امنیت از نگاه امام علی (ع)
نويسنده: سيد محمد ناظم زاده قمي
یکی از اهداف مهم هر حکومت، تأمین امنیت مردم آن حکومت است. بررسی امنیت ملی از دید امامان و معصومین به ویژه آنهایی که حکومت را نیز در دست داشتهاند، مثل علی بن ابیطالب(علیه السّلام) بسیار مهم و راهگشا خواهد بود. گرچه واژه امنیت ملی در صدر اسلام به کار نمیرفته، اما اصل وجود آن همواره در دروههای مختلف تاریخی از جمله صدر اسلام و در میان حاکمان مسلمان وجود داشته است.
به طور خلاصه امنیت ملی عبارت است از این که کشورها چگونه سیاستها و تصمیمات لازم را برای حمایت از ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی اتخاذ کنند.
همچنین وقتی که خلافت از امام(علیه السّلام) دور شد و دیگران بر مسند جانشینی پیامبر(ص) تکیه زدند. افرادی بودند که امام را به قیام و گرفتن حق خود دعوت میکردند که برخی از روی دلسوزی و ایمان و برخی دیگر با مطامع سیاسی به دنبال تحریک امام بودند. ابوسفیان یکی از این افراد بود که در حکومت ابوبکر میخواست تحت عنوان حمایت از علی(علیه السّلام) فتنه بر پا کند با این جواب امام(علیه السّلام) روبهرو شد که فرمود: "امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید. از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانههای تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید.
در جایی دیگر امام (علیه السّلام) ضمن سخنانی با اشاره به توانایی خود در گرفتن حقش تنها دلیل اقدام نکردن برای گرفتن حق خود را جلوگیری از تفرقه مسلمین بیان کرده، و میفرماید:"به خدا سوگند اگر بیم تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان طور دیگر بود."
چنان که ملاحظه میشود امام علی(علیه السّلام) در راه ایجاد وحدت مسلمین از حق خلافت خود نیز گذاشتند و 25 سال را در حالی به سختی سپری کردند که به فرموده آن حضرت "پس صبر کردم در حالی که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود."
امام علی(علیه السّلام) در دوران خلافت نیز حفظ وحدت را مهمتر از اقدامات نظامی دانسته و در برخورد با بیعتشکنان جمل و خوارج نهروان و سپاهیان شام و معاویه پیش از آن که اقدام به جنگ نماید؛ تمام تلاش خود را به کار بست تا از جنگ و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری شود و در همهی جنگها نیز پس از آن که مجبور به جنگ شد یارانش را فرمان داد که آغازگر جنگ نباشند.
به هر حال از آنجا که وحدت یکی از نخستین فاکتورهای مهم برای ایجاد امنیت است، امام علی(علیه السّلام) نیز همواره بر آن تأکید داشتند و این مهم در گفتار و روش آن حضرت، نمایان است.
حضرت در سخنانشان، جهاد را از اركان استقرار امنيت ملى خواند و محروميت از آن را مايه سيهروزى و ناامنى معرفى نمود.
به عنوان نمونه، آنگاه كه به حضرت خبر دادند كه عمال معاويه با ستمگرى كمنظير به شهر «انبار» يورش بردند، و مسلمانان در اين شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مىپردازد و مىگويد: "مردمى كه از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقير و ذليل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضييع جهاد حقّ آنان پايمال مىشود، و نشانههاى ذلّت در آنان آشكار مىگردد، و از عدالت محروم مىشوند. آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشكارا شما را به مبارزه با اين جمعيت (معاويه و پيروانش) دعوت كردهام و گفتهام پيش از آن كه با شما بجنگند، با آنان نبرد كنيد. به خدا سوگند هر ملتى كه در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل خواهد شد ولى شما سستى به خرج داديد و دست از يارى برداشتيد، تا آن جا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سرزمين شما را تصاحب نمود."
اين حقيقت را امام (علیه السّلام) هم در سيره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خويش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با وجودى كه حكومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آنگاه كه احساس كرد، با پافشارى در اين حقّ مسلم امنيّت ملى تهديد مىشود و دشمنان وسوسه مىشوند از اصرار و پافشارى حقّ خويش خوددارى نمود و در برابر پيشنهاد ابوسفيان و عباس مبنى بر بيعت با آن حضرت پاسخ منفى مىدهد و چنين مىفرمايد: "اى مردم، امواج كوه پيكر فتنهها را با كشتىهاى نجات درهم بشكنيد. از راه اختلاف و پراكندگى كنار آييد. تاج تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد. دو كس راه صحيح را پيمودند، آن كس كه با داشتن يار و ياور نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد؛ و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كنارهگيرى كرد و مردم را راحت ساخت. زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و يا همانند لقمهاى گلوگير است. آنان كه ميوه را پيش از رسيدنش چينند، همانند كسى مانند كه بذر را در كوير و شورهزار پاشد."
امام على(علیه السّلام) براى فرماندار آذربايجان، «اشعث بن قيس» مىنويسد: "فرمانداري براى تو وسيله آب و نان نيست. بلكه امانتى است، در گردنت. تو نيز بايد مطيع مقام بالاتر باشى. درباره مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى"
حضرت خطاب به آنان فرمود: "امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد چون كه ترك اين دو وظيفه موجب مىشود كه اشرار بر شما مسلط شوند."
از باب نمونه امام در نامهای به قثم بن عباس والی مکه چنین نوشتند:"جاسوس من در مغرب(شام) در نامهای به من اطلاع داده که مردمی از اهل شام با دلهای نابینا و گوشهای ناشنوا و دیدههای کور مادرزاد گسیل شدهاند؛ کسانی که حق را از راه باطل میجویند و در مصیبت آفریننده و نافرمانی خدا از مخلوق پیروی میکنند... پس به آن چه در دست توست (حکومت مکه و حفظ امنیت آن) پایداری کن... و مبادا کاری کنی که به عذر خواهی بیافتی."
2- نظارت بر کارگزاران: یکی از تهدیدهای خطرناک برای هر حکومت، ارتباط دشمن با کارگزاران آن حکومت است. رفع این تهدید، نظارت مستمر و پنهانی بر رفت و آمد و ارتباطات والیان را می خواهد. در این راستا علی(علیه السّلام) به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود ارتباطات احتمالی دشمن با برخی کارگزاران خود را نیز زیرنظر داشته و در مواردی ضروری آنها را از خطراتی که در کمینشان بود آگاه کرده و به آنها هشدار میدادند.
چنانچه ، امام علی(علیه السّلام) در نامهای به زیاد خطر معاویه را گوشزد می کنند و می فرمایند:"آگاهی یافتم که معاویه نامهای به تو نوشته، میخواهد دلت را بلغزاند و میخواهد در زیر تو رخنه کند، پس از او برحذر باش، زیرا او شیطانی است که از پس و پیش و راست و چپ شخص میآید تا ناگهان در هنگام غفلت عقل او را برباید."
نظارت مخفی امام علی(علیه السّلام) بر کارگزاران خود در موارد دیگری نیز گزارش شده است. برای نمونه میتوان به نامه آن حضرت به مصقله بن هبیره شیبانی حاکم اردشیر خوره از جانب امام و نیز عثمان بن حنیف انصاری حاکم بصره از طرف حضرت اشاره کرد.
3- حفظ اسرار نظامی: برخی از اطلاعات و امکانات هر کشور به ویژه امور نظامی آن در هر مقطع زمانی چه جنگ و چه صلح باید از دید عموم حتی ساکنان و کارگزاران آن کشور مخفی بوده و تنها در موقع لزوم از آن آگاه شوند. اهمیت اسرار نظامی به اندازهای است که سربازان و نیروهای نظامی نیز تا زمان اجرا نباید از آن آگاه شوند تا مبادا دشمن از طریق جاسوسان و نیروهای مخفی خود از آن آگاه شده و در صدد ضربه به آن برآمده و یا به تدارک قوا و آمادگی نیروهایش بپردازد.
همانطور که امیرالمومنین نیز به این نکته توجه داشته و در نامهای خطاب به مرزداران و نیروهای مسلح خود ضمن اشاره به برخی از حقوق آنان بر حاکم میفرماید:"بدانید که حق شما بر من این است که هچ رازی جز اسرار نظامی را از شما پوشیده ندارم."
زمانی که طلحه و زبیر بیعتشکنی کردند و به سمت عراق رفتند، برخی اصحاب امام از آن حضرت خواستند تا از تعقیب آنان خودداری کند، اما امام ضمن رد این درخواست فرمود:"سوگند به خدا من مانند کفتار خوابیده نیستم تا صیاد به او رسیده و او را در دام اندازد، بلکه همراه کسی که به حق رو آورد و شنوا و فرمانبردار است، برگنه کاری که از حق رو گردانیده شک و تردید در آن دارد شمشیر میزنم و می جنگم تا زنده هستم."
در جای دیگر نیز ضمن سرزنش کوفیان و یاران خود و اشاره به تقاضاهای مکرر خود از آنان مبنی بر آماده شدن برای جنگ با دشمنان، به این نکته اشاره میکند که اگر جنگ به میان دیار کسانی کشیده شود باعث ذلت و خواری آنها خواهد شد، یعنی اگر کسانی در جنگ و جهاد سستی کنند تا دشمن وارد دیار آنها شود، آنها شکست خورده و خوار میشوند. در خطبه 27 نهجالبلاغه به این نکته اشاره کرده میفرماید:"آگاه باشید من شما را به جنگیدن (با معاویه) شب و روز، نهان و آشکار دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها به جنگ شما بیایند شما به جنگشان بروید. سوگند به خدا هرگز با قومی در میان خانه (دیار) ایشان جنگ نشده مگر آن که ذلیل و مغلوب گشتهاند."
2- گزینش سپاهیان: امام علی(علیه السّلام) علاوه بر اهتمام ویژه به وجود سپاهیان سربازان، رسیدگی به وضعیت آنها و نیز انتخاب فرماندهان شایسته و مهربان نسبت به سربازان را نیز مورد توجه قرار میدادند، چنان که در نامه خود خطاب به مالک اشتر فرماید:"فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که برای خدا و رسول او و برای و پیشوایت پندپذیرتر، پاک دلتر و خردمندتر و بردبارترین آنها باشد از کسانی که دیر به خشم میآید و زود عذر پذیرند و به زیر دستان مهربان بوده و به زورمندان سختگیری و گردن فرازی نمایند و از آن که درشتی او را از جای نکند و نرمی او را ننشاند."
3 - توجه به امنیت داخلی پیش از جنگ: نکته دیگری که امام علی(علیه السّلام) بدان توجه داشتند، آن که پشت سر باید محفوظ بماند و هنگام رویارویی با دشمنان، سرزمینهای داخلی باید در امنیت باشند تا سربازان بدون نگرانی و با آرامش خیال به جنگ با دشمنان بپردازند. وجود خوارج باعث نگرانی سپاهیان و خانواده آنها شده بود و رفتن به جنگ معاویه در حالی که چنین خطری مرکز حکومت علوی را تهدید میکرد، بسیار خطرناک بود. بنابر این لازم بود که ابتدا این خطر برطرف گردد و امام علی(علیه السّلام) نیز سپاهیان خود را که به قصد رفتن به شام و جنگ با معاویه گرد آمده بودند به سوی خوارج راهنمایی کرد و آنها را از میان برد39 تا بعد از آن به سوی معاویه برود، اگر چه بعد از جنگ خوارج دیگر سپاه امام علی(علیه السّلام) آمادگی جنگ پیدا نکرد، اما نکته مهم آن بود که خطر خوارج دفع گردد.
کوفه از جهت اقتصادی، جغرافیایی و نیروی انسانی بر حجاز برتری داشت. از نظر جغرافیایی عراق حالت مرکزیتی برای سرزمینهای اسلامی داشت و بهتر و زودتر میتوانست به مقابله خطرات احتمالی که از نواحی مختلف متوجه سرزمینهای اسلامی میشد، بشتابد، در حالی که مدینه از چنین موقعیتی برخوردار نبود.
از جهت اقتصادی نیز وضعیت اقتصادی عراق با حجاز قابل مقایسه نبود. حجاز سرزمینی خشک و بیآب و از جهت کشاورزی فقیر بود، در حالی که منطقه عراق سرزمینی پر نعمت و سرسبز بود و همین سرسبزی آن که از دور به سیاهی میزد باعث نامگذاری آن به منطقه سواد شده بود.
از جهت نیروی انسانی هم علاوه بر آن که منطقه عراق جمعیت بسیار بیشتری نسبت به حجاز داشت، دوستداران و شیعیان امام علی(علیه السّلام) در آن جا به ویژه در کوفه فراوان بودند.
2 - مذاکره و نامهنگاری: امام در دوران خلافت همواره بر جلوگیری از جنگ و خونریزی تأکید میکردند و در مقابل دشمنان، نخست به مذاکره و نامهنگاری و استفاده از روشهای دیپلماتیک توجه داشته و تلاش میکردند اختلافات را بدون درگیری و جنگ خاتمه داده و رقیبان و دشمنان را با استدلال و برهان متقاعد کنند. رفتار آن حضرت پیش از جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین که بدان اشاره شد گویای این مدعاست.
در آن ايّامى كه مردم زير پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه نبرد با «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» لبيك مىگفتند و فعالانه در اين حركت دفاعى ملى شركت مىكردند، امنيت ملى برقرار مىبود؛ ولى در هنگامى كه مردم به جاى لبيك گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مىآوردند، امنيت ملى آنان به خطر مىافتاد و متزلزل مىشد و دشمنان از اين فرصت سوءاستفاده مىكردند.
حضرت على اين حقيقت تلخ را چنين بيان مىدارد: "نفرين بر شما، از بس شما را سرزنش كردم خسته شدم. آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا راضى شدهايد؟! به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزيدهايد؟! بر شما اعتماد نيست كه در دفع دشمن به شما تكيه شود... به خدا سوگند شما وسيله بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستيد. "
حضرت بعد از آگاه شدن ازحمله وحشيانه بسربن ارطاة به مناطق تحت كنترل آن حضرت، فرمود: " به جهت اختلاف و تفرقه شما من شكست شما و تهديد امنيت ملى شما را مىبينم."
چنانچه امام على می فرماید: " هركه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچيز."
حضرت امیر(علیه السّلام) فرمود: " هر كه جنگ كند با مردم، ربوده شود اموال او."
چنانچه امام على به رعايت هر نوع حقوق مردم سفارش مىنمود. حتّى حضرت اجازه نمىداد به غير مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود. چنانكه نوشتهاند: در دوران حكومت حضرت امیر مومنان علی(علیه السّلام) شخص مسلمانى خوك يك ذمى نصرانى را كشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حكم كرد كه بايد به خاطر اين كار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.
چنانچه امام على در يكى از سخنرانىها اين حقيقت را بيان مىدارد كه مخالفت با رهبر و حرمتشكنى سبب مىشود كه سرانجام با هجوم دشمن، امنيت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق يابد و مايه بدبختى و سيهروزى مردم شود. فرمود" :به من خبر رسيده است كه «بُسر» از عمال معاويه، بر يمن مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مىدانستم و مىدانم كه اينها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون كه آنان در يارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقيد. شما پيشواى خويش را كه در مسير حق به پا خاسته است اطاعت نمىكنيد ولى آنان پيشواى خويش را كه در مسير باطل است، اطاعت مىكنند. "
چنانچه امام على فرمود:"هر كه ايمن نشيند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او."
منابع
- نهجالبلاغه
- غرر الحکم
- تاریخ طبری
- سایت معارف قرآن
- فقهاء و مساله امنیت ملی
- فصلنامه علوم سیاسی، شماره 9
- مواضع سیاسی حضرت علی (علیه السّلام) در قبال مخالفین
منبع : باشگاه اندیشه
/خ
به طور خلاصه امنیت ملی عبارت است از این که کشورها چگونه سیاستها و تصمیمات لازم را برای حمایت از ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی اتخاذ کنند.
ارکان امنیت از منظر امیر مومنان علی (علیه السّلام)
- وحدت در مسائل سياسى و اجتماعى
همچنین وقتی که خلافت از امام(علیه السّلام) دور شد و دیگران بر مسند جانشینی پیامبر(ص) تکیه زدند. افرادی بودند که امام را به قیام و گرفتن حق خود دعوت میکردند که برخی از روی دلسوزی و ایمان و برخی دیگر با مطامع سیاسی به دنبال تحریک امام بودند. ابوسفیان یکی از این افراد بود که در حکومت ابوبکر میخواست تحت عنوان حمایت از علی(علیه السّلام) فتنه بر پا کند با این جواب امام(علیه السّلام) روبهرو شد که فرمود: "امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید. از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانههای تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید.
در جایی دیگر امام (علیه السّلام) ضمن سخنانی با اشاره به توانایی خود در گرفتن حقش تنها دلیل اقدام نکردن برای گرفتن حق خود را جلوگیری از تفرقه مسلمین بیان کرده، و میفرماید:"به خدا سوگند اگر بیم تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان طور دیگر بود."
چنان که ملاحظه میشود امام علی(علیه السّلام) در راه ایجاد وحدت مسلمین از حق خلافت خود نیز گذاشتند و 25 سال را در حالی به سختی سپری کردند که به فرموده آن حضرت "پس صبر کردم در حالی که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود."
امام علی(علیه السّلام) در دوران خلافت نیز حفظ وحدت را مهمتر از اقدامات نظامی دانسته و در برخورد با بیعتشکنان جمل و خوارج نهروان و سپاهیان شام و معاویه پیش از آن که اقدام به جنگ نماید؛ تمام تلاش خود را به کار بست تا از جنگ و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری شود و در همهی جنگها نیز پس از آن که مجبور به جنگ شد یارانش را فرمان داد که آغازگر جنگ نباشند.
به هر حال از آنجا که وحدت یکی از نخستین فاکتورهای مهم برای ایجاد امنیت است، امام علی(علیه السّلام) نیز همواره بر آن تأکید داشتند و این مهم در گفتار و روش آن حضرت، نمایان است.
- جهاد و آمادگى دفاعى عمومي
حضرت در سخنانشان، جهاد را از اركان استقرار امنيت ملى خواند و محروميت از آن را مايه سيهروزى و ناامنى معرفى نمود.
به عنوان نمونه، آنگاه كه به حضرت خبر دادند كه عمال معاويه با ستمگرى كمنظير به شهر «انبار» يورش بردند، و مسلمانان در اين شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مىپردازد و مىگويد: "مردمى كه از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقير و ذليل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضييع جهاد حقّ آنان پايمال مىشود، و نشانههاى ذلّت در آنان آشكار مىگردد، و از عدالت محروم مىشوند. آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشكارا شما را به مبارزه با اين جمعيت (معاويه و پيروانش) دعوت كردهام و گفتهام پيش از آن كه با شما بجنگند، با آنان نبرد كنيد. به خدا سوگند هر ملتى كه در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل خواهد شد ولى شما سستى به خرج داديد و دست از يارى برداشتيد، تا آن جا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سرزمين شما را تصاحب نمود."
- ايمان و تقواي مردمى
- مماشات و تسامح و تساهل همه گروهها
اين حقيقت را امام (علیه السّلام) هم در سيره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خويش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با وجودى كه حكومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آنگاه كه احساس كرد، با پافشارى در اين حقّ مسلم امنيّت ملى تهديد مىشود و دشمنان وسوسه مىشوند از اصرار و پافشارى حقّ خويش خوددارى نمود و در برابر پيشنهاد ابوسفيان و عباس مبنى بر بيعت با آن حضرت پاسخ منفى مىدهد و چنين مىفرمايد: "اى مردم، امواج كوه پيكر فتنهها را با كشتىهاى نجات درهم بشكنيد. از راه اختلاف و پراكندگى كنار آييد. تاج تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد. دو كس راه صحيح را پيمودند، آن كس كه با داشتن يار و ياور نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد؛ و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كنارهگيرى كرد و مردم را راحت ساخت. زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و يا همانند لقمهاى گلوگير است. آنان كه ميوه را پيش از رسيدنش چينند، همانند كسى مانند كه بذر را در كوير و شورهزار پاشد."
- قانون مداري
امام على(علیه السّلام) براى فرماندار آذربايجان، «اشعث بن قيس» مىنويسد: "فرمانداري براى تو وسيله آب و نان نيست. بلكه امانتى است، در گردنت. تو نيز بايد مطيع مقام بالاتر باشى. درباره مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى"
- امر به معروف و نهى از منكر
حضرت خطاب به آنان فرمود: "امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد چون كه ترك اين دو وظيفه موجب مىشود كه اشرار بر شما مسلط شوند."
اقدامات حضرت امام علی بن ابیطالب(علیه السّلام) در اثنای حکومت
اقدامات امنیتی
از باب نمونه امام در نامهای به قثم بن عباس والی مکه چنین نوشتند:"جاسوس من در مغرب(شام) در نامهای به من اطلاع داده که مردمی از اهل شام با دلهای نابینا و گوشهای ناشنوا و دیدههای کور مادرزاد گسیل شدهاند؛ کسانی که حق را از راه باطل میجویند و در مصیبت آفریننده و نافرمانی خدا از مخلوق پیروی میکنند... پس به آن چه در دست توست (حکومت مکه و حفظ امنیت آن) پایداری کن... و مبادا کاری کنی که به عذر خواهی بیافتی."
2- نظارت بر کارگزاران: یکی از تهدیدهای خطرناک برای هر حکومت، ارتباط دشمن با کارگزاران آن حکومت است. رفع این تهدید، نظارت مستمر و پنهانی بر رفت و آمد و ارتباطات والیان را می خواهد. در این راستا علی(علیه السّلام) به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود ارتباطات احتمالی دشمن با برخی کارگزاران خود را نیز زیرنظر داشته و در مواردی ضروری آنها را از خطراتی که در کمینشان بود آگاه کرده و به آنها هشدار میدادند.
چنانچه ، امام علی(علیه السّلام) در نامهای به زیاد خطر معاویه را گوشزد می کنند و می فرمایند:"آگاهی یافتم که معاویه نامهای به تو نوشته، میخواهد دلت را بلغزاند و میخواهد در زیر تو رخنه کند، پس از او برحذر باش، زیرا او شیطانی است که از پس و پیش و راست و چپ شخص میآید تا ناگهان در هنگام غفلت عقل او را برباید."
نظارت مخفی امام علی(علیه السّلام) بر کارگزاران خود در موارد دیگری نیز گزارش شده است. برای نمونه میتوان به نامه آن حضرت به مصقله بن هبیره شیبانی حاکم اردشیر خوره از جانب امام و نیز عثمان بن حنیف انصاری حاکم بصره از طرف حضرت اشاره کرد.
3- حفظ اسرار نظامی: برخی از اطلاعات و امکانات هر کشور به ویژه امور نظامی آن در هر مقطع زمانی چه جنگ و چه صلح باید از دید عموم حتی ساکنان و کارگزاران آن کشور مخفی بوده و تنها در موقع لزوم از آن آگاه شوند. اهمیت اسرار نظامی به اندازهای است که سربازان و نیروهای نظامی نیز تا زمان اجرا نباید از آن آگاه شوند تا مبادا دشمن از طریق جاسوسان و نیروهای مخفی خود از آن آگاه شده و در صدد ضربه به آن برآمده و یا به تدارک قوا و آمادگی نیروهایش بپردازد.
همانطور که امیرالمومنین نیز به این نکته توجه داشته و در نامهای خطاب به مرزداران و نیروهای مسلح خود ضمن اشاره به برخی از حقوق آنان بر حاکم میفرماید:"بدانید که حق شما بر من این است که هچ رازی جز اسرار نظامی را از شما پوشیده ندارم."
اقدامات نظامی
زمانی که طلحه و زبیر بیعتشکنی کردند و به سمت عراق رفتند، برخی اصحاب امام از آن حضرت خواستند تا از تعقیب آنان خودداری کند، اما امام ضمن رد این درخواست فرمود:"سوگند به خدا من مانند کفتار خوابیده نیستم تا صیاد به او رسیده و او را در دام اندازد، بلکه همراه کسی که به حق رو آورد و شنوا و فرمانبردار است، برگنه کاری که از حق رو گردانیده شک و تردید در آن دارد شمشیر میزنم و می جنگم تا زنده هستم."
در جای دیگر نیز ضمن سرزنش کوفیان و یاران خود و اشاره به تقاضاهای مکرر خود از آنان مبنی بر آماده شدن برای جنگ با دشمنان، به این نکته اشاره میکند که اگر جنگ به میان دیار کسانی کشیده شود باعث ذلت و خواری آنها خواهد شد، یعنی اگر کسانی در جنگ و جهاد سستی کنند تا دشمن وارد دیار آنها شود، آنها شکست خورده و خوار میشوند. در خطبه 27 نهجالبلاغه به این نکته اشاره کرده میفرماید:"آگاه باشید من شما را به جنگیدن (با معاویه) شب و روز، نهان و آشکار دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها به جنگ شما بیایند شما به جنگشان بروید. سوگند به خدا هرگز با قومی در میان خانه (دیار) ایشان جنگ نشده مگر آن که ذلیل و مغلوب گشتهاند."
2- گزینش سپاهیان: امام علی(علیه السّلام) علاوه بر اهتمام ویژه به وجود سپاهیان سربازان، رسیدگی به وضعیت آنها و نیز انتخاب فرماندهان شایسته و مهربان نسبت به سربازان را نیز مورد توجه قرار میدادند، چنان که در نامه خود خطاب به مالک اشتر فرماید:"فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که برای خدا و رسول او و برای و پیشوایت پندپذیرتر، پاک دلتر و خردمندتر و بردبارترین آنها باشد از کسانی که دیر به خشم میآید و زود عذر پذیرند و به زیر دستان مهربان بوده و به زورمندان سختگیری و گردن فرازی نمایند و از آن که درشتی او را از جای نکند و نرمی او را ننشاند."
3 - توجه به امنیت داخلی پیش از جنگ: نکته دیگری که امام علی(علیه السّلام) بدان توجه داشتند، آن که پشت سر باید محفوظ بماند و هنگام رویارویی با دشمنان، سرزمینهای داخلی باید در امنیت باشند تا سربازان بدون نگرانی و با آرامش خیال به جنگ با دشمنان بپردازند. وجود خوارج باعث نگرانی سپاهیان و خانواده آنها شده بود و رفتن به جنگ معاویه در حالی که چنین خطری مرکز حکومت علوی را تهدید میکرد، بسیار خطرناک بود. بنابر این لازم بود که ابتدا این خطر برطرف گردد و امام علی(علیه السّلام) نیز سپاهیان خود را که به قصد رفتن به شام و جنگ با معاویه گرد آمده بودند به سوی خوارج راهنمایی کرد و آنها را از میان برد39 تا بعد از آن به سوی معاویه برود، اگر چه بعد از جنگ خوارج دیگر سپاه امام علی(علیه السّلام) آمادگی جنگ پیدا نکرد، اما نکته مهم آن بود که خطر خوارج دفع گردد.
اقدامات سیاسی
کوفه از جهت اقتصادی، جغرافیایی و نیروی انسانی بر حجاز برتری داشت. از نظر جغرافیایی عراق حالت مرکزیتی برای سرزمینهای اسلامی داشت و بهتر و زودتر میتوانست به مقابله خطرات احتمالی که از نواحی مختلف متوجه سرزمینهای اسلامی میشد، بشتابد، در حالی که مدینه از چنین موقعیتی برخوردار نبود.
از جهت اقتصادی نیز وضعیت اقتصادی عراق با حجاز قابل مقایسه نبود. حجاز سرزمینی خشک و بیآب و از جهت کشاورزی فقیر بود، در حالی که منطقه عراق سرزمینی پر نعمت و سرسبز بود و همین سرسبزی آن که از دور به سیاهی میزد باعث نامگذاری آن به منطقه سواد شده بود.
از جهت نیروی انسانی هم علاوه بر آن که منطقه عراق جمعیت بسیار بیشتری نسبت به حجاز داشت، دوستداران و شیعیان امام علی(علیه السّلام) در آن جا به ویژه در کوفه فراوان بودند.
2 - مذاکره و نامهنگاری: امام در دوران خلافت همواره بر جلوگیری از جنگ و خونریزی تأکید میکردند و در مقابل دشمنان، نخست به مذاکره و نامهنگاری و استفاده از روشهای دیپلماتیک توجه داشته و تلاش میکردند اختلافات را بدون درگیری و جنگ خاتمه داده و رقیبان و دشمنان را با استدلال و برهان متقاعد کنند. رفتار آن حضرت پیش از جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین که بدان اشاره شد گویای این مدعاست.
موانع بسط امنيّت از ديدگاه امیرالمومنین علی (علیه السّلام)
- سستى و تنبلى در دفاع ملّى
در آن ايّامى كه مردم زير پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه نبرد با «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» لبيك مىگفتند و فعالانه در اين حركت دفاعى ملى شركت مىكردند، امنيت ملى برقرار مىبود؛ ولى در هنگامى كه مردم به جاى لبيك گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مىآوردند، امنيت ملى آنان به خطر مىافتاد و متزلزل مىشد و دشمنان از اين فرصت سوءاستفاده مىكردند.
حضرت على اين حقيقت تلخ را چنين بيان مىدارد: "نفرين بر شما، از بس شما را سرزنش كردم خسته شدم. آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا راضى شدهايد؟! به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزيدهايد؟! بر شما اعتماد نيست كه در دفع دشمن به شما تكيه شود... به خدا سوگند شما وسيله بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستيد. "
- اختلافات داخلى
حضرت بعد از آگاه شدن ازحمله وحشيانه بسربن ارطاة به مناطق تحت كنترل آن حضرت، فرمود: " به جهت اختلاف و تفرقه شما من شكست شما و تهديد امنيت ملى شما را مىبينم."
- كم رنگ شدن ايمان و تعهّد دينى مسلمانان
چنانچه امام على می فرماید: " هركه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچيز."
- جنگ افروزى
حضرت امیر(علیه السّلام) فرمود: " هر كه جنگ كند با مردم، ربوده شود اموال او."
- قانونشكنى
چنانچه امام على به رعايت هر نوع حقوق مردم سفارش مىنمود. حتّى حضرت اجازه نمىداد به غير مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود. چنانكه نوشتهاند: در دوران حكومت حضرت امیر مومنان علی(علیه السّلام) شخص مسلمانى خوك يك ذمى نصرانى را كشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حكم كرد كه بايد به خاطر اين كار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.
- حرمتشكنى نسبت به رهبر
چنانچه امام على در يكى از سخنرانىها اين حقيقت را بيان مىدارد كه مخالفت با رهبر و حرمتشكنى سبب مىشود كه سرانجام با هجوم دشمن، امنيت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق يابد و مايه بدبختى و سيهروزى مردم شود. فرمود" :به من خبر رسيده است كه «بُسر» از عمال معاويه، بر يمن مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مىدانستم و مىدانم كه اينها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون كه آنان در يارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقيد. شما پيشواى خويش را كه در مسير حق به پا خاسته است اطاعت نمىكنيد ولى آنان پيشواى خويش را كه در مسير باطل است، اطاعت مىكنند. "
- غفلت از وجود دشمن
چنانچه امام على فرمود:"هر كه ايمن نشيند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او."
- فساد كارگزاران
منابع
- نهجالبلاغه
- غرر الحکم
- تاریخ طبری
- سایت معارف قرآن
- فقهاء و مساله امنیت ملی
- فصلنامه علوم سیاسی، شماره 9
- مواضع سیاسی حضرت علی (علیه السّلام) در قبال مخالفین
منبع : باشگاه اندیشه
/خ