ريشه‌يابي تهاجم عراق به ايران (2)

پس از پيروزي انقلاب در سال 1357، ايران در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي در تنظيم روابط خارجي خود دچار مشكلات گوناگون گرديد. مخالفت با آمريكا در سطح جهاني و در كنار آن رساندن پيام اسلام در سطح منطقه، مسائل مختلفي را براي اين كشور به وجود آورد. با پيروزي انقلاب، سياست خارجي آمريكا در منطقه، يعني كشيدن كمربند امنيتي، به دور شوروي، با شكست روبرو گرديد. همچنين، با انحلال دو مركز مراقبت استراتژيكي آمريكا در بهشهر و كبكان، موقعيت ايالات متحده در
سه‌شنبه، 3 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ريشه‌يابي تهاجم عراق به ايران (2)
ريشه‌يابي تهاجم عراق به ايران (2)
ريشه‌يابي تهاجم عراق به ايران (2)

نويسنده: غلامرضا ثاني نژاد




مشكلات در روابط خارجي ايران

پس از پيروزي انقلاب در سال 1357، ايران در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي در تنظيم روابط خارجي خود دچار مشكلات گوناگون گرديد. مخالفت با آمريكا در سطح جهاني و در كنار آن رساندن پيام اسلام در سطح منطقه، مسائل مختلفي را براي اين كشور به وجود آورد. با پيروزي انقلاب، سياست خارجي آمريكا در منطقه، يعني كشيدن كمربند امنيتي، به دور شوروي، با شكست روبرو گرديد. همچنين، با انحلال دو مركز مراقبت استراتژيكي آمريكا در بهشهر و كبكان، موقعيت ايالات متحده در كنترل فعاليت‌هاي اتمي شوروي و تحركات نظامي آن در شمال ايران كاملا تضعيف شد، تا جايي كه اين مساله را يكي از علل عدم تصويب پيمان سالت 2 از سوي كنگره آمريكا ذكر مي‌كنند.
مجموعه حوادثي كه در فاصله پيروزي انقلاب اسلامي تا شروع جنگ تحميلي رخ داد، ضربه‌اي جبران‌ناپذير بر پرستيژ و اعتبار سياسي آمريكا وارد آورد. و توازن قوا را در منطقه به سود شوروي تغيير داد. اشغال سفارت و گروگانگيري جاسوسان آمريكايي موجب شكست سياست نزديكي به غرب در ايران شد و در سطح منطقه، روند مناسبات بين شوروي و كشورهاي منطقه را كه از انقلاب اسلامي در هراس بودند، سرعت بخشيد. در آمريكا، جريان اشغال سفارت را نشانه افول اراده سياسي اين كشور تعبير كردند. سير حوادث شش ماهه اول 1359 (بهار و تابستان 1980) حاكي از شدت و گسترش يافتن اقدامات آمريكا عليه ايران بود. در بيستم فروردين (اوايل 1980) دولت كارتر رسما قطع روابط ديپلماتيك بين ايران و آمريكا را اعلام كرد و به درخواست وي كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا، ژاپن، كانادا و بسياري از كشورهاي جهان به استثناي بلوك شرق در تحريم اقتصادي ايران با اين كشور مشاركت كردند.
جمهوري اسلامي ضمن اينكه در سطح گسترده‌اي با آمريكا درگير شده بود، به دليل رعايت اصولي اساسي انقلاب در سياست خارجي، اشغال افغانستان توسط قواي شوروي را نيز به شدت محكوم مي‌كرد.
در سطح منطقه، انقلاب اسلامي با توجه به ماهيت ديني و نيز موقعيت طبيعي منطقه، حكام منطقه را چنان دچار وحشت كرده بود كه سياستمداران اين كشورها اين پديده نوظهور را تهديدي جدي براي وضع موجود منطقه به حساب مي‌آوردند. حركت‌هاي اسلامي و انقلابي در كشورهاي لبنان، عراق، عربستان سعودي، كشورهاي عربي خليج فارس و تونس با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي رشد كمي و كيفي نمودند.
اين امر جمهوري اسلامي ايران را به صورت كانون خطر براي كشورهاي منطقه در‌آورد. از نيمه دوم سال 1358 و اوائل سال 1359 بسياري از ناآرامي‌ها در منطقه به ايران نسبت داده شد. در نوامبر 1979 دولت عربستان بطور تلويحي اعلام كرد: "افرادي كه به خانه خدا حمله كرده، آن را به تصرف درآوردند از انقلاب اسلامي الهام گرفته‌اند " چند ماه بعد دولت كويت بمب‌گذاري‌هاي اين كشور را به شيعيان طرفدار انقلاب اسلامي نسبت داد. همزمان، دولت عراق، تهران را متهم كرد كه در توطئه ترور طارق عزيز معاون نخست‌وزير آن كشور دست داشته، با حمايت از شيعيان و حزب‌الدعوه درصدد است تا انقلاب اسلامي خود را با كشورهاي منطقه صادر نمايد. انتشار اين اخبار جو عمومي منطقه را عليه جمهوري اسلامي برانگيخت و سوء ظن حكام كشورهاي حاشيه خليج فارس نسبت به هدف‌هاي انقلاب اسلامي را موجه جلوه مي‌داد.
جمهوري اسلامي در اين اوضاع، به دليل نداشتن استراتژي مشخصي براي برخورد با دوستان و دشمنان خود عملا داراي سياست خارجي فعالي نبود. در اين ميان كشورهاي بي‌طرف منطقه با توجه به تحريكات عراق و آمريكا رفته رفته در صف دشمنان انقلاب اسلامي قرار گرفتند. جنگ رواني عليه انقلاب اسلامي، سياست خارجي ايران را در انزواي كامل قرار داده بود. آمريكا و كشورهاي منطقه مايل بودند تا هرچه سريعتر تكليف انقلاب اسلامي روشن شود و نگراني آنان پايان يابد.

فرصت مناسب براي عراق

همانگونه كه قبلا گفته شد، درگيري‌هاي ايران و عراق با انعقاد قرارداد 1975 به حالت تعليق درآمد. واقعيت‌هاي موجود نشان مي‌داد كه عراق با توجه به موقعيت جديدي كه در اثر انقلاب اسلامي بوجود آمده است، چندان تمايلي به اجراي مفاد آن قرارداد ندارد و مدعي است كه اين قرارداد را در شرايط ضعف پذيرفته است. بطور كلي ماهيت ادعاهاي عراق در اين مقطع داراي دو جنبه اصلي است: توانايي‌هاي عراق در كنار ضعف‌هاي سياسي و ژئوليتيك آن و تلاقي هدف‌هاي اين كشور با آمريكا در برخورد با انقلاب اسلامي كه مجموعا اوضاعي را بوجود آورد كه وقوع جنگ عليه ايران را حتمي مي‌ساخت. عراق با استفاده از اين موقعيت در تلاش براي جبران ضعف‌هاي گذشته و عملي ساختن هدف‌هاي خود در منطقه بر آمد. مروري‌ گذرا بر نقاط ضعف و قوت عراق در اين مقطع، نشان مي‌دهد كه چگونه سياستمداران عراق از فرصت به دست آمده استفاده كردند.

معضل ژئوپلتيكي عراق

عراق پرجمعيت‌ترين كشور عربي در حاشيه خليج فارس با مشكل ژئوپلتيكي، خط ساحلي نامناسب، خليج فارس روبرست كه مانع هميشگي اين كشور براي ايفاي نقش كليدي در منطقه است. خط محدود ساحلي عراق، عملا اين كشور را در دسترسي به آب‌هاي آزاد خليج فارس با مشكلاتي روبرو كرده است. در واقع، بخش اصلي ساحل عراق كم آب و باتلاقي، و منطقه ساحلي قابل استفاده بسيار محدود است. گسترش خط ساحلي و دسترسي مناسب به آب‌هاي ساحلي خليج فارس، جزء هدف‌هاي استراتژيك عراق بوده كه تنها از طريق انضمام خوزستان ايران به عراق و يا حداقل حاكميت انحصاري اين كشور بر آب‌هاي اروندرود امكان پذير است. راه ديگر عراق، در اختيار داشتن كويت يا حداقل حاكميت بر دو جزيره كويتي يعني وربه و بوبيان است.
در دهه 1970 كه ايران با حمايت آمريكا ژاندارم منطقه بود، عراق مجبور شد بر طبق قرارداد 1975 الجزاير، حاكميت ايران بر بخشي از شط العرب را بپذيرد اما بروز نابساماني و ضعف نظامي در ايران به همراه انزواي سياسي ميان كشور "فرصت مناسبي " را براي عراق ايجاد كرد تا به روياهاي ديرينه خود دست يابد و با اشغال خوزستان و اروند رود و با كسب وجهه سياسي در منطقه و جهان از طريق رويارويي با انقلاب ايران به قدرت برتر در منطقه تبديل گردد و رهبري جهان عرب را به دست گيرد چاپ نقشه‌هايي از عراق كه خوزستان ايران نيز به آن منضم شده است، تنها يك گواه آشكار از هدف‌هاي عراق در آغاز حمله به ايران در سپتامبر 1980 است.

وحشت عراق از حركت شيعيان

پس از تاسيس كشور عراق، با اينكه شيعيان در اين كشور درصد قابل توجهي از جمعيت را داشتند، همواره حاكميت و قدرت در دست اهل سنت بوده، اكثريت شيعيان پيوسته از قدرت به دور بوده‌اند. در سال 1980 با توجه به عملكردهاي حزب بعث، اكثريت شيعيان از حكومت حزب بعث ناراضي بودند. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران موجب ايجاد موج اسلام‌خواهي در كشورهاي منطقه گرديد و گروه‌هاي شيعه عراقي را در مخالفت با حكومت، جدي‌تر ساخت. مهمترين گروه شيعه مخالف، "حزب الدعوة اسلامي " بود كه با اوج‌گيري‌هاي فعاليت‌ها رسما خواستار سرنگوني رژيم بعث و برپايي حكومت اسلامي در عراق شد. حزب بعث عراق براي جلوگيري از رشد احساسات اسلام‌گرايانه راديكال به مبارزه تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي دست زد و ايران را متهم به دخالت در امور داخلي عراق و "صدور انقلاب " نمود.
همچنين بغداد به سركوب مخالفان پرداخته و آيت‌الله محمد باقر صدر، برجسته‌ترين شخصيت روحاني شيعه و برجسته‌ترين مخالف حكومت، را به قتل رساند. با افزايش جو فشار در داخل عراق، حملات سياسي و رواني اين كشور عليه انقلاب اسلامي نيز شدت گرفت. حملات سياسي عراق در صورتي كه جنبه نظامي مي‌يافت، از ديد كشورهاي منطقه كانون خطر را مورد هدف قرار داده، امكان سركوب داخلي را نيز فراهم مي‌ساخت. اين حركت عراق محبوبيتي براي صدام حسين ايجاد مي‌كرد كه مي‌توانست كشورهاي منطقه را نسبت به پذيرش ژاندارمري عراق بر منطقه، ترغيب كند.

توانايي‌هاي نظامي عراق و فرصت مناسب

كشور جمهوري عراق در آغاز دهه 1980 با 14 ميليون نفر جمعيت، تنها كشور عربي پرجمعيت در حاشيه خليج فارس است كه توانايي بسيج بيش از يك ميليون نفر را براي اعزام، جبهه‌هاي جنگ در اختيار دارد. ارتش عراق از زبده‌ترين و مجهزترين ارتش‌هاي منطقه است. بر اساس پيمان دوستي بغداد - مسكو كه در سال 1972 منعقد گرديد، شوروي متعهد شد سالانه 5/1 ميليارد دلار تجهيزات نظامي به عراق تحويل دهد. از سال 1976 عراق قرارداد نظامي با فرانسه منعقد كرد كه در پي آن در سال‌هاي 78-1977 پاريس به صورت يكي از بزرگترين منابع تسليحاتي ارتش عراق درآمد. نيروي هوايي اين كشور توسط متخصصان فرانسوي تجديد سازمان شد و از اوايل سال 1980 حدود 60 فروند هواپيماي ميراژ 100 تحويل بغداد گرديد و مذاكره براي خريد هواپيماي ميراژ 2000، هلي‌كوپتر، موشك و تجهيزات دريايي نيز صورت گرفت. همزمان با اين اقدامات اخبار بسياري در مورد دسترسي عراق به سلاح‌هاي شيميايي از سوي محافل سياسي- نظامي جهان انتشار يافت. در سال 1980 بودجه نظامي عراق 63 درصد افزايش يافت و 15 كشور جهان بيش از 6 ميليارد دلار تجهيزات نظامي در اختيار آن كشور قرار دادند. در مجموع، عراق در آغاز دهه 1980 به بزرگترين قدرت نظامي منطقه تبديل شد. اين قدرت نظامي به همراه قدرت اقتصادي با پشتوانه 24 ميليارد دلار درآمد نفتي در سال 1979 و با ارائه چهره با ثبات از لحاظ سياسي، موقعيت ممتازي در معادلات منطقه‌اي به دست آورد.
دولت بعث عراق در عرصه روابط خارجي از اواخر دهه 1970، با استفاده از سياست بهره‌گيري از دو ابر قدرت به تدريج به بلوك غرب نزديك شد و در عين حال هيچگاه مناسبات خود را با شوروي كاهش نداد. از اين رو اين كشور توانست با برقراري توازن در روابط خارجي خود، از رقابت شرق و غرب در جهت افزايش توان نظامي و اقتصادي خود سود ببرد و امان اتخاذ مواضع مستقل‌تري را به دست آورد.

نتيجه

با تشريح 3 عامل فروپاشي قدرت در منطقه، اوضاع نامساعد ايران و فرصت مناسب براي عراق مشخص گرديد كه شروع جنگ ايران و عراق علاوه بر محرك‌هايي همچون آمريكا، داراي شرايط ويژه منطقه‌اي نيز بوده است. در ميان اين عوامل آنچه بيش از همه نمايان است، حركت جديدي است كه در اثر نفوذ انقلاب اسلامي در سطح منطقه ايجاد شده و منافع امپرياليستي قدرت‌هاي بزرگ، بخصوص آمريكا را دچار تهديد اساسي كرده است. در واقع، بايد چنين عنوان كرد كه تمايل آمريكا براي وارد ساختن ضربه‌اي اساسي به انقلاب اسلامي در كنار موقعيت مساعد منطقه و دو كشور ايران و عراق، زمينه‌هاي جنگي را فراهم ساخت كه نه تنها انقلاب اسلامي را محدود نساخت بلكه موجب معرفي آن در سطح گسترده‌تري گرديد كه بدون چنين جنگي شايد امكان آن فراهم نمي‌آمد. در عين حال بايد توجه داشت كه ويژگي‌هاي شخصي صدام به عنوان تنها تصميم‌گيرنده در نظام عراق و نقش وي در شروع جنگ، نبايد ناديده گرفته شود. به هرحال، با شروع جنگ تحميلي جمهوري اسلامي ايران وارد مقطعي از تاريخ خود شد كه شايد در طول تاريخ اين كشور كم سابقه باشد. در اين جنگ، ايران به تنهائي و با اتكا به پشتوانه ديني، توانست با قدرت‌هاي بزرگي همچون آمريكا و شوروي كه در مقاطع مختلف جنگ از عراق حمايت مي‌كردند، درگير شود و بدون شكست و با به دست آوردن پيروزي‌هاي متعدد از آن بيرون آيد. به گواه تاريخ، ايران اسلامي كمتر شاهد چنين موفقيت بزرگي بوده است.

يادداشت ها :

1- آبراه استراتژيك شط العرب در مرز جنوبي دو كشور به اين دليل كه عراق را با درياي آزاد مرتبط مي‌سازد؛ براي اين كشور از اهميت خاصي برخوردار است. عراق، هميشه مدعي حاكميت بلامنازع بر اين آبراه بوده است در مقابل، ايران با استناد به قوانين بين الملل خط تالگو (خط القعر) را به عنوان خطر مرزي (آبي ) بين دو كشور به رسميت مي‌شناسد.
2 - در مورد نقش ايران در سياست منطقه اي دهه 1970 آمريكا، هنري كيسينجر وزير خارجه سابق اين كشور مي‌گويد: آمريكا نمي تواند مسئوليت حفظ امنيت همه نقاط جهان را بر عهده بگيرد. وقتي كشورهاي دوست مانند ايران، خود حاضر به قبول مسئوليت دفاع از صلح و امنيت در منطقه خود هستند بايد آنها را تقويت و حمايت كرد.
3 - شاه ژاندارم منطقه، با حمايت آمريكا در 1975 توانست با منزوي كردن عراق، قرار داد الجزاير را بر اين كشور تحمي، و با تقسيم حاكميت شط العرب رژيم راديكال حزب بعث را تحقير كند.
4 - با سقوط شاه در ايران و تضعيف قدرت آمريكا در منطقه، روس‌ها با استفاده از فرصت، براي اولين بار از نيروهاي نظامي در مناطق غير اقماري خود استفاده كردند. اشغال افغانستان توسط رژيم شوروي در 24 دسامبر 1979 منجر به مرگ دتانت در نظام بين الملل شد و نگراني‌هاي زيادي در آمريكا پديد آورد.
5 - مركز مطالعات استراتژيك ملي آمريكا در گزارش خود در خصوص كاهش نفوذ اين كشور در خاورميانه مي‌نويسد: حرمت و اعتبار مانند ظرف چيني است كه به آساني مي‌شكند و اين چيزي است كه آمريكا با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در منطقه خليج فارس از دست داده است.
6 - لشكر‌هاي 64 و 28 ارتش ايران در كردستان درگير جنگ بودند و توان نظامي فوق العاده اي را از دست داده‌ بودند لشكر 81 ايران در جبهه مياني و لشكر 92 زرهي ايران در پدافند مرز با عراق به سر مي‌برد. استعداد و توان ارتش ايران به لحظه كيفي نامناسب و بعضا تا 50 درصد توانايي يگان‌ها كاهش يافته بود و به هنگام حمله عراق نسبت يك پنجم را به نيروي نظامي عراق بر آورد كرده‌اند.
7- سرهنگ عزيز مرادي فرمانده تيپ يك لشگر 92 زرهي مسئول ستاد اروند و هماهنگ كننده بين نيروهاي نظامي و انتظامي در مقابل تعرضات و تحريكات مرزي عراق از عناصر كودتاي نوژه بود كه با شكست كودتا با آخرين اطلاعات نظامي خويش به عراق فرا كرد.
8 - برژينسكي مشاور امنيتي كارتر با ترسيم فاز نظامي در رويارويي با خطر راديكاليزه شدن انقلاب ايران، تاكيد داشت: استراتژي آمريكا در مقابله با انقلاب ايران بايد تقويت دولت‌هايي را كه توان انجام عمليات نظامي عليه رژيم امام خميني (ره) را دار هستند، مورد توجه قرار دهد.
9 - معاون وزير خارجه آمريكا ضمن اميدواري از قدرت نظامي عراق پيرامون نقش منطقه‌اي اين كشور مي‌گويد: عراق قدرت عمده‌اي در خاورميانه مي‌شود اين كشور بزرگترين نيروي زميني در اين ناحيه را دارد. عراق در خاورميانه نقش مهمي در هر دو جهت شرق و غرب بازي ايفا خواهد كرد.
منبع: http://www.farsnews.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط