داستانهاي تحول آفرين قرآن (1)

اصمعي مي گويد: از مسجد بصره بيرون آمدم. ناگاه عربي صحراگرد را ديدم که بر شتر سوار بود. به من گفت: از کدام قبيله اي؟ گفتم: از قبيله ي «بني اصمع» . گفت: از کجا مي آيي؟ در جواب گفتم: از آن جا که کلام خداوند را مي خوانند (يعني از مسجد) گفت: کلام خدا را براي من بخوان. آياتي از سوره ي «ذاريات» را براي او خواندم تا به اين آيه رسيدم:
سه‌شنبه، 6 بهمن 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داستانهاي تحول آفرين قرآن (1)
داستان هاي تحول آفرين قرآن (1)
داستان هاي تحول آفرين قرآن (1)






حقانيت وعده ي خدا

اصمعي مي گويد: از مسجد بصره بيرون آمدم. ناگاه عربي صحراگرد را ديدم که بر شتر سوار بود. به من گفت: از کدام قبيله اي؟ گفتم: از قبيله ي «بني اصمع» . گفت: از کجا مي آيي؟ در جواب گفتم: از آن جا که کلام خداوند را مي خوانند (يعني از مسجد) گفت: کلام خدا را براي من بخوان. آياتي از سوره ي «ذاريات» را براي او خواندم تا به اين آيه رسيدم:
و في السماء رزقکم و ما توعدون
و روزي شما در آسمان است و آن چه به شما وعده داده مي شود (1) .
آن عرب بي اختيار گفت: کافي است. برخاست و شتر خود را قرباني و گوشت آن را بين نيازمنداني که در رفت و آمد بودند، تقسيم کرد. سپس شمشير و کمانش را شکست و به کناري انداخت و رفت.
اصمعي مي گويد: مدت ها از اين قضيه گذشت، تا اين که روزي با هارون الرشيد به زيارت خانه ي خدا رفتم. سرگرم طواف بودم که ناگاه شنيدم کسي با صداي آهسته، مرا خواند. نگريستم؛ ديدم همان عرب است که لاغر و رنگ چهره اش زرد شده، گويا عشقي آتشين او را بي قرار ساخته است. به من سلام کرد و خواست که بار ديگر، سوره ي ذاريات را براي او بخوانم. من هم خواندن را آغاز کردم. وقتي به همان آيه رسيدم، فريادي زد و گفت: ما وعده ي خداوند خود را به خوبي دريافتيم. سپس گفت: آيا بعد از اين هم آيه اي هست؟ من آيه ي بعد را برايش خواندم:
فو رب السماء و الارض انه لحق مثل مآ انکم تنطقون
به خداي آسمان و زمين سوگند! اين مطلب (وعده ي رزق) حق است، همان گونه که شما سخن مي گوييد (2) .
هنگامي که وي آيه را شنيد، رنگش تغيير کرد. بار ديگر فريادي زد و گفت: «به راستي عجيب است! چه کسي خداوند جليل را به خشم آورده است که اين چنين سوگند ياد مي کند؟ آيا سخن او را باور نکرده اند که ناچار از سوگند خوردن شده است؟ ! » اصمعي مي گويد: آن عرب بياباني اين جمله را سه بار تکرار کرد و به زمين افتاد. وقتي خوب نگريستم، ديدم از دنيا رفته است! (3)

تفسير آيه

آيه ي اول: يکي از نشانه هاي عظمت پروردگار و قدرت او اين است که رزق و روزي انسان ها، خواه باران و مانند آن، و آن چه به انسان ها وعده داده شده از بهشت و غير آن، همه در آسمان مي باشد.
آيه ي دوم: خداوند براي تأکيد بر مطلب آيه ي پيشين سوگند ياد مي کند و مي فرمايد: به پروردگار آسمان و زمين سوگند! آن چه ما گفتيم که رزقتان باشد، و آن چه به شما وعده داده شده، در آسمان است. اين سخني ثابت و حتمي است، مانند حق بودن سخن گفتن خودتان همان گونه که در سخن گفتن خود شکي نداريد، در اين گفته ي ما نيز شک نداشته باشيد.

پيام ها

1- رزق و روزي انسان به دست خداست. بنابراين انسان بايد پيش از هر کاري، با خداوند رابطه ي صحيح برقرار کند و آن را استمرار بخشد. سپس با استعداد و توانايي خداداد خويش و توکل و استمداد از خداوند، به تلاش و کوشش بپردازد و مطمئن باشد که به روزي با برکت و پاک خود خواهد رسيد.
2- سرچشمه ي روزي در آسمان است؛ يعني هر آن چه خدا به انسان وعده داده و به کمال و سعادت بشر مربوط است و او را به مقام والاي انساني مي رساند، همه از عالم بالاست. از اين رو، خود را به جاذبه هاي مادي و زميني سرگرم نکنيد و همه ي آرزوها و نيازهاي خود را در آن نجوييد.
3- عبوديت و تفکر در اسرار آفرينش، آدمي را به کمال مي رساند، اما حرص و آز مانع آن است. خداوند در اين آيه، به انسان اطمينان مي دهد که روزي او تضمين شده است. بنابراين، همه ي عمر خويش را صرف نيازهاي دنيايي نکند، بلکه شگفتي هاي جهان هستي را نيز دريابد.
4- خداوند متعال با همه ي عظمت و حقانيت سخنانش براي اطمينان به بندگان شکاک و ديرباور در رسيدن به روزي شان، سوگند ياد مي کند که آن چه درباره ي روزي وعده داده شده، همه حق و ثابت است و ترديدي در آن ها نيست.
5- خداوند براي اطمينان بيشتر بندگان به سوگند، بسنده نمي کند بلکه به تشبيه محسوس متوسل مي شود و مي فرمايد: هم چنان که در سخن گفتن خود شکي نداريد و آن را حتمي مي دانيد، در وعده ي روزي و وعده هاي ديگر خداوند نيز شک نکنيد و حتمي بدانيد.
6- چرا قرآن در عرب صحراگرد و بي سواد چنين تحول فکري و عملي ايجاد کرد، ولي ما از آن تأثير نمي گيريم؟ آيا آيات قرآن اثر خود را از دست داده است، يا روح ما پر از آلودگي هاست و براي نور آيات الهي جايي باقي نگذاشته است! ! ؟

سزاي نکوکاري و بدکاري

در زمان حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله، شخصي وارد مسجد شد و گفت: «اي رسول خدا! به من قرآن بياموز» . حضرت او را به يکي از يارانشان سپردند. او دست تازه وارد را گرفت و به گوشه اي از مسجد برد. سپس سوره ي «زلزال» را تلاوت کرد و آن را به او ياد داد، تا به اين آيه رسيد:
فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره
هر کس به مقدار ذره اي ، کار خير انجام داده است، پاداش آن را مي بيند و هر کس به اندازه ي ذره اي، کار بد کرده است، جزاي آن را مي بيند. (4)
تازه وارد کمي به فکر فرورفت. سپس به آن صحابي گفت: «آيا اين جمله از جانب خداست؟ » وي گفت: «آري» . گفت: «بس است» و از مسجد خارج شد. (يعني من درس خود را از همين آيه گرفتم. اکنون که ريز و درشت کارهاي مخفي و آشکار ما در اين جهان، حساب دارد، تکليفم روشن شد. اين جمله براي زندگي من کافي است. من رفتم. خداحافظ. )
معلم با تعجب، خدمت حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و گفت: «يا رسول ا...! اين شاگرد امروز خيلي کم حوصله بود. حتي نگذاشت من بيش از يک سوره ي کوچک براي او بخوانم و گفت: در خانه اگر کس است، يک حرف بس است! من درسم را گرفتم و رفتم! » پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «او به مقام فقاهت و شناخت عميقي که بايد برسد، رسيد! » (5)

تفسير آيه

خداوند در اين دو آيه، به سرانجام نيکوکاران و بدکاران اشاره کرده است و مي گويد: هر کس به اندازه ي سنگيني و وزن ذره اي بسيار کوچک، عمل نيکي انجام دهد، در عالم آخرت، نتيجه ي آن را خواهد ديد.
برخي مفسران، ذره را به معناي ذرات بسيار کوچک غبار تفسير کرده اند که در فضا معلق است و هنگام تابيدن آفتاب از روزن اتاق تاريک، آشکار مي شود. يعني عمل انسان هر چند اندک و در ظاهر کم ارزش باشد، ولي هنگام حساب رسي در روز قيامت، ناديده گرفته نمي شود و انجام دهنده به پاداش آن خواهد رسيد، هم چنين اگر کسي به اندازه ي وزن ذره اي بسيار کوچک، عمل زشت و ناپسندي انجام داده باشد، در روز قيامت، به جزا و عذاب آن خواهد رسيد.

پيام ها

1- دقت و سخت گيري در حساب رسي اعمال در روز قيامت.
وقتي اين آيه مي فرمايد: از کوچک ترين عمل انسان، بازخواست خواهد شد، درمي يابيم که در روز قيامت، به کوچک ترين کارها نيز رسيدگي مي شود و هيچ عملي ناديده گرفته نمي شود. پس اين روز براي زشت کاران و گناه کاران، روز دشواري خواهد بود.
2- گناهان کوچک را کوچک نشماريد.
آيه ي شريفه هشدار مي دهد که گناهان و نيز نيکي هاي کوچک را ناچيز مشماريد؛ زيرا از همه ي آن ها در پيشگاه الهي بازخواست مي شود و هيچ يک کم اهميت نيست. از اين رو آدمي بايد به گناهان کوچک آلوده نشود و اگر هم چنين گناهي از او سر زد، بايد آن را جبران کند. هم چنين انجام دادن نيکي هاي اندک را به بهانه ي کوچک و کم بودن آن، ترک نکند.
3- خداوند آگاه، بينا و شنوا بر همه ي اعمال کوچک و بزرگ آدميان نظارت دارد و درباره ي کوچک ترين کردار انسان، از او بازخواست مي کند. اعتقاد به اين مطلب، مي تواند آدمي را به مسير سعادت رهنمون شود و از هرگونه فساد و تباهي بازدارد.
ابوسعيد خدري مي گويد: وقتي آيه ي «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ... » نازل شد، عرض کردم: اي رسول خدا! آيا من همه ي اعمالم را مي بينم؟ فرمود: آري. گفتم: کارهاي بزرگ را؟ فرمود: بله. گفتم: حتي کارهاي کوچک را؟ فرمود: بله. عرض کردم: اي واي بر من! مادرم به عزايم بنشيند (يعني خدا مرگم را برساند) .
حضرت فرمود: بشارت باد بر تو اي ابوسعيد؛ زيرا «حسنات» (کارهاي نيک) به ده برابر حساب مي شود، تا هفتصد برابر و خدا براي هر کس بخواهد آن را مضاعف مي کند، ولي هر گناه به اندازه ي يک گناه مجازات دارد و خداوند بخشاينده است بدان که احدي با عملش نجات نخواهد يافت! (جز اين که کرم خداوند شامل او گردد) .
عرض کردم: حتي شما اي رسول خدا؟ ! فرمود: حتي من، مگر اين که خداوند مرا مشمول رحمتش گرداند.

عذاب سخت کافران

نقل شده است که مردي، فرزندش را براي درس خواندن به مکتب فرستاد. هنگامي که پسر از مکتب برگشت، پدر ديد او عوض شده و منقلب است. رنگش هم تغيير کرده و تب دارد. گفت: «اي فرزند! چرا منقلبي و رنگت زرد شده است؟ ! » پسر گريستن آغاز کرد و گفت: امروز استاد اين آيه را به ما درس داد.
فکيف تتقون ان کفرتم يوما يجعل الولدان شيبا
اگر شما کافر شويد چگونه خود را از عذاب سخت الهي برکنار مي داريد؛ روزي که کودکان را پير مي کند (و موي آنان را سفيد مي کند) ؟ ! (6)

تفسير آيه

اين آيه به مشرکان عصر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مي گويد: اگر شما کافر شويد و به دين اسلام ايمان نياوريد، خود را از عذاب روز قيامت که آن قدر سنگين، شديد، هولناک و کمرشکن است که کودکان را پير مي کند، چگونه حفظ مي کنيد؟ در همين دنيا هم، گاه انسان در چنان تنگنايي قرار مي گيرد که سپيد شدن موهاي او بر اثر سختي هاي آن محسوس است. پس آدمي با عذاب قيامت و آخرت چه خواهد کرد؟
به هر حال، آيه اشاره مي کند که اگر به فرض، شما در اين جهان هم چون فرعونيان به عذاب نابود کننده گرفتار نشويد، با قيامت و عذاب آخرت چه خواهيد کرد؟ !
1- از صبر خدا نبايد سوء استفاده کرد.
اگر خداوند صبر مي کند جزاي اعمال ناپسند آدمي را به آخرت وامي گذارد، انسان نبايد مغرور شود و بر سرکشي خود بيافزايد، بلکه بايد با انديشه در عذاب آخرت، خود را از افتادن در منجلاب گناه و فساد بازدارد.
2- شدت عذاب آخرت، کودکان را پير مي کند.
عذاب آخرت آن قدر شديد و سخت است که کودک خردسال را پير مي کند.
3- تفکر در آيات قرآن بر انسان اثر مي گذارد.
تفکر و تدبر در آيات قرآن، به يقين در انسان اثر مي گذارد، همان گونه در اين کودک اثر گذاشت.

پی نوشت ها :

1- ذاريات، 22.
بود رزقتان در بلند آسمان
بود موعد وعده ها نيز آن
در اين مجموعه کوشيده ايم ترجمه ي منظوم آيه ها نيز آورده شود. ترجمه ي منظوم از آقاي «اميد مجد» است.
2- ذاريات، 23.
قسم باد بر کردگار معين
که او آفريد آسمان و زمين
که اين وعده ي حقست چون آن بيان
که هر لحظه رانيد روي زبان
3- تفسير نمونه، ج22، ص 337، به نقل از تفسير کشاف، ج4، ص 400.
4- زلزال، 7 و 8.
اگر قدر يک ذره کار نکو
بکردست پاداش آن، بيند او
وگر قدر يک ذره کردست شر
جزايش در آن روز بيند بشر
5- تأثير قرآن در جسم و جان، ص 219، به نقل از: جلوه هاي تقوا، ص 184؛ تفسير نمونه، ج27، ص 231.
6- مزمل، 17.
به يزدان گر امروز کافر شويد
چسان از عذابش به در مي رويد؟
در آن روز محشر چه باشد گزير؟
که کودک زوحشت شود هم چو پير
تأثير قرآن در جسم و جان، ص 221، به نقل از، از قيامت و قرآن، ص 18، به نقل از نهاوندي.

منبع:مجله ي نور هدايت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط