنایع به حدی نرسید که بتواند حتی بازار داخلی را در دست بگیرد چه برسد به اینکه بازارهای خارجی با کالاهای کشورهای سرمایه داری استعماری رقابت نماید.

   بیشتر بخوانید :  طبقه در جامعه‌ی مستعمراتی

سلطه سرمایه و کالای خارجی، گذشته از سلطه سیاسی و فرهنگی و نظامی و فقدان سازمانهای اقتصادی - سیاسی حفاظت کننده، وجود مرزهای باز برای ورود کالا و سرمایه کشورهای استعماری و فرار سرمایه، موجب شد که صنایع نتوانند مانند کشورهای سرمایه داری استعماری رشد کند، نیروی کار اجتماعی را جذب تولید نماید و تراکم و تمرکز سرمایه انجام گیرد. نه فقط بازار کالا و سرمایه، بلکه بخش کشاورزی و معادن نیز در مستعمرات زیر نفوذ و سلطه کشورهای سرمایه داری استعماری قرار دارد و بهره برداری از این منابع در کنار غارت نیروی کار ارزان (به اشکال مختلف این سرزمینها، از عوامل تمرکز و تراکم سرمایه در کشورهای سرمایه داری استعماری است.
 صنایعی که ایجاد شد، چه از نظر سرمایه ای و چه فنی و چه کالایی پیوسته و ضمیمه و دنباله رو صنایع کشورهای سرمایه داری استعماری بود و (هست). تولید کالایی در این صنایع به حدی نرسید که بتواند حتی بازار داخلی را در دست بگیرد چه برسد به اینکه بازارهای خارجی با کالاهای کشورهای سرمایه داری استعماری رقابت نماید.
تولید در بخش کشاورزی و معادن در مستعمرات (چه در گذشته و چه حال) نه در رابطه با احتیاجات ساکنان این سرزمینها و به طور کلی اقتصاد داخلی، بلکه در جهت رفع احتیاجات صنایع کشورهای سرمایه داری صنعتی استعماری و رفاه و سلامتی بومیان این کشورها انجام گرفته و می گیرد.
 
نتیجه روند تضعیف دایمی اقتصاد مستعمرات، نه فقط فرار سرمایه بلکه فرار نیروی کار ساده و پیچیده (فرار مغزها و درهم شدن روابط اجتماعی و حتی خانوادگی بوده است.
 
از بدو نفوذ سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری تا امروز، تراکم و تمرکز سرمایه به طور عمده در کشورهای سرمایه داری استعماری انجام گرفته و می گیرد، نه در مستعمرات. وسایل تولید نیز در کشورهای سرمایه داری استعماری تکامل می یابد و موجب تغییر در روابط تولیدی در داخل و بر اثر تغییرات احتیاجاتی که به همین سبب پیش می آید موجب تغییرات در کمیت و کیفیت مواد خام و معدنی غارت شده از مستعمرات و شیوه های سرمایه گذاری استعماری و تغییرات سیاسی در مستعمرات می گردد. تفاوتهای بسیار عمیق نه فقط از لحاظ اقتصادی بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی میان این دو مورد که آیا وسایل تولید در داخل جامعه ای تکامل یابد یا به طور مستمر کالاهای وارداتی مانده باشد وجود دارد، زیرا تکامل وسایل تولید فقط یک امر اقتصادی نیست بلکه یک روند عمیق و وسیع فرهنگی و فنی وسیع نیز هست؛ روندی که در کل نظام اجتماعی جامعه اثر می گذارد.
 
با یادآوری همه این نکات و توضیح این نکته که در مستعمرات شیوه تولید مسلط سرمایه داری کلاسیک نیست، این پرسش بحق و بجا مطرح می گردد که پس شیوه تولید مسلط در دوران ما در مستعمرات چیست، مشخصات عمده آن کدام است و به آن چه می توان نام داد؟
 
نگارنده به این نکته توجه دارد که در مستعمرات در قاره های آسیا، افریقا، امریکای مرکزی و امریکای جنوبی شرایط بسیار متفاوت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی چه در دوره پیش از نفوذ و سلطه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری و چه در دوره ای که با این سلطه و نفوذ آغاز شده وجود داشته و دارد و این تفاوتها را نمی توان در تحلیل و بررسی شیوه های تولید و روابط تولیدی و بالأخره نظام اجتماعی در هر مستعمره نادیده گرفت. اما چنان که در سطور قبل اشاره شد، جوامع مستعمراتی یک سلسله تضادهای مشترک با سرمایه داری استعماری دارند که آنها را می توان تضادهای عام نام داد. اما هر مستعمره یک سلسله تضادهای خاص نیز با استعمار سرمایه داری دارد که چگونگی و مشخصات آن به طور دقیق محصول برخورد کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری با شرایط و داده های اقتصادی و فرهنگی، سیاسی و محیط زیستی هر مستعمره است، شرایطی که کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری با آنها روبرو شده است.
 
حل تضادهای خاص هر مستعمره در چارچوب داده های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و محیط زیستی هر مستعمره در رابطه مستقیم با تضادهای عام ممکن است، زیرا شیوه تولید و به طور کلی نظام اجتماعی در هر مستعمره تحت تأثیر مستقیم تضادهای عام مستعمرات با سرمایه داری استعماری قرار دارد. و یا ارح برای نشان دادن مکانیزم سلطه اقتصادی استعمار سرمایه داری بر مستعمرات سه نمودار عرضه می گردد، با این تذکر لازم که در این نمودارها مسئله چگونگی بهره برداری استعمار سرمایه داری از نیروی کار ارزان و تخریب محیط زیست که به نوبه خود در روابط تولیدی در جوامع مستعمراتی اثرات عمده دارد مطرح نشده است.
 
طرحها بدین صورت که در نوشته حاضر آمده نمی تواند روابط اقتصادی همه مستعمرات را با همه کشورهای سرمایه داری استعماری یا روابط اقتصادی یک مستعمره معین را در همه ادوار تاریخی توضیح دهد. برای این کار درباره هر مستعمره معین یا درباره یک مستعمره در یک دوره معین باید مشخص نمود که چه بخشی از اقتصاد کشور به طور عمده بیش از بخشهای دیگر از طرف سرمایه های خارجی کنترل می شود و روابط بخشهای اقتصادی با یکدیگر و با خارج در همان دوره چگونه است. اگر به این شیوه عمل شود در هر طرح ایجاد تغییراتی ضروری می گردد. طرحهای داده شده در نوشته حاضر فقط جنبه عمومی و کلی دارد و جهت وابستگی را نشان می دهد؛ و همچنین در طرحهای ارائه شده چگونگی روابط اقتصادی در بازار داخلی مطرح نشده است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  اقتصاد مقاومتی در برابر تحریم اقتصادی
  مختصات اقتصاد مقاومتی
  ویژگی های اقتصاد در جامعه اسوه ی اسلامی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط