سياست خارجي منطقه اي کرملين در ايران (78-1917)(3

همان گونه که پيشتر اشاره شد، واقعه ي خليج خوکها سرآغاز نويني در مناسبات بين المللي و نزديکي دو ابرقدرت به يکديگر بود که در عين حال به شکلي مستقيم بر مناسبات و سرنوشت کشورهاي اقمار نيز تأثير گذاشت.(35)تأثير عمده ي آغاز دوران جديد- که به دوره ي تنش زدايي معروف است - بر روابط شوروي و ايران نيز کاملاً آشکار
يکشنبه، 16 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياست خارجي منطقه اي کرملين در ايران (78-1917)(3

سياست خارجي منطقه اي کرملين در ايران (78-1917)(3
سياست خارجي منطقه اي کرملين در ايران (78-1917)(3


 

نويسنده:کتايون پرتوي




 

سياست خارجي شوروي در ايران در دوره ي تنش زدايي تا انقلاب اسلامي
 

همان گونه که پيشتر اشاره شد، واقعه ي خليج خوکها سرآغاز نويني در مناسبات بين المللي و نزديکي دو ابرقدرت به يکديگر بود که در عين حال به شکلي مستقيم بر مناسبات و سرنوشت کشورهاي اقمار نيز تأثير گذاشت.(35)تأثير عمده ي آغاز دوران جديد- که به دوره ي تنش زدايي معروف است - بر روابط شوروي و ايران نيز کاملاً آشکار است . سرآغاز روابط جديد مذاکراتي است که بين ايران و شوروي در 1341ش آغاز شد و با موفقيت به پايان رسيد. دولت ايران در پايان مذاکرات طي يادداشتي براي اعلام حسن نيت و تشديد مباني دوستي بين دو کشور به شوروي اطمينان داد که به هيچ کشور خارجي حق داشتن پايگاه موشکي در خاک ايران را نخواهد داد.(36)شوروي نيز در پاسخ از موضع جديد ايران ابراز خرسندي کرد و مناسبات دو کشور در همه ي زمينه ها به سرعت گسترش يافت و تفاهم جايگزين تيرگي شد. در فاصله ي سالهاي 3-1340ش در برابر نا آراميها ، اعتراضات و قيامهاي مردمي که عليه رژيم در جريان بود، دولت شوروي يا سکوت اختيار کرد يا اينکه به صورت رسمي از دولت ايران و اصلاحات و اقدامات آن حمايت کرد. به عنوان نمونه از همه پرسي1341ش و اصلاحات ارضي استقبال نمود و آن را گامي مهم در جهت پيشرفت ايران تلقي کرد.(37)تغيير سياست خارجي ايران از ملي گرايي مثبت به سياست مستقل ملي که ضمن ان در عين ادامه ي همبستگي با آمريکا و تأثيرپذيري از سياست کلان آن، همراه با عادي سازي روابط با شوروي است، يکي از علل پيشرفت گسترده ي روابط دو کشور است. در اين مرحله به غير از حل مسائل مرزي، چند موافقتنامه ي بازرگاني، فني ، فرهنگي و اقتصادي بين طرفين منعقد شد. توافقنامه ي 1342، توافقنامه هاي بازرگاني و ترانزيت سالهاي 1343و1345و1349، قرارداد تأسيس ذوب آهن و ماشين سازي اراک در 1344از جمله موارديست که مي توان به آنها اشاره کرد. از جمله علل انعقاد اين موافقتنامه ها را مي توان از نظر داخلي ضرورت توسعه ي اقتصادي و خودداري کشورهاي صنعتي غربي در ايجاد صنايع اساسي و نيز فشار افکار عمومي و تلاش شاه براي نشان دادن استقلال در سياست خارجي خود دانست. از طرف ديگر ميل به گسترش همکاريهاي فني و صنعتي از جانب شوروي به اين دليل بود که مانع وابستگي بيشتر ايران به جهان غرب مي شد و در عين حال از اين امکان که ايران به تهديدي امنيتي براي شوروي تبديل شود، جلوگيري مي کرد.(38)
طي سالهاي 50-1345ش قراردادهاي ديگري هم در زمينه هاي اقتصادي، نظامي و فني با شوروي به امضا رسيد که مي توان از آن جمله به قرارداد خريد تسليحات به مبلغ 110ميليون دلار در 1345ش اشاره کرد.(39)يکي از فوايد اين قرارداد اين بود که ايران توانست با اطمينان خاطر سياست توسعه طلبانه ي خود در خليج فارس را بدون کوچکترين نگراني و تهديدي از جانب شوروي دنبال کند و در عين حال پس از خروج نيروهاي انگليسي از خليج فارس با شوروي در مورد اتخاذ سياست مشترک مبني بر برکناري خليج فارس از مناقشات کشورهاي قدرتمند و حفظ امنيت آن توسط کشورهاي ساحلي به تفاهم نزديک شود.(40)
به دنبال گسترش همکارهاي اقتصادي، روابط علمي و فرهنگي دو کشور نيز گسترش يافت و موافقتنامه اي هم در اين زمينه در 1346ش به امضا رسيد. نتيجه ي گسترش روابط در همه زمينه ها اين بود که شوروي در سال 1350ش بزرگترين خريدار کالاهاي ايران محسوب مي شد و از نظر فروش کالا به ايران نيز در مقام پنجم قرار مي گرفت . تمايل به حفظ منافع اقتصادي باعث شد که شوروي در اين دهه به عضويت ايران در پيمان سنتو و به گسترش وابستگي ايران به آمريکا اعتراضي نکند. اتحاد جماهير شوروي دشمني ايران با کمونيسم ، برعهده گرفتن نقش ژاندارمري منطقه و تأثير پذيري شديد ايران از آمريکا را ناديده گرفت تا به دو هدف مهم در سياست خارجي خود نسبت به ايران دست يابد:1.ايران را به اتخاذ سياست تحکيم روابط بيشتر اقتصادي با اردوگاه شرق تشويق کند؛2.از اين طريق موازنه اي در روابط ايران با غرب پديد آورد.(41)
گسترش روابط سياسي و تجاري با ايران که از دهه ي 1340ش آغاز شده بود تا انقلاب اسلامي با روندي روبه رشد ادامه پيدا کرد و شوروي طي اين دهه بدون آنکه توجهي به ماهيت رژيم داشته باشد، به علت تأمين منافع اقتصادي خود از اين امر بسيار راضي بود و روابط براساس اصول سياسي و اقتصادي را بر روابط براساس اصول ايدئولوژيک ترجيح داد. اين موضوع به ايران نيز فرصت داد تا در مناقشات منطقه اي شوروي و آمريکا به عنوان يک قدرت متوسط ايفاي نقش کند و به نظر مي رسد که هر دو طرف از سياست حسن همجواري رضايت داشتند، اما در دهه ي 1350ش دو مسأله باعث نگراني ايران در رابطه با شوروي مي شد:1.حضور ناوگان شوروي در خليج فارس و اقيانوس هند؛2.ارتقاء روابط شوروي و عراق که با ايران بر سر مسائل مرزي روابط تيره اي داشت. بويژه عهدنامه ي همکاري امنيتي و اقتصادي عراق و شوروي که در 1351ش به امضا رسيد، از نظر ايران کمک بزرگي به عراق و سياستهاي ضد ايراني آن کشور تلقي مي شد. هدف عمده ي شوروي ازاين پيمان تراشيدن رقيبي قدرتمند براي ايران بود تا زمينه اي مناسب براي گسترش روابط خود با کشورهاي خليج فارس برقرار کند. به دليل انعقاد اين قرارداد براي مدت کوتاهي روابط ايران و شوروي در 1351ش به تيرگي گراييد. نگراني ايران از تقويت عراق، ارسال سلاح به سوريه و استفاده ي شوروي از شيخ نشينهاي جنوب خليج فارس باعث شد تا شاه در مهر 1351به شوروي سفر کند. اين سفر علاوه بر برطرف شدن کدورتها دو دستاورد اقتصادي و صنعتي مهم نيز به دنبال داشت: يکي انعقاد قرارداد 15ساله ي بازرگاني -اقتصادي و ديگري افتتاح مجتمع ذوب آهن اصفهان. دستاورد عملي اين قرارداد براي شوروي توسعه ي نفوذ در يکي از مهمترين کشورهاي همسايه ي تحت نفوذ آمريکا بود. پس از انعقاد اين قرارداد توازني در رابطه ي دوجانبه ايران و شوروي به وجود آمد که به طور همه جانبه ادامه پيدا کرد. با اين همه در اوايل دهه 1350ش دو موضوع اختلاف برانگيز در روابط ايران و شوروي قابل ملاحظه بود:مسأله ي اول تضاد ديدگاه ايران و شوروي در مورد بحران هاي داخلي و مرزي برخي از کشورهاي منطقه مانند عمان بود و مسأله ي ديگر به موضع متعارض ايران نسبت به کشورهاي چپ و جنبش هاي آزادي بخش منطقه - که مورد حمايت شوروي بودند-مربوط مي شد(42)که البته به دليل موقتي بودن بحران ها خللي در روابط دو کشور پديد نيامد. از نيمه ي دوم 1356تا پائيز 1357ش به دليل بي ثباتي ناشي از حرکتهاي انقلابي مردم ، روابط اقتصادي و صنعتي ايران با شوروي با فراز و نشيب و کاهش تدريجي ادامه يافت، اما از نظر سياسي شوروي مجدداً مانند زمان جنبش ملي شدن صنعت نفت سياست صبر و انتظار را پيشه کرد.(43)وقوع کودتاي کمونيستي در ارديبهشت 1357در افغانستان و گسترش نفوذ شوروي در آسيا و آفريقا نيز از طرف ديگر عاملي براي نگراني ايران در اين زمان است. سياست صبر و انتظار و نگراني شوروي از بي ثباتي ايران باعث شد تا شوروي در زمان سرنگوني حکومت پهلوي هيچ اظهار نظر و حرکت جدي عليه حکومت شاه انجام ندهد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط کابينه ي بختيار و تعيين دولت موقت، يعني در شرايطي که ديگر ترديدي در مورد پيروزي انقلاب وجود نداشت، شوروي به سياست صبر و انتظار خود پايان داد و دولت شاه را به خود کامگي متهم کرد و پس از پاکستان دومين کشوري بود که دولت موقت را به رسميت شناخت.

نتيجه
 

در بررسي رويدادهاي تاريخي سالهاي بين 78-1917سعي شد سياست خارجي منطقه اي شوروي در قبال ايران بعنوان يک مدل مورد بررسي قرار گيرد. نتايج حاصل از اين بررسي را مي توان به ترتيب زير جمع بندي کرد:
شوروي از 1917تا1940ابتدا سياست تحبيب و گسترش روابط دوستانه را در پيش گرفت تا به اين طريق ضمن تأمين منافع اقتصادي خود، به تدريج زمينه را براي گسترش حوزه ي ايدئولوژيک خود آماده نمايد و در عين حال با تداوم سياست دوستانه، موازنه ي قوا با انگليس را به سود خود دگرگون سازد.
پس از جنگ جهاني دوم و با آغاز شکل گيري نظام دو قطبي در جهان، سياست شوروي نسبت به ايران و کشورهاي همسايه ي خود، تجاوزکارانه و مداخله گرانه است و مي کوشد با ايجاد حريم امنيتي از اروپاي شرقي تا آسيا مرزي حائل از کشورهاي کمونيست را بين خود و کشورهاي غربي به وجود آورد تا از اين طريق موازنه ي جديد قوا را برقرار نمايد. اين مرحله از سياست خارجي شوروي-که تا پايان جنگ سرد ادامه مي يابد- در قبال ايران گاه با تجاوز و گاه با صبر و انتظار همراه است. سياست خارجي منطقه اي شوروي در اين دوران تابعي است از متغيرهاي حاکم بر نظام بين المللي و بيشتر بر يک راهبرد تهاجمي استوار است که ميل به عدالت طلبي و آزادي خواهي و نجات از استعمار بسياري از کشورهاي جهان زمينه ي اين تهاجم را تسهيل مي کند. دستاورد سياست خارجي شوروي در اين مرحله در ايران اگر چه به شکست مي انجامد، اما از نظر جهاني در مقايسه با هزينه هاي آمريکا و شوروي براي کسب حوزه هاي نفوذ، موفقتر از آمريکاست و در عين حال علت عمده ي کاميابي سياست خارجي ايران در برابر شوروي شدت رويارويي و تضاد موجود بين دو ابرقدرت است.
با آغاز دوره ي تنش زدايي - که در واقع پس از پايان تثبيت نفوذ دو ابرقدرت در حوزه هاي مختلف درگيريهايشان صورت مي گيرد- شوروي به جاي انتخاب راهبردي بر مبناي ايدئولوژي، راهبرد توسعه ي روابط تجاري و بازرگاني و همکاري را براي دستيابي به منافع خود بر مي گزيند و به جاي شيوه ي توسل به زور همکاري را گسترش مي دهد. در اين مرحله حوزه هاي نفوذ دو ابرقدرت مشخص شده اند، در نتيجه درگيري هاي نظامي و رقابت هاي تسليحاتي و ايجاد جنگ در حوزه هاي نفوذ سياسي -که هزينه هاي فراواني براي دو ابرقدرت در برداشته است.مقرون به صرفه نيست و کسب حوزه هاي نفوذ اقتصادي - که با گسترش همکاري هاي تجاري و اقتصادي امکان پذير است -فرصت بهتري را براي تأمين منافع ملي فراهم مي کند. دگرگوني ديدگاه شوروي نسبت به ايران در اين هنگام علاوه بر ملاحظات جهاني ناشي از عامل مهم ديگري نيز مي باشد که همانا تغيير نگرش کنگره ي بيستم حزب کمونيست شوروي نسبت به جهان سرمايه داري است.

پي نوشت:
 

1.علي اکبر ولايتي، تاريخ روابط خارجي ايران دوره ي مشروطه، تهران،1370،ص9-49.
2.پيشين، ص8-83.
3.م.س .ايوانف، تاريخ نوين ايران، ترجمه ي هوشنگ تيزابي و حسن قائم پناه، تهران1356،ص4-73.
4.عليرضا ازغندي، روابط خارجي ايران ، تهران 1376،ص77.
5.ايرج ذوقي ، تاريخ روابط سياسي ايران و قدرتهاي بزرگ، تهران1368،ص42-532.
6.علي اصغر زرگر، تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره ي رضا شاه، به کوشش کاوه ي بيات، تهران1372،ص449.
7.وينستون چرچيل، خاطرات جنگ جهاني دوم(اتحاد بزرگ)، ترجمه ي تورج فرازمند، تهران1335،ص332.
8.جواد شيخ الاسلامي ، تاريخ روابط خارجي ايران، جزوه ي درسي ، دانشکده حقوق، دانشگاه تهران، ص8-46.
9.ژئوپلتيک اتحاد جماهير شوروي ، ترجمه ي عباس آگاهي، تهران، سروش 1370،ص121.
10.ايرج ذوقي ، پيشين، ص151.
11.آرتور ميلسپو، آمريکاييها در ايران ، ترجمه ي عبدالرضا هوشنگ مهدوي، تهران1370،ص8-234.
12. .Philip Mosely, The Soviet Union 1922-1962, Fredrick A.Prager Pub. New York,1963,p.4-50
13. .John Spanire, American foreign Policy since world war II,F.A.Prager Pub,1983,p.23-24
14. .Mosely, op.cit.,p.108-9
15. .Robert Wesson, Soviet foreign Policy in perspective, Dorsey Press,USA,1969,p.2
16.احمد آرامش ، خاطرات سياسي آرامش ، به کوشش غلامحسين ميرزا صالح، تهران 1369،ص61.
17.اطلاعات ،12آذر1324.
18.نجفقلي پسيان، مرگ بود بازگشت هم بود، تهران 1326،ص2-61.
19.هرمز خاکپور، روابط ايران و اتحاد جماهير شوروي، تهران 2535،ص7-6.
20.ايرج ذوقي، پيشين،ص263.
21.جرج لزونسکي،رقابت روسيه و غرب در ايران ، ترجمه ي اسماعيل رائين، تهران 1353،ص318.
22.لوئيس فاوست، ايران و جنگ سرد ، بحران آذربايجان ،ترجمه ي کاوه بيات، تهران 1374،ص1-180.
23.ايرج ذوقي ، پيشين، ص297.
24. .Joseph Nogee, Soviet Foreign Policy, UK,1985,p.80
25.ريچارد کاتم، ناسيوناليسم در ايران، احمد تدين، تهران1371،ص264.
26. .Dean Acheson, Present at the Creation, London,1970,p.458
27. .William Griffith, Cold war and Coexistence, Prentice Hallinc,1971,p.48-50
28.عليرضا ازغندي، نظام بين الملل ، بازدارندگي و همپايگي استراتژيک، تهران1370،ص11.
29.غلامرضا نجاتي، جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران، تهران1364،ص93-277.
30.محمد مصدق، خاطرات و تألمات ، تهران1365،ص184.
31.گذشته چراغ راه آينده است، جامي، تهران1355،ص6-595.
32.م.س.ايوانف، پيشين،ص179.
33.مارک.ج.گازيوروسکي، سياست خارجي شاه و آمريکا، ترجمه ي فريدون فاطمي، تهران1371،ص295.
34.پيشين، ص210.
35.ب.پونوماريف و ديگران، تاريخ سياست خارجي شوروي، ترجمه ي سهيل روحاني، تهران،1361،ص47-310.
36.محسن حيدرنيا، روابط نواستعماري شوروي با ايران، تهران1353،ص28.
37.کتايون پرتوي، رفراندوم در ايران، تهران1378،ص80.
38.عليرضا ازغندي، پيشين،ص297.
39.محمد علي همايون کاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران، محمد رضا نفيسي ، کامبيز عزيزي، تهران1366،ص372.
40.عليرضا ازغندي، پيشين،ص299.
41.پيشين،ص304.
42.محمد علي همايون کاتوزيان، پيشين،ص368.
43.ولاديمير کوزيچکين، کاگ ب در ايران، ترجمه ي اسماعيل زند و حسين ابوترابيان، تهران1370،ص61-352.
منبع:پايگاه نور 33



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.