ما در این فرایند از دو زاویه به این دیدگاه رسیدیم: یکی که با برخی سنت‌های فکری و فلسفی که ریشه در میراث ما دارد پیوند خورده و در مکتب تاریخی در اندیشه ابن خلدون به آن شکل که گفتیم تجلی یافت. و دیگری، پالایش شده که از روشهای عصر جدید و تجربیات و دستاوردهای آن بهره می گیرد که با تواناییها و آگاهی هایی که داراست، شامل واقعیات ارتقاء سطح شناخت در علوم جدید نیز هست و به همین علت این واقعیات باید در آگاهی روشمندی منعکس شود که دیدگاه تمدنی امروز را به تفصیل بیان کند و آن را تثبیت نماید و ابعاد شناختی که در آگاهی ابن خلدون واضح نبود، به روشنی در آن منعکس و متجلی شود.
توانایی ما در تحقق بخشیدن به ابعاد تازه این دیدگاه به همان اندازه که مرهون چالش فرهنگی است که انسان مسلمان معاصر در حیطه عقل و وجدان با آن زندگی می کند، نتیجه جهشی است که دانش جدید آن را به وجود آورده است. آگاهی ما از ناشناخته های میراثمان در کنار استقبال از افق های جدید تنها در صورتی به اوج خود می رسد که با واقعیات در هر دو بعد آن در ارتباط باشد: بعد گرایش و بعد روش. و این همان چیزی است که ما که در حال تأسیس رشته مطالعات زنان از دیدگاه فرهنگ و تمدن اسلامی هستیم به دنبالش هستیم. تا هدفمان را از ارائه این دیدگاه تحقق ببخشیم که امیدواریم به برکت سرشت و ویژگیهای زمینهای معرفتی توحیدی که اساس این دیدگاه است، برای رشته مطالعات زنان، نقش عاملی را بازی کند که آن را کانالیزه نماید و انسجام و یکپارچگی را که فاقد آن است به آن بدهد و چه از نظر هدف و چه از نظر مبنی آن را ارتقا بخشد.
در جریان فعالیت در این رشته مرتبط با زنان در دو بعد مطالعاتی سیستماتیک و پژوهشی فکری امیدواریم که مجموعه مطالعات زن مسلمان به مثابه دریچه ای باشد که امکان مشارکت گسترده تر و استفاده بیشتر از آنچه که ما در صدد انجام آن هستیم را فراهم سازد و همچنین امید داریم که اعمال این دیدگاه، موجب استمرار تعامل با جوانب متعدد مسائل مربوط به زن عرب و مسلمان و در رأس آنها بررسی دوباره تاریخ زن مسلمان و برخی پیچیدگی ها و ابهامات در رابطه با وضعیت واقعی زن مسلمان گردد. این یک مطالعه عملی آمارگیری، نقد و تحلیل انجام پذیرفته که می کوشد برای مطالعه در حوزه زن از دیدگاه تمدنی، زیربنای روش شناختی و پژوهشی فراهم سازد و علاوه بر این، این مجموعه زیربنای طرح های دیگری نیز هست که خوشحال میشویم مورد توجه خوانندگانمان قرار گیرد. از جمله طرحی که تا اندازهای آن را به اجرا در آورده ایم و عبارتست از بررسی منابع موجود در میراث تمدنی عرب در موضوع زن .
با اطمینان خوش‌بین هستیم که این کار ما از طریق ارائه منابع و ابزارهایی که به فعال کردن و تکمیل روند پژوهش و مطالعه کمکهای سودمندی می کنند به میراث عربی ما و نهضت علمی ما در محافل و انجمن های فرهنگی و آموزشی معلومات تازه ای بیفزاید. و این خوش بینی ریشه در آرزوهای بزرگی دارد مبنی بر اینکه پروژه بزرگ تر ما برای تأسیس رشته مطالعات زنان از دیدگاه تمدنی، گامی و چراغی باشد برای راه تازه ای که زن مسلمان معاصر در راه طی کردن آن است و این در حالیست که او می کوشد موقعیت و نقش خود را - که در طول فراز و نشیب های دوران انحطاط تاریخی امت - تقریبا از دست داده بازیابد. تا زن نوین از خواب غفلت برخاسته هم به امور خانه بپردازد و هم به فعالیت های علمی و فکری. و در کنار نسل های زندگی ساز، مهارت بی نظیر خود در هنر زندگی کردن را به نمایش بگذارد و دوباره شیخ مردان شود و مورد اتکای آنان قرار گیرد و زن مسلمان نقش خود را به عنوان عالم، مجتهد و حافظ امانت و میراث امت بازیابد؛ در قالب میراثی که شاید در میان زنان جهان تنها به زنان مسلمان اختصاص داشته باشد تا حدی که با احترام دست به دست می گشت. تا اینکه زمانی فرا رسید که علم و جهل در هم آمیخت و در نتیجه سنت‌های پسندیده و فهم و درک از میان رفت و پیش از آنکه جهل و نادانی، چشمها و افراد را در برگیرد، خرد و بصیرت روی در نقاب کشیده در پایان با قلبی سرشار از ایمان و امید به عنوان سرپرست امانت و مسئولیتی که امر خطیر اجرای پروژهای نوپا در آغاز عمر طولانی آن اقتضا می کند تنها می توانم اجمالا از تمام کسانی که در به راه افتادن و انجام این پروژه مشارکت داشته اند قدردانی کنم. نخست از اقدام هیئت امنای دانشگاه علوم اسلامی و اجتماعی در تأسیس کرسی مطالعات زنان که با توجه به شرایط و موقعیت آن، اقدامی منحصر به فرد بود و نشان دهنده افتتاح رشتهای نوین و توجه به آن از دیدگاه مبتنی بر برداشتی نوگرایانه که می کوشد در طبقه بندی علوم انسانی و اسلامی تجدید نظر نماید.
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان،صص22-20، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394
