مدارا و قاطعيت در سيره امام علي (ع)

«مدارا» در لغت به معني نرمش و ملا‌طفت و مهرباني است و در عرف به معني رفتار مهربانانه و نرمش در گفتار و رفتار با ديگران است. و در روايات اسلا‌مي ‌نيز به معني نرمش و ملا‌طفت با خلق و بندگان خداداشتن و با رفق ولين با آنان رفتار كردن، و از خطا و لغزش‌هاي آنان چشم‌پوشي كردن آمده است. با دقت و تفحص و تتبع در آيات قرآن كريم و روايات معصومين(علیهم السّلام) و سيره پيشوايان دين بخوبي بدست مي‌آيد كه «مدارا و نرمش، رافت و رحمت» يك اصل مهم در دين مبين اسلا‌م است.
يکشنبه، 1 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدارا و قاطعيت در سيره امام علي (ع)
مدارا و قاطعيت در سيره امام علي (ع)
مدارا و قاطعيت در سيره امام علي (ع)

نويسنده : غلامحسين حسينى



«مدارا» در لغت به معني نرمش و ملا‌طفت و مهرباني است و در عرف به معني رفتار مهربانانه و نرمش در گفتار و رفتار با ديگران است. و در روايات اسلا‌مي ‌نيز به معني نرمش و ملا‌طفت با خلق و بندگان خداداشتن و با رفق ولين با آنان رفتار كردن، و از خطا و لغزش‌هاي آنان چشم‌پوشي كردن آمده است. با دقت و تفحص و تتبع در آيات قرآن كريم و روايات معصومين(علیهم السّلام) و سيره پيشوايان دين بخوبي بدست مي‌آيد كه «مدارا و نرمش، رافت و رحمت» يك اصل مهم در دين مبين اسلا‌م است. و يكي از عوامل گسترش اسلا‌م در شبه جزيره عربستان و در جهان همين اصل بوده است كه در دل و جان انسان‌ها نفوذ كرد و قلب آنان را به اسلا‌م متمايل ساخت و در كتاب‌هاي روايي و اخلا‌قي «مدارا و رفق» به عنوان يك ارزش تلقي شده است؛ و فصول و ابواب زيادي نيز به اين بحث اخصاص يافته است.

ظرف و محل مدارا

مهم‌ترين بحثي كه در اين فصل مطرح است، بيان اين نكته است كه مدارا و نرمشي كه به‌عنوان يك اصل ارزشي در اسلا‌م پذيرفته شده، ظرف و محل جريان آن كجا است؟ آيا مدارا و نرمش يك اصل مطلق است؟ در همه جا ولو در اصول و قوانين ديني نيز جاري است يا خير؟ در پاسخ مي‌گوييم اين اصل همانند ساير اصول و قوانين مطلق نيست و حد و حدودي دارد، و اجراي اين اصل در مجموعه فراتر از حد و حدود تعيين شده آن، تبديل به يك پديده ضد ارزشي به نام «ادهان و مداهنه» يعني مصانعت و سازگاري و نرمش و كوتاه آمدن در حق مي‌شود همانگونه كه اعمال نكردن اين اصل در مرز خويش نيز تبديل به يك ناهنجاري ديگر بنام «خشونت» مي‌شود. آنچه كه از آيات و روايات و سيره عملي معصومين(علیهم السّلام) بدست مي‌آيد اين است كه، مدارا و سازش در موارد زير پسنديده است:
الف - مسائل شخصي.
ب - مسائل اجتماعي كه در تقابل و تزاحم با حق و حقوق ديگران نيست.
ج - در راه ترويج و گسترش اسلا‌م و ارزش‌هاي ديني.
اما در مسائل اصولي دين و اجراي حدود و احكام ديني، نرمش و مدارا نه تنها شايسته و پسنديده نيست بلكه مذموم و ناروا است، و سهلنگاري در اينگونه مسائل تبديل به يك پديده ضدارزشي بنام «ادهان و مداهنه» مي‌شود كه مورد نهي شديد اسلا‌م قرار گرفته است و نيز نرمش و مدارا در حق و حقوق ديگران(حق الناس) صحيح نيست و نمونه‌هاي عيني كه از زندگي پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام علي(علیه السّلام) در بخش‌هاي ديگر اين نوشتار ميآوريم ناظر به همان شقوق و اقسام سه گانه و مانند آن است.
مدارا و نرمش در سيره امام علي(علیه السّلام)
علي(علیه السّلام) مظهر رحمت و رافت اسلا‌مي ‌است ؛ 25 سال سكوت و حلم‌ورزي در راستاي حفظ اسلا‌م، و عدم ايجاد درگيري و نبرد داخلي در جامعه نو پاي اسلا‌مي، بزرگترين رحمت و رافت علي(علیه السّلام) بر مسلمانان بوده است. اگر در آن روز علي بن ابيطالب(علیه السّلام) دست به قبضه شمشير مي‌برد و جنگ و برادركشي در جامعه كوچك مدنيه، مركز اسلا‌م رخ مي‌داد، و در نتيجه صحابه پيامبر و قاريان قرآن در يك درگيري بر سر تصاحب حكومت و قدرت كشته مي‌شدند، معلوم نبود بر سر اسلا‌م چه مي‌آمد. و چه بسا علي(علیه السّلام) كه پرچمدار هدايت بشر پس از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود در آن نبرد داخلي، كشته مي‌شد، آنگاه به يقين از اسلا‌م جز نامي بي‌‌روح و بي محتوي باقي نمي‌ماند.
آري علي(علیه السّلام) با علم به همه دين مقوله‌ها، چونان خار در چشم و استخوان در گلو گير كرده، بر فتنه‌هاي، فتنه‌انگيزان و جهل ناآگاهان حلم ورزيد، و با آنان نرمش و مدارا نمود و حتي جهت پيشبرد اسلا‌م و حفظ اصول ارزشي دين و آرمانهاي پيامبر خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، مشاوري امين براي خلفا بوده است. و مركز ثقل فرهنگي اسلا‌م در عصر هماناني كه به ناحق بر مسند او تكيه زده بودند، به شمار مي‌آمد. و پس از تصدي امر خلا‌فت مسلمين نيز به قوم ناكثين و قاسطين و مارقين دچار شد. با هماناني كه سخنراني او را در مسجد بر هم مي‌زدند و فرياد و سروصدا به راه مي‌انداختند و به هنگام اقامه فريضه نماز در مسجد كوفه با كنايه و تعريض و با تمثل به آيات قرآن و اشعار، علي(علیه السّلام) را زخم زبان و نيش بيان مي‌زدند، مدارا كرد. و حتي تا زماني كه خوارج دست به افساد و خون ريزي نزده و به شمشير متوسل نشده بودند، اجازه كمترين برخوردي را به آنان نداد.
عطوفت و نرمش علي(علیه السّلام) به اين دو مقطع و دو مقوله منحصر و محدود نمي‌گردد، همنشيني با فقيران و بينوايان، رسيدگي به امور مستضعفان، تحمل و گوش دادن به رنج و گرفتاري دهقانان، تحمل انتقادها و برخورد تند سفيهان و همنوايي وهمدلي و استعانت به يتيمان و ارامل كوفه، همه و همه بيانگر قلب عطوف و روح لطيف و مهربان علي(علیه السّلام) است.
امير مومنان علي(علیه السّلام) در هنگام زعامت و خلا‌فت، نامه‌هاي متعدد و فراواني به كارگزاران حكومت خود نگاشت و آنان را به نرمش و مهرباني با مردم سفارش نمود. در زير تنها به چند نمونه اشاره مي‌نماييم:
1- در نامه‌اي به اشعث بن قيس فرماندار آذربايجان نوشت: «فرمانداري براي تو وسيله آب و نان نيست، بلكه امانتي است در گردن تو... درباره رعيت حق نداري استبداد به خرج دهي، و آنچه خواهي به رعيت فرمان دهي...»
2- در نامه‌اي به عبدالله بن عباس فرماندار بصره نوشت:
...« با مردم بصره به نيكي رفتار كن، و گره وحشت و ترس از حكومت را از دل‌هاشان بگشاي تا به راه آينده احساس امنيت كنند بد رفتاري تو با «بني تميم» و خشونت با آنها را به من گزارش داده‌اند... اي ابوالعباس با آنان مدارا كن‌...»!
همچنين امير مومنان علي(علیه السّلام) در خطبه‌ها و سخنان متعددي از نرمش و مداراي خود با مردم سخن گفت كه در زير چند نمونه را بازگو مي‌نماييم:
1- امام علي(علیه السّلام) به هنگام حركت اصحاب جمل به سوي بصره، در جمع ياران خود خطبه‌اي خواند و در قسمتي از آن خطبه آمده است:
«ان هولا‌قد تمالوئوا علي سخطهِ امارتي، و ساصبر مالم أخف علي جماعتكم. فانهم ان تمموا علي فيالهِ هذا الراي انقطع نظام المسلمين.. همانا اين گروه(مفسده جويان) به خاطر نارضايتي از حكومت من به يكديگر پيوسته‌اند. و من تا- هنگاميكه براي جامعه و اجتماع احساس خطر نكنم، شكيبايي پيشه مي‌كنم، چه اينكه آنان اگر بر اين افكار سست و فاسد باقي بمانند و بخواهند اهداف خود را عملي كنند، نظام جامعه اسلا‌مي ‌از هم گسيخته خواهد شد...»
امير مومنان طبق اين كلا‌م نوراني مدارا و نرمش با مخالفان را تا وقتي جايز مي‌داند كه گروه مخالف براي جامعه اسلا‌مي ‌از جهات مختلف امنيتي، فرهنگي و غير آن خطرساز نگردند، در غير اين صورت مدارا و نرمش مشروع نخواهد بود.
2- و در خطبه‌اي نيز فرمودند:
«كم اداريكم كما تداري البكار العمدهِ.. تا چند با شما مدارا كنم! همچون مدارا كردن با شتران نو باري كه از سنگيني بار، پشتشان مجروح گرديده - و همانند جامه كهنه و فرسوده‌اي كه هرگاه از جانبي آن را بدو زند از سوي ديگر پاره مي‌گردد هرگاه سپاهيان شام عنان گشايد، و بر سرتان آيد به خانه مي‌رويد و در به روي خود مي‌بنديد و چون سوسماري در سوراخ مي‌خزيد و يا چون كفتار در لا‌نه مي‌آرميد‌..». !
نرمش و عطوفت امام علي(علیه السّلام) در مقابل مردم كوفه
امام علي(علیه السّلام) پس از استقرار در كوفه، از مردم خواست تا جهت استماع سخنانش به محله رحبه كوفه - كه سرزمين گسترده‌اي بود - فرود آيند. امام(علیه السّلام) نيز در آن نقطه از مركب پياده شد. نخست در مسجدي كه در آنجا بود دو ركعت نماز گزارد و آنگاه بر فراز منبر رفت و براي مردم سخن گفت.
امام(علیه السّلام) ضمن اشاره به فضيلت مردم كوفه خطرهايي كه آنان را تهديد مي‌كرد را برشمرد؛ آنگاه از رويگرداني مردم كوفه از حكومت اسلا‌مي ‌و جهاد در راه خدا، انتقاد كرد و فرمود: «آگاه باشيد كه گروهي از شما از نصرت و ياري من تقاعد ورزيد و من آنان را سزنش و نكوهش مي‌كنم. آنان را ترك كنيد و آنچه را دوست ندارند به گوش آنان برسانيد تا رضاي مردم را كسب كنند و تا حزب‌الله از حزب شيطان بازشناخته شود»
برخورد ملا‌يم و مداراي امام با كوفيان جهاد گريز، بر برخي از انقلا‌بيون افراطي گران آمد و بر مذاق آنان خوش نيامد. از اين روي، مالك بن حبيب يربوعي، فرمانده نيروي انتظامي‌حكومت علوي، برخاست و بالحن اعترض‌آميزي گفت: من اين مقدار مجازات را براي آنان كم مي‌دانم! به خدا سوگند، اگر به من دستور دهي آنان را مي‌كشم‌.!
امام با جمله «سبحان‌الله» او را هشدار داد و فرمود: «حبيب، از حد و اندازه تجاوز كردي» حبيب بار ديگر برخاست و گفت: شدت عمل و خشونت در جلوگيري از وقوع حوادث ناگوار، از ملا‌يمت و نرمش با دشمنان موثرتر است.
امام(علیه السّلام) با منطق حكيمانه خود به هدايت او پرداخت و فرمود: «خداوند چنين دستوري نداده است. انسان در مقابل انسان كشته مي‌شود؛ ديگر ستم و تجاوز چه جايي دارد. «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلا‌ يسرف في القتل انه كان منصوراً» اسراف در قتل اين است كه غير قاتل را به جاي قاتل بكشيد، و خداوند از اين عمل نهي نمود و آن را ستم و تعدي دانست.
متخلفان كوفي از مذاكره امير مومنان(علیه السّلام) با فرمانده نيروي انتظامي، دادگري علي(علیه السّلام) را با چشمان خويش مشاهده كرده و فضاي سياسي را باز ديدند؛ از اين رو علل تخلف خود را بازگو نمودند.

صلا‌بت و قاطعيت و عدم ملا‌هنه

همان‌گونه كه گفتيم اصل در اسلا‌م و سيره پيامبر گرامي‌اسلا‌م و امامان معصومين(علیهم السّلام) رافت و نرمش است، در مقابل گاهي مواقع و موارد صلا‌بت و قاطعيت لا‌زم و ضروري است. چنانچه اين صلا‌بت در قوانين ملل و اقوام گذشته و حال، وجود داشته و دارد. اين قانون نيز به جهت رافت و رحمت بر جامعه و مردم است، چرا كه اگر قاطعيت و سخت‌گيري نسبت به دشمنان و غير خوديها و منافقان و متخلفان داخلي و بزهكاران يك جامعه وجود نداشته باشد، طمع دشمنان نسبت به چنين ملتي تحريك مي‌گردد، و از طرفي بزهكاري در داخل جامعه زياد مي‌شود چون بزهكاران احساس امنيت كامل نموده و با استفاده از چنين فضايي، امنيت ملي يك جامعه را بر هم زده و باعث سلب آسايش مردم مي‌شوند. بدين جهت براي رافت به مردم جامعه، سخت‌گيري نسبت به متخلفان داخلي و خارجي ضروري و لا‌زم است.
از اين رهگذر در شريعت مقدس اسلا‌مي ‌صلا‌بت و قاطعيت وجود دارد، و در قوانين اسلا‌مي ‌نيز برخي موارد، احكامي‌شاق و قاطع براي برخورد با متخلفان وضع شده است. و اين قوانين نيز از باب رافت بر كل امت و جامعه است همانند جراحي يك عضو فاسد است كه براي صحت و سلا‌مت تمام اعضاي بدن، ضروري و لا‌زم است.

خاستگاه قاطعيت

قاطعيت و سخت‌گيري در قانون اسلا‌م كه در سيره پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اولياي بزرگ و معصومين(علیهم السّلام) متجلي گرديده است. نسبت به چه گروه‌هاي و چه افرادي است آيا حكومت اسلا‌مي ‌بايد نسبت به تمامي‌افراد جامعه و نيز نسبت به جوامع ديگر و كشورهاي ديگر، رفتاري خشونت‌آميز داشته باشد؟ و يا نسبت به افراد و گروه‌هاي خاص، و كشورهاي خاصي است؟
در پاسخ به اين پرسش - با توجه به آيات و روايات و سيره عملي معصومان(علیهم السّلام) مي‌توان گفت كه صلا‌بت و قاطعيت در اسلا‌م و سيره پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و معصومين(علیهم السّلام) تنها نسبت به چند گروه است، و قانوني عام و فراگيري نيست. برخي از خواستگاه‌هاي قاطعيت و شدت عمل در سيره معصومان(علیهم السّلام) عبارت است از:
1- قاطعيت در اجراي عدالت.
2- قاطعيت و شدت عمل براي تامين امنيت و ايجاد آرامش در جامعه.
3- قاطعيت در اجراي حدود و احكام و قوانين الهي و اسلا‌مي.
4- قاطعيت در امور مربوط به بيت‌المال و حقوق مردم.
5- نظارت و قاطعيت بر كارگزاران حكومت.
با توجه به رعايت اختصار در اين نوشته، برخي از مقوله‌هاي فوق را در سيره امام علي(علیه السّلام) به طور خلا‌صه مورد بررسي و كنكاش قرار مي‌دهيم.

قاطعيت شرط اجراي عدالت

يكي از شرايط مهم در اجراي عدالت، قاطعيت است. امام علي(علیه السّلام) مي‌فرمايد:
«لا‌يقيم امرالله سبحانه الا‌ من لا‌يصانع و لا‌يضارع و لا‌ يتبع المطامع»
فرمان خدا را بر پا ندارد جز كسي كه - در حق - مدارا نكند و خود را خوار نسازد و پي طمع‌ها نتازد روي اين اصل امام علي(علیه السّلام) جهت تحقق عدالت در جامعه اسلا‌مي، برخوردهاي قاطع با بسياري از افراد و گروه‌ها داشته است در زير نمونه‌هاي را بيان مي‌كنيم:
امير مومنان(علیه السّلام) در آغازين روزهاي خلا‌فت طي يك سخنراني اعلا‌م داشت:
1« -و الله لووجدته قد تزوج به النسأ و ملك به الا‌مأ لرددته فان في العدل سعهِ و من ضاق عليه العدل فالعدل عليه أضيق»
به خدا سوگند!، اگر ببينم - بيت المال مسلمين - به مهر زنان يا بهاي كنيزكان رفته باشد، آن را باز مي‌گردانم. همانا در عدالت گشايش است. و آن كه عدالت را بر نتابد، ستم را سخت‌تر يابد.
2- عبدالله بن زمعه يكي از شيعيان امام علي(علیه السّلام) بود، روزي در ايام خلا‌فت نزد آن حضرت آمد و مالي از بيت‌المال خواست. امام فرمود:
«ان هذا المال ليس لي ولا‌لك و انما هوفي للمسلمين...»
اين مال نه از آن من است و نا از آن تو، بلكه فيي است، و از آن همه مسلمانان. اگر تو در جنگ با آنان يار باشي چون ايشان از مال برخوردار باشي، و اگر نه آنچه به دست آورند، نبايد ديگران بخورند.

قاطعيت در اجراي احكام و قوانين الهي

از جمله اموري كه بايد در آن قاطعيت و شدت عمل نشان داد، اجراي احكام و قوانين الهي است تسامح و تساهل در اجراي قوانين الهي امري ناپسند و مذموم است. روايات و سيره معصومان(علیهم السّلام) نيز بر قاطعيت در اجراي احكام الهي تاكيد دارد. در زير نمونه‌اي از سيره علي(علیه السّلام) را در اين زمينه بازگو مي‌كنيم

اجراي حد بر نجاشي شاعر

قيس بن عمرو، معروف به نجاشي، از اصحاب امام علي(علیه السّلام) و از شاعران عصر خويش بود. اشعار و قصايد او در تحريك روحيه سپاه امير مومنان در نبرد صفين، همچنان بر صفحات تاريخ مي‌درخشد. نجاشي شاعر در يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان، به منزل ابو سماك اسدي رفت و به وسوسه او و به اتفاق هم شراب نوشيدند و از حال طبيعي خارج و از سرو صداي آنها، همسايه‌ها از جريان مطلع شدند ماموران حكومت علوي نجاشي را دستگير كردند و ابو سماك از صحنه گريخت. علي(علیه السّلام) 80 تازيانه به جهت شرب خمر و 20 تازيانه به جهت شكستن حرمت ماه رمضان بر نجاشي زد. جريان اجراي حد شرب خمر بر نجاشي، شاعر بزرگ كوفه، بر بستگان او گران آمد. گروهي از يمننيان از جمله طارق بن عبدالله نهدي كه از قبيله نجاشي بودند و علي(علیه السّلام) را در نبرد صفين نيز همراهي مي‌كردند ناراحت شدند.
طارق نهدي كه از اين جريان سخت برآشفته بود نزد علي(علیه السّلام) آمد و گفت: اي اميرمومنان! ما هرگز نديده ايم كه در نزد واليان حق و عدل، اهل معصيت و تفرقه با اهل اطاعت و مردان با فضيلت و تفرقه گريز، - در صورتي كه جرمي ‌مرتكب شوند - يكسان باشند. تا اينكه امروز تو را ديديم كه با برادر مان نجاشي چنين كرده‌ايد- ! تصور ما اين بود كه نجاشي با آن همه فضيلت و دفاع از تو، مشمول رافت و مهر تو قرار مي‌گيرد - شما با برادر ما نجاشي، كاري كردي كه دل‌هاي ما را به درد آوردي، و ما را از هم پراكنده ساختي، و ما را به راهي كشاندي كه اگر آن راه را بگيريم ما را به دوزخ خواهد كشانيد و معذب خواهيم شد.
علي(علیه السّلام) فرمود: «انها لكبيرهِالا‌ علي الخاشعين» آري! اي برادر نهدي، حدود الهي بر همگان سنگين است، فقط خا شعان مي‌توانند آن را تحمل كنند. اي برادر نهدي! او هم فردي از مسلمانان است كه مرتكب فعل حرام شد، و كفاره اش همان بود كه درباره وي انجام گرفت. خداوند در قرآن مجيد فرمود: نبايد علا‌قه شما به قومي‌موجب شود كه شما دست از عدالت برداريد و احكام خداوند را انجام ندهيد. شما همواره عدالت را در جامعه به كار گيريد كه اين به تقوي و پرهيزكاري نزديك‌تر است‌.

سخت‌گيري براي اجراي دين

پس از گسترش اسلا‌م در شبه جزيره عربستان امام علي(علیه السّلام) طي ماموريتي از ناحيه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جهت دعوت مردم يمن به اسلا‌م، به آن سرزمين سفر نمود. هنگام مراجعت، از مردم نجران، پارچه‌هاي حرير را به عنوان جزيه و ماليات كه طبق پيمان روز مباهله مشخص شده بود، گرفت و سوي مدينه حركت نمود. در بين راه از حركت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) براي شركت در مراسم حج اطلا‌ع يافت و بدين جهت فرماندهي سربازان را به يكي از افسران سپرد و خود به سرعت حركت كرد و در نزديكي مكه خدمت پيامبر رسيد. علي(علیه السّلام) پس از ديدار با پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ماموريت يافت به سوي نيروهاي خود باز گردد و آنها را به مكه بياورد. وقتي امام علي(علیه السّلام) به ميان سربازان خويش رسيد با صحنه غير منتظره مواجه گشت و ديد تمام پارچه‌هاي حرير ميان سربازان تقسيم شده و به عنوان لباس احرام مورد استفاده آنان قرار گرفته است.
علي(علیه السّلام) از اين عمل جانشين خويش سخت ناراحت شد و او را مورد بازخواست قرارداد، و او در پاسخ گفت كه من با اصرار سربازان مواجه شدم و اين پارچه‌ها را به عنوان امانت به آنان سپردم كه پس از مراسم حج از آنان پس بگيرم علي(علیه السّلام) فرمود: تو چنين اختياري نداشتي. آنگاه دستور داد كه تمام پارچه را جمع نموده و بسته‌بندي نمايند.
از اين فرمان قاطع و سخت علي(علیه السّلام)، گروهي كه از عدالت رنج مي‌بردند، به پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شكايت جستند و از رفتار علي(علیه السّلام)ابراز ناراحتي نمودند. در اينجا بود كه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «ارفعوا ألسنتكم عن علي فانه خشن في ذات الله عزوجل، غير مداهن في دينه»
زبان از بدگويي علي(علیه السّلام) برداريد كه او در اجراي دستور خدا، بي پروا و سخت‌گير است و اهل سازش و ملا‌هنه در دين خدا نيست.‌
آري اينگونه است رفتار و سيره پيشوايان معصوم ما كه در دين خدا و اجراي احكام الهي سر سازگاري و سازش با احدي را ندارند. و دين خدا را با هيچ چيز مصالحه نمي‌كنند.
منبع: سایت باشگاه اندیشه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط