عوامل تحقق جامعه دینی (1)

جامعه مطلوب اسلامی ، نقطه اوج آمال و آرزوهای یک انسان کامل است که در تمام لحظات زندگی ، با تمام وجود به دنبال درک این مطلب است که چه زمانی ، زمان تحقق « ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلکم ائمه و نجعلهم الوارثین» که همان ظهور امام عصر (عج) است که ما شیعیان در دعاهایمان ، مناجاتمان ،در صلواتمان، این حقیقت را اظهار می داریم .
شنبه، 18 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل تحقق جامعه دینی (1)
عوامل تحقق جامعه دینی (1)
عوامل تحقق جامعه دینی (1)

نويسنده:روح الله مظاهری
منبع : راسخون



مقدمه

جامعه مطلوب اسلامی ، نقطه اوج آمال و آرزوهای یک انسان کامل است که در تمام لحظات زندگی ، با تمام وجود به دنبال درک این مطلب است که چه زمانی ، زمان تحقق « ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلکم ائمه و نجعلهم الوارثین» که همان ظهور امام عصر (عج) است که ما شیعیان در دعاهایمان ، مناجاتمان ،در صلواتمان، این حقیقت را اظهار می داریم .
اگر انسان یک بار به دنیا می آید و یک بار هم می میرد ، چه بهترکه در بهترین حالات و صورت های ممکن زندگی کند و این تحقق نمی یابد مگر با تحقق جامعه مطلوب اسلامی که کامل ترین ادیان و مناسب ترین راه های سلوک و رسیدن به خداوند در بهترین حالات ، همان مطلوب ترین آن هاست که این مهم ، در زیر سایه امام معصوم (عج) به ورطه ظهور و به وقوع خواهد پیوست که عمری در این آرزو هستیم . چه بهتر که گامی در این مسیر بگذاریم و خود را به دوران ظهور نزدیک ترکنیم. وظیفه معرفت به امام را که بر دوش ماست ، بهتر از گذشته انجام دهیم تا باشد که نام ما در طومار منتظران واقعی و عمل به دستورات ائمه معصومین (علیهم السّلام) ثبت و ضبط شود. بنده نیز با این هدف والا خود را به این تحقیق وارد نمودم، باشد که مورد قبول امام عصر (عج) واقع شود.

چکیده

در این تحقیق سعی شده است با استفاده از آیات و روایات و همچنین مطالب کتب روز و مطالب جدید و تطبیق آن ها با هم، به هدف اصلی که همان نایل شدن به این مطلب که چه چیزهایی عامل تحقق جامعه اسلامی است دست یابد.
در ابتدا مطلب را با قداست قلم ، واقعیت آن را با آیه « نون و القلم و مایستطرون»(1) بیان نموده چرا که هدف ، روشنفکری و ایجاد یک موج مطلوب در جامعه ، به سبب تأمل دادن دیگران به این که دانش و علم ، زیربنای همه ی خوبی ها، جهل و نادانی باعث همه ی ناملایمات و پستی هاست و در ادامه با پرداختن به فرد که باعث ایجاد جامعه است ادامه می یابد.
اگر افراد جامعه، مطلوب و خوب باشند؛ جامعه مطلوب تشکیل خواهد شد ؛ زیرا شخصیت ، یک شاخصه ی اصلی افراد است . حال این که سه قالب شخصیتی متصور است :
1- تنفراز خود.
2- تردید درباره خود.
3- تأیید خود.
در پایان اتصال جامعه ی مطلوب به جامعه مطلوب اسلامی که ریشه در جامعه ی مهدوی یا محوریت امام عصر (عج) دارد، موضوع را جمع بندی می کنم.

واژگان کلیدی

مطلوب: مورد طلب و خواسته فردف خواستگاه
محقق: به حقیقت و به اجراء رسیده، اجرا شدن ، عملی شدن
دین: مجموعه برنامه هایی که انسان را در امور زندگی هدایت و راهنمایی می کند.
روش زندگی و چگونه زندگی کردن
جامعه: مجموعه نظام مند و قانونمند که در راه یک، هدف و عقیده و برنامه را دنبال می کند.

پیشگفتار

«ن و القلم و مایسطرون » به نام خدایی که ما را به قلم قسم داد و ما را از تاریکی جهالت رهایی بخشید .
آن چیزی که بنده را به نوشتن این تحقیق سوق داد ، چیزی نبود جز نگاه به جامعه مطلوب که همان نگاه دوران ظهور و دوران رشد حقیقی بشر ، که با وجود امام عصر (عج) مردم کمال حقیقی را خواهند چشید. همه ی مردم با هر نظر و عقیده ای به دنبال مطلوب هستند که این مطلوب، ما را به هدف حقیقی می رساند. در دستیابی به مطلوب آفت هایی وجود دارد که در اصل هرکس مطلوب را می خواهد ، باید پا روی نفس خود بگذارد که این کار مشکلی است. ولی البته نتیجه اش شیرین خواهد بود. و ما را به حقیقت اصلی که همان خلیفۀالهی است می رساند.

نتیجه

نتیجه ی مطالب ما در این مقاله با توجه به اینکه موضوع پیرامون جامعه مطلوب دینی و عوامل محقق کننده ی آن است تا ما را به این مطلب رهنمون می کند ، که برای دستیابی به اهداف بلند دینی نیاز به شناخت عمیق اجتماع هستیم ، که این خواسته عملی نخواهد شد مگر با شناخت افراد جامعه، از این رو صفات افراد باید مد نظر باشد، از جمله این صفات شناخت صحیح از حوادث گوناگون ، عدم پیروی کورکورانه ، عدم مسئولیت گزیزی ، عدم داشتن آرزوهای طولانی ، عدم دوستان نامناسب ، عدم هواپرستی، عدم تعصب و لجاجت، عدم فقر وتنگدستی است، با توجه به این صفات می توان جامعه مطلوب دینی را جهت تشکیل حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکیل داد.

اهمیت فرد در جامعه دینی

راجع به جامعه و چرا آدمی باید عضو جامعه باشد و عضویت در یک اجتماع چه اثری بر زندگانی فرد می گذارد. خصوصاً فرد مسلمان که باید در زمان حال با توجه به رویکردی جدید در جامعه، چگونه باید روش مطلوب اسلامی را ادامه دهدو در زندگی اجتماعی در عین حال دچار نقصان نشود. آدمی افزون بر آب و غذا و خواب و تنفس و غیره نیازهای دیگری نیز دارد.
مثل تقسیم کار ،احساس همدلی ، گفت و شنود و محبت و غیره و البته دین که یک برنامه کلی با تمام این نیازهاست که همه ی این نیازها در ارتباط با بی نیازی با عمل عبادت ابراز می شود و این نیازها در سلامت فردی نیز نقش مؤثر و کارساز به عهده می گیرند و از آن جایی که فرد و فردها جامعه را می سازند، این است که فرد مطلوب اسلامی در تشکیل جامعه اسلامی ،تأثیر مستقیم دارد. چیزهایی هم که ما از محیط کسب می کنیم، مثلاً نحوه ی تربیت و پرورش که پیرامون ما در حق ما اعمال می کنند اثر مستقیم بر خلق و خوی رفتار و تعامل ما بادیگران دارد؛ از این رو در سلامت اجتماعی ما دخیل می شود.
یکی از مهم ترین ابعاد شخصیتی ما که ریشه در ویژگی های وراثتی و اکتسابی دارد و در سلامت اجتماعی ما نیز تأثیر بسیار می گذارد ، تصویری که هر کس در ذهن خویش از خود دارد نمایانگر عزت نفس اوست ، سه قالب شخصیتی متصور است :
1- تنفر از خود ؛
2- تردید و شک درمورد خود ؛
3- تأییدخود.
سلامت اجتماعی از جهاتی بسیار مهم تر و حساس تر از سلامت فردی است؛ زیرا بسیاری از بیماری ها و عوارض که سلامت فردی را به خطر می اندازد واگیردار نیستند و آثار معدودی دارند ولی عوارض که سلامت اجتماعی فرد را تهدید می کنند دائماً بر روابط او با دیگران تأثیر می گذارند و همواره بیش از یک نفر را دچار اختلال می نمایند. سلامت اجتماعی گاه بسی پنهان تر و مخفی تر است تا ظهور بیماری های جسمی .
در بحث اهمیت جامعه همین بس که در بعضی روایات ادامه غیبت، خروج مؤمنین از اصلاب کفر ذکر شده است .
در جواب سؤال امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: که سؤال می شود چرا غیبت طولانی است؟ برای این که خداوند می خواهد سنتهای انبیای گذشته در او پیاده شود و مدت غیبت آن ها در غیبت امام زمان (عج) به سرآید و غیبت یک امر اجتماعی است که وجود و عدم وجود او باعث تغییر در جامعه می شود. البته وجود معصوم امری غیر قابل انکار است که بنا به روایت اگر معصوم نباشد زمین اهل خود را می بلعد و وقار و آرامش نخواهد داشت و این واقعیت رهبری در محقق شدن جامعه مطلوب اسلامی و فاکتور مهمی که محقق کننده ی جامعه مطلوب برای ما شیعیان باعث داشتن امید است و پیروزی در همه ی امور همان انتظار است که در فلسفه ی انتظار آمده است همان خودسازی و تصور امام در کنار خود واین که امام بنا به روایت ، در دو روز هفته پرونده اعمال ما را می ببیند و با شیعیان واقعی ارتباطات نزدیکی و حتی دیدارهایی مهم دارند و دستورات خاص به آن ها می دهند.لازم است در مورد عوامل محقق کننده جامعه مطلوب اسلامی به عوامل عدم تحقق آن نیز از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» توجه شود و در ادامه به عوامل سستی در دین که دین اسلام یک برنامه کامل فردی و اجتماعی است پراخته شود.
قال حسین بن علی (علیه السّلام): «الناس عبیدالدنیا و دین لحق السنتهم یحوطونها مادرت معایشهم فاذا حصوا بالبلاء قل الدیانون»(2) به راستی مردم دنیاپرستند و دین فقط بر سر زبان ایشان است که می چرخانند و چون به آزمونی گرفتار شوند ، دینداران راستین اندک هستند. در تکمیل این مطلب ، صحبت از کلام امام صادق (علیه السّلام) به میان می آید که: «ثلاث خلال یقول کل انسان انه علی صواب منهادینه الذی یعتقده و هواه الذی یستعلی علیه و تدبیره فی اموره»(3) سه چیز است که هر انسانی خود را در آن ها بر حق می داند : دینی که به آن عقیده دارد ، خواهش هایی که بر او چیره است و تدبیر او در کارهایش .
مطلب را ریشه ای تر بحث کنیم و به مفهوم دین بپردازیم ؛ در معنای لغوی دین کلماتی چون جزا ، عادت ، اطاعت ، ذکر نموده اند . ابن فارسی که محققی گرانمایه است به معنای انقیاد فرمانبرداری ذکر کرده است به نظر می رسد در معنای خضوع و انقیاد از دیگران عام تر باشد در اصطلاح دین به معنای مجموعه عقاید و قوانین و مقررات است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد وهم درباره ی اصول گرایشی وی سخن می گوید و هم اخلاق و شؤون زندگی او را زیر پوشش دارد که دگر سخن دین مجموعه عقاید اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد، جامعه انسانی و پرورش انسان ها از طریق وحی و عقل در اختیار آن ها قرار دارد.
در قرآن کریم راجع به ریشه ی دین این گونه گفته اند :«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله الذی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»(4) در جای دیگر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرماید: «فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیا ئه لیتسادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته»(5) خدا پیامبرانش را بین مردم فرستاد ، رسولان خود را پی در پی فرستاد تا ادای پیمان فطرت را از آنها مطالبه کنند و نعمت های فراموش شده الهی را به یاد آنان آورند.
در رابطه به موضوع بحث که عوامل محقق کننده جامعه مطلوب اسلامی است بر می گردیم به ریشه های مطلب که باید در نظر گرفت وآن عوامل عدم تحقق است تا از این رهگذر پی به مطلوب ببریم.

1- عدم شناخت صحیح

جهل و نادانی نسبت به انسان ، جهان آفرینش و مبدا و معاد، زمینه ساز سستی در دین است. افرادی که با قشری نگری تنها موجودات پیرامون خود را می ببینند، ماورای ماده را باور نخواهند داشت. افرادی که ابعاد مختلف انسان را نشناسند نیازهای انسان را در جنبه های مادی منحصر می نمایند و از نیازهای متعالی او غافلند. فقدان شناخت صحیح ریشه بسیاری از انحراف ها در طول تاریخ بوده است .
حضرت موسی (علیه السّلام) علت انحراف قومش از توحید ناب و گرایش به بت پرستی را نادانی آنان ذکر می کند : «قالوا یا موسی اجعل لنا الهه کما لهم ءالهۀ قال انکم قوم تجهلون»(6) گفتند ای موسی همان گونه که برای آنان خدایانی است برای ما نیز خدایانی قرار ده گفتند به راستی شما گروهی هستید که نادانی می کنید.
حضرت یوسف (علیه السّلام) سرچشمه تصمیم ستمگرانه برادران مبنی بر جدایی او از پدر و بی رحمانه به چاه افتادن را جهل و نادانی آن ها می شمارد: «قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون»(7) گفت آیا دانستید وقتی که نادان بودید با یوسف و برادرش چه کردید.» سرانجام پیامبر خدا حضرت لوط (علیه السّلام) ریشه فساد جنسی قوم خود را جهل می داند :«أنکم لتأتون الرجال شهوۀ من دون النساء بل انتم قوم تجهلون»(8) آیا شما به جای زنان از روی شهوت با مردم در می آمیزید! بلکه شما مردمی جهالت پیشه اید.»
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرماید: «العلم اصل کل خیر و اجهل اصل کل شر علم (9) و دانش ریشه ی همه ی خوبی ها و جهل و نادانی ریشه ی همه ی شرها است» از علم بیش از 750 مرتبه در قرآن استفاده شده است. خدای متعال در سوره یوسف می فرماید :«قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره اناومن اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین»(10) مهم ترین پیام این آیه آن است که راه انبیاء و مسیر دین با بصیرت و آگاهی همراه است و هرگز با خرافات جهل و سحر و جادو آمیخته نیست. افراد نادان که گاهی گرفتار جهل بسیطند و گاهی جهل مرکب ، حجابی بین خود و دین قرار داده اند ، پیرو طمع و آرزوهای ناروای خود هستند . امیرالمومنین (علیه السّلام) می فرماید :«ان قلوب الجهال تستفزها الاطماع وترهنها المنی و تستعلقها الخدایع»(11) دل های جاهلان را طمع ها به حرکت در می آورد و آرزوها آن را در گرو خویش می گیرد و خدعه ها و نیرنگ ها آن را به خود مربوط می سازد.»
جارود بن محلی معروف به ابومنذر نصرانی بود او در فلسفه ، طب وشعر ید طولانی داشت و کتاب های پیشینیان درباره ی پیامبران و اسلام را مطالعه کرده بود؛ او با 20 نفر به طرف مدینه حرکت کرد تا در مورد دین اسلام تحقیق کند، در راه با دوستش سلمه قرار گذاشتند تا هر یک سه سؤال در ذهن خود در نظر بگیرند و به دیگران هم اظهار نکند و گفتند: اگر پیامبر از نیت ما خبردار بود معلوم می شود که به او وحی می شود. هیئت 20 نفره به پیامبر وارد شدند . جارود قصیده ای در ستایش پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سرود و سپس گفت : من دارای دینی غیر از شما هستم ، شما به چه مبعوث شده ای؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از هر سه سؤال او را خبرداد؛ همگی مسلمان شدند و به شهادتین زبان گشودند. این تعبیر آیین و پذیرش دین از روی معرفت و آگهی بود .

2- پیروی کورکورانه

پیروی و تبعیت ناآگاهانه از فرد،گروه ،اندیشه ، باطل از آسیب های دینداری است. تقلید به شکل صحیحش یعنی به پیروی فرد غیرمتخصص ، رجوع فرد ناآگاه به افراد خبره و آگاه از لوازم رشد و تکامل است و هرگز نکوهیده به حساب نمی آید . تقلید کورکورانه یا جاهلانه از عدم بلوغ فکری ، شخصیت زدگی ، تعصب ، علاقه مفرط به نیاکان و لجاجت ناشی می شود. پافشاری بر عقاید باطل و رسوم ناپسند در پرتو همین تقلید از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. قرآن کریم می فرماید:«واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه ءاباءنا ولوکان الشیطان یدعوهم الی عذاب السعیر»(12) چون به آنان گفته می شود آن چه را که خدا نازل کرده پیروی کنید می گویند ما آن چه را پدرانمان را برآن یافته ایم ،پیروی می کنیم آیا هرچه شیطان آنان را به سوی عذاب سوزان فرا می خواند. تقلید ناآگاهانه ، هویتی برای انسان باقی نمی گذارد؟ و به سادگی انسان را در برابر خطا آسیب پذیر می کند. قرآن کریم همه ی امت ها را مبتلا به چنین آفتی می داند و می فرماید:«وکذلک ما ارسلنا من قبلک من قریۀ من نذیره الا قال مترفوها اناوجدنا اباءنا علی امۀ و انا علی آثارهم معتدون»(13) و بدین گونه در هیچ شهری بیش از تو هشدار دهنده ای نفرستادیم مگر این که خوشگذران آن گفتند ما پدران خود را بر این آیین یافته ایم و ما از پی ایشان رهسپاریم.» تنها دلیل مخالفت برخی مشرکان با دین و دعوت انبیاء پیروی محض از پدرام و نیاکانشان بود.
محمد بن علی بن موسی بن جعفر (علیه السّلام) چنین می گوید: به تهیدستی و فقرمبتلا شدم ؛ روزی به اتفاق پدرم به قصد زیارت امام عسگری (علیه السّلام) حرکت کردیم تا آن حضرت ما را بی نیاز کند پدرم در راه گفت: اگرامام به من 500 درهم بدهد 200 درهم بدهکاری ،200درهم پوشاک و 100 درهم خوراک صرف کنم . من با خود گفتم که اگر300درهم به من بدهد 100درهم در مخارج صرف کنم و با 100درهم نیز مرکبی می خرم و با 100درهم باقیمانده بدهکاری های خود را می دهم. خدمت امام رسیدیم . بعد از احوالپرسی غلام امام 500 درهم به پدرم داد و گفت: این پول را در این امور صرف کن و این مطابق همان چیزی که در ذهنش بود به من هم کیسه ای حاوی 300درهم داد وهمان گونه که در ذهنم بود سفارش نمود. این دو نفر واقفی مذهب بودند و امام عسگری را قبول نداشتند راوی حدیث می گوید: من به آن ها گفتم چه دلیلی روشن تر از این که امام از نیت شما خبر داد! چرا دست از عقیده باطل خود بر نمی دارید ؟
گفتند: عادت کرده ایم . برداشت های ناروا از دین ، معرفی نادرست دین و ارائه دلیل های مغرضانه یکی دیگر از عوامل سستی در دین است. تفسیرهای ناروا از قضاو قدر، صبر، زهد ، انتظار ، فرج ، توسل ، شفاعت ، زیارت و جبر و اختیار و مانند آن ، دستاویزی برای فرار از برخی آموزه های دینی است . این جاست که ضرورت دریافت دین از مبادی صحیح و رجوع به متخصصان آگاه رخ می نماید. مردم در شرایط فعلی از دین و دینداری مطالب خردپسند و معقول می طلبند و نمی توان با تکیه بر خرافات و جعلیات غیر منطقی باورهای خود را مستحکم کنند. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «لکل شی عماد و عماد هذا الدین الفقه»(14) برای هرچیزی ستونی است و ستون دین آگاهی و فقه است». امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: «الدین واسع و لکن الخوارج صیقوا علی انفسهم من جهلهم.»(15) دین گسترده است، اما خوارج از روی نادانی بر خود سخت گرفتند.»
تبین صحیح مفاهیم دینی. زدودن خرافات و مطالب مجهول از دین وظیفه مسلمانان و اندیشمندان دینی است . متأسفانه در طول تاریخ ، افرادی به انگیزه های مختلف اقدام به جعل احادیث و جای دادن آن در بین منابع اسلامی نموده اند. به گونه ای که نقل حدیث و بیان مراد دین ، نیازمند پیشینه لازم بوده ، هرکسی نمی تواند وارد این عرصه شده و به ارائه معارف اسلامی بپردازد. امام صادق (علیه السّلام) به ابن خطاب که دین را صورت نادرست تأویل می کرد ، چنین نوشت: به من رسیده که تو معتقدی مقصود زنا که خدا تحریم کرده مردی است و خمر انسانی است و می گویی که مراد از نماز ، فرد و انسانی است و مقصود روزه مردی دیگر و فواحش و کارهای گناه هم مردانی هستند. چنین نیست که تو می گویی: ( انا اهل الحق طاعۀ الله وعدونا اهل الشر و فروعهم الفواحش و کیف یطاع من لایعرف و کیف یعرف من لایطاع)(16)

3- مسئولیت گریزی

میل به بی بندباری ، راحت طلبی و آزادی بدون قید و شرط یکی از عوامل است که انسان ها را از دینداری دور و به الحاد می کشاند . انسان موجود مسئولیت پذیری می باشد و نمی تواند مقابل خالق خود ، جامعه ، دین و... بی تفاوت باشد. لازمه مسئولیت پذیری ، پذیرش قید و بند و انجام دستورات دینی و تقلید به باید ها و نبایدها است. قران کریم این حقیقت را در آیه های کوتاه و گویا چنین بیان می کند : «بل یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایّان یوم القیامه»(17) انسان می خواهد که در پیشگاه خود او فساد کاری کند. می پرسد : روز رستاخیز چه وقت است ؟ گریزی از مسئولیت ومیل به آزادی محض ، افراد را به انکار معاد می کشتند . اسلام برای انسان ها آزادی مشروط قائل است. آزادی که مصالح مسلمانان را بر هم نزند و آزادی دیگران را خدشه دار نسازد. قرآن کریم در مورد پذیرش دین می فرماید: « ولوشاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»(18) اگر پروردگار تو می خواست قطعاً هرکه در زمین است همه ی آن ها ایمان می آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می کنی که بگروند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: « ان الله لا یطاع جبرا»(19) خداوند از روی جبر پرستش نمی شود. افراد گنهکار و بدکردار از آزادی سوء استفاده می کنند و آن را بدون پذیرش قیود خواهانند. نتیجه این که بینش غلط ، فرار از دین و انکار آن می شود؛ زیرا دین آزادی را به دلیل عقلی محدود کرده است. قرآن کریم این هوسرانی و دین گریزی را ناشی از کردار زشت وآلودگی به گناه می داند.«ثم کان عاقبه الذین اسائوا السوای ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزون»(20) آن گاه فرجام کسانی که بدی کردند بدتر بود که آیات خدا را تکذیب کردند و آن ها به ریش خند می گفتند به دنبال پیروی از بنی اسرائیل ، سپاه موسی بفریبند تا از این طریق سپاه را به نابودی بکشند آنان نیز همین کار را کردند و توانستند با این کار نیروی رزمی حضرت موسی (علیه السّلام) را به فساد کشیده ، هلاک کنند.

پی نوشت ها :

1. سوره قلم، آیه 1
2. تحف العقول ، ص 245
3. همان ، ص 321
4. روم ،آیه 2
5. نهج البلاغه ، خطبه 1
6. اعراف ،آیه 138
7. یوسف ،آیه 89
8. اعراف ،آیه 81
9. آمدی ،غررالحکم ، ص 41
10. یوسف،آیه 108
11. اصول کافی ، ج1، ص 23
12. لقمان ،آیه 21
13. زخرف ،آیه 3
14. اصول کافی – ج1- ص 506.
15. بحارالانوار- ج10- ص216.
16. اصول کافی – ج1- ص 405.
17. قیامت/ 5-6.
18. یونس ،آیه 99
19. بحارالانوار ، ج 77،ص 142.
20. روم ،آیه 10

ادامه دارد .....




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط