گفتمان امنیتی پیامبر اعظم (ص) (2)
قرآن مجید قضیه هجرت را این گونه بیان مىکند: وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ13؛ و (یاد کن) هنگامى را که کافران درباره تو نیرنگ مىکردند تا تو را به بند کشند یا بکُشند یا (از مکه) اخراج کنند و نیرنگ مىزدند و خدا تدبیر مىکرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.
پیامبر خدا این تهدید را جدى تلقى نمود. پس از اعلام حمایت و دفاع مدنىها از ایشان به سوى مدینه مهاجرت کرد. البته سخنان عباس عموى پیامبر خطاب به خزرجیانى که با ایشان در عقبه بیعت مىکردند نشان آن است که پیامبر از حمایت جدى اقوام خویش بهرهمند بودهاند و به همین دلیل در توطئه قتل ایشان نیز طوایف مختلف را شرکت دادند تا بنىهاشم با همه قبایل طرف باشد نه با یک یا دو قبیله، به علاوه قرار بود عملیات در شب و به طور سرى انجام شود، چرا که بنىهاشم در روز مانع از اجراى آن مىشدند. در شب اول هجرت نیز پیامبر نکات امنیتى را حتى در انتخاب پناهگاه رعایت نمودند چه این که کوه ثور که در سمت مقابل راه مدینه بود را انتخاب کردند و در غار ثور پناه گرفتند.
در مدینه دو گروه اوس و خزرج حضور داشتند و اختلافات دیرینه آنان تعصبات قبیلهاى خاصى را ایجاد کرده بود و بدیهى بود که پیامبر باید به گونهاى وارد مدینه مىشدند که تعصبات هیچ کدام علیه دیگرى بروز نکند. پیامبر در بدو ورود با تدبیر خاصى مانع از ایجاد این گونه تعصبات گردید چه این که هر گروه دوست داشتند که پیامبر به محله آنان رفته و نزد آنان رحل اقامت افکند. رؤساى قبایل هر کدام اصرار داشتند که مرکب پیامبر را به طرف خود ببرند. به همین دلیل پیامبر افسار شتر را بر گردن خود شتر انداخت و فرمودند که از جلو راه او کنار بروید که او مأمور است14 و در هر کجا زانو بزند من در آن جا پیاده مىشوم. این امر مقدمه و یا اولین اقدام براى ایجاد امنیت با تعریف گفتمان مثبت به شمار مىرود چه این که اگر خود یکى از قبایل را انتخاب مىکرد تعصبات و کینههاى قبایل دیگر باعث درگیرىها و نارضایتىهایى مىشد که دهها سال بعد نیز اثر آن از بین نمىرفت.
پیامبر براى ایجاد امنیت در دولت شهر مدینه که در حال شکلگیرى بود غالباً گفتمان مثبت امنیت را مدنظر قرار داده و در راستاى آن دست به اقدامات متعددى زدند که در مباحث بعد به این اقدامات اشاره مىکنیم.
4. برنامههاى پیامبر در ایجاد امنیت پس از هجرت به مدینه
واضح است که پیامبر خدا پس از هجرت به مدینه باید برنامهاى را براى حفظ و یا ایجاد امنیت مىاندیشیدند تا دولت تازه تأسیس خود را از خطرات و تهدیدات احتمالى برهانند. با مرورى بر تاریخ و سیره پیامبر مىتوان گفت که آن حضرت دو برنامه کلى براى ایجاد امنیت در مدینه داشتهاند که هر دو با موفقیت به اجرا درآمد و آثار فراوانى از خود بر جاى گذاشت که تا سالها پس از ایشان آثار آن دو را در جامعه اسلامى مشاهده مىکنیم.
به طور کلى مىتوان برنامههاى پیامبر در ایجاد امنیت را به کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود. در برنامه کوتاه مدت، هدف حضرت رفع خطرات احتمالى علیه اهالى مدینه و اطراف آن و به خصوص مسلمانان بوده است. در این برنامه پیامبر برنامههاى عملى و فورى و گاه موقت را اجرا کردند که به اتحاد اهل مدینه یا مسلمانان و در نهایت به حفظ امنیت مدینه مىانجامید، در حالى که برنامه بلند مدت ایشان با هدف عمق بخشیدن به امنیت مسلمانان و همپیمانان آنان و تشویق غیر مسلمانان به اسلام یا استفاده از امنیت مسلمانان بود که در این برنامه پیامبر با فرهنگسازى و کار مداوم و مستمر به تحول درونى در مسلمانان دست زدند و به موفقیتهاى زیادى نایل آمدند که آثار آن تا کنون نیز باقى مانده است و تا زمانى که مسلمانان به توصیههاى جاوید پیامبر در این زمینه عمل کنند آثار مذکور را مشاهده مىکنند. در این جا به شرح این دو برنامه مىپردازیم.
الف) برنامه کوتاه مدت و عملى
برخى از خطراتى که ممکن بود پیامبر و مسلمانان را در مدینه مورد تهدید قرار دهد عبارت بود از: خطر حمله گسترده قریشیان، خطر یهود و بتپرستان مدینه و اطراف آن به خصوص از ناحیه کسانى که با تازه مسلمانان مدینه از یک قبیله بودند، خطر بروز اختلافات قومى قبیلهاى در بین مسلمانان به ویژه بین دو قبیله بزرگ اوس و خزرج که سابقهاى دیرینه داشتند و در گذشته جنگهایى را نیز به دنبال داشته بود و بالاخره خطر عدم تحمل اهالى مدینه نسبت به مسلمانان مهاجرى که از مکه آمده بودند. هر یک از این خطرات مىتوانست در ناکامى و عدم موفقیت پیامبر و بر هم زدن آرامش و امنیت شهر مدینه نقش به سزایى داشته باشد و پیامبر به مثابه آغازگر قیام و رهبر مسلمانان باید براى جلوگیرى از خطر ناامنى چارهاى مىاندیشیدند. بدیهى بود که استفاده از ابزارى همچون ایمان و اعتقاد مسلمانان به خدا، ایجاد صفات و روحیات متعالى در افراد و خلاصه فرهنگسازى براى مقابله با این خطرات نیازمند زمان زیادى بود و پیامبر براى حفظ امنیت و جلوگیرى از خطرات مذکور نیازمند برنامهاى عملى، فورى و کوتاه مدت بودند و فرهنگسازى و استفاده از ایمان افراد در برنامه بلندمدت مىتوانست بیشتر مفید فایده باشد.
حال باید دید که پیامبر خدا از چه ابزارى مىتوانست براى رسیدن به هدف خویش کمک گیرد. مسلماً ابزار باید اولاً مورد قبول همگان بوده و ثانیاً، استفاده از آن با دین اسلام منافاتى نداشته باشد و این دو شرط، لازمه چنین ابزارى بود.
در بررسى این موضوع مىتوان گفت که با عنایت به وضعیت فرهنگى و اجتماعى آن روز مدینه بهترین ابزارى که پیامبر مىتوانست به خوبى از آن بهره گیرد و دو شرط لازم نیز در آن موجود بود: «اَیمان» و به عبارت دیگر عهد و پیمان و حلف (سوگند) بود. از یک طرف جامعه آن روز عربستان به شدت پاىبند به اَیمان بود و از سویى روح تازه بخشیدن به این سنت اجتماعى و استفاده جدید از آن توسط پیامبر هیچ منافاتى با دین ایشان نداشت، چه این که پیامبر خدا قبلاً نیز در یکى از این پیمانها (حلف الفضول) شرکت داشته بود15 و مىتوانست از این سنت اجتماعى بهره کافى ببرد و پیامبر نیز همین گونه عمل کرد. به قول دکتر على شریعتى «حلف قوىترین سنت اجتماعى عرب بوده که پیغمبر این سنت ریشهدار و نیرومند را مىگیرد و بدان یک روح و معناى کاملاً انقلابى مىبخشد، رسم همچنان محفوظ مىماند، اما به جاى پیمان قبایلى، پیمان اعتقادى و به جاى دست دیگرى دست خدا بر روى دستها قرار مىگیرد».16
حال پاسخ این سؤال که چرا پیامبر به جاى استفاده از «اَیمان» از «ایمان» استفاده نکرد نیز روشن مىشود. چرا که اَیمان از مهمترین سنتهاى اجتماعى مستحکم و ریشهدار بین آنان بود در حالى که اکثر مسلمانان در مدینه تازه به اسلام گرایش پیدا کرده بودند و ایمان مستحکمى نداشتند، حتى بسیارى دین را نشناخته بودند و تنها به دلیل رفتار نیک پیامبر دین او را پذیرفته بودند و دستمایههاى اعتقادى آنان عمق چندانى نداشت. از طرفى پیامبر خدا مىخواست غیر مسلمانان را نیز در حفظ امنیت مدینه مشارکت دهد و ایمانى که پیامبر ترویج مىکرد را نمىپذیرفتند، ولى به اَیمان که سنت اجتماعى آنان بود پاىبند بودند و استفاده از این ابزار در این مورد نیز کاربرد داشت. استفاده از تعصبات قومى قبیلهاى به منزله یک ابزار گرچه به شکل موجود موافق با دین پیامبر نبود، ولى پیامبر مىتوانست به تعصبات مزبور رنگ اعتقادى داده به طور هدایت شده از آن استفاده کند، چرا که تعصب دینى صرف مثلاً دفاع از فرد تنها به دلیل آن که مسلمان است مورد نظر پیامبر نبود، آرى در برخى موارد آن هم به صورت هدایت شده این وسیله مىتوانست مورد استفاده پیامبر خدا قرار گیرد و پیامبر نیز به ندرت از این تعصبات آن هم به صورت هدایت شده استفاده کردند.
با روشن شدن ضرورت اقدام عاجل پیامبر و ابزار مورد استفاده باید دید که پیامبر خدا چه اقداماتى در راستاى فضاسازى براى ایجاد امنیت در مدینه انجام دادند. در زیر به برخى از این اقدامات اشاره مىکنیم:
1. ساخت مسجد :
2. اصطلاح مهاجر و انصار :
3. پیمان مدینه :
4. پیمان برادرى :
این امر علاوه بر آن که افراد را به یکدیگر نزدیک کرده کدورتها را از بین مىبرد باعث گردید که انصار که خانه و درآمدى از خود داشتند مهاجران را در آن چه داشتند شریک کنند. انصار به خوبى از این امر استقبال نمودند و واقعاً مهاجران را در اموال خود شریک کردند، به گونهاى که برخى از انصار همه اموال خود را با برادر مهاجر خود تقسیم کردند. این اقدام علاوه بر جلوگیرى از خطر فقر مهاجرین اتحاد و یگانگى بین آنان را نیز مستحکمتر ساخت.
5. کنترل و مهار تعصبات قومى و قبیلهاى :
6. پیمان با غیر مسلمانان اطراف مدینه :
7. پیمان با قبائل مسیر تجارتى قریش :
8. همبستگى ادیان توحیدى :
«بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد، پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم (نه شما)».21
این همبستگى را مىتوان علاوه بر پیمانهاى سیاسى اجتماعى که بین پیامبر و یهودیان یا مسیحیان منعقد شده بود دانست.
توحید و یکتاپرستى از آموزههاى اصلى ادیان اهل کتاب نیز به شمار مىرود که در این آیه اصل گرفته شده و از آنان خواسته شده که با تکیه بر این اصل با مسلمانان متحد شوند. این آیه را پیامبر در نامههاى خود به سران کشورهایى که پیروان ادیان توحیدى بودند نیز آوردند22 و یکپارچگى و اتحاد صاحبان این ادیان را به آنان توصیه کردند که رفع کدورتها موجب نزدیکى آنان با مسلمانان و در نتیجه تهدیدى جدى براى مشرکان به شمار مىرفت.
9. تألیف قلوب :
در پایان این مبحث ذکر این نکته خالى از فایده نیست که دو مورد اخیر از موارد نهگانه فوق گرچه در این مقاله در برنامه کوتاه مدت پیامبر گنجانده شده، ولى از جمله موضوعاتى است که مىتوان آنها را در برنامه بلندمدت نیز گنجاند و از آن جا که تأثیر آنها در امنیت فوریت بیشترى نسبت به موارد مطرح شده در برنامه بلندمدت دارند، ما آنها را در این قسمت آوردهایم. به هر حال به هیچ وجه این دو مورد موقتى و یا مختص عصر پیامبر نبوده و به یقین پس از ایشان نیز کاربرد زیادى دارند.
ادامه دارد ...
پى نوشت ها :
12. همان، ج 2، ص 126.
13. انفال (8)، آیه 30.
14. همان، ص 140.
15. این پیمان که به پیمان جوان مردان معروف است در مکه و بیست سال قبل از بعثت انجام شد.
16. دکتر على شریعتى، محمد خاتم پیامبران، (مجموعه مقالات، مقاله از هجرت تا وفات)، ص 276، (تهران: حسینیه ارشاد، چاپ اول، بىتا).
17. ابن هشام، همان، ج 2، ص 140.
18. جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج 1، ص 45(صلی الله علیه و اله).
19. ابن هشام، همان، ج 2، ص 150.
20. ر.ک: جعفر سبحانى، همان، ص 468.
21. آل عمران (3)، آیه 64.
22. جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج 2، ص 453.
23. روحالله شریعتى، حقوق و وظایف غیر مسلمانان در جامعه اسلامى، (بوستان کتاب، قم) ص 58
24. توبه ((صلی الله علیه و اله)) آیه 60.
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 33
/ن