
در کتابی که به یاد آیتاللهالعظمیگلپایگانی نوشته شده است؛ خاطرات جالبی به چشم میخورد از جمله این که: روزی در خانهشان مراسم جشن ولادت یکی از معصومین علیهم السلام برپا بود. ایشان جلوی پای تکتک مهمانان بلند میشدند؛ از جمله فردی نابینا که با عصای سپیدش آمده بود.
این خاطره باعث شد به آداب برخورد با افرادی که ناتوانی جسمی دارند بیندیشم، از جمله این که: مثل بقیهی افراد جامعه به آنها احترام بگذارم، به جای ترحم به آنها کمک کنم، تواناییهایشان را نادیده نگیرم و اگر به هر دلیل با یکی از آنها مشکلی پیدا کردم، نقص عضوش را به رخش نکشم.
این خاطره باعث شد به آداب برخورد با افرادی که ناتوانی جسمی دارند بیندیشم، از جمله این که: مثل بقیهی افراد جامعه به آنها احترام بگذارم، به جای ترحم به آنها کمک کنم، تواناییهایشان را نادیده نگیرم و اگر به هر دلیل با یکی از آنها مشکلی پیدا کردم، نقص عضوش را به رخش نکشم.
نویسنده: بیژن شهرامی