عدالت در ساختار اداري حكومت علي(ع) (2)

اين نكته كه در كلام حضرت به صراحت مشهود است، پيام بسيار مهم و سازنده اي را براي رهبران و متصديان امور جامعه در بردارد و آن اين كه بهترين راهكار تحقق عدالت و ريشه كن كردن ظلم در جامعه، بالا بردن اعتقاد و ايمان متوليان امور به حسابرسي روز قيامت است. ظلم بر بندگان خدا از گناهان بزرگ است و براساس هواي نفس و شهوت حيواني از انسان سر مي زند. چنان كه حضرت امير (علیه السّلام) در اين باره مي فرمايد: «و ما من معصيه شيء الا ياتي في شهوه ؛ 12 هيچ گناهي از
سه‌شنبه، 24 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدالت در ساختار اداري حكومت علي(ع) (2)
عدالت در ساختار اداري حكومت علي(ع) (2)
عدالت در ساختار اداري حكومت علي(ع) (2)

نويسنده : عيسي عيسي زاده




نكته دوم: نقش ايمان به حسابرسي روز قيامت در تحقق عدالت و جلوگيري از ظلم در جامعه:
اين نكته كه در كلام حضرت به صراحت مشهود است، پيام بسيار مهم و سازنده اي را براي رهبران و متصديان امور جامعه در بردارد و آن اين كه بهترين راهكار تحقق عدالت و ريشه كن كردن ظلم در جامعه، بالا بردن اعتقاد و ايمان متوليان امور به حسابرسي روز قيامت است. ظلم بر بندگان خدا از گناهان بزرگ است و براساس هواي نفس و شهوت حيواني از انسان سر مي زند. چنان كه حضرت امير (علیه السّلام) در اين باره مي فرمايد: «و ما من معصيه شيء الا ياتي في شهوه ؛ 12 هيچ گناهي از گناهان يافت نمي شود جز اين كه با تمايلات و غرايز حيواني انسان سازگار است.»
يادآوري مرگ، از راه هاي نابودي شهوات است. همان گونه كه علي ع مي فرمايد: «الا فاذكروا هادم اللذات و منقص الشهوات و قاطع الامنيات عند المساوره للاعمال القبيحه؛ 13 به هوش باشيد نابود كننده لذات و برهم زننده كام يابي ها و قطع كننده آرزوها (مرگ) را بسيار ياد كنيد در هنگام تصميم بر گناه.»
بنابراين، سردمداران و واليان امور آناني كه قلبشان براي تحقق عدالت، در ساختار اداري كشور مي طپد، بايد به اين امر مهم و حياتي توجه ويژه نموده و تدبيري اخذ نمايند تا به هر طريق ممكن اعتقاد و ايمان متصديان امور به قيامت، و حسابرسي در آن روزي را كه حضرت امير (علیه السّلام)، اظهار ترس مي كند، بالا برده، تا با ارتقاي ايمان آنان، مردم از جور آنان در امان مانده و لذت شيريني اجراي عدالت را بچشند.
اما يكي از راه هاي ارتقاي ايمان مسئولان و امانت داران بيت المال و ايجاد تقوا و ترس الهي در دل آن ها، برگزاري جلسات پند و نصيحت و جلسات تذكر و انذار است. چنان كه حضرت امير(علیه السّلام) در سخناني بدين معنا اشاره مي فرمايد: «پند و موعظه و تذكر، موجب حيات قلوب و تطهير از زنگارهاي گناه است و انسان را به درجه باتقوايان مي رساند.» 14
آري، اين راه مذكور، برگرفته از سيره عملي حضرت امير ع است كه به استانداران و فرمانداران و متصديان امور حكومت دستور مي دادند تا با يادآوري مرگ و معاد مواظب اعمال خود باشند، تا بي عدالتي اي از آن ها سر نزند.
در همين زمينه مولا علي (علیه السّلام) در سخني به مالك اشتر مي فرمايد: «اي مالك! ... باد دماغت را فرو بنشان، حدت و شدت و قدرت دست و تيزي زبانت را در اختيار خودگير! و براي جلوگيري از اين كار مخصوصا توجه به زبانت داشته باش كه (سخني بدون فكر نگويي)... هرگز حاكم بر خويشتن نخواهي بود جز اين كه فراوان به ياد قيامت و بازگشت به سوي پروردگار باشي. 15
و به كارگزاران بيت المال فرمود: «ولا تدخروا انفسكم نصيحه ؛ 16 از نصيحت خوش خودداري مكنيد.»
نكته سوم: قوميت گرايي بزرگ ترين مانع اجراي عدالت در ساختار اداري كشور:
حضرت علي (علیه السّلام) با برخورد قاطع و عادلانه خود با برادرش عقيل كه متقاضي سهم بيش تري از بيت المال بود، درس مهمي به عمال و خزانه داران بيت المال داده است كه اميدواريم، اين درس عملي حضرت در جامعه ما به مرحله اجرا در آيد. ان شاء الله. از مسائلي كه موجب بدبين كردن افراد جامعه، نسبت به حكومت وقت مي شود، قوميت گرايي و تبعيض بين خويشاوندان و ديگران در تقسيم بيت المال است مگر آن كه پاي امتياز به حق در كار باشد. البته اين مساله در حكومت هايي كه براساس اجراي عدالت پي ريزي شده اهميت بيش تري دارد؛ چون انتظارات مردم در چنين جامعه اي بيشتر از جوامع ديگر است. از اين رو، بي عدالتي در اين گونه جوامع بسيار سريع تنفر ايجاد مي كند و پايه هاي حكومت را به لرزه در مي آورد.
نكته چهارم: ديدگاه حضرت علي (علیه السّلام) درباره مبارزه با قوميت گرايي:
با توجه به اين كه سرچشمه قوميت گرايي وتبعيض، پيروي از هواهاي نفساني است، بايد سعي شود ابتدا سرچشمه آن را خشك كرد تا تبعيض ريشه كن گردد؛ اما راه خشكاندن سرچشمه، يعني نابود كردن هواهاي نفساني را بايد از مردي آموخت كه هواي نفساني را در دست خود اسير كرده است. و جرات عرض اندام به نفس را نداده است. در نتيجه، بي عدالتي و تبعيض و قوميت گرايي را از ريشه نابوده كرده است؛ اما راه مبارزه با هواهاي نفساني كه در برخورد حضرت علي ع با برادرش عقيل مشاهده مي شود، يادآوري عذاب روز قيامت است كه حضرت علي (علیه السّلام) با داغ كردن برادرش، به او فهماند، اگر تو طاقت آتش دنيايي را نداري، چه طور من طاقت آتش خشم الهي را داشته باشم؟ و حال اين كه اين دو قابل قياس نيستند. بنابراين يكي از راه هاي پيشگيري از قوميت گرايي در ساختار اداري كشور، تقويت ايمان و اعتقاد به حسابرسي روز قيامت در دل متصديان امور است؛ اما راه تقويت چنين ايمان و اعتقادي در نكته دوم قبلا مورد بحث قرار گرفت.
راه مبارزه با تبعيض خواهي و بي عدالتي مراجعان، در درجه اول، تذكر و يادآوري است. در صورت عدم پذيرش و اصرار به خواستن بي عدالتي، برخورد قاطع و جدي است كه ما اين برخورد را در مورد درخواست عقيل از حضرت علي (علیه السّلام) كاملا مي توانيم مشاهده كنيم و از اين برخورد، درس سازندگي بياموزيم.
نكته پنجم: رعايت عدالت تا كجا؟:
از عوامل بي عدالتي و تبعيض در ساختار اداري كشور، توجيه كردن هاي غيرقانوني است. مبناي توجيه گران اين است كه در بعضي از موارد، عدالت بايد فداي احسان شود؛ مثل اين كه براي رفع محروميت و گرسنگي عده اي، بايد تبعيض صورت گيرد.
حال ببينيم ديدگاه وحي ناطق، اميرمومنان علي (علیه السّلام) در اين باره چيست؟
با دقت در برخورد حضرت علي (علیه السّلام) با برادرش عقيل، مي توان دريافت كه حضرت امير (علیه السّلام) با اينكه مي ديد كودكان برادرش، در گرسنگي سخت به سر مي برند، حاضر نشد مرتكب بي عدالتي گردد و حق ديگران را براي رفع گرسنگي، به برادرزاده هاي خويش بدهد؛ به تعبير ديگر، حضرت حاضر نشد عدالت را فداي احسان نمايد؛ چرا كه احسان با مال و حق ديگران، احسان نخواهد بود؛ چون احسان آن است كه انسان از مال و حق خود بدون انتظار اجر و مزد، به ديگران ببخشد نه اينكه از حق ديگران بگيرد و به كسي ببخشد.
بنابراين، جامعه اي كه خود را پيرو سنت و سيره علي بن ابي طالب (علیه السّلام) مي داند و به اين پيروزي افتخار مي ورزد، شايسته است، با تاسي از سيره حيات بخش آن حضرت باب هرگونه توجيه گري را در ارتكاب بي عدالتي و تبعيض ببندد؛ چرا كه اگر باب توجيه گري در ساختار اداري جامعه باز گردد، ديگر كسي مزه عدالت را نخواهد چشيد. البته تذكر اين نكته لازم است كه حكومت اسلامي و واليان امور براي رفع هر نوع محروميت و گرسنگي، بايد از راه قانوني اين مشكل را حل كنند و نگذارند عده اي در جامعه در اثر فقر و گرسنگي به هلاكت برسند. واليان و حاكمان مي تواند از راه هاي گوناگوني نظير تشويق كردن ثروتمندان به احسان و يا تاسيس مراكز سرويس دهي به محرومان جامعه و يا در اختيار قرار دادن ابزار كار و درآمد، فقر را از جامعه ريشه كن كنند.
گفتني است كه در اين امر مهم، بايد بسيار دقيق و كارشناسانه عمل شود، تا نكند محروميت زدايي منجر به محروم پروري گردد، كه اگر اين چنين شود، روحيه تلاش و كوشش از سنگر اقتصادي رخت بر مي بندد و در نتيجه، جامعه براي پذيرش استثمار بيگانگان آماده مي شود و تمام هستي ملت بر باد خواهد رفت. آن چنان كه در عصر كنوني در بسياري از كشورهاي مستعمره بيگانگان، شاهد اين قضيه هستيم. بنابراين، محروميت زدايي اي مورد قبول است كه ملت و جامعه را به سوي استقلال اقتصادي پيش ببرد.
خلاصه سخن در بحث عدالت در بيت المال: اول، رعايت عدالت در تقسيم بيت المال، منافاتي با سياست و سياستمداران اسلامي ندارد؛ دوم، عدالت به هيچ وجه فداي چيز ديگر نخواهد شد؛ سوم، قوميت گرايي، از عوامل نابودي عدالت در جامعه است؛ چهارم، از راه هاي تقويت عدالت خواهي در جامعه، بالا بردن سطح معنوي جامعه است، تا ملت و مسئولان با ياد قيامت و عذاب دردناك صحراي محشر، از هرگونه ظلم و بي عدالتي پرهيز نمايند.

ويژگي حاكمان و مجريان عدالت از ديدگاه حضرت علي(علیه السّلام)

تاريخ زندگي بشر، نشان دهنده متجاوز بودن عده كثيري از انسان هاست. اگر حكومتي بخواهد در ساختار اداري اش، عدالت را تحقق بخشد، بايد علاوه بر تقويت بنيه معنوي جامعه، به اجراي قوانين و احكام الهي بپردازد.
بنابراين، انتخاب حاكمان براي تحقق بخشيدن عدالت در تمام عرصه هاي اجتماع، از موضوعات بسيار بااهميت است؛ زيرا سلامت ادارات و نهادها متكي بر سلامت قوه حاكمه است. همان گونه كه سلامت اجتماع و امنيت جامعه متوقف بر سلامت و عدالت در قوه حاكمه مي باشد.
اكنون بايد ببينيم حاكمان از ديدگاه حضرت علي(علیه السّلام) (آن امام عادل) بايد داراي چه ويژگي هايي باشند، تا بتوانند عدالت واقعي را در جامعه پياده كنند. آن حضرت اين معنا را در نامه اش به مالك اشتر اين چنين مي فرمايد: «اي مالك!... از ميان مردم برترين فرد در نزد خود را براي حكم راني و قضاوت برگزين؛ از كساني كه :
1- مراجعه فراوان، آن ها را در تنگنا قرار ندهد
2- برخورد مخالفان با يكديگر او را به خشم و كج خلقي واندارد
3- در اشتباهاتش پافشاري نكند
4- بازگشت به حق، هنگامي كه براي آن ها روشن شد، بر آن ها سخت نباشد
5- طمع را از دل بيرون كرده باشد؛
6- در فهم مطالب، به اندك تحقيق بدون بررسي لازم اكتفا نكند
7- از همه كس در شبهات محتاط تر باشد
8- در يافتن و تمسك به حجت و دليل از همه مصرتر باشد
9- با مراجعه مكرر شكايت كنندگان، كمتر خسته شود
10- در كشف امور شكيباتر از همه باشد؛
11- به هنگام آشكار شدن حق در فصل خصومت از همه قاطع تر باشد
12- از كساني كه ستايش فراوان آن ها را فريب ندهد و تمجيدهاي بسيار، آنان را متمايل به جانب مدح كننده نسازد.
البته اين افراد بسيار اندكند.
(اما وظيفه تو در مورد قضاوت):
1- با جديت هرچه بيشتر قضاوت هاي قاضي خويش را بررسي كن
2- در بذل و بخشش به او سفره سخاوت را بگستر، آن چنان كه نيازمندي اش از بين برود و حاجت و نيازي به مردم پيدا نكند
3- از نظر منزلت و مقام آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر كه هيچ كدام از ياران نزديكت، به نفوذ در او طمع نكند، و از توطئه اين گونه افراد در نزد تو در امان باشد. (و بداند كه موقعيتش از او بالاتر نيست كه بخواهد از او شكايتي بكند.)
در آن چه گفتيم با دقت بنگر! چرا كه اين دين اسير دست اشرار و وسيله هوسراني و دنياطلبي گروهي بوده است.»17

نكته اول: مقام قضات:

با نگاهي به صدر و ذيل كلام حضرت كه فرمود: «اي مالك! برترين فرد نزد خودرا براي قضاوت برگزين» و نيز فرمود: «از نظر مقام و منزلت، آن قدر مقام قاضي را نزد خودت بالا ببر كه هيچ كدام از ياران نزديك، به نفوذ در او طمع نكنند» مي توان دريافت كه، مقام قضاوت، از مهم ترين مقام ها در جامعه است.

نكته دوم: سخت گيري در گزينش قضات:

با توجه به شرايط دوازده گانه اي كه حضرت براي انتخاب قضات مطرح نمودندو با توجه به تعبير آن حضرت كه فرمود: «افراد داراي شرايط دوازده گانه بسيار اندك اند»، بايد بدانيم كه گزينش قضات كار بسيار سختي است؛ چون در جامعه، كمتر افرادي پيدا مي شوند كه شرايط دوازده گانه را دارا باشند.

نكته سوم: تربيت قضات:

از مواردي كه مراكز تعليم و تربيت قضات بايد به آن همت به ورزند، توجه به همين پيام گهربار حضرت امير(علیه السّلام) است كه به آنها مي گويد: «قضاتي تربيت كنيد كه شرايط دوازده گانه را دارا شوند، سپس به امر قضاوت مشغول شوند.» راستي آيا مراكز پرورش قضات در جامعه ما اين گونه قاضي تربيت مي كنند؟ اميدواريم پاسخ اين پرسش مثبت باشد.

نكته چهارم: عوامل انحراف قضات:

با توجه به كلام حضرت عواملي كه موجب منحرف شدن قاضي مي شود عبارت است از:
1- خشمگين شدن؛
2- پافشاري كردن بر اشتباه؛
3- طماع بودن؛
4- بررسي دقيق نكردن؛
5- عدم رعايت احتياط در موارد شبهه ناك؛
6- عدم تمسك به بينه؛
7- عجولانه برخورد كردن؛
8- فريب مداحان را خوردن.
نكته پنجم: عوامل موفقيت قضات در اجراي عدالت:
حضرت علي(علیه السّلام) عواملي را به عنوان عوامل موفقيت قاضي بر مي شمارد كه از آن جمله است:
1- خشمگين نشدن
2- عدم پافشاري بر اشتباه
3- در كشف حقايق شكيبا بودن
4- طماع نبودن
5- رعايت احتياط در مورد مشكوك
6- اصرار به يافتن حجت و بينه بر حق
7- سخت نبودن بازگشت به حق در صورت آشكار شدن حق
8- فريب مداحان و چاپلوسان را نخوردن
9- قاطعيت در احقاق حق و اجراي عدالت
10- عدم اكتفا به بررسي اندك؛
11- عدم خستگي در اثر مراجعات مكرر مردم.

نكته ششم: وظيفه ولي امر مسلمين درباره قضاوت:

با نگاهي به سخنان اميرالمؤمنين(علیه السّلام) مي توان دريافت كه ولي امر مسلمين در خصوص قضاوت، وظايف زير را به عهده دارد: بررسي دقيق احكام صادره حكام و قضات؛ تأمين مالي قضات تا رفع نيازمندي ها؛ تأمين معنوي، (بالا بردن مقامشان نزد خود).

نكته هفتم: سلامت قوه حاكمه مديون دو امر مهم:

گماردن بازرسان دقيق؛ تأمين مادي و معنوي قضات. بنابراين، نخست بايد قضات را تأمين كرد، آنگاه قضاوتشان را به دقت بررسي كرد، تا آنان دريابند كه همه كارهاي شان تحت كنترل قرار دارد.

احسان در ساختار اداري از ديدگاه حضرت علي(علیه السّلام)

حضرت علي(علیه السّلام) در نامه خود به مالك اشتر فرمود: «اي مالك!... قلب خويش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حيوان درنده اي نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شماري! زيرا آنها دو گروه بيش نيستند: يا برادران ديني تواند، يا انسان هايي هم چون تو، گاه از آن ها لغزش و خطا سر مي زند. ناراحتي هايي به آنان عارض مي گردد. به دست آنان عمداً يا به طور اشتباه كارهايي انجام مي شود (در اين موارد) از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا كن كه دوست داري خداوند از چشم پوشي و عفوش به تو عنايت كند؛ زيرا تو مافوق آنها و پيشوايت مافوق تو و خداوند تو را زمامدار قرار داده است! امور آنان را به تو واگذار كرده و به وسيله آنان تو را آزمايش نموده است... از منت بر رعيت به هنگام احسان بپرهيز؛ زيرا منت، احسان را باطل مي سازد.»18
از عواملي كه تحكيم بخش پايه هاي حكومت است، «عفو و احسان» مديران و مسئولان نسبت به مردم مي باشد. بنابراين، بر مديران و متصديان امور است كه با به كار بستن سخنان ارزشمند حضرت امير(علیه السّلام)، نيكي و احسان به مردم را سرلوحه مديريت و كارگزاري خود قرار دهند؛ چرا كه از فوايد مهم احسان، اميدوار كردن مردم به حكومت و حاكمان است. اگر حكومتي از پشتوانه حمايت برخوردار باشد، هيچ بيگانه اي جرأت هجوم آوردن به آن را نخواهد داشت كه نمونه آنرا در كشور عزيزمان شاهد بوده و هستيم. افزون بر فايده مزبور، از فوايد ارزشمند ديگر احسان در ساختار كشور، تحقق يافتن فرهنگ عفو و احسان در ميان مردم است كه اگر چنين چيزي در اجتماع محقق شود، ريشه بسياري از جنايات و بي عدالتي ها خشكانده خواهد شد، و جامعه به سوي تكامل پيش خواهد رفت.

پي نوشت :

12-همان، خطبه .176
13- همان، خطبه .99
14-همان، نامه 31، خطبه 85 و .222
15- همان، نامه .53
16- همان، نامه .51
17- همان، نامه .53
18- همان، نامه .53

منبع:روزنامه کیهان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط