بازی فوتبال بچههای محله با تساوی دو تیم به پایان رسیده است، و جای خود را به بگو مگوهای تند؛ اما دوستانه بازیکنان داده است که اگر "قدر فلان موقعیت را دانسته بودیم الان برنده بودیم یا اگر..."
از آنجا که هوا گرم است و احساس تشنگی میکنی ترجیح میدهی به خانه برگردی. به همین خاطر با بچهها خداحافظی میکنی و راه خانه را در پیش میگیری.
با ورود به منزل اول احساس خنکی میکنی، بعد هم به مادر که در آشپزخانه مشغول غذا پختن است سلام میدهی...
لیوان را که زمین میگذاری به امام حسین(ع) درود میفرستی، ضمن این که به این میاندیشی که باز یادت رفت بسمالله بگویی وآب را ایستاده بنوشی، یا به جای سرکشیدن آن را بمکی و جرعه جرعه فرو ببری!
دلت میخواهد دفعه بعد که سراغ آب میروی ادبی از آداب نوشیدنش را از یاد نبری.
از آنجا که هوا گرم است و احساس تشنگی میکنی ترجیح میدهی به خانه برگردی. به همین خاطر با بچهها خداحافظی میکنی و راه خانه را در پیش میگیری.
با ورود به منزل اول احساس خنکی میکنی، بعد هم به مادر که در آشپزخانه مشغول غذا پختن است سلام میدهی...
لیوان را که زمین میگذاری به امام حسین(ع) درود میفرستی، ضمن این که به این میاندیشی که باز یادت رفت بسمالله بگویی وآب را ایستاده بنوشی، یا به جای سرکشیدن آن را بمکی و جرعه جرعه فرو ببری!
دلت میخواهد دفعه بعد که سراغ آب میروی ادبی از آداب نوشیدنش را از یاد نبری.
نویسنده: بیژن شهرامی