شاگرد و استاد

وقتی عده ای فردی را قبول داشته باشند ، کسانی که با او ارتباط دارند را نیز دارای ارزش می دانند . مثل دانشمندان که شاگردان آنها به واسطه وجود استادشان در دید مردم افرادی موجه محسوب می شوند . غالب شاگردان دوست دارند نفر اول بعد از استاد باشند ؛ چنانچه دیگران بگویند : الحق یاور شایسته ای برای استاد و جانشین لایقی بعد از نبود ایشان خواهد بود . عده ای
پنجشنبه، 7 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاگرد و استاد
شاگرد و استاد
شاگرد و استاد






وقتی عده ای فردی را قبول داشته باشند ، کسانی که با او ارتباط دارند را نیز دارای ارزش می دانند . مثل دانشمندان که شاگردان آنها به واسطه وجود استادشان در دید مردم افرادی موجه محسوب می شوند .
غالب شاگردان دوست دارند نفر اول بعد از استاد باشند ؛ چنانچه دیگران بگویند : الحق یاور شایسته ای برای استاد و جانشین لایقی بعد از نبود ایشان خواهد بود . عده ای حقیقتاُ این گونه می شوند . چنین افرادی وجودشان به تناسب بزرگی شان از هر گونه دعوی برتری تهی می شود . در عوض ، افراد مقابل آنها ، اگر از زبان هم بهره نبرند به عمل فریاد خواهند زد تا آقایی و سروری دروغین خود را برای دیگران اثبات کنند
در حالت معمول ، تمایل ذاتی انسان به کمال و برتری طلبی ارتقاء دهنده شخصیت فرد و سطح اجتماعی اش می شود ؛ اما هنگامی که این نیاز درونی از مجاری قابل قبول و رقابت سالم تحقق نیابد ، طرف ضعیف برای این که آب بیشتری به زمین های خود برساند شروع به تغییر مسیر رودخانه می کند .

شاگرد و استاد

حال تعریف جدیدی از این مقوله را در عالم سیاست دنبال می کنیم .
به طور کل می توان گفت اختلافات داخلی که بعد از بروز هر انقلابی دهان باز می کند ریشه در همان کردار دسته دوم دارد ؛ یعنی همان دسته ای که می خواهند به زور خود را به دیگران تحمیل کنند . جدال دائمی آنها با دسته اول و یا هم فکران خودشان مدام باعث می شود تا رفته رفته آرمان های آن انقلاب کم رنگ و کم رنگ تر شود .
می توان این جریان را در طول تاریخ به نظاره نشست ؛ ابوبکر ، عمر و عثمان جزء دسته دوم بعد از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می باشند . از آنجا که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خود شاگرد اول را مشخص کرده و تکلیف جانشینی معلوم بود ، شاگردان دیگر تصمیم گرفتند با هم ، هم داستان شوند و با تمام قدرت رقیب را از میدان به در کنند و کردند آنچه را در سر داشتند .
دریغ آنکه با بستن باب علم این شاگرد ، سنت الهی « زندگی در گمراهی » را برای خود جاری ساختند .
زنهار که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز بدان جماعت تکراری همیشه تاریخ ، بارها هشدار داده بود :
« حسد مانند آتش که هیزم را می خورد ، ایمان را ضایع می سازد . »
آری ! حسدی که امیر المؤمنین (علیه السّلام) را به نام دین در بند می کند ؛ پاره تنی را میان در و دیوار پاره پاره می کند ؛ فرق مرد خدا را در خانه خدا می شکافد ؛ جام زهر به سبط اکبر می نوشاند و فرزندان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را در پیشگاه خدا به قربانگاه می فرستد . این حسد ، ایمان که هیچ ، تمام هستی انسان را از بین خواهد برد.
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : mndm_88




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط