تربيت ديني در عصر مدرن
مقدمه:
بررسي اهداف تعليم و تربيت اسلامي نشان مي دهد كه مهمترين نيازهاي هر جامعه الهي، تربيت افراد متديني است كه با اتكا به نيروي ايمان، اراده، تعقل و منطقي بينديشند و به جاي وابستگي استفاده از دستاوردهاي اقتصادي و فرهنگي ديگران خود مولد دانش و فناوري براي زندگي مستقل در عصر ايمان باشند.
تمام موفقيتهاي مادي و معنوي انسان در گرو انديشه هاي ديني بارور، پويا و مؤثر است و همه افراد از ويژگي هاي مختلفي برخوردار هستند كه باعث ميشود آنان بتوانند مهارتهاي خود را در راه جديد به كار اندازد، بنابراين در عصر گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات مسئله اي كه پيش از هر چيزي توجه اولياء و مربيان را به خود مشغول نموده است، چگونگي تربيتي ديني و پرورش نيروي نوآوري و شكوفايي انسانها به ويژه نسل جوان است كه به عنوان يك نياز عالي و معنوي بشريت در تمام ابعاد زند گي آينده آنان مطرح است.
با عنايت به اين كه زندگي بشر در اين دنيا فرازها و فرودهاي فراواني دارد هر جامعه پيشرفته اي بدون تعليم و تربيت قادر به حل مشكلات و رفع موانع نميباشد و تنها در سايه آموزه هاي ديني و با استفاده از قرآن كريم و روايات معصومان(علیهم السلام) ميتواند به شكوفايي برسد. تحقيقات نشان مي دهد كه اگر افراد جامعه اي تنها به خود متكي باشد و از انديشه هاي ديني بهره نگيرد، در ميدان نوآوري و شكوفايي با شكست مواجه ميشوند.
مكتب حيات بخش اسلام بهترين نوآوري را در شيوه ها و روشهاي تربيتي براي پيروان خود ارائه داده است كه كشف و استفاده آنها ره توشه بزرگي براي پيروان اين مكتب به شمار مي آيد و از نظر الگويي چنين شيوه ها روشهايي را ميتوان در قرآن كريم و نيز در زندگي عملي و رفتار و گفتار پيشوايان ديني و مربيان بزرگ بشريت جستجو كرد چون روش معصومان برگرفته از مكتب توحيد و آموزه هاي ديني است و پيروي ازكاملترين رهنمودهاي تربيتي را به همراه دارد.
ما در اين نوشتار به نقش تربيتي آموزه هاي ديني و تربيتي به معناي عام در عصر مدرن ميپردازيم.
مفهوم شناسي دين و تربيت
1. مفهوم دين
2. مفهوم تربيت
البته اين واژه بيشتر در خصوص كودكان به كار مي رود كه پرورش و هدايت است اخلاق و رفتار فرزندان را تا به مرحله بلوغ در بر ميگيرد، در زبان فارسي واژه تربيت به معناي پروردن، ادب و اخلاق را به كسي آموختن و پروردن كودك تا هنگام بالغ شدن به كار رفته است واژه تركيبي آن «تعليم و تربيت نيز به معناي آموزش و پرورش آمده است.)( 4)
3. تربيت ديني
بنابراين، تربيت ديني منحصر به مسجد، كليسا يا مدرسه علميه نميشود،بلكه در هر جاي ممكن است تلاش هدفدار به منظور آموزش معارف ديني صورت گيرد، خواه مسجد باشد يا خيابان يا منزل يا هر جاي ديگر.
ابعاد تكامل از نگاه دين
وقتي مفهوم و جهت زندگي دگرگون شد، پيشرفت و تمدن مبتني بر انكار ابديت و آخرت و ماوراء طبيعت خواهد شد و در اين نوع باور و گرايش ارزشها بر پايه ماديات بنا گذاشته ميشود و در دنياي پيشرفته و مدرن انواع و اقسام نابسامانيها و ناهنجاريهاي اخلاقي و تربيتي پديد مي آيد كه اغلب ناشي از بي اعتنايي به ماوراي طبيعت و ناديده گرفتن آخرت و دنياي واپسين بوده است: «اگر انسانيت انسان و رشد وتعالي او ديده نشود و فقط منافع ملموس او مدنظر قرار گيرد، نتيجه اش اين ميشود كه امروز بعد از دو قرن اعتقاد تشديد شده غلط و يك بعدي به پيشرفت و بي توجه به ابعاد ديگر به بي اعتقادي به پيشرفت و پسرفت و اصلا به همه چيز رسيده ايم و به دوره نهيليزم و پوچ پنداري به همه چيز.( 6)
در دنياي مدرن زندگي همراه با تحول است
تغييرات عميق و بسيار سريع فرهنگي و اجتماعي زندگي در دنياي مدرن بسياري از جوامع انساني را در رويا رويي با مسائل و مشكلات جديد زندگي دچار مشكل كرده است بطوري كه اكثر انسانها فاقد توانايي و مهارتهاي لازم در مقابله با چالشهاي زندگي اند. در نتيجه «آمار بالاي خودكشي افسردگي، طلاق، اختلالات رواني، اعتياد، قتل و در كنار آن مهمترين عوامل مرگ و مير يعني بيماريهاي قلبي عروقي، سوانح و حوادث گوياي اين امر است كه زندگي در پستي دشوار تبديل شده است .
پيچيدگي روابط و مناسبات انساني، نفوذ و گسترش وسايل ارتباط جمعي، تنوع در مصارف زيستي و فرهنگي به همراه افزايش جمعيت و مطالبات آزاد و از همه مهمتر تغييرات ايده الها و آرمانهاي بشر امروزي، زيستن را از وضعيت همگون و ساده به وضعيت ناهمگون، پيچيده و نامعين تبديل كرده است و بر در هم تنيدگي زندگي جديد با لايه هاي عميق و دروني آدمي افزوده است .
اين وضعيت اگر چه از سويي به تحولات پرشتاب و پيچيده جامعه مدرن ربط دارد؛ اما از سوي ديگر مهمتر از آن به ناكار آمدي نهادهاي سنتي خانواده، نظام آموزشي، تربيتي و ساير نهادهاي فرهنگي ما بر ميگردد. نظام خانوادگي و آموزشي ما نتوانسته خود را با تحولات ارزشي، فرهنگي و تكنولوژيك جامعه جديد وفق دهيد.( 7) در جهان مدرن زندگي انسانها هر روز در حال تحول، تنوع و تغيير است و به هر حال زندگي مدرن، روش و شيوه پيچيده، چند لايه و تحول پذير است كه به مهارتهاي فراتر از آنچه كه خانواده و مدرسه به انسان مي آموزد نياز دارد . مثلا نيازهاي انسان فراتر از تامين بهداشت،تامين رفاه مادي،فراهم كردن امكانات وسائل پيشرفته و ...نيست بلكه تامين بهداشت رواني و ايمن كردن فرد در برابر آسيبهاي رواني و اجتماعي است . به عبارتي به او بياموزد كه چگونه از زندگي لذت ببرد و چه كار كند تا زندگي ايده ال داشته باشد و اين هدف و توان زندگي در دنياي مدرن بسيار مهم و گرانبها است .
دنياي مدرن تمام حوزه هاي زندگي را تحت تاثير قرار داده است . انسان امروزي كه خود را در برابر يك دنياي تحول يافته ميبيند و روزبروز بر نيازهايش افزوده ميشود ناگزير است براي زندگي بهتر و سعادتمند مهارتهايي را بدست آورد تا از پيچ و خم اين بستر پر از تغيير و غير ثابت بگذرد تواناييهاي انسان عصر مدرن به سه روش زيستن تقسيم ميگردد كه با بذل توجه به آنها زندگي لذت بخش ميشود و براي روشن شدن اين موضوع به آنها اشاره ميگردد كه عبارتند از تواناييهاي :
1. امرار معاش:
2. مراقبت از خود:
3. آمادگي در برابر موقعيتهاي پرخطر:
انسان معاصر، بيش از هر زمان ديگري به «تعليمات پيامبران» به طور عام و «آموزه هاي پيامبر خاتم» به طور خاصي محتاج است و اگر پيوند عميق و ارتباط وثيق ميان انسان مدرن با دين الهي دوباره برقرار نشود به يقين سقوط معنوي و به دنبال آن سقوط مادي و بازگشت به عصر آغازين پيدايش بيشتر در انتظار اوست است.( 10) انسان همان طور كه نيازهاي بيروني دارد، نيازهاي دروني هم دارد و برون آموزه هاي و تربيتي تواند نيازهاي خود را بر آورده سازد كه خواسته هاي دروني و بيروني او را همزمان مورد توجه قرار دهد. دنيا مدرن نتوانسته است دستاوردهاي صنعتي خود را با توجه به نيازهاي انسان توليد كند. گر چه فناوري جديد و تكنولوژي عصر حاضر سرعت سرسام آوري دارد از جنبه هاي انساني انسان و هويت ذاتي و نيازهاي فطري او فاصله گرفته و از پيشينه تاريخي و ارزشهاي آسماني دور ميشوند .
اسلام و رهيافتهاي زندگي در دنياي مدرن
1. همزيستي در پرتو آموزه هاي دين
و اما دين اسلام كه آخرين دستورات خداوند براي بشريت است و علاوه بر توجه به ابزار باز دارنده از گناه و تجاوز،همراه، بلكه پيش از آن انسانيت را از درون متحول ميسازد و راه حل منطقي و عقل پسند را سرراهش قرار مي دهد :«اسلام كاملترين مكتب الهي و جهاني است كه با مقررات حكيمانه خود زمينه هاي صلح و همزيستي مسالمت آميز را براي همه انسانها از هر مكتب و مرام فراهم آورده است اسلام با احترام به كرامت انسانها، تحميل عقيده،ستم با پيروان ساير اديان و مكاتب را روا نمي داند و همگان را به زندگي عدالت مدارانه دعوت ميكند . اين حقيقت در حكومت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در متن جامعه تحقق يافت و همه گروه ها با اختلاف مكتب و مرام در جامعه اي واحد و با رهبري يك انسان عادل در كنار هم زندگي مسالمت آميز داشتند در دنياي مدرن همزيستي دوستانه و صلح آميز موضوع بسيار گسترده اي است كه ابعاد گوناگون زندگي انسانها را در بر ميگيرد و از يك سو مكتبهاي سياسي و اعتقادي نيز ميگردد و در رابطه با ايجاد امنيت در حوزه هاي گوناگون زندگي اسلام تدابيرمنطقي انديشيده است كه در اين قسمت از مقاله به برخي از راه كارهاي اسلام و قرآن در ايجاد امنيت انساني اشاره ميگردد. گفتني است كه اسلام برنامه هاي جامعي دارد كه به زمان و مكان خاصي محدود نميشود و در تمام بسترها جذابيت و نوآوري خود را حفظ ميكند و در دنياي مدرن با توجه به رشد عقلاني انسانها جايگاه بيشتري پيدا كرده است برخي از آن دسته از دستاوردهاي دين اسلام در دنياي پيشرفته و مدرن به شرح زير است:
2. عدالتخواهي در حق همه انسانها
از نظر اسلام ظلم در هر زمان و مكاني كه باشد ناپسند و زشت است و بر عكس عدالت نسبت به همه انسانها مطلوب و لازم ميباشد و پروردگار انسان را ذاتآ طرفدار عدالت آفريده و رسولان خود را براي احياء اين امر ارزشمند فرستاده است قرآن كريم در اين باره چنين فرموده است :«لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»(11) ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب (آسماني) و ميزان(شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند ونيز در آيه ديگري از قرآن چنين امده است: «قل امر ربي بالقسط»()12 بگو پرورگارم مرا به قسط و عدل دستور داده است.
آيه ديگري از قرآن مجيد عدالت پروري را از نشانه هاي دوري از گناه و تقوي مي داند: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! همواره براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد. دشمني با جمعيتي شما را به گناه و ترك عدالت نكشانده به عدالت رفتار كنيد كه به پرهيزكاري نزديكتر است و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مي دهيد با خبراست. (13) در كتب روايي نيز به اين امر خطير اشاره شده است كه به علت محدود بودن اين ظرفيت به نمونه اي از سخنان گهربار امام علي(علیه السلام) اشاره ميگردد امام علي(علیه السلام) در نامه اي كه به محمد بن ابي بكر نماينده خود در مصر نوشت رعايت عدالت نسبت به همگان را مورد سفارش قرار داد: «بالهاي محبت را براي آنها بگستر! و پهلوي نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار! چهره خويش را براي آنها گشاده دار، و تساوي در بين آنها حتي در نگاهت مراعات كن تا بزرگان كشور در حمايت بي بديل تو طمع نورزند و ضعفا در انجام عدالت از تو مايوس نشوند».(14)
3. توجه به كرامت انسانها
وقتي در آموزه هاي دين اسلام سفارش ميشود كه حقوق ديگران را رعات كنيد و به تجاوز ننماييد به اين معناست كه هركس باشد (كافر يا مسلمان) آن را احترام بگذاريد در اين سفارش تنها به حقوق مالي تكيه نشده بلكه تمام حوزه هايحقوقي را در برمي گيرد و حتي از دشنام دادن به اشخاص و معبودهاي ديگران نهي شده است.( 18) و آنچه كه مورد توجه و تاكيد اسلام است احترام به كرامت انسانها به طور عموم ميباشد كه شامل كرامت ذاتي و اكتسابي هر دو ميشود و در تاريخ زندگاني رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ساير پيشوايان معصوم(علیهم السلام) ديده نشده است كه به حرمت و كرامت انساني بي احترامي و يا حرمت آن را شكسته باشند، ولي در دنياي مدرن به انواع مختلف حرمت انسانها شكسته ميشود و آنچه كه ميتواند در دنياي جديد از حرمت شكني انسانها جلوگيري كند توجه به آموزه هاي ديني و تربيتي اسلام است.
4. پايبندي به پيمانها
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) الگوي راستي،صداقت و پايبندي به تعهدات بود و هيچگاه ديده نشده كه پيماني را ناديده بگيرد و تا زماني كه طرف مقابل به آن وفادار باشد ايشان آن را نقض نمايد امام علي (علیه السلام) در توصيف پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چنين فرموده است: «كان اجود الناس كفا و اجرآ و الناس صدرا و اصدق الناس الهجه و امر فاهم ذمه»(21) پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بخشندهترين پرجرات ترين، راستگوترين و وفاكنندهترين مردم به عهد و پيمان بود.
از مصاديق روشن درباب پايبندي رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به پيمانها، پيماني است كه آن حضرت با كفار قريش بست و كوچكترين تخطي از آن نكرد در اينجا براي روشن شدن موضوع به دو نمونه بارز آن اشاره ميگردد.
ابو بصير ثقفي در مكه زنداني بود پس از چندي از حبس گريخت و رهسپار مدينه شد مشركان مكه به پيامبر خدا نامه نوشتند كه او را برگرداند. رسول خدا به ابو بصير: «مي داني ما با آنها قرار ميگذاشتيم در دين ما شايسته نيست كه پيمان شكني كنيم و اما خداي تعالي براي تو و ديگر بيچارگان مسلمان فرج و گشايش عنايت خواهد كرد پس به سوي قبله است بازگرد».(22) تا آنجا رسول خدا به پيمانها وفادار بود كه در صورت خلاف پيمان رفتار ميشد و حتي از نزديكترين كسان ايشان به شكلي اظهار وفاداري ميفرمود شخصي بنام «عمروبن اميه» هنگامي كه رهسپار مدينه بود. در مسير راه دو نفر از قبيله بني عامر را كه خوابيده بودند به قتل رسانيد و او از عهد و پيماني كه ميان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و قبيله بني عامر وجود داشت بي اطلاع بود . وقتي به مدينه رسيد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را در جريان كشتن آن دو نفر گذاشت. حضرت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دو نفر مرد را كشته ام كه بايد ديه آنها را بدهم. آنگاه ديه آن دو نفر را مطابق ديه مسلم آنان آزاد پرداخت و نيز جامه و سلاحشان را نزد عامربن طفيل فرستاد و از اين پيشامد عذر خواهي كرد.( 23)
به هر روي اسلام همواره به پيمانها احترام ميگذاشته و پيروان خود را توصيه ميكند كه در هيچ شرايط زماني و مكاني نبايد آن را فراموش كرد و از آنجا كه دستاوردهاي فرهنگي و اجتماعي اسلامي در يك مقطع زماني محدود نميگردد و در هر زمان بشريت به آن نياز دارد پس در دنياي جديد نيز مقررات دارد و از همان جايگاه كه در گذشته برخوردار بود و توانست در عصر جاهليت به تمدن سازي و نوآوريهاي علمي بپردازد، در شرايط حاضر نيز از همان تازگي برخوردار بوده و قادر است معضلات موجود جهاني را در حوزه هاي گوناگون كه بشريت دچارش شده است كاهش دهد احترام به منافع شخصي افراد حفظ حريم خصوصي در مالكيت و غيره
5. اسلام و حل اصطكاك منافع
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وقتي وارد مكه شد: «همه كساني كه به شخص ايشان و يارانش ستم روا داشته بودند مورد عفو قرار داد و با توجه به اقتداري كه پيدا كرده بود از هيچ كس انتقام نگرفت و در مقابل كسي كه گفت: «اليوم يوم الملحمه» اعلام فرمود: «اليوم يوم المرحمه»(25) ابو عبدالله جدلي ميگويد: گويي به پيامبر مينگرم كه همانند پيامبري از پيامبران بود كه قومش او را زدند و خوني اش كردند و او در حالي كه خون از چهره اش مزدود گفت: خدايا! از قوم من درگذر كه آنها نمي دانند.( 26) به هر حال دين اسلام داراي مقررات و اصول منطقي و هماهنگ با فطرت انسانهاست كه ميتواند جهان معاصر و پيشرفته را با همه اختلافات فكري و ديني و سياسي اقتصادي دارد اداره كند و با چالشهاي آن به مقابله برخيزد و راه حل درست فراراه بشريت بگذارد و فرهنگ تعاون، همزيستي مسالمت آميز و تقدم منافع عام بر مصالح شخصي را گسترش دهد.
6. نقش دين اسلام در تعديل نگرش
7. ديدگاه جامع اسلام نسبت به دنيا و آخرت
مسيحيت ميوه فرهنگ جهان كهن را از ما به يغما برد و بعدها ميوه فرهنگ اسلامي را نيز از دست ما ربود جهان شگفت انگيز اعراب اسپانيا كه از بنياد با ما بيشتر بستگي داشت، با ادراكها و ذوقهاي ما صريح تر از يونان و روم سخن گفت، لگدكوب شد. زيرا اين فرهنگ شريف بود و خواستگاه خود را به غريزه هاي مردانه مديون بود زيرا حتي در گنجينه نادر و عالي زندگاني اعراب اسپانيا، باز به زندگاني آري ميگفت و بعدها جنگجويان صليبي برضد چيزي جنگيدند كه بهتر بود در برابرش به خاك مي افتادند، فرهنگي كه حتي قرن نوزدهم ما بايد خود را بس ناتوان و دير امده تصور كند(28) برداشت اين انديشمند غربي از اسلام هر چند كه مربوط به تمام ويژگيهاي اسلام در مورد زندگي انسانها نميشود ولي باز هم واقعيت بخشي از آموزه هاي دين اسلام را به تصوير كشيده است وي كه از جمله متفكران دنيا گراست به آن دسته از آموزه هاي اسلام توجه كرده است كه جنبه مادي و دنيايي دارد و متاسفانه از آن دسته از قوانين اسلام چشم پوشي كرده است كه با مرام و اهداف وي سازگار نبوده و آنچه كه او از آن غافل مانده كه در حقيقت ويژگي منحصر به فرد دين اسلام نسبت به ساير اديان است همانا پيوند و اتصال دنيا و آخرت است: «حتي تقدم و تاخير به ظاهر موجود ميان اين دو نشئه حيات نيز نميتواند اين دو دنيا را از هم جدا سازد. آنها در هم اميخته و با هم اند يعني همانطور كه سرگذشت دنيوي انسان سرنوشت اخري اورا رقم مي زند معادشناسي او نيز در لحظه لحظه حيات اين جهاني او تاثير گذار است»(29). در اسلام ميان دنيا و آخر هر چند بعد زماني وجود دارد ولي دنيا از مقدمات و زمينه هاي رسيدن به قيامت و رستاخيز است يعني به اين معنا كه هرچه ادمي در اين دنيا بهتر تلاش ورزد در دنياي واپسين محصول تلاش خود را بدست مي اورد و با توجه به نگرش اسلام نسبت به زندگي در اين دنيا، وجود آموزه هايي در باب بايدها و نبايدها در اين جهان و رابطه دنيا و آخرت، اگر دنياي مدرن از آموزه هاي مكتب اسلام مايه بگيرد بدون ترديد ميتواند با چالشهاي فراگير و رويكردهاي جديد مقابله كند و نابسامانيهاي اجتماعي و اخلاقي را كاهش بخشد.
8. اسلام و تمدن
اسلام به انسان و هويت واقعي و نيازهاي وي از منظر اسلام هيچ تغييري نكرده و در عصر مدرن انسان همان است كه در سابق بوده و هر چند كه قالبها و شيوه ها تغيير و تحول يافته است
نتيجه
پي نوشت :
1. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، ج 23، شماره مسلسل 28، تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران سال .1335
2. آذربايجاني، مسعود، آزمون جهت گيري و مذهبي و... ص 31 به نقل از مشكور، محمد جواد (خلاصه اديان در تاريخ دنياي بزرگ.
3. همان، ص .33
4. لغت دهخدا، ج 14،ص .295
5 و 6 . ازغدي،رحيم پور،دنياي مدرن آب و يا سراب،نشريه ايران : 21، 9،84
7. صائمي، سيد رضا، دنياي مدرن، و آموزش مهارتهاي زندگي: نشريه شرق 10//22 83، ص .1
8 و 9. همان، ص 2
10. طالب تاش، عبدالمجيد، آموزه هاي پيامبر اسلام در دنياي مدرن: نشر گلستان شماره 17، ص .1
11. قرآن كريم،سوره حديد، آيه 25
12. سوره اعراف،آيه .29
13. سوره مائده، آيه .8
14. نهج البلاغه،نامه .28
15. ابن هشام، عبدالملك، سيره النبوي، تحقيق مصطفي السقا و ديگران، بيروت: ص282 و عبدالمحمدي، حسين، تسامح و تساحل از ديدگاه قرآن و عترت ص 130.
16. سوره اسرائ،آيه .70
17. اعراف،آيه 85 هود. 85 شعرا چاپ ظفر سال .1381
18. سوره انعام،آيه .108
19. سوره اسراء، آيه .34
20. سوره توبه، آيه .7
21. مجلس،محمدباقر، بحار الانوار، ج 16،ص 231 بيروت: موسسه الوفا سال .1403
22. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاريخ خلدون، ج 2، ص 25، بيروت دار احياء التراث العربي.
23. بحار الانوار، ج 20، ص .157
24. سوره نور، آيه .22
25. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 273،تحقيق، محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت داراحياء التراث العربي سال .1410
26. بخاري، صحيح بخاري، ج 6، ص 123 دارالفكر سال .1401 .
27. مطهري، مرتضي، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، تهران، انتشارات صدرا .1379
28. نيچه، فردريك ويلهم، دجال، ترجمه عبدالعلي دستغيب، ص 131،تهران: آگاه .1352
29. شجاعي وزند، علي رضا، دين تمام زندگي،مجله حكومت اسلامي شماره 22 ص 28، سال هشتم .1380
30. سروش انديشه، انتشارات سروش،شماره 4/3،ص 246،سال اول .138
/س