تعلیم و تربیت بر اساس خدابینی

بهترین راه شناخت خداوند توجه به جلوه‌ها و تجلیات اوست که به دو صورت آیات آفاقی و آیات انفسی در منظر دیدگان حقیقت بین رخ نموده است.
پنجشنبه، 15 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعلیم و تربیت بر اساس خدابینی
فلسفه تعلیم و تربیتی که بر اساس خدابینی بنیان گرفته باشد ایجاب می کند انسان هیچ گاه در هیچ منظری و با دیدن هیچ اثری به سطح و پوسته آن بسنده نکند؛ بلکه برعکس، لایه های درونی آن اثر را یکی پس از دیگری بشکافد تا سرانجام به خود صاحب اثر برسد. پیرو چنین مکتبی، از تماشای یک شاخه گل فقط رنگ و عطر و طراوت و روح انگیزی آن را درک نمی کند؛ چه، اینها همه ظاهر است و هر کودکی آنها را در می یابد. وی فراتر از آن، به هوش و خلاقیت و ابتکار باغبان نیز پی می برد و از نقش و تأثیر آب و خاک و باد و هوا و خورشید و ماه و ستارگان نیز آگاه می شود. افزون بر اینها، به آفریننده این همه زیبایی و طراوت و هوش و خلاقیت و اثر نیز پی برده، او را باور می کند.  
 
دستیابی به این پایه از معرفت خدا حتی برای بسیاری انسان‌های ساده و معمولی میسر است. همین قدر از معرفت می تواند پایه مبانی هستی شناختی در فلسفه تعلیم و تربیت قرار گیرد. اما بالاتر از این، حتى ذهن های تیز باوران تیزهوش از درک کنه وجود و حقیقت ذات خداوند عاجز و درمانده اند؛ چه رسد به اینکه افراد معمولی بخواهند به مقام ذات او برسند. در این باره فرمایش امیر مؤمنان در بخش نخست خطبه اول نهج البلاغه خواندنی است:
 
سپاس خدای را که حق ستایشش بالاتر از حد ستایشگران است و نعمتهایش مافوق اندیشه شمارشگران. حقجویان کوشا از ادای حقش ناتوان اند و همت های دور پرواز آدمیان از درک و احاطه به مقام شامخش نارسا و حوزه اعلای ربوبی اش از نفوذ هشیاری هشیاران به دور. صفات ذات پاکش به مقیاسات و حدود برنیاید و هیچ ترسیم و تصویری مشخصش نسازد. اوصاف جلال و جمالش فراسوی زمان است و ماورای برهه های معدود و مدتهای محدود. اما چرا و چگونه هوشمندی برجسته هوشمندان و همت دورپرواز بلندهمتان از درک ذات خداوند عاجز و ناتوان‌اند؟ علامه محمدتقی جعفری در پاسخ می گوید:
 
بار دیگر تأکید می شود که نیروهای عقلانی و احساسی در هر عظمت و امتیازی که باشد و هشیاری و حدس و قدرت استدلال آدمی هر اندازه هم که گسترده و نافذ باشد، چون با وسایل مبتنی بر کمیت ها و کیفیت های گرفته از قلمرو حس و طبیعت صورت می گیرد، لذا توانایی راهیابی به آن مقام الهی را نخواهد داشت. این هم یک قانون کلی است که تا موضوعی در دیدگاه آدمی برنهاده نشود نه برای رسیدن به آن، به عنوان هدف می کوشد و نه درصدد آگاهی و هشیاری درباره آن بر می آید. از طرف دیگر با برنهاده شدن موضوع در دیدگاه آدمی، همان موضوع با کمیتها و کیفیت ها و خصوصیات ذهنی محدود می گردد. با نظر به این دو قانون معرفت، شناخت ما هرگز احاطه به آن موجود برین نخواهد داشت.
 
بدین ترتیب، بهترین راه شناخت خداوند توجه به جلوه‌ها و تجلیات اوست که به دو صورت آیات آفاقی و آیات انفسی در منظر دیدگان حقیقت بین رخ نموده است. قرآن با اشاره به این حقیقت آشکار می فرماید: «ما نشانه های خود را در آفاق جهان و نیز در جان و روان انسانها به نمایش می گذاریم، باشد تا برای انسانها روشن شود که او حق است. آیا این حقیقت که او بر هر چیزی گواه است بر وجود و حقیقت پروردگارت کفایت نمی کند؟»
 
نگرش الهی به جهان هستی، فلسفه تعلیم و تربیت را جهت می بخشد و آن را به کلی از نگرش ها و فلسفه‌های ماتریالیستی متمایز می سازد. در جهان بینی الهی، خداوند افزون بر آفریدگاری جهان، پروردگار آن نیز هست. خالقیت و ربوبیت از برجسته ترین صفات الهی به شمار می آیند که با توجه به آنها انسان و جهان از دو جنبه مخلوق بودن و مربوب بودن با خالق و رب خویش ارتباط راسخ و جاویدانی می یابند. همین امر موجب تعلق خاطر این مکتب تربیتی به خداوند و ایجاد رابطه با اوست، و نیز این امر نقطه عزیمت فلسفه تعلیم و تربیت اسلام به شمار می آید.
 
در میان اسما و صفات الهی، «رب العالمین» درخششی ویژه دارد. رب و مربی و ربوبیت و تربیت برحسب اشتقاق کبیری که دارند از مفاد و مفهوم نزدیک به هم و تقریبا مترادفی خبر می دهند. این هر دو، در معنای عام خود، مفهومی از پروراندن و پرورش را تداعی می کنند. از این روی، «رب العالمین» بر این حقیقت تأکید می ورزد که خداوند نه تنها آفریدگار جهان، که پروردگار جهان نیز هست. یادآوری این نکته لازم است که پروردگاری خداوند برای انسان و جن، هم جنبه تکوینی یا سرشتی دارد و هم جنبه تشریعی یا قانونی؛ حال آنکه پروردگاری او برای دیگر موجودات عالم تنها جنبه تکوینی و طبیعی یا ذاتی و سرشتی دارد. 
 
تربیت تکوینی جلوه ای از این حقیقت قرآنی است که به تعبیری زیبا و رسا، از زبان حضرت موسی علیه السلام در مقابل فرعون، می فرماید: «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را از نعمت آفرینش بهره مند ساخت، سپس آن را به جانب آنچه کشش ذاتی او اقتضا دارد) هدایت فرمود». هر موجودی در جهان برحسب هدایت و تربیت تکوینی - الهی به سمت و سوی خاصی رهسپار است و مسئولیت ویژه ای بر عهده دارد که خداوند از اساس او را برای آن مسئولیت آفریده است.
 
بر این اساس، خداوند خود نقش اول و اصلی را در تربیت انسان و جهان بر عهده دارد. بر پایه این تربیت تکوینی جهان دارای نظم و انسجام است و بخش هایش هماهنگ با یکدیگر عمل می کنند. هر موجودی نیز با تعلیم تکوینی با وظیفه و مسئولیت خود آشنا شده تا با تربیت تکوینی رسالت خویش را به نحو شایسته به انجام رساند. یکی از معیارهای اساسی در مبانی هستی شناختی تربیت این است که جهان با این همه پهناوری و بی کرانی، و انسانها با این همه تنوع و گوناگونی رنگها، نژادها، زبانها، چهره ها و..
هرگز بیهوده و به بازیچه آفریده نشده اند تا پله و رها به حال خویش واگذاشته شوند.
 
نظام هستی با همه زیبایی ها، جلوهها، فراز و نشیب ها و تحولاتش سر بر فرمان آفریدگاری نهاده است که او را با این همه استحکام و ترکیب زیبا آفریده است؛ گو اینکه کل نظام آفرینش با هوش و شعور خدادادی خود برای اطاعت و فرمانبرداری آفریدگار خویش هدایت و تربیت شده است. در این نظام هدایت یافته، همه اسباب و عوامل تربیت انسان، بر اساس حکمت و تدبیر الهی فراهم آمده تا انسان برای بندگی خداوند پرورش یابد و در هر دو جهان شرط بندگی را به جای آورد .
 
از سویی، در فلسفه تربیتی اسلام، تربیت انسان، به ویژه انسان کامل، از برترین و والاترین آرمان های الهی است. پروردگار عالمیان هستی را با همه امکاناتش، گاهواره رشد و تعالی انسانها و بستر تربیت اولیای خدا، یعنی همان انسانهای آرمانی، قرار داده است؛ انسانهایی که با اراده، اختیار و اشتیاق خویش در مسیر کمال و کمال یافتگی گام بر می دارند و تحت نظارت، هدایت و تربیت های الهی به مقام والای جانشینی خداوند بر روی زمین نایل می رسند.
 
بدین ترتیب، نظام تربیتی اسلام با جهان بینی اسلامی - توحیدی، به ویژه در بعد هستی شناختی آن، رابطه ای عمیق، ماندگار و تنگاتنگ دارد؛ به گونه ای که خداوند در همه ساحتها و از جمله در قلمرو تعلیم و تربیت حضوری جدی و نقش ایجادی، تعیین کننده، جهت دهنده، هدایتی و تربیتی ممتازی دارد. حضور خداوند و توجه به حقیقت وجود او، به نظام و فلسفه تعلیم و تربیت، برنامه های تربیتی و مربیان و فراگیران هویت و تشخصى الهی می بخشد. بدیهی است تفسیر و تفصیل این حقایق هستی شناختی و تربیتی در این مجال نمی گنجد و فضای وسیع تر و مناسب تری می طلبد. در پی بررسی اجمالی مبانی هستی شناختی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نوبت طرح مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی می رسد که در دو درس آینده به آنها خواهیم پرداخت. اصول برگرفته از مبانی هستی شناختی را نیز در درس جداگانه ای بررسی خواهیم کرد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، 229-225، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط