سقراط در آئينه زمان (1)

گرچه سقراط کتابي ننوشته و ادعايي نداشته است ولي زندگي پرفراز و نشيب انديشه هاي چند بعدي و از همه بالاتر شخصيت جذاب او چنان در ميان انديشمندان ،فيلسوفان و معلمان و ...تبلور يافته است که براي ترسيم نمودار شخصيتي او بايد از چندين ديدگاه استفاده کرد .در اين مقاله سعس شده اس با نمودار ساختن جو حاکم
يکشنبه، 9 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سقراط در آئينه زمان (1)

سقراط در آئينه زمان (1)
سقراط در آئينه زمان (1)


 

نويسنده:قنبر بابائي




 

مقدمه :
 

گرچه سقراط کتابي ننوشته و ادعايي نداشته است ولي زندگي پرفراز و نشيب انديشه هاي چند بعدي و از همه بالاتر شخصيت جذاب او چنان در ميان انديشمندان ،فيلسوفان و معلمان و ...تبلور يافته است که براي ترسيم نمودار شخصيتي او بايد از چندين ديدگاه استفاده کرد .در اين مقاله سعس شده اس با نمودار ساختن جو حاکم بر جامعه زمان سقراط و تجلي او بعنوان سقراط حکيم ،مصلح ،معلم ،متهم ،مدافع و محکوم گوشه اي از چهره ي اين فيلسوف شهيد راه معرفت نشان داده شود .
جو حاکم بر جامعه زمان سقراط :
سقراط در سال 469قبل از ميلاد در آتن به دنيا آمد پدرش سنگ تراش و مادرش قابله بود .او در آغاز زندگي حرفه پدر را دنبال کرد ولي بزودي حرفه پدر را کنار گذاشت و به تحصيل پرداخت .در زمان سقراط حکومت حالت تقريباً دموکراسي داشت و رأي مردم موجه بودن حاکميت سردمداران حکومت را مشخص مي کرد .از اين نظر آموزش فنون سخنوري براي طالبان مقام حکومتي ضرورت داشت .ميتوان گفت که در آن زمان سه نوع تعليم و تربيت در جامعه يونان رواج يافت .
الف -تعليم و تربيتي که هدف اصلي آن پرورش قضات و مردان
ب- تربيتي که در صدد پرورش مهندسان و اشخاص فني بود.
ج- تعليم وتربيتي که هدف اصلي آن پرورش انسان اخلاقي است .
مجري هر سه نوع تعليم و تربيت مذکور سوفسطائيان بودند که از فن خطابه و سخنراني جوانان را آموزش مي دادند اما نماينده مورد سوم پروتوگراس است که گرچه سوفيست است اما نظري متفاوت دارد .او مي گويد «ميزان همه چيز است »و حقيقت نسبي است زيرا ادارک از طريق حواس حاصل مي شود و در افراد مختلف مي باشد .پس چاره اي نيست جز آنکه هر کس هر چه را حس مي کند معتبر بداند .مي توان گفت که سقراط بحث جدلي را از سوفسطائيان و مرکز توجه قرار دادن انسان را از پروتاگوراس متأثر شده است .

سقراط حکيم و مصلح :
 

آنچه که موجب جذب جوانان به سوي سقراط مي شد فروتني او در عقل و حکمت و بيان اصول اخلاقي بر اساس حکمت بود .
سقراط خود را حکيم نمي دانست بلکه با شور و عشق به دنبال حکمت مي رفت و خود را شاغل مقام حکمت مي شمرد «من تنها يک چيز مي دانم و آن اينکه هيچ چيز نمي دانم »سقراط در حالي که توجه پيشينيان را به طبيعت خارجي محترم مي شمرد اما عقيده داشت موضوع اصلي فيلسوف انديشيدن به روح انسان است .او همواره اين سؤال را مطرح مي کرد که انسان چيست و چه مي تواند باشد؟و تلاش مي کرد خود انسان به اين سؤال جواب دهد وبا تأکيد مي گفت «انسان خود را بشناس »به عنوان معلم اخلاق به مسأله مهم آن زمان يعني فضيلت چيست ؟و بهترين حکومت کدام است ؟پاسخ صريح و روشني به يادگار گذاشته است که همين پاسخها هم موجب مرگ او شد و هم را زنده ي جاويد ساخت .سقراط خردمندي و رشد عقل را منبع فضيلت و حکومت بهتر مي داند . او مي گويد انسان بايد به خود فرو رود تا تکليف زندگاني را بفهمد .مردمان از روي علم دنبال شر نمي روند و اگر خير و نيکي را تشخيص دهند خير را اختيار خواهند کرد .پس بايد انسان با انديشدين و تعقل در تشخيص خير بکوشد و براي هر فضيلت اخلاقي تعريف صحيح بيابد .مثلاً شجاعت چيست ؟عدالت کدام است ؟از نظر سقراط تفکر و انديشيدن مردم مايه بهتر سازي حکومت است .او مي گويد حکومت دموکراسي در حالي که اکثريت مردم جامعه تفکر صحيحي نداشته باشند و از روي جهالت تصميم بگيرند موجب بي نظمي و آشفتگي خواهد شد .سقراط مي گويد تنها کثرت عده مردم نمي تواند موجب تصميم گيري صحيح شود .زيرا عده کثيري که از قوه عقل بهره نمي گيرند و فقط تحت تأثير وعظ و خطابه تصميم مي گيرند و اقدام مي کنند احتمال خطا کردنشان بيشتر است .
«آيا امر مسلم بين الکل نيست که مردم در ميان جمعيت و غوغا خون خوارتر و سخت تر و احمق تر از حال انفرادي مي باشند ؟آيا مايه خجلت و شرمساري نيست که مردم را خطبا و ناطقيني اداره کنند که به کوچکترين سؤالي نطق مفصلي ايراد مي کنند ؟حال اين خطبا مانند ظروفروييني است که با ضريه اي مدت مديدي صدا مي کند و تا هنگامي که دست روي آن گذاشته نشود در ارتعاش مي ماند .»

سقراط معلم :
 

زماني که سقراط به تأمل پرداخت و انديشه هاي خود را در شناخت خويش و مفاهيم کلي ذهني متمر کز نمود راه خويش را باز شناخت .سير انديشه سقراط مصداق شعر حافظ است که مي گويد :
سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد
آنچه خود داشت زبيگانه تمنا مي کرد
گوهري کز صدف کون و مکان بيرون بود
طلب از گمشدگان لب دريا مي کرد
سقراط پس از شناخت حقيت و اعتقاد به وجود معرفت ذاتي انسان همه زندگاني خويش را به بيدار کردن هم شهريانش مصروف داشت .سقراط پيامبر گونه نسبت به بيدار کردن و رشد دادن اهالي آنان احساس تعهد مي کرد و در اين راه جان خود را فدا کرد .

روش تدريس سقراط:
 

سقراط براي تدريس محل خاصي نداشت .کتاب و نوشته اي از او باقي نمانده است .در واقع سقراط هيچ نوشته اي باقي نگذاشته است .حتي مخالف نوشتن بود و مي گفت نوشتن موجب تضعيف حافظه مي شود .در حال حاضر هر چه از سقراط و روش او مي دانيم مديون نوشته هاي افلاطون هستيم .لازم به ذکر است که انديشه هاي افلاطون چنان با استادش آميخته شده که هنوز هم پژوهندگان تاريخ فلسفه نمي توانند انديشه ي استاد شاگرد را به درستي از هم باز شناسند .براساس نوشته هاي افلاطون مي توان گفت که سقراط پندار گرا (Idealst)است .لذا تمام اعمال تربيتي او جنبه ايده آليستي دارد .از نظر سقراط انسان ماهيت روحاني -جسماني دارد و اصالت هستي انسان حالت روحاني اوست .جسم قالبي بيش نيست .
روح انسان هستي جاودانه دارد و از جهان ديگر يعني جهان ايده ها (مثل )آمده است .لذا تمام معرفتها و حقايق را با خود آورده است ولي در هنگام آميخته شدن با جسم معرفتها و حقايق را فراموش کرده است .از نظر سقراط ظواهر مادي اين جهان روي معرفتها و حقايق ناشي از ره آورد روح را پرده کشيده و ظاهراً انسان حالت فراموشي پيدا کرده است .از نظر سقراط به وسيله ي نيروي عقل و انديشيدن مي تواند به حقايق و معرفتهاي دروني خود واقف شود .از ديدگاه ايده آليسم تربيت عبارتند از نفوذ انسان رشيد روي انسان در حال رشد و هدف آن تحقق ذات تربيت شونده و به کمال رساندن اوست .در اين ديدگاه تربيت حالت اکتشافي دارد ولي براي استخراج معرفت و به تحقق رساندن ذات فرد ،انسان رشد يافته اي لازم است و سقراط همان فرد رشيد است که با نفوذ روي جوانان و ساير افراد انساني تلاش مي کند تا آنها را به معرفت ذاتي خويش آشنا سازد .سقراط مي گفت مادرم ماماست کودک را مي زاياند و من هم ماما هستم معرفت را مي زايانم .لذا سقراط خود را همواره ماماي دانايي مي خواند نه بازگو کننده ي دانايي .از اين نظر مي توان گفت که :
محل تدريس سقراط :کوچه و بازار شهر آتن
زمان تدريس :هر فرصت مناسب
فراگيران :هر کسي مي تواند باشد بخصوص جوانان
سقراط بصورت عادي با مردم عادي به خصوص جوانان گفتگو مي کرد و با سؤالات پي گير افکار آنان را دگرگون مي نمود و آنها را در جهت انديشيدن به خود سوق مي داد .وي وقتي که مي ديد مردم به سادگي در برابر عدالت ،فضيلت ،شرفات و ...صحبت مي کنند به ارامي مي پرسيد عدالت چيست ؟فضيلت چه معني مي دهد ؟و با سؤالات پي گير خود آنها را وادار مي کرد که در مرحله ي اول به ناداني خود آگاه شوند و به تدريج براي مفاهيم کلي تعريف واضح و تحليل صحيحي بيان کنند .همين روش سقراط موجب شد که مردم اعتراض کنند و بگويند سقراط زياده بر آنچه جواب دهد سئ.ال مي کند و ذهن را بيش از پيش مشوش مي سازد .
وسيله ي تدريس سقراط ديالکتيک است يعني با بحث و جدل با فرد در مرحله ي اول او را به ناداني خود درباره ي حقايق و موضوع مورد بحث واقف مي کند در مراحل بعدي با سئوالات پي گير خود فرد را با معرفت دروني خويش آشنا مي سازد .
گفتگوي سقراط با گفتگوي سوفيست متفاوت است .سوفيست همواره مي خواهد گفته هاي خود را به کرسي بنشاند بي آنکه در حقيقي بودن گفته هاي خود پاي بند عقيده اي باشد .اما سقراط با اينکه به حقيقت دريافتي از طريق خويشتن انديشي ايمان دارد ولي هيچ وقت نمي خواهد عقيده و معرفت خود به کساني که با آنها گفتگو مي کنند تحميل کند بلکه در مرحله اول با سنجيدن عقيده ي کساني که با آنان در گفتگوست و با نشان دادن نادرستي عقيده ي آنها به خودشان آنها را به انديشيدن و جستجو بر مي نگيزد .در واقع سوفيست سخنراني مي کند و با بکار بردن انواع فنون بيان و خطابه مي خواهد عقيده ي خود را به فرد تحميل کند ولي سقراط در گفتگوي خود بيشتر مي پرسد و تلاش مي کند توجه افراد را برانگيخته کند و آنها را از خواب غفلت نسبت بر آنچه دارند بيدار نمايد .به طوري که در دادگاه تأکيد مي کند که دانا نيست اما پي بردن به ناداني خود را گونه اي دانايي مي داند .
سقراط مي گويد کساني که خود را دانا مي دانند نه دانايند و نه به ناداني خود آگاه ،زيرا اولين مرحله ي آگاهي و دانايي پي بردن به ناداني خويش است .و سقراط در تمام زندگي خويش بر اين عقيده پابجا بوده است .روش سقراط به طور مشروح به وسيله ي افلاطون در کتابهاي متعددي نظير دفاع سقراط،اوتيفرون ،کريتون ،لاکس و ...نگاشته شده است .
ادامه دارد...
منبع:پايگاه نور شماره 9



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما