مدیریت سرمایه در استارتآپ
تبدیل شدن یک کارآفرین به میلیاردر، از بیرون خیلی راحت به نظر میرسد؛ اما آمارها نشان میدهد از هر 10 استارتآپی که راه اندازی میشود، سه یا چهار کسب و کار، به طور کامل نابود میشوند و تنها یک یا دو کسب و کار میتوانند به رشد قابل توجهی دست پیدا کنند. دنیای کسب و کار، کشته شده های خود را بسیار بی سر و صدا دفن میکند و فقط داستان موفقیتها را تعریف میکند و به هیچ وجه، در مورد شکستها صحبت نمیکند (1) .اما برای داشتن یک کسب و کار موفق، لازم است درک کنیم که چه مسائلی میتواند منجر به شکست کسب و کار شود و چگونه میتوانیم هر مانع را مدیریت کرده و یا به صورت کلی از آن اجتناب نماییم. از تعداد بسیار کسب و کارهای کوچکی که هر ساله با شکست مواجه میشوند، نزدیک به نیمی از کارآفرینان، کمبود بودجه یا سرمایه را مقصر شکست خود میدانند و بر طبق آمار ارائه شده توسط اتحادیه کسب و کارهای کوچک،80 درصد استارتآپها این موضوع را به عنوان دلیل ناکامی خود بیان میکنند (2).
سرمایه و پول، یکی از موضوعات بسیار مهم در شکست و موفقیت یک استارتآپ محسوب میشود. به نقل از آلن شوگارت، پول نقد از مادر شما مهمتر است و همه چیز در شروع یک کسب و کار، به سرمایه شما مربوط میشود. سرمایه به مثابه سوختی است که به خودرو کمک میکند، به مسیر خود ادامه دهد. بسیاری از استارتآپها، شکست می خورند زیرا نمیتوانند سرمایه خود را به درستی مدیریت کنند (3).
عدم مدیریت صحیح سرمایه به عنوان دلیل شکست استارتآپها
عدم مدیریت سرمایه، به یک معضل و دلیل شکست بسیاری از استارتآپها (29٪ از آنها) تبدیل شده است. گاهی اوقات، شرکتها نمیتوانند سرمایه مورد نیاز خود را جذب کنند؛ چرا که یکی از رقبای آنها قبلاً این کار را کرده است. یا کسب و کار، درگیر عواملی مانند فقدان سرمایه لازم، ناتوانی در قرض گرفتن از منابع مالی سنتی و مسائل عملیاتی موثر بر جریان نقدینگی است (4).تقریباً 50 درصد از استارت آپها در طی 5 سال اول خود شکست می خورند و طی مطالعهای مشخص شد دومین دلیل اصلی شکست شرکتهای نوپا، پس از عدم تطابق با نیاز بازار، مربوط به مسائل نقدینگی و سرمایه میشود که کسب و کار در مدیریت آن موفق عمل نمیکند. (4)
در تحقیق دیگری نشان داده شده که یک عامل مهم در بالا بودن نرخ شکست، عدم تمایل به مدیریت مؤثر است(5). همچنین مطالعه اخیر جسی هاگن (Jessie Hagen) نشان داد که 82 درصد اوقات، مدیریت نامناسب جریان پول یا درک ضعیف از جریان پول، به عدم موفقیت یک کسب و کار کوچک منجر میشود (6).
مدیریت ضعیف سرمایه، احتمالاً متداولترین مانع برای موفقیت یک استارت آپ است. داشتن دانش و اطلاعات کافی در زمینه مدیریت سرمایه به شما کمک می کند تا برای اتفاقات پیش بینی نشدهای که در کسب و کار با آن روبهرو میشوید، برنامه ریزی کنید.
شما باید بدانید در چه زمان و مکانی و چگونه نیازهای مالی شما اتفاق میافتد. بهترین منابع برای تأمین نیازهای مالی مازاد خود را بشناسید و با برقراری روابط خوب با بانکها و سایر سرمایهگذاران، آمادگی تأمین این نیازها را در هنگام بروز آنها داشته باشید (7).
مدیریت مناسب سرمایه، یکی از نشانه های سلامت یک کسب و کار است. آمارها نشان میدهند، بیش از یک سوم استارتآپها در دو سال اول، مشکلاتی در گردش سرمایه خود داشته اند. علاوه بر این، در 30 درصد از کسب و کارها، مشکلات مدیریت سرمایه آنها به میزانی شدید بوده که منجر به از بین رفتن کامل آنها شده است. از این رو لازم است پیش بینی و مدیریت جریان سرمایه، به عنوان ابزاری مهم برای تصمیم گیریهای بهتر کسب و کار در نظر گرفته شود.
با این حال، کسب و کارها باید آگاه باشند که منظور از پیش بینی، در نظر گرفتن بهترین حالت ممکن برای کسب و کار نیست و این موضوع باید کاملاً دقیق و مطابق با واقعیات باشد (8) .
اشتباهات سرمایه ای در کسب و کارهای نوپا
مدیریت سرمایه، موضوعی است که اکثر استارتآپها از آن غافل هستند. هنگام ورود به عرصه کسب و کار، بیشتر ما سرمایه خود را در حوزههایی که به اعتقاد ما ضروری است، خرج میکنیم و برای روزهای تاریک کسب و کار، هیچ بودجه احتمالی باقی نمیگذاریم. در نتیجه، به دلیل افزایش سطح استرس و کاهش سطح درآمد، بعد از مدتی، ممکن است کسب و کار شکست بخورد؛ اما اگر سرمایه خود را بتوانید به خوبی مدیریت کنید، روزهای تاریک از شما دور خواهند شد (9) .اگر زمانی یک شرکت نتواند به تعهد مالی خود عمل کند، آن شرکت در آیندهای نزدیک ورشکسته خواهد شد. بدیهی است که چنین پیامد وخیمی، به کسب و کارها نشان میدهد که باید با احتیاط، سرمایه خود را مدیریت کنند. علاوه بر این، مدیریت کارآمد سرمایه، به معنای چیزی بیش از جلوگیری از ورشکستگی است.و باعث بهبود سودآوری و کاهش ریسکهای موجود در کسب و کار نیز میشود.
بسیاری از کسب و کارها، با وارد شدن به سرزمینهای ناشناخته و انجام هزینههای غیر ضروری، سرمایه خود را از دست میدهند و برای تبلیغات و بازاریابی خود، از روشهایی استفاده میکنند که هزینههای زیادی برای آنها در پی دارد و یا برگشت سرمایهای برای آنها ندارد (10) .
هنگامی که در ازای محصولات یا خدمات ارائه شده، سرمایه دریافت می کنید؛ بسیاری از استارتآپها با هدف رشد شرکت خود و کاهش بدهی، بیشتر یا کل این سرمایه را خرج میکنند. چنین اقدامی میتواند خوب باشد، اما در صورتی که با دید سیستمی و مدیریتی مناسب و شناختن نقاط عطف در مورد سرمایه و کسب و کار انجام شود. بنابراین، کلید موفقیت کسب و کار، در جدولبندی پیشبینیهای واقع گرایانه، نظارت بر مجموعهها و پرداختها و رعایت محدودیتهای بودجهای نهفته است.
به هر حال مدیریت سرمایه به ویژه برای کسب و کارهای جدید و رو به رشد، اهمیت فراوانی دارد. عدم مدیریت سرمایه، حتی اگر کسب و کار دارای مشتریهای بی شمار و محصول برتر از رقبا باشد، میتواند مشکلاتی ایجاد کند. شرکتهایی که از مشکلات مدیریت سرمایه رنج میبرند، با هزینههای غیرقابل پیش بینی و عدم وجود حاشیه امن روبهرو هستند. آنها همچنین ممکن است در تخصیص بودجه نوآوری یا توسعه کسب و کار، مشکل داشته باشند. و درنهایت، مدیریت نامناسب سرمایه میتواند امکان استخدام و حفظ کارمندان خوب را حتی از بین ببرد و زمینهساز شکست استارتآپ باشد.
نتیجه گیری
سالهای اولیه استارتآپ، زمان چالشانگیزی برای هر کسب و کاری محسوب میشود. ایجاد ایده کسب و کار، ارائه خدمت و دیدن اولین فروشهای استارتآپ، هیجان بسیاری برای افراد دارد. اما آنچه بسیاری از کارآفرینان بی تجربه از آن غافل هستند، مدیریت سرمایه مناسب در کسب و کار است. این فقدان مدیریت سرمایه در بسیاری از استارتآپها وجود دارد.جایی که مبتدیها بر ثبات اقتصادی کسب و کار تمرکز نمیکنند. این افراد محصولات جدید یا پیشنهادات عالی ارائه میکنند که منجر به اتفاقات خوبی برای کسب و کار میشود، اما پس از مدتی، آنها در دنیای بزرگ سرمایهداران، گم میشوند و مشتری اصلی خود که ایده، محصول یا خدمات شرکت را در آینده خریداری میکند، فراموش می کنند.
آنها فکر می کنند که سرمایه گذار وجود دارد و همه مشکلات را با سرمایه مالی مناسب آن میتوان حل کرد. در کوتاه مدت نیز سرمایه گذار، بسیاری از مسائل کسب و کار و کمبودهای مالی را حل خواهد کرد. اما اگر کسب و کار میخواهد به صورت پایدار به رشد خود ادامه دهد، نیاز به مدیریت سرمایه موثر دارد.
پول سرمایه گذار، یک ظرف مالی محدود است و در واقع این جریان گردش سرمایه در کسب و کار است که نقش جریان خون در بدن را ایفا میکند و این چیزی است که بنیانگذاران باید آن را در نظر بگیرند. شرکت های نوپا، تمایل دارند که به مدیریت و گردش سرمایه صحیح در کسب و کار فکر نکنند. و تنها به پول و سرمایه اولیه هر چه بیشتر کار خود فکر کنند.
شاید این موضوع، کمبودهای مالی آنها را حل کند؛ اما عدم توجه به مدیریت صحیح، به مرور منجر به هدر دادن سرمایه کسب و کار میشود. در بلندمدت، این مدیریت مناسب سرمایه است که میتواند در گلوگاههای حساس، کسب و کار را نجات دهد و زمینه ساز موفقیت آن در حال و آینده باشد (5).
پی نوشتها
- www.scalefinance.com
- www.investopedia.com
- www.avc.com
- www.cbinsights.com
- www.gocardless.com
- www.preferredcfo.com
- www.mbaskool.com
- www.theaccountancycloud.com
- www.geteverythingdelivered.com
- www.entrepreneur.com