آخرين دولت
نويسنده : علي رضا محمدي
يكم- اصول كلي پيرامون ساختار حكومت اسلامي:
1. ضرورت مشروعيت الهي مجريان.
2. ضرورت اسلامي بودن قوانين.
3. توجه به جايگاه مهم مردم، به عنوان مبدأ شكلگيري و كارآمدي همه نهادها.
4. خطاپذيري مجريان و ضرورت نظارت بر آنها.
خلاصه آن كه اسلام شكل و مدل خاصي براي حكومت ارائه نميدهد؛ بلكه اصول و چارچوبهاي كلي خاصي را بيان ميكند و حكومت نبايد خارج از اين چارچوبها باشد. حال با عنايت به شرايط و نيازمنديهاي زمان ها و مكان هاي گوناگون، هر مدل كه بيشترين انطباق را با اين چارچوبها داشت، مورد تأييد اسلام است. ( ر.ک: چرا جمهوري اسلامي ، عليرضا محمدي ، مجله پرسمان ، ش 31 )
بر اين اساس در زمان حضور معصوم (ع) شكل الهي حکومت ، دولتمداري فرد معصوم است كه در راس هرم قدرت سياسي قرار گرفته واختياراتش را مستقيما از خدا ميگيرد و با تعيين خاص الهي - بدون دخالت مردم و آرائشان - دولتمداري ميكند . اما با اين حال توجه به رأي مردم در ساير حوزه هاي مشورتي و اجرايي يكي از اصول مهمي است، در متون اسلامي از جايگاه بااهميتي برخوردار ميباشد؛ در اين خصوص، ميتوان به آيات و رواياتي كه در مورد شورا، بيعت مردم، مسئوليت مردم، مسئوليت عمومي مسلمانان، اهتمام به امر مسلمانان و... وجود دارد، اشاره نمود؛ مثلاً در مورد شورا، دو آيه «و امرهم شورا بينهم» و «وشاورهم في الامر»(شوري (42)، آيه 38-39؛ آل عمران (3)، آيه 159. ) در قرآن آمدهاند. همچنين در سيره معصومان عليهمالسلام آمده است: «انّ رسولالله كان يستشير اصحابه ثم يعزم علي ما يردالله؛ رسول خداصلياللهعليهوآله اين گونه بودند كه با اصحاب خود مشورت ميكردند؛ سپس تصميم به انجام آن چه خدا اراده فرموده، ميگرفتند».(محاسن برقي، ص 601.)
( جهت مطالعه بيشتر ر.ك:ساختار حكومت اسلامي ، سيد صمصامالدين قوامي،حكومت اسلامي، سال چهارم، شماره اول)
دوم-حكومت حضرت مهدي(عج) :
اداره سرزميني به گستردگي دنيا، كار دشواري است كه تنها با برخورداري از رهبري الهي و كارگزاراني دلسوز ومعتقد به نظام الهي و حاكميت اسلام امكانپذير است. آري، امام(ع) براي اداره سرزمينها وزيراني را ميگمارد كه پيشينه مبارزاتي داشته، در تجربه و عمل، پايداري و قاطعيت از خود نشان دادهاند. استانداراني با شخصيتي قوي، اداره روش امور استانها را به عهده ميگيرند كه جز مصالح كشور اسلامي و خشنودي خداوند، به چيز ديگري نميانديشند. روشن است، كشوري كه مسؤولانش داراي اين ويژگيها باشند، بر دشواريها پيروز ميشود و ويرانيهاي حكومتهاي پيشين با موفقيّت به آباداني تبديل ميگردد .
از اين رو، در روايات تركيب دولت امام مهدي(عج) را از پيامبران، جانشينان آنان، تقواپيشگان و صالحان روزگار و امّتهاي پيشين و از سران و بزرگان اصحاب پيامبر(ص) بيان ميكند كه نام برخي از آنان بدين گونه است: حضرت عيسي(ع)، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي(ع)، مؤمن آلفرعون، سلمان فارسي، ابودجانه انصاري، مالك اشتر نخعي و قبيله همدان.
از حضرت عيسي(ع) در روايات با واژههاي گوناگوني مانند وزير، جانشين، فرمانده و مسؤول در حكومت ياد شده است: «عيسي(ع) به حضرت مهدي(عج) ميگويد: همانا من به عنوان وزير فرستاده شدهام؛ نهامير و فرمانروا.» ، «حضرت عيسي(ع) وزير حضرت قائم و پرده دار و جانشين آن حضرت است.» ، «... آنگاه عيسي فرود ميآيد و مسؤول دريافت اموال حضرت قائم(عج) ميشود و اصحاب كهف نيز در پشت سر او خواهند بود.» و امام صادق(ع) ميفرمايد: «هنگامي كه حضرت قائم آل محمد(ص) قيام كند، هفده تن را از پشت كعبه زنده ميگرداند كه عبارتند از: پنج تن از قوم موسي(ع)؛ آنان كه به حق قضاوت كرده وبا عدالت رفتار ميكنند، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آلفرعون، سلمان فارسي، ابادجانه انصاري و مالك اشتر». ابن عباس ميگويد:« اصحاب كهف، ياران مهدي هستند. » ؛ حلبي ميگويد: «اصحاب كهف همگي از نژاد عربند و جز به عربي سخن نميگويند. آنان وزيران مهدي هستند.»
از روايات و سخنان بالا نتيجه ميگيريم كه بار سنگين حكومت و اداره سرزمينهاي پهناور اسلامي را نميتوان به دوش هر كس نهاد؛ بلكه افرادي بايد اين مسؤوليت را بپذيرند كه بارها آزمايش شده، شايستگي خود را در آزمايشهاي گوناگون به اثبات رسانده باشند. از اين رو، ميبينيم كه در رأس وزيران حكومت مهدي(عج)، حضرت عيسي(ع) قرار دارد كه يكي از پيامبران اولواالعزم است. همچنين از جمله مسؤولان برجسته حكومتي او سلمان فارسي، مقداد، ابودجانه و مالك اشتر ميباشند كه شايستگي سرپرستي كارها را در روزگار پيامبر(ص) و اميرمؤمنان(ع) داشتهاند و قبيله همدان كه برگهاي درخشاني را در تاريخ اسلام و در روزگار حكومت علي بن ابيطالب(ع) به خود اختصاص دادهاند، از مسؤولان اين حكومتند.(ر.ک:چشم اندازي به حکومت مهدي (عج) ، نجم الدين طبسي ، قم: بوستان کتاب ، 1373 )
امام زمان(ع) در فرمايشات الهي خود براي مسئولين و دولتمردان دو شاخصه بسيار مهم را ذکر مي نمايند که بنيانهاي سعادت ساز جامعه مهدوي و الهي است: «و تفضل علي امراء نا بالعدل و الشفقه»
الف- عدالت:عدالت قوي ترين و مهمترين شاخصه حکومت موفق است. حکومت با کفر باقي خواهد ماند ولي با ظلم باقي نخواهد ماند. اگر در بدنه حاکميت جامعه اسلامي عدالت به معناي واقعي کلمه وجود داشته باشد، مشکلات بشريت رخت بربسته، حقوق به صاحبان حق برگشته، سفره ظلم و تعدي برچيده خواهد شد و جامعه ايده آل بشري و مدينه فاضله محقق خواهد شد.
پستها و مسئوليتهاي حساس و كليدي به افراد لايق و متخصص واگذار شود که لياقت و شايستگي آنرا داشته باشند. نهادينه کردن عدالت در مسئوليت پذيري و مسئوليت دهي و استفاده از تخصص ها يعني استفاده مناسب و بهينه از نيروي انساني در سيستم جامعه و پيشرفت مدينه مهدوي.
ب- دلسوزي (شفقه):ويژگي دوم مسئولين و دولتمردان در آئينه مهدويت اين است که دلسوز مردم باشد. مردم را بر خود مقدم بدارد. خود را فداي مردم کند، نه اينکه از مردم نردبان بسازد، آنان را زير پا له کند تا دستش به جايي برسد.
سوم-ساختار كلي نظام سياسي مهدوي:
با توجه به مطالب فوق در باره ي ساختار كلي و چهارچوب بندي نظام سياسي مهدوي ، گفتني است كه ساختار كالبدي و پيكره بندي راهبردي اين نظام بر اساس سه منبع مهم تنظيم و ترسيم مي شود:
1- اصول كلي و ثابت در زمينه ساختار حكومت اسلامي كه براين اساس امام زمان (عج) با تعيين خاص الهي در راس هرم قدرت سياسي قرار دارد ؛ مشروعيت و اختياراتش را مستقيما از خدا ميگيرد و به كارگزاران و ساير بخشهاي حكومتي خويش نيز كه بر اساس معيارهاي اسلامي بر گزيده مي شوند ؛ مشروعيت مي بخشد. همچنين ساير اصول كلي نظير مشورت با مردم و اهتمام به آراي مردمي در زمينه هرچه كارآمدتر نمودن حكومت و چگونگي اجراي صحيح مسائل اجرايي و ... در اين راستا قابل ارزيابي است.
2-سيره و سنت پيامبراكرم(ص) و امام علي(ع).
بر اين اساس ساختار كلان حكومت مهدي (عج) بر اساس متون اسلامي اين گونه قابل ترسيم است:
در مرحله اول و در راس هرم سياسي شخص امام مهدي (عج) جاي دارند؛
در مرحله دوم معاونان و وزيران نظير حضرت عيسي (ع) و...؛
در مرحله سوم واليان و حاكمان جهان؛
در مرحله پنجم فرماندهان ، حسابداران ، مسئولين امور مالي و...؛
و در مرحله ششم مردم قرار دارند.( ر.ك: آينده جهان ، دولت و سياست در انديشه مهدويت ، رحيم كارگر،تهران:نشر بنياد فرهنگي مهدي موعود(عج) ، 1384.)
بديهي است در قالب اين چارچوب و شرايط فوق الذكر ( اصول ثابت اسلامي و عناصر متغير متناسب با مقتضيات زمان) ممكن است سازكارهايي جديد يا مشابه آنچه قبلا وجود داشته و در كارآمدي هرچه بهتر حكومت لازم است؛ اتخاذ گردد.
منبع:http://qa.nahad.ir
/س