بنا و بنا كردن اخوان المسلمين
نويسنده: جواد حسيني نصر
نگاهي به زندگي استاد حسن البنا
در همان دورهي نوجواني رهبري «جمعيت حصافيه براي نيكوكاري» را به عهده گرفت كه با هدف صيانت از اخلاق اسلامي در مصر تأسيس شده بود. او در سال 1923 به قاهره رفت و وارد دانشراي عالي اين شهر شد، او در 1927 فارغالتحصيل شده و به عنوان معلم زبان عربي و اخلاق و معارف اسلامي مشغول كار شد. آشنايي با محبالدين خطيب و شيخ رشيد رضا موجب رشد علمي و فكري بنا شد به صورتي كه شيخ علي طنطاوي كه براي ديدن خطيب آمده بود، بنا را اينگونه توصيف ميكند: «او را ديدم در حالي كه طبعي هدايت شده و مورد رضايت مردم، ايماني راستين، زباني توانا و با قدرت عجيب اقناع، تواني فوقالعاده در توضيحالمسائل سخت و حل كردن اختلافها داشت و در ميان مردم محبوب بود.»
برادران
در سال 1932 تشكيلات و رهبري اخوان به قاهره منتقل شد، در كنار اين جمعيت هم جمعيت «اخوان المسلمين» يعني خواهران مسلمان و زير نظر بانو زينب غزالن تشكيل شد.
كنگرههاي جمعيت يكي پس از ديگري برگزار ميشد و بر اعضا و هستههاي مختلف آن به تدريج و با سرعت عجيبي اضافه ميشد، در سال 1935 گروه سياسي ـ نظامي با عنوان «الجواله» تأسيس شد، در كنگره پنجم اخوان هدف خود را آزادي وطن اسلامي از سلطهي بيگانه و تشكيل دولت آزاد اسلامي عنوان كرد.
جهاد
حسنالبنا ترور شد و به شهادت رسيد اما جمعيتي كه اساس آن را گذاشت تا امروز به كار خود در جهت مبارزه براي اسلام ادامه ميدهد، شهيدي كه در كتاب خود با عنوان «مذاكرات الدعوه و الداعيه» خود را ادامه دهنده راه سيد جمالالدين و محمد عبده در جهت اتحاد كشورهاي اسلامي و مبارزه با استعمار ميدانست. در مورد حسنالبنا دهها كتاب تاكنون به رشته تحرير درآمده و برخي آثار و تأليفات هم از او به جا مانده كه از ميان آنها ميتوان اشاره كرد به: احاديثالجمعه، اخوان المسلمين تحت رايه القرآن، الي اي شي ندعو الناس، بينالامس و اليوم، دعوتنا، رساله الجهاد، العقايد و النظام الاقتصادي.
ريشههاي انديشهي حسن بنا
معناي اصلاح: حسن البنا بر اين باور است که اصلاح بايد از شکل و محتواي منطقهاي برخوردار شود و به شکل تقليد از غرب و مفاهيم و فلسفهي آن در نيايد، زيرا به اعتقاد وي نظريهها، الگوها و مدلهاي غربي در جوامع شرقي، از کارآمدي لازم برخوردار نيستند.
معناي حرکت: در انديشهي حسن البنا معناي حرکت جايگاه وسيعي دارد. از نظرگاه وي اين مفهوم سه رکن بنيادي دارد:
الگوي برتر: به باور البنا الگوي برتر همان قرآن است که بنياد آن را ايمان به خدا تشکيل ميدهد. همچنين به باور وي امت اسلام تنها در صورت ايمان به خدا، به سيادت کامل دست مييابد.
نيروي مادي: به باور وي امت اسلام تنها در صورت رسيدن به قدرت مادي در ابعاد گوناگون، به کمال و پيروزي ميرسد: در حد توان نيرومند باشيد و خودتان را آماده كنيد. «تا آنجا كه ميتوانيد در برابر آنان (دشمنان) قدرت تدارك ببينيد.» اين آيه در آرم اخوان المسلمين به شكل بارزي موجود است.
نيروي معنوي: ارکان حرکت اسلامي تنها با کسب تغيير دروني به کمال دست مييابد: «خداوند آن چه را در مردمي هست تغيير نميدهد، تا آن که آنان آن چه را در خود دارند تغيير دهند.» بنابراين بايد از خود آغاز کنيم و سپس درباره تغيير جامعه بينديشيم.
دين و سياست: اسلام پاسخگوي خواستهاي زمان و مشکلات کنوني است. از اين رو، حسن البنا آشکارا با نظريهي جدايي دين از سياست مخالفت ميكرد و ميگفت: «ما با ديدگاه دکتر طه حسين و ديگران که به نظريههاي جدايي دين از سياست و جدايي دين از ميهندوستي باور دارند، مخالف هستيم و بر اين باوريم که اسلام به هيچوجه با سياست، دانش و گرايش ميهندوستي مخالف نيست.»
زير ساختهاي سياسي حرکت: حسنالبنا زير ساختهاي ساختار سياسي جنبش جهاني اسلامي را بسيار جستوجو کرد. وي بر اين باور بود که پايههاي بنيادي جنبش از اين قرار است:
رهبري: نمونهي اين رهبري، پيامبر اکرم (ص) است.
اتحاد: اتحاد، پايهي اساسي جنبش است و پيروزي جنبش اسلامي بدون زدودن عوامل تشتت و تفرقه از ميان فرزندان امت اسلام، امکانپذير نيست.
آزادي از سلطهي استعمار: حسن البنا به جاي واژهي استعمار، واژهي استخراب (طلب ويرانگري) را به کار ميبرد و استعمار را عنصري مخرب براي وحدت امت اسلام و مانعي مهم در برابر ايجاد حرکت اسلامي به شمار ميآورد. از اين رو، از امت اسلامي خواست که با استعمار مبارزه کنند و از يوغ آن خود را آزاد کنند تا مقدمات لازم براي جنبش گسترده فراهم شود.
برپايي حکومت اسلامي: تشكيل حکومت اسلامي بر اساس احکام قرآني و سنت پيامبر (ص) و سيرهي نبوي براي تشکيل جنبش اسلامي، ضرورتي حياتي و لازم به شمار ميرود.
عوامل انحطاط و واپسماندگي جهان اسلام: بنابر انديشيدن درباره نحوهي ايجاد منش وسيع اسلامي و ضرورت انجام پژوهش دربارهي عوامل انحطاط جهان اسلام تأکيد ميکند تا در پرتو پژوهشها، خطاها و بيماريهاي گذشته روشن شوند. با اين کار، تبيين تجربهي انحطاط و واپسماندگي جهان اسلام و کوشش براي توسعهي جنبش اسلامي و در نتيجه عدم تکرار تجربههاي تلخ انحطاط و فروپاشيدگي جهان اسلام، امکانپذير شود.
منبع: نشريه شاهد جوان- ش 55