دولت اخلاقي از منظر امام علي(ع) – (2)

جوهر انديشه هاي سياسي نزد متفكران مسلمان، مبتني بر آموزه هايي است كه از يك نظام منسجم ديني حاصل مي آيد. آيين اسلام، مجموعه اي از تعاليم قدسي است كه در كلام وحي - قرآن از طرف خداوند به پيامبر اكرم(ص) نازل گرديده است. در كنار قرآن به عنوان منبع اصلي، سنت نبوي و سنت امامان در آموزه هاي شيعي به عنوان منابع فرعي و ساير منابع نظير عقل و اجماع به عنوان منابع مقوم، بنيادهاي انديشه سياسي در اسلام را تشكيل مي دهد. به رغم تفاوتهاي عمده اي كه در آموزه هاي
شنبه، 2 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دولت اخلاقي از منظر امام علي(ع) – (2)
دولت اخلاقي از منظر امام علي(ع) – (2)
دولت اخلاقي از منظر امام علي(ع) – (2)

نويسنده: محمود يوسف وند




اشاره :

در بخش اول مقاله نويسنده ضمن ارائه تقسيم بندي سه گانه از دولتها، تحت عنوان دولت مقيد به اخلاق، دولت در كنار اخلاق و دولت حاكم بر اخلاق، دولت اخلاقي را از نگره انديشمندان غربي مورد بررسي قرار داد. اكنون ادامه آن.

دولت اخلاقي مسلمانان:

جوهر انديشه هاي سياسي نزد متفكران مسلمان، مبتني بر آموزه هايي است كه از يك نظام منسجم ديني حاصل مي آيد. آيين اسلام، مجموعه اي از تعاليم قدسي است كه در كلام وحي - قرآن از طرف خداوند به پيامبر اكرم(ص) نازل گرديده است. در كنار قرآن به عنوان منبع اصلي، سنت نبوي و سنت امامان در آموزه هاي شيعي به عنوان منابع فرعي و ساير منابع نظير عقل و اجماع به عنوان منابع مقوم، بنيادهاي انديشه سياسي در اسلام را تشكيل مي دهد. به رغم تفاوتهاي عمده اي كه در آموزه هاي كلامي مذاهب گوناگون اسلامي وجود دارد، در بحث از دولت اخلاقي نزد آنان، نوعي قرابت فكري مشاهده مي شود. اين قرابت فكري حاصل پيوند وثيقي است كه ميان دين و اخلاق وجود دارد. بنابراين براي شناسايي معيار فضيلت اخلاقي و مسيرهاي دستيابي به كمال انساني، بايد به متون مقدس و آموزه هاي ديني مراجعه شود. حال آن كه انديشه هاي غيرديني، عقل بشر را معيار شناخت خود قرار مي دهند. درباره مناسبات دين و اخلاق و انگاره -هايي كه در اين باره وجود نظرهاي مختلفي ارایه شده است كه به رغم تفاوتهايي كه ميان آنها وجود دارد، همگي از بن مايه هاي مشتركي برخوردارند. در سنت فكري مسلمانان فرمانهاي اخلاقي، همان اوامر الهي اند كه منشا خوبي ها و كمالات و فضايل اخلاقي هستند و از بدي ها و رذايل نهي مي كنند.
در ميان دانشمندان مسلمان، امام خميني(ره) در تاريخ اسلام، بزرگترين فيلسوف، فقيه، مرجع تقليد و عالم ديني است كه از «حكومت اسلامي» در مرحله عمل و اجراي آن سخن گفته و به تاسيس دولتي با سازوكار جديد و مبتني بر اخلاق و آموزههاي ديني را اقدام نمود و شخصا رهبري آن را پذيرفت. دولت اسلامي در انديشه امام خميني تبلور و تحقق اسلام راستين است، از نظر امام همه هستي تحت ولايت حق تعالي و ولايت كليه رسول الله و حكومت ظاهري در دنيا، شعبه اي از ولايت كليه رسول الله(ص) مي باشد.
جمهوري اسلامي در ايران، حقيقتي از تحقق ولايت الهي و حكومت اسلامي است. در نگاه امام، دولت اخلاقي، دولتي است اسلامي كه قوانين اسلامي را به اجرا در مي آورد.
از منظر امام، دولت اسلامي در حوزه سياست خارجي دولتي آزاد و مستقل خواهد بود و مادام كه دولتهاي ديگر در امور داخلي آن مداخله نكنند. مي خواهد روابط دوستانه با همه كشورها داشته باشد.
اين دولت نبايد با مردم طوري برخورد كند كه آنها در خانه هايشان مطمئن نباشند، در زندگي، تجارت در كسب مطمئن نباشند. دولت اسلامي بايد مردم را مطمئن كند، در آرامش باشند و ابداً نمي تواند كه تاذي بكند به آنها و نبايد تاذي بكند، و اگر يك كسي تاذي كرد تايب خواهد شد.
امام خميني، نويد دولت اسلامي را مي دهد كه هدف ايجاد آن آدم سازي معرفي خدا و اقامه عدل تربيت انسان بر پايه ايمان به خدا توام با آزادي و امنيت و استقلال،رفاه رعايت حقوق مردم، ضايع نكردن حقوق مردم و تاكيد بر «حيثيت انسان» و عدالت اجتماعي است.
كاركنان و كارگزاران دولت اسلامي بايد معتمد مردم و متعهد به اسلام ، آگاه به قوانين ، عادل ، صالح ، امين ، متخصص، دانشمند و كاردان و... باشند و علاوه بر اصلاح خود ، احكام شرعي را اجرا ، عامل به عدالت و داراي رفتاري اسلامي باشند.
در ادبيات سياسي وي دولت به مثابه نهادي است كه به نظم سياسي مسلمين ياري مي رساند و ارزشهاي فضيلت مدارانه در آن استخدام درآمده اند؛ بدون آن كه دانش مورد نياز تحول و اداره دولت مورد غفلت قرار گيرد. با اين سرآغاز مي توان تجربه دولت ديني در ايران را نمونه آرماني از دولت اخلاقي در دنياي امروز معرفي نمود.

دولت اخلاقي از منظر امام علي(ع):

چنان كه گذشت واژه دولت در متون ديني به معناي امروزي آن به كار نرفته، و در منابع شرعي، حكومت معناي عامي داشته كه دولت را نيز شامل ميشد. حضرت علي(ع) وجود حكومت و دولت را يك ضرورت (اجتماعي) مي دانند ، زيرا در سايه وجود دولت انسانها به رستگاري مي رسند ، امور اجتماعي مردم استوار و در پرتو عزت پايدار آرام مي گيرند. عدالت و احكام الهي اجرا مي شود؛ مردم به كرامت انساني و رستگاري با استحكام ، مي رسند.
در رويكرد امام علي حكومت بايد رضايت و خشنودي مردم را كسب نمايد، زيرا خشم عمومي مردم خشنودي خواص را از بين مي برد.
در دولت علوي، حقوق مردم محترم و حدود الهي پاس داشته مي شود. «امر به معروف» براي اصلاح توده هاي نا آگاه، «نهي از منكر» براي بازداشتن بي خردان از زشتيها، «قصاص» را براي پاسداري از خونها، «اجراي حدود» را براي بزرگداشت محرمات الهي، ترك «مي گساري» را براي سلامت عقل، دوري از «دزدي» را براي تحقق عفت، «امامت» را سازمان يافتن امور امت و «فرمانبرداري از امام» را براي بزرگداشت مقام رهبري واجب كرد.

مهمترين وظايف و توانايي هاي دولت اخلاقي امام علي(ع)

گرچه نمي توان مدعي بود كه اين نوشتار به همه وظيفه ها و توانايي هاي دولت اخلاقي اميرالمؤمنين(ع) پرداخته است، اما در مناسبات پيچيده اجتماعي، ضرورت ايجاد نظمي كه در آن حيات بشري تداوم يابد، زندگي داراي معنا شود و سرانجام، سعادت و به روزي انسان را فراهم آورد، آشكار مي سازد. ايجاد چنين نظمي از وظايف دولت است.
بنابراين با زوال اعتماد، كه پايه مشروعيت دولتها را فرهم مي سازد، سامان اجتماعي نيز به خطر مي افتد. از اين رو، دولت هادي و فضيلت محور اسلامي، براي رسيدن به چنين ساماني، تربيت اخلاقي انسان را مورد تاكيد قرار مي دهد.
همچنين از آنجا كه مقاصد نهايي انبيا و اولياي الهي انسانسازي و تهذيب نفس، فراهم ساختن زمينه هاي تربيت الهي انسان است. بنابراين چاره نداريم جز اينكه دستگاه هاي حكومتي عادل و صالح زمام امور را به دست گيرند.
همچنين به اين دليل كه موظفيم شرايط اجتماعي مساعدي براي تربيت افراد مؤمن و با فضيلت فراهم سازيم. بنابراين، شايد بتوان گفت كه موارد ذيل از اهميت بيشتري برخوردارند:

برپايي عدالت اجتماعي

با نگاهي به مفهوم عدالت اجتماعي، به جايگاه پراهميت آن در ميان انديشمندان سياسي از دوران باستان تاكنون، پي خواهيم برد. به ويژه در قرن بيستم عدالت اجتماعي در كانون مباحث فلسفه سياسي قرار گرفت. همين امر به فزوني مباحث در اين باره و بيشماري تعاريف و پيچيدگي اين مفهوم انجاميده است. رايجترين تعريف عدالت، عبارت است: «اعطاي حق به ذيحق يا عدم تجاوز به حق ذيحق».
اجراي عدالت الهي، يكي از اهداف اساسي حكومت اسلامي به شمار مي رود؛ همان هدف مهمي كه انبيا و اولياي الهي در پيوند ميان وظيفه عدالت و سعادت بشري، آن را بيان مي كنند.
و در اين دولت اخلاقي با برقراري عدالت به يك عدالت اجتماعي دست مي يابند، عدالتي كه در پرتو آن با تاسيس حكومت، آن هم حكومت عادلانه به ثمر برسد.
از اصول و وظايف دولت اخلاقي امام علي(ع)، رفتار مبتني بر عدالت است. حضرت عدالت را به بهترين وجه تعريف نموده اند: «عدالت هرچيزي را در جاي خود مي نهد».
در خصوص ضرورت استقرار عدالت مي فرمايد: «همانا روشني چشم زمامداران، برقراري عدل در شهرها و آشكار شدن محبت مردم نسبت به رهبر است، كه محبت دلهاي رعيت جز با پاكي قلبها پديد نمي آيد، و خيرخواهي آنان زماني است كه با رغبت و شوق پيرامون رهبر را گرفته، حكومت بارِ سنگيني را بر دوش رعيت نگذاشته باشد، و طولاني شدن مدت زمامداري بر ملت ناگوار نباشد.»
ايشان در فرازهاي زيبايشان عدالت را نقطه مقابل ظلم و ستم مي دانند و مي فرمايد: «با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادي كه آنان را دوست داري، انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكني ستم رواداشتي.»
باز در جايي ديگر نتيجه ستم به رعيت، به آوارگي و بيداري كشاندن افراد و انجاميدن كار را به جنگ و مبارزه قلمداد مي كنند و ميفرمايد: «دولت داشتن چيزي در نزد تو، در حق ميانه ترين و درعدل فراگيرترين... باشد.»
حضرت، عدالت را امري فراگير دانسته كه بايد نسبت به دشمن هم رعايت شود.
عدالت از منظر حضرت امير(ع) حوزه هاي مختلف اقتصاد و اجتماع را شامل مي شود:

1. عدالت اقتصادي:

در اين بخش، هيچ امتيازي براي كسي قایل نبود، ولو اين كه از اقوام نزديك حضرت بودند.

2. توزيع عادلانه بيت المال:

«اگر اموال، مال خودم هم بود يكسان مي بخشيدم تا چه رسد به آن كه مال، مال خداست.
سپس فرمود: همان قطعاً بيجا بخشيدن، زياده روي و اسراف است و چنين بخشنده اي در دنيا مشهور و صاحب نام و آوازه، ولي در آخرت بدبخت و زيردست خواهد بود. مردم او را احترام كنند، اما نزد خدا خوار و بي مقدار خواهد بود.
آدمي اگر مال خود را بيجا مصرف كند و به نااهلان دهد، خداوند از سپاس همان ها هم محرومش گرداند، و آنان دوست ديگري را برگزينند. تازه اگر روزي ورق برگردد و به كمكشان روي نياز آورد، به راستي كه بدترين و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.»

2. عدالت اجتماعي

حضرت اميرالمؤمنين(ع) به كارگزاران دولت خويش امر مي فرمودند كه در نگاه هايشان و توزيع ثروت، عدالت را رعايت نمايند: «به خدا سوگند، اگر اين املاك، كابين همسران و بهاي كنيزكان هم گشته باشد، آن را به بيت المال برميگردانم، كه در عدالت گشايش است، و آن كس كه «داد» بر او سخت آيد، از «بيداد» به فرياد آيد.»

گزينش كارگزاران دولتي شايسته:

راز موفقيت يك دولت اخلاقي آن است كه مديران دولت از شايسته ترين افراد انتخاب شوند؛ و فرمانها و توصيه هاي حضرت علي(ع) در انتخاب كارگزاران دولتي به شاخص هاي مهمي اشاره فرمودند؛ برخي از آنها يادآوري مي شوند: نصيحت پذير، پايبند به حلال و حرام، خدا را خشنود و از كارهايي كه كارگزاران را خشنود كند، و عموم مسلمانان را ناخوشايند سازد، از اسراف بپرهيزد! خشمش را فرونشاند و هنگام قدرت ببخشد، در حكومت مدارا كند، با مردم فروتن، در نگاه و رفتار با مردم مساوات و عدالت پيشه كند، و كارگزاران دولتي از ميان مردمي با تجربه و با حيا، از خانداني پاكيزه و با تقوا در مسلماني سابقه درخشاني دارند، انتخاب شوند، زيرا اخلاق آنان گراميتر، و آبرويشان محفوظ تر و طمع ورزيشان كمتر، و خيانت نمي كنند.

رفتار مهرآميز با مردم:

«مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكاري باشي كه خوردن آنان را غنيمت داني؛ زيرا مردم دو دسته اند؛ دسته اي برادر ديني تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند.»
حضرت در مورد رفتار با مشركاني كه در قلمرو دولت اسلامي زندگي مي كنند به يكي از فرمانداران خويش چنين فرمودند: «از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلي تو شكايت كردند... در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم درآميز، رفتاري توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديك كردن يا دور كردن، رعايت كن.»

تامين امنيت و آسايش عمومي :

از آنجا كه امنيت و احساس آسودگي خاطر، اهميت فراواني در زندگي بشر دارد، كه هرگاه افراد مخير به انتخاب يكي از دو امر امنيت و آزادي گردند، طبعاً مايلند آزادي را فداي امنيت كنند و جان و مال خود را از خطر و هلاكت نجات بخشند. امنيت يكي از نعمتهاي الهي است كه دولت اسلامي بايد در ايجاد و تداوم آن كوشا بوده و همه انواع امنيت مانند امنيت اخلاقي، اقتصادي، قضايي، سياسي اجتماعي، فرهنگي و معنوي را حفاظت نمايد.

امنيت اقتصادي:

حضرت علي(ع) به كارگزاران جمع آوري ماليات مي فرمايد: در روابط خود با مردم انصاف داشته باشيد و در برآوردن نيازهايشان شكيبا باشيد.
«پس اينك شما را فرمان دهم كه با مردم از درِ انصاف درآييد و در انجام نيازهاشان صبر و حوصله به خرج دهيد، كه شما خزانه دار مردم و نمايندگان آنها و سفيران دولت اسلامي هستيد. زنهار كه حاجتمندي را نااميد بر مگردانيد و خواسته اش را بايگاني مكنيد و در گرفتن ماليات «مته به خشخاش» مگذاريد و تنپوش زمستاني و تابستاني و چارپاياني را كه وسيله كارند و بردگان را حراج نكنيد. كسي را به خاطر درهمي تازيانه نزنيد. دست به مال كسي دراز ننماييد - چه مسلمان و چه آن كه در پناه حكومت اسلامي باشد مگر آن كه «اسبي» يا «سلاحي» را نزد آنان بيابيد كه بخواهند با آن بر مسلمانان حمله كنند، كه راستي سزاوار نيست مسلمان اين گونه ابزار را در اختيار دشمنان اسلام بگذارد تا سبب فر و شكوه دشمن شود. هرگز نصيحت و خيرخواهي را فرو مگذاريد، و از برخورد نيكو با سپاهيان غافل مباشيد. كمك و مساعدت را از مردم دريغ ننماييد. دين خدا را نيرو بخشيد و آنچه بر شماست ادا كنيد و واجب الهي را پاس داريد، زيرا خداي سبحان از ما و شما خواسته است كه با تلاش خود او را سپاس گوييم و با تمام توان او را ياري كنيم، كه نيرويي جز از خداوند بلند مرتبه بزرگ نيست.»
«سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير، و آنها را به نيكوكاري سفارش كن، بازرگاناني كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن مي باشند، و بازرگاناني كه با نيروي جسماني كار مي كنند، چرا كه آنان منابع اصلي منفعت و پديدآورندگان وسايل زندگي و آسايش و آورندگان وسايل زندگي از نقاط دور دست و دشوار مي باشند، از بيابانها و درياها، دشتها و كوهستان ها، جاهاي سختي كه مردم در آن اجتماع نمي كنند، يا براي رفتن به آنجاها شجاعت ندارند. بازرگانان مردمي آرامند و از ستيزهجويي آنان ترسي وجود نخواهد داشت، مردمي آشتي طلبند كه فتنه انگيزي ندارند. در كار آنها بينديش چه درشهري باشند كه تو به سر مي بري، يا در شهرهاي ديگر، با توجه به آنچه كه تذكر دادم.
اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان، كساني هم هستند كه تنگ نظر و بدمعامله و بخيل و احتكار كننده اند، كه تنها با زورگويي به سود خود مي انديشند. و كالا را به هر قيمتي كه مي -خواهند مي فروشند، كه اين سودجويي و گرانفروشي براي همه افراد جامعه زيانبار، و عيب بزرگي بر زمامدار است. پس، از احتكار كالا جلوگيري كن، كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم - از آن جلوگيري مي كرد، بايد خريد و فروش در جامعه اسلامي، به سادگي و با موازين عدالت انجام گيرد، با نرخهايي كه بر فروشنده و خريدار زياني نرساند، كسي كه پس از منع تو احتكار كند، او را كيفر ده تا عبرت ديگران شود، اما در كيفر او اسراف نكن.»

امنيت سياسي - اجتماعي

امنيت سياسي در هر جامعه اي به خاطر ضرورت حكومت و وجود دولت است، از اين رو حضرت مي فرمايد: «در حالي كه مردم به زمامداري نيك يا بد، نيازمندند، تا مومنان در سايه حكومت، به كار خود مشغول و كافران هم بهرمند شوند، و مردم در استقرار حكومت، زندگي كنند، به وسيله حكومت بيت المال جمع آوري مي گردد و به كمك آن با دشمنان مي توان مبارزه كرد. جاده ها امن و امان، و حق ضعيفان از نيرومندان گرفته مي شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران، در امان مي باشند.»

حمايت از آزادي هاي مشروع:

آزادي مانند مفاهيمي از قبيل خير، سعادت و عدالت مفهومي بغرنج و پيچيده است. به نظر متفكران و فلاسفه آزادي حقيقي در تبعيت از يك نظم عقلاني و منطقي است، و به معناي توانايي انجام هر عملي است كه با حقوق ديگران لطمه وارد نكند، آزادي يك نظم قانوني و يك عمل مسئولانه است؛ همان گونه كه در ماده 4 اعلاميه مشهور حقوق بشر و شهروند فرانسه (مورخ 26 اوت 1789) آمده است: «آزادي عبارت است از توانايي انجام هرگونه عملي كه به ديگري لطمه وارد نياورد..» يعني اين كه آزادي توام با مسئوليت است. بنابراين آزادي دو چيز است: اول اين كه انسان در معرض تعدي و تجاوز و مزاحمت ديگران نباشد و دوم اين كه بتواند هرچه را بخواهد انجام دهد به شرط آن كه زياني به حقوق ديگران وارد نيايد.
چنين استنباط مي گردد كه واژه آزادي در معاني مختلف اخلاقي، سياسي و حقوقي از سيره عملي حكومتي دولت علوي و در سخنان آن حضرت استفاده مي شود البته از آن جا كه آزادي سياسي و حقوقي مربوط به رفتار دولتها است از آنها بحث مي شود، زيرا از لحاظ سياسي، آزادي به مفهوم امكانات فرد از لحاظ حقوق مدني، اجتماعي و سياسي در برابر قدرت و جامعه مي باشد. به لحاظ حقوقي نيز، آزادي يكي از حقوق اساسي فرد دانسته شده و ضمانتهاي اجرايي آن مورد توجه قرار مي گيرد.
به طور كلي حضرت علي(ع)، انسان را موجودي آزاد مي دانند و اين يكي از مباني ديني آزادي انسان مي باشد، تا آنجا كه مي فرمايند: «برده ديگري مباش، كه خدا تو را آزاد آفريده است.»
ايشان همچنين عزت انساني را در گرو آزادي او بيان مي كنند و مي فرمايند: «با شما به نيكويي زندگي كردم،... و از بندهاي بردگي و ذلت شما را نجات داده.»

اقسام آزاديها

ازبررسي سخنان و نامه ها و خطبه هاي آن حضرت چنين استنباط مي گردد كه ايشان آزادي مردم را در قبال حكومت به اشكال مختلف مورد عنايت قرار مي دهند و بدين جهت مي توان از ديدگاه آن حضرت آزادي را به چند نوع تقسيم كرد:

1. آزادي بيان مردم در حكومت (دولت)

«من از شما مي خواهم مرا با سخنان زيباي خود مستاييد... پس با من چنان كه با پادشاهان سركش سخن مي گويند، حرف نزنيد، و چنان كه از آدمهاي خشمگين كناره مي گيرند، دوري نجوييد،... پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمي دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد.
ايشان خطاب به مالك اشتر كه از كارگزاران لايق آن حضرت در سرزمين مصر بود چنين مي فرمايد: «پس بخشي از وقت خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگي كني، و در مجلس عمومي با آنان بنشين و در برابر خدايي كه تو را آفريده فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفت وگو كنند».

2. آزاديهاي سياسي:

يكي از ماني مشروعيت حكومت علي(ع) اين است كه مردم آزادانه با ايشان بيعت كردند و خود ايشان به مردمي كه براي بيعت خدمت آن حضرت مي آمدند، مي فرمود: «مردم بدون اكراه و اجبار با من بيعت كردند.»
امام در نامه اي به آتش افروزان جنگ جمل، بيعت مردم با آن حضرت و امر خلافت را امري اجباري ندانستند و فرمودند:
«پس از ياد خدا، و درود شما مي دانيد - گرچه پنهان مي داريد - كه من براي حكومت در پي مردم نرفته، تا آنان به سوي من آمدند، و من قول بيعت ندادم تا آن كه آنان با من بيعت كردند، و شما دو نفر از كساني بوديد كه مرا خواستيد و بيعت كرديد. همانا بيعت عموم مردم با من نه از روي ترس قدرتي مسلط بود، و نه براي به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روي ميل و انتخاب بيعت كرديد تا دير نشده - از راهي كه در پيش گرفته ايد - بازگرديد، و در پيشگاه خدا توبه كنيد. و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد، زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرماني را پنهان داشتيد. به جانم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كاري نيستيد. اگر در آغاز بيعت كنار مي رفتيد - و بيعت نمي كرديد - آسانتر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سرباز زنيد.»

تنظيم سياست خارجي دولت:

1. جنگ

جنگ بارزترين نوع روابط خصمانه است. جنگ، زاييده ناديده انگاشتن اخلاق و اصول انساني است، پرهيز از جنگ يكي از قواعد حكومت اسلامي از سوي مسلمين است مگر اين كه به دشمن اعلام آمادگي براي جنگ داده شود، دولت حضرت علي(ع) كه مصداق اكمل دولت اسلامي است درباره رعايت حقوق بشردوستانه كه از مهمترين قواعد اخلاقي و انساني هستند؛ در هنگام جنگها مي فرمودند:
«با دشمن جنگ را آغاز نكنيد تا آنها شروع كنند، آن كس را كه پشت كرده نكشيد، و آن را كه قدرت دفاع ندارد آسيب نرسانيد، و مجرمان را به قتل نرسانيد، زنان را با آزار دادن تحريك نكنيد.»

2. صلح

مقصود از صلح «پرهيز از اختلاف شديد و برخوردهاي نظامي با ساير كشورها است،» به بيان ديگر، صلح بين المللي همان ثبات نسبي نظامي، تعادل نسبي قدرت و فقدان اختلال و بينظمي كلي در نظام بين المللي موجود يا در شالوده روابط ميان كشورهاست.
دولت علوي الگوي كاملي از صلح و آسايش را به بشريت عرصه نموده اند، سير عملي آن حضرت در برخورد با دشمنان بيانگر اين رويكرد اخلاقي ايشان است تا جايي كه در يكي از نامه هايش درباره صلح جويي و پذيرش صلح شرافتمندانه مي فرمايند: «هرگز پيشنهاد صلح دشمن را كه خشنودي خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان و آرامش فكري تو، و امنيت كشور در صلح تامين مي گردد.»
و درباره مباني صلح و سازش مسلمين در ضمن نامه اي مي فرمايد: «اين پيمان نامه اي است كه مردم «يمن» و «ربيعه» آن را پذيرفته اند، چه آنان كه درشهر حضور دارند چه آنان كه در بيابان زندگي ميكنند.
آنان پيرو قرآنند، و به كتاب خدا دعوت مي كنند، و به انجام دستورات آن فرمان مي دهند، و هركس كه آنان را به كتاب خدا بخواند پاسخ مي دهند، نه برابر آن مزدي خواهند، و نه به جاي آن چيز ديگري بپذيرند، و در برابر كسي كه خلاف اين پيمان خواهد، يا آن را واگذارد، ايستادگي خواهند كرد.
بعضي بعض ديگر را ياري مي دهند، همه متحد بوده و به خاطر سرزنش كننده اي، يا خشم خشم گيرنده اي، يا خوار كردن بعضي، يا دشنام دادن قومي، اين پيمان را نمي شكنند.
براين پيمان، حاضران و آنها كه غايبند، دانايان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند، و عهد و پيمان الهي نيز بر آنان واجب گرديده است كه «همانا از پيمان خدا پرسش خواهد شد. »
گفتني است كه از ديدگاه حضرت، صرف بستن پيمان صلح و آشتي نبايد دولت اسلامي ديدگانش را از حركات دشمن بپوشاند، ايشان دراينباره مي فرمايند: «البته هوشياري پس از آشتي و صلح ضروري است و دولت اسلامي بايد دورانديش باشد.»

3. پايبندي به پيمانها

پايبندي به پيمانها لازم است و فرقي نمي كند پيمان ميان دولتهاي اسلامي منعقد شده باشد و يا ميان دولت اسلامي با غيرآن.
حضرت در اصل پايبندي به پيمانها مفرمايند: «عهد و پيمانها را پاس داريد به خصوص با وفاداران» و نيز در مورد پايبندي به پيمانها منعقد با دشمن چنين مي فرمايد :
«حال اگر پيماني بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادي، به عهد خويش وفادار باش، و آنچه بر عهد گرفتي امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهي همانند وفاي به عهد نيست، كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتي كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتفاق نظر دارند تا آنجا كه مشركين، به عهد و پيماني كه در زمان جاهليت با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكني را آزمودند. پس هرگز پيمان شكن مباش، و در عهد خود خيانت مكن!»

تامين رفاه عمران و آباداني:

وقتي كه مالك اشتر را به عنوان والي انتخاب مي كند يكي از هدفهاي اين كار را آباد كردن شهرهاي مصر دانسته اند.
«در آباداني زمين تلاش شود چون خراج و ماليات جز با آباداني فراهم نمي گردد عمران و آباداني، عامل ازدياد قدرت تحمل مردم (شهروندان) است، حضرت يكي از ره آوردهاي بعثت پيامبر ـصلي الله عليه و آله و سلم - را آسايش و رفاه مردم دانسته اند.»
و نسبت به رونق اقتصاد جهت نيل به راه و آسايش مردم تاكيد داشته اند. دولت را موظف به برنامه ريزي اقتصادي كرده اند:
«با دانشمندان، فراوان گفت وگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن، كه مايه آباداني و اصلاح شهرها، و برقراي نظم و قانوني است كه در گذشته نيز وجود داشت.»

نتيجه گيري

در پايان تحقيق به اين نتيجه رسيديم كه دولت اخلاقي از واژه هاي جديد است. اين اصطلاح نخستين بار از سوي انديشمندان غربي مطرح گرديده آنان درباره مفهوم، وظايف و تكاليف دولت اخلاقي سخن گفته اند؛ اما نوظهور بودن آن به معناي نبود مباني و ذكر شاخصه هاي آن در منابع اسلامي نيست. از جمله منابع اسلامي مي توان به سخنان و نامه هاي حضرت علي - عليه السلام - اشاره كرد كه از مهمترين اسناد ماندگار براي دولتها در طول تاريخ بشريت هستند. دولت اخلاقي امام علي دولتي جامع است كه از نظر قوانين و مقررات اجرايي و مجريان مبتني بر منابع اصيل اسلامي است.
مهمترين وظايف علوي در عرصه سياست، استقرار دولت حق و اصلاح دولتهاي باطل و ارائه دولتي مبتني بر آموزه هاي نبوي، گسترش عدالت و ايجاد قسط، تثبيت صلح و امنيت داخلي و بين المللي، و رفع اختلافها و ستيزه هاست.
در زمينه فرهنگ و دين نيز رشد و تعالي اخلاقي و معنوي مردم، ترويج فضايل اخلاقي و ريشه كن شدن رذايل، حاكميت آيين اسلام و توحيد و يكتاپرستي، جلب رضايت عمومي، توسعه و پيشرفت علم و دانش و شكوفايي انديشه و خرد و ايجاد آرامش روحي و رواني و... به دست خواهد آمد. از نظر اقتصادي و عمراني نيز بشر شاهد برنامه ريزي جهت وفور نعمت و بركت، حيات مجدد و متكامل در روي زمين، رونق كشاورزي، رفاه و آسايش بشري، عمران و آباداني زمين و شهرها و... خواهد بود.
براين اساس مي توان از تعاليم و آموزه هاي ديني، فلسفي، كلامي، سياسي، فلسفه تاريخ و... در توضيح و تبيين دولت اخلاقي امام علي - عليه السلام - بهرمند شد و نظريه اي علمي، نظاممند و فراگير از انديشه كاربردي ايشان ارایه داد.انگاره هاي فوق هر كدام متكفل تبيين و تصوير ابعاد مختلف دكترين امام علي - عليه السلام - مي باشند.
منبع:http://www.pegahhowzeh.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط