حماسه کربلا و شهادت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران وفادارش در محرم سال ۶۱ هجری چنان با عظمت و مقدّس بود که فضای تاریخ تشیع را تسخیر کرد و سرآغازی بود از حماسه ها و فداکاریها و ایثارها و خونها برای برافراشتن پرچم حق و عدالت و محو باطل و ستم... تجلّی حماسه حسینی در میان هر گروه به شکل و صورتی است چنان که در روزگار صفویه تجسّم بخشیدن آن واقعه جانگداز تصویرگری و بر پرده کشیدن صحنه مبارزه حق و باطل متداول شد و آثار هنری ارزنده ای به وجود آمد این گونه پرده ها در تکایا و مجالس روضه خوانی نصب میشد و همراه با ایراد مراثی و نوحه خوانی عواطف را تهییج و اشک شوق را روان میساخت و یاد سرور شهیدان و یارانش را در دلهای شیعیان جاویدان میگرداند. بدین ترتیب مجالس سوگواری مدرسهای سمعی بصری، شد که آموزگار بزرگ شهادت یعنی امام حسین(علیه السلام) نشانی از جانبازی و استقامت و سازش ناپذیری با ستمکاران را همواره تلقین و تکرار میکند و شاگردانش را در طول زمان مبارزه و حماسه آخرین زنده میدارد و روحیه میبخشد و شهادت را بر ایشان شیرین می گرداند. در زمینه شمایل نگاری و صورتگری مذهبی، ایران از دیر باز وسوسه پذیر بوده است. نگاهی کوتاه به نقوش سفالهای سیلک و مفرغهای لرستان حتی پردههای اساطیری مربوط به دلسوختگان بر قتل سیاوش، به وضوح نشان میدهد که چگونه ایرانیان در قالبهای گوناگون قصه های پر مضمون مندرج بر چهره سفالها و سینه پردهها از فر ایزدی و چالش به نیکی یا بدی سخنها گفته اند. میتوان گفت کتاب مصوّر ارژنگ مانی نیز همواره از دلتنگی آدمهای نخستین حکایات دلنشین دارد و نیز چهرههای دلپذیر را به نمایش درآورده است.رواج شمایل نگاری از زمان صفویه در ایران اسلامی اگر بگوییم که نوآوری در چهره پردازی و شمایل نگاری از زمان صفویه رواج یافته است. حتماً دچار اشتباه شدهایم اما بی تردید میتوان گفت که صفویان عنایتی خاص به سوگنامه ها و تراژدیهای پرمایه داشته و به تشویق شمایل نگاران و نقاشان تابلوهای مذهبی پرداختهاند. شاه اسماعیل صفوی پس از آسودن از عثمانیان تصمیم گرفت ازبکان را گوشمالی دهد. او شور و شوق عجیبی از میهن پرستی و جنگ در سر مردم انداخت و در حالی که از تبریز با گروهی از سربازان به راه افتاده بود چاووشان و سرداران باهیبت را در طول راه به نمایشی غریب وا داشت. این گروهها که بسیار بودند، با شیپور و طبل و آوازهای سوزناک و خواندن مراثی بیگناهی امام حسین(علیه السلام) و سایر قربانیان کربلا را مطرح کردند و مردم را به خود فرا خواندند تا ظالمان ازبک را که چونان معاویه و یزید و شمر و سنان و... بدکردار و شقی میپنداشتند گوشمالی دهند. در این شور آفرینی غریب، پردههای نقاشی و شمایلهای مصیبت نیز مورد استفاده قرار گرفت. پرده خوانها پردههای گسترده و بزرگی که صحنههای فاجعه کربلا را به خونینترین شکلی مجسم میکرد در میدان آبادیها به نمایش میگذاشتند و مرثیه سرایان و چاووشان با سوز و گداز به توصیف آن میپرداختند و آنگاه از همه مردم میخواستند تا با سپاه صوفی بزرگ همراه شوند و همتیپان قاتلان شهدای کربلا را کیفر و قصاص دهند.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/انتشارات آستان قدس رضوی)
پرده خوانی و عزاداری
پرده خوانی از دیرباز وسیله ای برای بیان سوگ در قالب تصویر بوده که با انگشتان هنر آفرین و معجزهگر شمایلنگاران همراه با هزاران نقش پرجلا با مضامین پر معنی به مردم عرضه میشده است. پرده خوانی هنری است از هنرهای نمایشی، نمایش سوگ و گداز، نمایش شرح حال اهل بزم و رزم. نمایش سیره اولیا و خیره سری اشقیا هنر شکستن سکوت صحنههای خاموش هنر جان بخشیدن به تصاویر و به جنبش در آوردن انسانهای ساکت منعکس بر پرده های منقوش. پرده خوانی هنر زبان گشودن تصاویر است و نقل و انتقال فکری از صحنه ای به صحنه ای و حرکت شتاب آمیز چشم از منظره ای به منظره ای از مناظر مصیبت و صحنه های بزم و رزم. پرده خوان داستانگوی خوش سخن و گرمچانه در کوچههای غریبه پرده مصیبت و عبرت بر دیواری آویخته است. گام سست میکنی و وسوسه توقف در دلت سراغ میگیری، میایستی، چشمت به دنبال پرده خوان به سوی چهرههای منقش بر پرده میدود و در نهایت پرده خوان را خُبره مرد سخن و حرکت مییابی که هر چند عامی، اما سخندانی سخن سنج است و مناسب خوانی موقع شناس، روان شناسی در قلمرو، فرهنگ مردم پردهها هر یک حکایتی دارند از واقعه عاشورا، با صحنههای پیچ در پیچ(درآمدی بر نمایش و نیایش صفحه۱۷۵ و ۱۷۳). پردهها زبان گویائی برای بیان حادثه کربلا به شمار میروند این پردهها ضمن اینکه زمینه مناسبی جهت ابراز مهارت فنی هنرمندان فراهم میکنند در عین حال اسباب پرواز تخیل نقاش را مهیا میسازند که در جامه نمایش مظلومیت امام و اصحابش و نمایش اشقیاء دشت کربلا و اجنه و دوزخیان و موجودات شریر تا هر کجا که بخواهد اوج میگیرد در این پردهها نقاش قصه گو حوادث را به صورت رویداد محور در کنار هم مینشاند و شخصیت اصلی حادثه کربلا را در موقعیتهای مختلف می نمایاند.
زبان پرده خوانی زبان مردم
پرده آسانترین وسیله برای ابراز سوگ و گداز به شمار میرود پردهها جای زیادی نمیگیرند. خدمه حمل و نقل نمیخواهند، در بند تغییر و تکثیر نور صحنه نیستند، نیازی به نورپردازی ندارند، آفتاب که در مشرق جای خوش کرد پردهدار پرده را میگشاید و اگر اقبالی داشته باشد و تماشاگران چشم انتظار و مجذوبی بیابد، میتواند تا دم غروب روضهخوانی کند. هرچند هرگز تکرارگوئی نمیکند، پردهخوانی محتاج سالنهای مجلل و مجهز نیست، پردهخوانی بازیگران پرهیاهوی خام و ناوارد که هردم نقششان از یادشان میرود و سیاهی لشکریان بی نقش لازم ندارد. هر گوشهای از پردهها تجسّم حادثه کربلا و هر نقشی از نقوش، راوی داستانی و عهده دار تکلیفی است. سینه دیوارهای شکسته، محلههای غریب و منزوی روستاها نیز میتواند جایگاه پردههای مصیبت و عزای امام حسین(علیه السلام) قرار گیرد، که هر گروهی از مردم عامی و عادی و رهگذر عارف میتوانند ناظر پردههای عبرت باشند، و الفاظ همچون موم در دهان پردهخوان به نرمی میچرخند و از تکلف و تصنّع میگریزند زبان پرده خوانی زبان مردم است و ای بسا آمیخته با لهجه خاص و اصطلاحات مخصوص یک محل که خود بومی بودن و مردمی بودن را به مشام میرساند.
ویژگی نقاشی در پرده خوانی عاشورایی
پردهداری را شمایلگردانی نیز میگویند و مراد از آن شمایل بزرگان دین است. پرده داران یا شمایل گردانان کسانی هستند که معمولاً صحنهای از حوادثی از واقعه کربلا که در تعزیهها جاری است و در کتب مقاتل و تذکرههای تاریخی دینی از آنها یاد شده و روی پرده بلندی نقش شده در اختیار دارند. پارچه سفیدی روی آن کشیده اند که با شرح و بسط حوادث و خصایص یکایک چهره هایی که نشان میدهند و کنار زدن آرام و تدریجی پارچه سفید قسمت به قسمت پرده را توصیف میکنند و تماشاچیان را مجذوب میدارند و به اندازهای در این کار مهارت دارند و با چنان جذابیت، تسلّط و سوگ واقعه کربلا یا قیام مختار و... را بازگو میکنند، که هر رهگذری را علاقمند به تماشا و حوادث و رخدادهای عاشورایی میسازند، شاید بتوان گفت که هنر نقاشی نیز خواسته است چون شعر جایی برای خود بیابد و خود را بقبولاند. رنگ آمیزیها و نحوه نقاشی و برداشت نقاشان این پردهها به نحوی است که گویای نفرتی سخت به معاندین و اشقیا دشت کربلا و محبت و الفتی صمیمانه و بیریا با خاندان رسول الله است. معمولاً قیافه اشقیا بد و ناهنجار و کریه است سرشان نتراشیده، پیشانیشان کوتاه خندههایشان تلخ و بی رمق سبیلشان آویزان و نگاهشان بی شرم است. ضربت شمشیر فرق آنها را شکافته و زبان از دهانشان بیرون آمده، در نقاشی پردها شمر هشت پستان دارد پرده دار ضمن شرح پرده از لعنت آنان فروگذار نمیکند چهره اعضای خاندان رسول الله یاران امام حسین(علیه السلام) در هالهای از نور قرار دارد و نور از آنها ساطع است. چهره زنان و دختران در پشت مقنعه پنهان است. در بعضی از پرده ها صحنه روز دهم محرم منقوش است و خیمه و خرگاه و میدان جنگ و ستیز همگی در آنها نشان داده شده. تعزیه از تأثیر نمایشهای پردهای بر کنار نیست و شاید خود پردهخوانی نقشی در گسترش تعزیه داشته است زیرا میتوان پنداشت که حوادث کربلا به همراه سینه زنی و همسُرایی و نوحه خوانی از ابتدا با خون مردم عجین شده است(تعزیه در ایران صفحه ۱۵۷).
خط نستعلیق و اشعار محتشم کاشانی
پرده تعزیهای از آغاز قرن (۱۱هـ . ق) در موزه مرکزی آستان قدس رضوی با مشخصات زیر موجود میباشد.
تابلویی است رنگ روغن روی پارچه ابریشمین از نقاشی ناشناخته. و شامل سه صحنه از وقایع پرسوز و گداز دشت کربلا در روز عاشورای ۶۱ هجری قمری است، این تابلو نقاش با بزرگتر کشیدن و برجستهتر نشان دادن تصاویر حضرت امام حسین(علیه السلام) و حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)و دیگر جنگاوران اسلام خواسته است به عظمت روح و علومقام و شأن والای ایشان تجسم عینی بخشد. از سوی دیگر قیافه های دشمنان اسلام را خشن و همراه حرکاتی تند ترسیم کرده و چهره امام و یارانش را کاملاً آرام و احاطه شده در هاله ای از نور مصصور نموده است تا بدین وسیله تضاد باطنی را بهتر بنمایاند و احساسات بینندگان را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد. در اطراف پرده بند اول ترکیب بند معروف محتشم کاشانی(شاید محرک نقاش در کشیدن این تابلو همین ترکیب بند بوده باشد) با خط نستعلیق روی زمینه سیاه نوشته شده است تا هنگامی که درویشان با نشان دادن تصاویر به شرح وقایع جانگذار روز عاشورا می پردازند با خواندن آنها با صدای حزین بیننده را بیشتر تحت تأثیر قرار دهند(نگاهی به موزه مرکزی استان قدس رضوی صفحه ۳۴).
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.