«مناسبت» علم خوبی است، ولی در حسن ارتباط کلام شرط است که در یک امر متحد و یکپارچهای واقع شود که اول آن به آخرش مربوط باشد؛ بنابراین اگر بر سببهای مختلفی آید ارتباطی نخواهد بود و هرکس چنین ربطی دهد تکلفی بکار برده که از عهدهاش بیرون است. مگر ربطهای رکیکی که سخن خوب از چنان ارتباطهایی بدور باشد تا چه رسد به بهترین سخنها؛ زیرا که قرآن در مدت بیست و چند سال نازل شد، در مورد احکام مختلفی که سببهای گوناگون دارند و سخنی که چنین باشد، ربط دادن قسمتهای آن با یکدیگر فراهم نمیآید.
[سبک و اسلوب قرآن]
اقتضای خطابات ارشادی و روش هدایتی، پراکنده گویی و کشکول سرایی نیست، زیرا چنین روشی تنها برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی مناسب است و چون در نهایت مخاطب را به نتیجه مشخصی نمیرساند، تأثیر خاصی را نیز بدنبال نخواهد داشت و اگر گوینده به منظور هدایت و ارشاد سخنی را بر زبان رانده باشد به هدف خود نخواهد رسید. آنچه مناسب خطابات ارشادی است ایجاد تنوع متناسب و منسجم در جهت حفظ شادابی کلام و پراکندن گوهرهای وعظ و نصیحت در لابلای آن است. خطیبان زبردست و موفق در هر جلسه فقط درباره یک محور - مثلا اهمیت تقوا - سخن میگویند و با مهارت تمام از آیات، روایات، اشعار، سخنان بزرگان، داستانها و حکایات و حتی مزاح و طنز در لابلای کلام بهره میگیرند تا گام به گام شنونده را به مقصود اصلی رهنمون شوند.بیشک قرآن کتاب هدایت است و هدف کلی آن راهنمایی نوع بشر به فلاح و رستگاری است و در این راه از روش خطابه و ارشاد سود میجوید. لکن هریک از سورهها با پیش کشیدن موضوعات مختلف، گوشهای از این هدف کلی را محقق میسازند. هر سوره یک غرض و هدف مشخص دارد که جان اصلی و روح حاکم بر آن سوره را بوجود میآورد و بر موضوعات بظاهر پراکنده آن اشراف داشته و همه را با یکدیگر هماهنگ میکند. به عنوان مثال سوره مبارکه «القلم» که درباره ناکامی مخالفان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پاسخ به تهمت جنون است، درباره موضوعات مختلفی از جمله ارج و منزلت قلم، اخلاق پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم، سازش نکردن پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با مشرکان، خصوصیات اخلاقی مشرکین، داستان باغ داران ثروتمند، عدم تساوی مؤمن و کافر، ناتوانی بستها و خدایان دروغین، داستان حضرت یونس، و مسئله چشم زخم و... سخن میگوید اما همه این موضوعات در یک ارتباط منطقی و هدایتگرایانه به یک غرض واحد مرتبط شده و با انسجام و هماهنگی کامل هدف اصلی سوره را که بیان پیروزی حق بر باطل است به نمایش میگذارند. از این رو نظریه ساختار هندسی سورهها بدون اینکه قرآن کریم را از سبک و اسلوب ویژهاش خارج سازد و یا جنبه هدایتی آن را تضعیف کند، گام مهمی برای فهم مقاصد قرآن و ترسیم اهداف آن برمیدارد و انسجام درونی و معجزه آسای سورهها را نشان میدهد.
محمد بن علی شوکانی در تفسیر فتح القدیر نیز معتقد است که علم مناسبت علمی پرزحمت و بی نتیجه است که هیچ سودی بر آن مترتب نیست و کسانی که به دنبال یافتن مناسبتهایی در کلام الله هستند خود را به مشقت انداخته و به بیراهه رفتهاند و مطالبی برخلاف انصاف گفتهاند. وی درباره مناسبت جریان حضرت آدم علیه السلام و داستان قوم بنی اسرائیل که بلافاصله پس از آن در سوره «بقره» مطرح شده است، میگوید:
اصولا جستجوی مناسبت از نظر کسانی که اهل فکر و اندیشه هستند تضییع وقت و صرف آن در کاری است که برای انجام دهنده آن و دیگر مردمان سودی در بر ندارد و چنانچه کسی به دنبال مناسبت میان خطبهها، نامهها و دیگر سخنان گویندهای بلیغ باشد و یا در جستجوی تناسب میان اشعار شاعری باشد که یکی از آنها مدح و دیگری سرزنش یا مطالب دیگر است، از نظر مردم به کم عقلی و اتلاف وقت متهم میشود، چه رسد به اینکه کسی به دنبال مناسبت در کلام خدا باشد که اهل بلاغت را از آوردن مانند آن عاجز نموده است، و هر کسی میداند که خداوند قرآن را به عربی بودن توصیف کرده و روشهای عرب را در سخن گویی پیموده است. یک سخنران عرب در یک سخنرانی مباحث مختلف و گاه متباینی را مطرح مینماید چه رسد به سخنرانیهای مختلف وی در زمانها و مکانهای گوناگون. بنابراین چنانچه کسی بپرسد چگونه پس از سخن از آدم علیه السلام در سوره بقره به بحث از بنی اسرائیل پرداخته است؟ میگوییم چگونه ندارد؟
اندیشمندانی که یافتن ارتباط و تناسب بین آیات را تکلف پنداشته و ناصحانه از اتلاف وقت و عمر گرانمایه در این راه هشدار میدهند به چند روش اقامه دلیل میکنند تا به گونهای به پویندگان این طریق بفهمانند که اصولا سبک و سیاق قرآن چنین برداشتی را برنمیتابد. نخستین تکیه گاه آنان، کیفیت نزول قرآن است؛ آنان با استناد به اینکه قرآن «منجم» نازل شده و هر بخش از آیات به مناسبتی خاص و در موقعیتی ویژه نازل شده است و با حفظ این ویژگی توسط صحابه به ترتیب کنونی چیده شدهاند، با هرگونه تلاشی که درصدد ایجاد ارتباط بین آیات قرآن باشد مخالفت میکنند و آن را مخالف اسلوب قرآن مینامند. پاسخ این ایراد با تکیه به توقیفی بودن ترتیب آیات پیش از این داده شده است.
دومین شاهدی که برای «پرزحمت و بی سود» خواندن علم مناسبت اقامه شده، وجود آیاتی است که مرتبط نمودن آنها با آیات قبل و بعدشان مشکل است و همه قرائن و شواهد حاکی از آن است که این آیات بی هیچ ارتباط و تناسبی در این مکان قرار داده شدهاند. این مشکل گاهی در سطح یک آیه نیز خودنمایی میکند بگونهای که صدر و ذیل آیه باهم ناسازگارند. در چنین شرایطی چگونه میتوان از تناسب همه آیات و انسجام یکپارچگی آنها ذیل یک غرض واحد سخن گفت؟!
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص137-132، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵