با تفحص و جستجو در دوره های گذشته متوجه میشویم که خطوط یکباره و بدون مقدمه پدید نیامدهاند و سابقه و ریشه خطوط را میتوانیم در آغاز تمدن بشر جستجو کنیم اما با وجود بررسیهای زیاد و نظرات مختلف هنوز با قاطعیت نمیتوانیم به سابقه دقیق از پیدایش خط و الفبای آن برسیم و همچنان این تحقیقات ادامه دارد و در این راه سنگ نوشتهها و لوحهایی که در حفاریها به دست اومده است تا حدی درهای تحقیق را برای آشکار کردن این موضوع باز کرده از این رو می توان گفت که آغاز این امر در ابتدای تمدن بشر بوده زیرا اختراع خط و تشکیل الفبا مهمترین پدیده انسانی و کلید هر دانش است بیشک نخستین گام بشر به سوی تمدن بوده است.(کتاب استاد حبیب الله فضایلی)
تاریخ الفبا
از مطالعات کتابها و مقالات بسیاری در مورد تاریخ الفبا و چگونگی پیدایش حروف مشخص شده است که همه حروف حرفی جهان از یک اصل مشترک به وجود آمدهاند.
اما میان محققان اختلاف نظر زیادی وجود دارد و صاحب هر نظریهای سعی دارد دیگری را به غرض نژادی و سیاسی و مذهبی و طرفداری از آنها متهم کند گروهی طرفدار اصل آریایی و سومری و عدهای طرفدار اصل مصری و گروهی دیگر به اصل سامی و بابلی و برخی طرفدار وحی شدند و نامشخص بودن آغاز اختراع خط یکی از نویسندگان دایره المعارف بریتانیا را واداشته است که این حقیقت را بیان نمایدکه چهارصد سال است که دانشمندان جهان بر کشف این مهم فرهنگی همت کردهاند ولی هنوز از حقیقت دور ماندهاند و چون ما نمیتوانیم تاریخ صحیح و دقیقی از ظهور الفبا را مشخص کنیم پس ناچاریم اعتراف کنیم که این موضوع از اختراعات بشری نبوده و از الهامات آسمانی بوده که به وسیله پیامبران به مردم تعلیم داده شده است.(نقل از مجله مهر، شماره 5، 1342)
نظر اسحاق تیلور مولف کتاب حدس درخشان
اولین کتابی که برای تاریخ پیدایش الفبا پدید امد توسط اسحاق تیلور در سال بود که در دو جلد درباره الفبا نوشته شده بود و اکثر مباحث این کتاب با حدسها و احتمالات نویسنده بود و به همین خاطر مولف آن را حدس درخشان نامگذاری کرد تیلور تاریخ خط را به اقوام بیبلیک نسبت میداد و معتقد بود قدیمیترین آثار الفبایی ایران از ناحیهای از هندی شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده و هرودت منشا الفبا را سرزمین کناره خلیج فارس میداند. در نوشتههای سانسکریت اشاره به اختراع خط در سرزمین هند شده و به الفبای سانسکریت دیوانا گری می گفتند که این کلمه در سانسکریت معنی ندارد و در فارسی به معنی خط خداست. و گروهی اختراع خط را به پیامبر ایرانی زردشت نسبت میدادند و معتقدند پیدایش الفبا از خاورزمین بوده است، اما طبق یافتههای محققان حدود پنج الی شش هزار سال قبل از میلاد علائم نگارش در مصر و بین النهرین و دره سِند مشاهده شد باستان شناسان در این دره و ویرانههای پنجاب اکتشافاتی در قرن نوزدهم میلادی انجام دادند که مشخص شد در این منطقه یکی از قدیمیترین تمدنهای بشری وجود داشته که تاریخش از هزاره سوم قبل از میلاد بیشتر است.
تمدن بین النهرین در سرزمین فرات بوده و با شهر اور رابطه داشته و تمدن مهنجو دارو متعلق به درّه سند و همزمان با دو تمدن دره نیل و بین النهرین بود و نسبت به دو تمدن دیگر برتری داشت خط این مردم بعد از پنجاه سال که شهر مهنجو دارو از جمله شهرهای بزرگ دره سند کشف شد هنوز ناخوانده مانده و فقط باستان شناسان فنلاندی در خواندن سیصد و چند حرف آن موفق شدند.(اقتباس از مجلات هنر و مردم/ کتاب سرزمین هند و فرهنگ دانستنی ها)
نظر وادل استاد اسبق دانشگاه لندن
در کتاب دیگری به نام اصل آریایی الفبا نوشته وادل استاد اسبق دانشگاه لندن در سال ۱۹۲۷ میلادی نوشته شد که این کتاب کاملا مخالف حدسیات اسحاق تیلور بود و وادل سعی کرد ثابت کند الفبا از روی خط سومریها که بنا به دلایل او قومی آریایی بودند است. وادل در مقدمه کتاب خود مینویسد که تاکنون اصل الفبا و منشا شکلهای حروف با اینکه موضوع حدسیات مختلف بسیاری بوده اما همچنان ناشناخته مانده است اما بعضی از نویسندگان مخترع آن را سامی فرض کردند و همه این فرضیات بدون تفکر از یکدیگر نقل و تکرار میکنند.
در پژوهشهای آثار بزرگ کاپادوکیه (نام قدیم سرزمینی در مشرق آسیای صغیر) و آسور و مصر که مطالب را روشنتر کردند و در دایره المعارف بریتانیا در چاپ چهاردهم سال ۱۹۲۹ میلادی چنین نوشته شده بحث در تاریخ الفبا از نخستین باری که در سنگ نوشتههای یونانی به کار رفته اشکالی ندارد اما تاریخ الفبا پیش از یونان هنوز در پرده شک نهفته است و در این چاپ فقط یک جمله درباره تاریخ الفبا گفته شده که الفبا از روی خط برهمایی که وطن آن شرق ایران قدیم است گرفته شده است.(کتاب استاد حبیب الله فضایلی)
نظر دانشمند محقق داود درینگر
کتاب دیگری به نام الفبا از دانشمند محقق داود درینگر به بیش از ششصد صفحه و دویست و پنجاه و دو گراور(نوعی چاپ)دارد، مولف هنوز موضوع تاریخ خط حرفی را در جهان حل نشده میداند، در مقالهای که راجع به اصل خطوط جهان نوشته شده و در دایره المعارف آمریکانا به طبع رسیده آمده است که بررسی الفبا از عصر یونانیان تاکنون چندان اشکالی ندارد ولی از نظرهایی که راجع به پیش از عصر یونان داده شده در آن شک و تردید بسیاری است با وجود همه اینها میدانیم که چون حروف یونانی آلفا بتا گاما دلتا و غیر نامهای سامی دارند و خط یونانی اصل سامی دارد یکی از قدیمیترین آثار الفباهای سامی که کشف شده روی تخته سنگ مؤابی است که تاریخ آن مربوط به قرن نهم پیش از میلاد میباشد یک سنگ نوشته دیگر در جزیره قبرس پیدا شده که قدمت آن هم در همین حدود است بسیاری از محققین معتقدند که سنگ نوشته مؤابی نماینده شکل اصلی حروف الفبای قدیم نیست بلکه آن حروف و اشکالی که به دست آمده از یک اصل مشترکی گرفته شدهاند، اکتشافات جدیدی که صورت میگیرد مانع از این است که نظر قطعی در این باره داشته باشیم.
نظر دانشمندان و باستان شناسان در مورد پیدایش خط و الفبا
لنرمان در سال ۱۸۷۴ میلادی اظهار کرده که همه خطهای سامی از مصر آمده دانشمندان دیگری معتقدند منشا اصلی خطوط حرفی جهان خط میخی و بابلی یا خط کرت یا خط سیلابی قبرس است. دانشمندی به نام سر آرتور ایوانس معتقد است که جزیره کرت وطن اصلی الفباست و خط حرفی از کرت به فلسطین رفته و فینیقیها خط خود را از آن گرفتند و از آنجا به یونان برگشته است. سر فلندر پطری در اوایل قرن بیستم در شبه جزیره سینا سنگ نوشتهای پیدا کرد و این کشف او باعث شد که دوباره نظریه اقتباس از خط مصری از دکتر گاردینر زنده شود و حدس زدند که این سنگ نوشتهها از قرن پانزدهم پیش از میلاد و نماینده مرحلهای بین خط مصری و خط سامی است اگر خطوط سامی جنوب شبه جزیره عربی را ملاحظه کنیم لازم است که یک حلقه به خصوصی که هنوز کشف نشده کشف شود و قسمتی ازتاریخ این قبیل سنگ نوشتههای سامی را که کشف کردهاند تا دو هزار سال پیش از میلاد قرار داده اند. هنگامی که مصر و بابل و آشور و کرت نفوذ خود را از دست دادند سه قوم مهم دیگر اسرائیل و فینیقی و آرامی ظهور کردند اگر ما شاخههای جنوبی را در نظر نگیریم دو شاخه ممتاز سامیها باقی میماند که یکی کنعانی است که از آن خط عبری قدیم و فینقی و آرامی بیرون آوردند و نفوذ خود را روی الفبای عربی و پهلوی ایرانی نشان داده و دیگری خط آرامی سامی است که روی الفبای ارمنی و خطهای هندی نفوذ داشته است اما شاخه کنعانی خطوط سامی فینقی را میتوان به سه دسته جغرافیایی تقسیم کرد:
۱. فینقی اصلی که در فینقیه به کار میرفت
۲. خط مستعمرات فینقیها در قبرس و ساردنی و کارتاژ
۳. شاخه تحریری آن در شمال آفریقای غربی.
الفبای یونانی در آغاز از راست به چپ نوشته میشد
مسلم است فاصلهای ما بین حروف الفبای یونانی و حروف فینقی وجود دارد و نکته دیگری که قابل توجه است این است که الفبای یونانی در آغاز از راست به چپ نوشته میشده ولی بعدها از چپ به راست مرسوم شد اما دانشمندان معتقدند که مردم ایتالیا خط را از یونان گرفتهاند اما نباید اینطور باشد چیزی که به حقیقت نزدیک است این است که الفبای اتروسکیان که قومی از اقوام ساکن شبه جزیره ایتالیا بودند یک مرحله میانهای و مهمی مابین الفبای یونانی و رومی است این الفبا از قرن هشتم پیش از میلاد بوده و از چند الفبای یونانی قدیم حروف خود را گرفته است.
اتروسکیان قبل از ظهور رومیان در صحنه تاریخ تمدن جهان و بنای شهر روم در ۷۴۷ پیش از میلاد در شمال شبه جزیره ایتالیا میزیستند و تا به امروز نژاد، زبان و دین آنها مشخص نیست در حفاریها بیش از نه هزار نوشته با خط اتروسکی در ایتالیا و مصر و کارتاژ به دست آمده است در شبه جزیره اسکاندیناوی و دانمارک و سرزمینهای اقوام ژرمنی خطی تقریباً شبیه به خط اتروسکی به نام رونی(رمزی)معمول و الفبایی بوده است.
نظر استاد عبدالحی حبیبی افغانی
سنگ نوشته سرخ کوتل در سال ۱۹۵۷ میلادی در افغانستان پیدا شد استاد عبدالحی حبیبی افغانی رسالهای به نام مادر زبان دری چاپ مطبعه کابل ۱۳۲۴ هجری راجع به آن نوشته و شرح داده سنگ نوشتهای چهار ضلعی با خطی شبیه به خط یونانی است که مساحت سطح آن بیشتر از یک متر مربع میباشد و معلوم نیست تمام حروف الفبایی مخصوص به آن لهجه ایرانی قدیم در این سنگ نوشته به کار رفته باشد با این همه حروف آن از الفبای قدیم یونانی بیشتر است.
نظر دانشمندان و باستان شناسان در مورد پیدایش خط و الفبا
سهراب جمشید جی بولسارا دانشمند زردشتی رسالهای به انگلیسی در سی صفحه نوشته و در راه آن در مطالعه تاریخ الفباهای جهان بسیار رنج برده است این دانشمند همان راهی را که در غرب برای پیدا کردن اصل الفبا در پیش گرفتند دنبال کرد و به نظر خود ثابت کرد که الفبای اوستا مستقل از حروفش رسم شده و دارای قدمت بسیار است.
اسحاق تیلور در کتاب الفبای خود متذکر شده بود که مسعودی در قرن دهم میلادی از زند و اوستا شرحی نوشته که ظاهرا از منبع موثقی است که آن کتاب روی دوازده هزار پوست گاو با خطی زردشت آن را اختراع کرده نوشته شده بود. مسعودی در کتاب مروج الذهب میگوید زرتشت پسر اسپتمان از آذربایجان بود و او پیامبر مجوس(زردشتی) است و کتاب معروف آن اوستا نام دارد. حروف معجم(نقطه و اعراب دار که توسط ایرانیان رواج یافت) این کتاب که او برای ایشان آورد شصت حرف است در زبانهای دیگر حروف معجم بیشتر از این نیست.
مسعودی در کتاب (التّنبیه الاشراف) که در ۳۴۵ هجری تألیف شده میگوید زردشت کتاب اوستای معروف خود را آورد و عدد سورههای آن بیست و یک و هر سورهای در دویست ورق و عدد حروف و اصواتش شصت حرف و صوت بود هر حرف و صوتی شکل جداگانه داشت و از آن ها حروفی تکرار و حروفی ساقط میشود و آن مخصوص زبان اوستا نیست این خط را زردشت پدید آورده و مجوس(زردشتیان)به آن دین و دبیره میگویند.
زرتشت خط دیگری به وجود آورد که زرتشتیان آن را کسب دبیره(ویسپ دبیره) یعنی خطی کامل یا خط کلی میگویند با این خط لغات امتهای دیگر و صدای حیوانات و پرندگان را مینوشتند عدد حروف و صوت ها این خط صد و شصت حرف و صوت است و هر حرف و صوتی شکلی جداگانه دارد در خطوط امتهای دیگر خطی که دارای حروفی بیشتر از این دو خط باشد وجود ندارد زیرا که حروف یونانی که اکنون به آن رومی میگویند بیست و چهار حرف دارد و در آن(ح خ غ ه ذ ض) وجود ندارد فارسیان غیر از این دو خط که زرتشت آن را به پدید آورده پنج خط دیگر دارند بعضی از این خطها در آن کلمات نبطی وارد میشود و در بعضی وجود ندارد.
ابن ندیم در صفحه 25 الفهرست خود میگوید جهش یاری در کتاب الوزرا آورده است قبل از گشتاسب کتابها و رسالهها کم بود و مردم قدرت تهیه آن را نداشتند ولی هنگام پادشاهی گشتاسب زردشت ظهور کرد و خط عجیب خودش را برای همه زبانها آورد و مردم خط نوشتن آموختند و در آن ماهر شدند.
از مسعودی(متوفی۳۴۶ هـ ق) در مروج الذهب و محمد جریر طبری(متوفی ۳۱۰ هجری قمری) در تاریخ خود از دوازده هزار پوست گاو که اوستا روی آن نوشته شده بودگفته است و قدیمیترین اسناد کاغذ تنسر، هیربد، هیربدان اردشیر پاپکان است که در هزار و هفتصد سال پیش به پادشاه طبرستان جُسنف شاه نوشته شد.
در تعیین عصر و زمان زردشت با اختلاف سخن شده بعضی زمان او را در حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میدانند از جمله آقای رکن الدین همایونفرخ در کتاب بررسیهای تاریخی سال ۱۳۴۷ شمسی گفته است وآقای ذبیح بهروز در نشریه ایران شناسی کتابخانه کاخ گلستان سال۱۳۴۶شمسی مینویسد روش علمی و فنی برای تعیین عصر زرتشت این است که اول به دستگاه کرونولوژی (گاهشناسی یا گاهنگاری یا گاهشماری یا کرونولوژی به انگلیسی: Chronology به عنوان علمی برای محاسبه زمان یا دورههایی از زمان و شناسایی تاریخ درست روی دادن رخدادها شناخته میشود) باستانی ایران آشنایی پیدا کنیم و بعد روایات پراکنده و متناقض را بررسی و تصحیح کنیم و ایشان از چندین طریق بر اساس رصد و علم نجوم قدیم و جدید زمان زردشت را به طور قطع سال ۱۷۶۷ پیش از میلاد تعیین کردهاند.(کتاب استاد حبیب الله فضایلی)
استاد پورداود میگویند تعیین زمان و قدمت اوستا بستگی به تعیین زمان زرتشت است بنا به دلایلی که گذشت زمان اوستا را قدیمیتر از ریگ وید برهمنان و تورات یهودها نباید تصور کرد و با توجه به شواهد تاریخی و جغرافیایی قدمت آن به دوهزارو پانصد سال پیش از میلاد مسیح میرسد اما تورات در هزار و پانصد سال پیش از مسیح از مصر خارج شده است.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.