احمد بن محمّد میدانی

ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم مَِیدانی از ادیبان فاضل، که به نحو و لغت زبان عربی عارف و واقف بوده است. تاریخ تولد او مشخص نمی‌باشد ولی وفات او را سال 518ق. در نیشابور اعلام کرده اند. به عنوان مثال مرحوم دهخدا گفته است: وفات او به چهارشنبه 25 رمضان سال 518 به نیشابور بود و او را به دربِ میدان زیاد به خاک
شنبه، 8 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احمد بن محمّد میدانی

احمد بن محمّد میدانی
احمد بن محمّد میدانی


 

نويسنده: محمود نعمتی
منبع : سایت راسخون



 

 محمود نعمتی

ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم مَِیدانی از ادیبان فاضل، که به نحو و لغت زبان عربی عارف و واقف بوده است. تاریخ تولد او مشخص نمی‌باشد ولی وفات او را سال 518ق. در نیشابور اعلام کرده اند. به عنوان مثال مرحوم دهخدا گفته است: وفات او به چهارشنبه 25 رمضان سال 518 به نیشابور بود و او را به دربِ میدان زیاد به خاک سپردند.(1)
مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز درگذشت او را سال 518ق. اعلام کرده است(2) و هم او در کتاب تتمة المنتهی در ضمن بیان وقایع سده‌ی ششم تاریخ درگذشت او را 518ق. ذکر نموده است.(3)

مَِیدان ( مَیَدان ) کجاست ؟
 

یاقوت حموی گوید: «مَیدان بالفتح ثمّ السکون، أعجمية لا أدري ما أصلها و هو فی اربعة مواضع: منها میدان زیاد محلّة بنیسابور ینسب إلیها ابوعلی المیدانی صاحب محمد بن یحیی الذهلی، روی عنه الحیری و أحمد بن محمد المیدانی صاحب کتاب الأمثال و إبنه سعید و کانا ادیبین...»(4).
گوید: مَیدان کلمه‌ای اعجمی است که اصل آن را نمی‌دانم و آن نام چهار جای است که یکی از آنها عبارت است از میدانِ زیاد که محلّه‌ای است در نیشابور؛ که ابوعلی میدانی و احمد بن محمد میدانی و فرزندش سعید، به آن منسوب گردیده‌اند.
مرحوم شیخ عباس قمی نیز گوید: مَیدانی منسوب است به میدان که محلّه‌ای بوده در نیشابور.(5)
مرحوم دهخدا نوشته است: و مَیدانی به فتحِ میم منسوب است به میدان زیاد بن عبدالرحمان و آن محلّتی است به نیشابور...
و باز در ادامه نوشته است: مَِیدانی منسوب است به میدان، و آن منطقه‌ای است به نیشابور، که این مطلب از نوشته‌ها و یادداشت‌های دهخدا است؛ ولی به نقل از سمعانی چنین فرموده است: میدان منسوب است به میدانِ زیادِ نیشابور، [که] منسوب است به میدان که محله‌ای در اصفهان.
به نقل از ناظم الاطباء این چنین ذکر کرده است: مَیدانی کسی که در پیشاپیش امیر، و یا وزیر حرکت کند و القاب او را اعلام نماید ـ معرّف ـ مرتبه‌دار.
البته یاقوت حموی چهار محله‌ی دیگر اضافه بر آن محله که ذکر شد، نام برده است که عبارتند از:
1) میدان، محلّه‌ای در اصفهان 2) میدان، محلّه‌ای در خوارزم 3) میدان، نام شهری است در ماوراءالنهر 4) میدان، نام محلّه‌ای است در بغداد 5) شارع المیدان، که محلّه‌ای است در بغداد.(6)

مقام رفیع میدانی به گفته بزرگان
 

مرحوم علاّمه میرزا محمّدباقر موسوی خوانساری در روضات الجنّات درباره‌ی میدانی گفته است: الشیخ الادیب الامام الأفضل ملک افاضل الشرق و الغرب، ابوالفضل أحمد بن محمّد بن احمد بن ابراهیم المیدانی النیسابوری اللغوی النحوی، کان من ارباب الفضل و الأدب المشاهیر، منعوتاً بما قدّمناه له من الاوصاف الفائقة فی بعضِ الأساطیر، أدیباً فاضلاً عارفاً باللغة...(7)
مرحوم خوانساری در ادامه نوشته است: صاحب التصانیف المفیدة فیها و فی غیرها و قرأ علی الامام أبی الحسن بن علیّ بن احمد بن محمّد بن علیّ الواحدی، المفسّر و غیره و قرأ علیه ائمة کما نقل عن یاقوت، و کان قد سمع الحدیث ایضاً و رواه کما ذکره بعضهم.(8)
مرحوم دهخدا ذیل ابوالفضل احمد بن محمّد بن احمد گفته است: ابوالفضل احمد بن محمّد بن احمد بن ابراهیم میدانی نیشابوری، ادیب.
ابن خلکان گوید: او ادیبی فاضل و عارف به لغت و از خصیصینِ ابوالحسنِ واحدی صاحب تفسیر بود و سپس نزد دانشمندان دیگر به تکمیل دانش خویش پرداخت و در فن عربیت، خصوصاً در لغت و امثال عرب استاد شد و در آن دو، صاحب تصانیف مفیده است از جمله: کتاب «الأمثال»، و آن در باب خود بی‌نظیر است، و کتاب «السامی فی الاسامی».
و او استماع و روایت حدیث کرده است و غالباً به این دو بیت مترنّم بود و گمان می‌کنم او را است.
تَنَفَّسَ صبح الشّیب فی لیل عارضی
ففلت عساه یکتفی بعذاری
فلمّـا فشـا عـاتبتـه فـأجـابنـی
اَیا هَل تری صبحاً بغیر نهارٍ(9)

میدانی در بیان یاقوت
 

مرحوم دهخدا به نقل از یاقوت حموی چنین فرموده است:
و یاقوت گوید: پس از تلّمذ نزد واحدی، از یعقوب بن احمد نیشابوری علم و ادب فرا گرفته است و علاوه بر کتبی که سابقاً ذکر کردیم، کتاب «انموذج» را در نحو، و کتاب «الهادی للشادی»، و کتاب «شرح المفضلیات»، و کتاب «منیة الراضی فی رسائل القاضی»، را از وی نام می برد و گوید اسعد بن محمّد مرسانی درباره کتاب السامی گوید:
هذا الکتاب الذی سّماه بالسامی
درج من الدرّ بل کنز من السام
ما صنفت مثله فی فنه ابداً
خواطر الناس من حام و من سام
فیه قلائد یاقوت مفصّلة
لکل اروع ماضی العزم بسّام
فکعب احمد مولای الامام سما
فوق السماکین من تصنیفه السامی(10)
و باز گوید: محمد بن المعالی بن الحسن الخواری در کتاب خویش موسوم به «ضالّة الادیب من الصحاح و التهذیب»، آورده است که مکرر از کتاب اصحاب وی شنیدم که می‌گفتند: اگر ذکا و شهامت و فضل را صورتی بودی، میدانی آن صورت بود و هر که در کلام میدانی تأمل، و در آثار او پژوهش کند داند که دعوی اصحاب وی صدق است.
و از شاگردان میدانی است: الامام ابوجعفر احمد بن علیّ المقری البیهقی، و پسرِ میدانی، سعید که پس از پدر خویش، امام و پیشوای علم و ادب بود.
و ابوالحسن بیهقی در کتاب «وشّاح الدمیة» گوید: الامام استاذنا صدر الافاضل ابوالفضل احمد بن محمّد بن احمد المیدانی، صدر الادباء و قدوة الفضلاء، قد صاحب الفضل فی ایام نفد زاده و فنی عتاده و ذهبت عدّته و بطلت اهبته فقوم سناد العلوم بعد ما غیّرتها الایام بصروفها و وضع انامل الافاضل علی خطوطها و حروفها و لم یخلق الله تعالی فاضلاً فی عهده الا و هو فی مائدة آدابه ضیف و له بین بابه و داره شتاء و صیف و ما علی من عام لجج البحر الخضم و استنظف الدرر ظلم و حیف.
و باز گوید: این امام از کسب دست خویش می‌خورد و از اشعار او است:
حننت الیهم و الدیار قریبة
فکیف اذا سار المطیّ مراحلا
و قد کنت قبل البین لا کان بینهم
أعاین للهجران فیه دلائلا
و تحت سجوف الرقم اغید ناعم
یمیس کخوط الخیزرانة مائلاً
و ینضو علینا السیف من جفن مقلة
تریق دم الأبطال فی الحب باطلاً
و تسکرنا لحظاً و لفظاً کأنّما
بفیه و عینیه سلافة بابلا
***
و نیز او را است:
شفه لماها زاد فی آلامی
فی رشف ریقتها شفاء سقامی
قد ضمنا جنح الدجی و للثمنا
صوت کقطّکَ ارؤس الاقلام
***
و هم او را است:
یا کاذ یا اصبح فی کذبه
اعجوبة ایّة اعجوبة
و ناطقا ینطق فی لقطة
واحدة سبعین اکذوبة
شبهک الناس بعرقوبهم
لما رأوا اخذک اسلوبه
فقلت کلا انه کاذب
عرقوب لا یبلغ عرقوبة

آثار میدانی
 

1. « مجمع الأمثال » که مرحوم خوانساری فرموده است در 20000 بیت است. (11)
2. « الهادی للشادی »، فی مدالیل الأدوات و طرق استعمالاتها. (12)
نسخه‌ای از این کتاب که سال های پیش به اهتمام مرحوم شفیعی چاپ گردیده است در دست اینجانب موجود می‌باشد. میدانی این کتاب را پس از فراغت از تألیف کتاب السامی فی الاسامی، در سه قسم تألیف و تنظیم کرده است بدین قرار:
1. القسم الأوّل فی الأسماء، اثنی عشر باباً (فی الأسماء المضمرة، فی الأسماء المبهمة، فی الأسماء الموصولة، فی ظروف الزمان، فی ظروف المکان، فی أسماء الأفعال، فی الأسماء الجاریة مجری الأصوات، فی المصادر المثنّاه و المضافة، فیما ینتصب باضمار الفعل، فی أسماء التوکید، فی الأسماء المبنیة مع غیرها، فی أسماء مفردة)(13).
2. القسم الثانی فی الأفعال، و فیه أربعة ابواب (فی الأفعال المتصرّفة، فی غیر المتصرّفة، فی الأفعال الأمریة، فی أفعال منتفرّفة)(14).
3. القسم الثالث فی الحروف و فیه عشرة ابواب (فی الحروف الجارة للأسماء، فی الحروف الناصبة لها، فی نواصب الفعل المستقبل، فی الجوازم له، فی الحروف العاطفة، فی طرف من الادغام، فی الامالة و بعض احکامها، فی حروف مفردة غیر عاملة، فی کلمات تکون إسماً و فعلاً، فی معانی حروف المعجم)(15).
میدانی این کتاب را به قاضی امام اجلّ سیّد فخرالقضاة ، ابی‌القاسم منصور بن محمّد بن احمد بن صاعد هدیه می‌کند. او در همین کتاب این چنین ذکر فرموده است: و سمّیته بالهادی للشادی و خدمت به حضرة القاضی الامام الأجلّ السیّد فخرالقضاة ابی‌القاسم منصور بن محمّد بن احمد بن صاعد ادام الله شرفها و عقد بناصیة العزّ و الرفعة، شرفها...(16)
1. السامی فی الاسامی (17)
2. کتاب فی المصادر (18)
3. الانموذج فی النحو (19)
4. نزهة الطرف فی علم الصرف (20).
مرحوم شیخ محمود شفیعی این کتاب را در سال‌‌های گذشته که تاریخ چاپ آن در کتاب ذکر نگردیده است، چاپ نموده است.
میدانی کتاب را با ایراد خطبه؛ که دأب مؤلّفین و مصنّفین در ایام قدیم بوده است، این‌گونه آغاز می‌کند:
أحمد الله علی آلائه و اشکره علی جمیل بلائه حمداً یمتری المزید و شکراً یرتبط البعید و أصلّی علی المبعوث الی خیر الامم، المنعوت باکرم الضرائب و الشیم و علی الأعلام من آله الکرام و اصحابه مصابیح الظلام و أسلّم تسلیماً کثیراً و بعد...
میدانی کتاب را در ده باب مرتّب می‌گرداند و در هر باب مثال‌هایی به خواننده ارائه می‌دهد.
او در خطبه‌ی کتاب فرموده است: و سمّیته نزهة الطرف فی علم الصرف و اودعته ما یحتاج الیه فی عشرة ابواب و أعقبتها امثلة التصریف من کلّ باب.
او کتاب را به ابی‌نصر شهریار بن شیرزاد، هدیه می‌کند؛ چنانچه در خطبه فرموده است: و جعلته تحفة لمجلس الکیا العمید الجلیل ابی‌نصر شهریار بن شیرزاد، المستوفی اقسام الکمال فی الفضل و الافضال...
اما ابواب کتاب بدین قرار است:
- الباب الأوّل فی مقدّمة الصّرف
- الباب الثانی فی أبنیة الأسماء
- الباب الثالث فی أبنیة الأفعال
- الباب الرابع فی القاب الانواع و معانی الامثلة
- الباب الخامس فی المصادر
- الباب السادس فی امثلة الفاعل و الامر
- الباب السابع فی الحذف و الزیادة
- الباب الثامن فی القلب و الابدال
- الباب التاسع فی احکام الهمزة
- الباب العاشر فی حلّ العُقَد(21).
1. شرح المفضلیات(22)
برای میدانی در کتب، فرزندی ذکر گردیده است به نام ابوسعید سعید، صاحب کتاب «الأسماء فی الأسماء». او در سال 539ق. درگذشت.
مرحوم خوانساری در این‌باره نوشته است: و منها ولده الفاضل الأدیب القمقام، ابوسعد سعید ابن احمد، صاحب کتاب «الأسماء فی الأسماء»، اشتقّه من کتاب ابیه المتقدّم ذکره [السامی فی الاسامی]. و له ایضاً «غریب اللغة» و «نحو الفقهاء»، و قد توفّی هو فی سنة تسع و ثلاثین و خمسمأة.(23)

پی نوشت ها :
 

. ر.ک: لغت‌نامه دهخدا.
2. ر.ک: هدیة الأحباب، ص269.
3. ر.ک: تتمة المنتهی، ص452.
4. ر.ک: معجم البلدان، ج5، ص241.
5. ر.ک: هدیة الأحباب، ص269.
6. ر.ک: معجم البلدان، ص 241 و 242.
7. ر.ک: روضات الجنّات، ج1، ص291.
8. ر.ک: همان.
9. ر.ک: لغت‌نامه دهخدا، ج2، ص....................
10..............................
11. ر.ک: روضات الجنّات، ج1، ص291.
12. ر.ک: همان.
13. ر.ک: الهادی للشادی، چاپ چاپخانه شفیعی، ص 1 و 2.
14. ر.ک: همان، ص2.
15. ر.ک: همان.
16. ر.ک: الهادی للشادی، ص2.
17. ر.ک: روضات الجنّات، ج1، ص291.
18. همان.
19. همان.
20. همان.
21. ر.ک: نزهة الطرف فی علم الصرف، ص 1 و 2 و 3.
22. ر.ک: روضات الجنّات، ج1، ص29.
23. ر.ک: روضات الجنّات، ج1، ص292.
 

منابع :
الأعلام، زرکلی، خیرالدین، دارالعلم، للملایین، بیروت، الطبعة السادسة عشرة، 2005م.
تتمّة المنتهی، قمی، عباس، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1379.
روضات الجنّات فی أحوال العلماء و السادات، موسوی خوانساری، محمّدباقر، مکتبه‌ی اسماعیلیان، 1390ق.
لغتنامه‌ی دهخدا، علی اکبر.
هدیة الأحباب، قمی، عبّاس، تهران، امیرکبیر، 1363.
معجم البلدان، حموی، یاقوت، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1979م، 1399ق.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط