خط نسخ پس از خط کوفی در خدمت کتابت قرآن

سرگذشت خط نسخ

خط نسخ، خطی است ابداع شده در اوایل قرن سوم هجری قمری به‌دست ابن مقله شیرازی که در ابتدا خطی هم‌پایهٔ خط کوفی بود. خط نسخ پس از خط کوفی در خدمت کتابت قرآن درآمد و سرنوشت خاصی برای خودش رقم زد. پس با همراه باشید با سرگذشت خط نسخ.
5 ساعت و 28 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
سرگذشت خط نسخ
خط نسخ
خط نسخ از مهم‌ترین خط‌های عربی و ریشه آن، خط نبطی شایع در شمال حجاز و شام است که اعراب آن را هنگام تجارت از آنان فراگرفتند. از کتیبه‌های پیش از ظهور اسلام و پس از آن و از نامه‌ها و خطوط آغاز اسلام تا نیمه‌های قرن اول و از نامه‌ها و مکاتبات بر اوراق بردی و…

تا قرن سوم و چهارم هجری به دست می‌آید که خط نسخ خطی هم پایه و هم عرض خط کوفی بوده است. خط نسخ گرچه در دوره رونق خط کوفی تحت الشعاع آن خط بود و چندان رواجی نداشت، ولی در اواخر قرن سوم و طلیعه قرن چهارم هجری تحت موازین هندسی خط ابن مقله به چنان درجه‌ای از کمال رسید که وارث و ناسخ دیگر خطوط عربی و اسلامی شد و مصاحف و دیگر کتب به تدریج به این خط نگارش یافت. خط نسخ به یکی از رسم الخط‌های قرآنی گفته می‌شود.

پژوهشگرانی که درباره پیدایش و تحول خطوط مطالبی گفته اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند؛ اما با استفاده از همه منقولات می توان گفت که «خط نسخ» به وسیله ابوعلی محمد بن مقله (۳۲۸ هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح در حدی صورت گرفته که ابن مقله را واضع و مخترع «خط نسخ» دانسته اند. برای وجه تسمیه «خط نسخ» وجوه متعددی ذکر شده است.

از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.

سرگذشت خط نسخ
واضح و روشن است که خطّ در آغاز به واسطه دور بودن عرب از تمدن و صنایع به حد متوسطی از استواری و نیکویی هم نرسیده بود وقتی فتوحات اسلامی شروع شد و کشورها به تصرف آنان درآمد و به دو شهر بصره و کوفه فرود آمدند دولت هم در اثر احتیاج خواهان بسط و توسعه خطّ گردید.

از این رو آموختن و تحسین و زیبایی خطّ رو به ترقّی نهاد و بر پایه و اساس محکمی قرارگرفت در کوفه و بصره به مرتبه ترقّی و استواری رسید ولی به حد کمال نبود خطّ‌ عربی در اقطار و اکناف کشورهای مفتوحه منتشر شد و چون آفریقا و اندلس به تصرف مسلمین درآمد به آنجا‌ها هم رفت تا اینکه بنی عباس بغداد را بنیان نهادند در آن شهر پس از توسعه عمران و آبادی خطوط هم به آخرین مرحله ترقی خود رسید و بغداد به عنوان پایتخت اسلام و مرکز دولت عرب به شمار آمد و خط«بدیع منسوب» اذان شهر به سوی شرق و غرب انتشار یافت.

از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می‌شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.

وضعیت خط در بغداد
کیفیّت خطّ در بغداد با اوضاع آن در کوفه از لحاظ شیوایی و نیکویی رسم و زیبایی و حسن منظر اختلاف پیدا کرد و این اختلاف در اعصار مختلف استحکام یافت تا آنکه در بغداد ابوعلی‌بن‌مقله وزیر پدید آمد و رعیت خط برافراشت پس از او علی بن هلال کاتب معروف به ابن‌بّواب همان شیوه را پیروی کرد و سند تعلیم خطّ در قرن سوم و چهارم بر وی مسلم شد و رسوم خط بغدادی و اشکال و حروف آن یکباره با خط متداول در کوفه فاصله گرفت تا سرانجام به مبانیت و اختلاف کلی منتهی گردید(از مقدمه ابن خلدون۲/ ۳۴۴)

پس از این روزگار، در نتیجه تفنّن کُهبذان(یعنی کارآگاهان و شناسایی نیک از بد) اختلاف مذکور در استواری شیوه‌ها و اشکال آن افزایش یافت تا به متأخران رسید مانند یاقوت و علی عجمی از اولیا سند تعلیم خط بر آنان مسلم گردید این شیوه به مصر انتقال یافت و در بعض از قسمت‌ها با روش خط عراق مخالف بود و ایرانیانی که در عراق سکونت داشتند آن را فرا گرفتند(از ترجمه گنابادی بر مقدمه ابن خلدون ۸۰۸).

اهمیّت و ارزش خط بین مسلمانان
از ملل متمدّن دنیا هیچ ملتی هم‌پایه مسلمانان برای خطّ اهمیّت و ارزش و تفنّن قائل نگشته و بدان توجه نکرده است لباس قداست از دین بر آن پوشانیده و بعض آیات قرآن را به شرافت آن تاویل نمودند.

وقتی فتوحات پیاپی نصیب مسلمانان شد و ممالک اسلامی گسترش یافت و تمدن اسلامی درخشیدن گرفت خطّ به صورت فنّ و هنر درآمد که نهاد و حقیقت آن جمال و زیبایی است و خطاط به مفهومی که در زمان ما متبادر به ذهن است یعنی هنرمند و فنان برای خط قواعدی وضع شد و طریقه‌ها اختراع و اسلوب‌ها ظاهر گشت که هدف از تمام آنها اصول به حد کامل زیبایی است.

هنرمند توانای مسلمان وقتی به مرتبه استادی می‌رسد که خصائص فنی و زیبایی حروف را از انتصاب و رشاقت(خوش اندامی و ظرافت) تناسق (نظم و ترتیب)، امتداد، تدویر ، تناسب درک کند و آن نیروی استادی او را چنان یاری دهد که اشکال مختلف را صورت کمال بخشد و خلعت جمال پوشد.

حروف خشک و بی‌ روح َنبَطی جاهلیّت متأخّر را در نظربگیرید که همچون پاره‌های سنگ سخت فشرده چگونه تطور یافته و پس از طی دورانی به قامت‌های افراخته و شاخه‌ها و شکوفه‌ها تبدیل گشته که گویی حیات از آن فوران و سحر جریان یافته است.

خط و تحصیل
پس از آن‌که خط وسیله‌ای برای تحصیل و نشر علم و دانش گردید جلوه‌گاه بروز مظاهر جمال شد و به توجه و عنایت فارسیان و ترکان نمو و رشد پیدا کرد تا اینکه اسلوب‌ها و شیوه‌های آن به هشتاد قسم رسیده و از آن هم درگذشت(از مقدمه دکتر صلاح الدّین منجّد _ بیروت _ برجامع محاسن طیّبی _ شباط ۱۹۶۲).

سابقه خطّ نسخ
سابقه خطّ نسخ که خطی هم‌پایه و هم عرض خط کوفی بوده است به صورت نسخ ناقص. و متذکّر شدیم که این خط نسخ ناقص ابتدا به نام خط حجازی معروف بود پس از رونق خط کوفی(که خود تهذیبی از حجازی بود) تحت الشعاع آن قرار گرفت و در نامه‌ها و مکاتبات فوری و سردستی به کار می‌رفت.

از روایات چون الفهرست که وصف دست خط عبدالمطلب را در خزانه مامون ذکر نموده و چون صبح الاعشی که خطوطی را که مربوط به ۲۰۰ سال قبل از ابن مقله بوده و آن را به رسم و شیوه نسخ متطوّر از کوفی دیده است(جزء ثالث صفحه ۱۵) نیز سابقه خطّ نصر تایید می‌شود و تکرار آن مطالب لزومی ندارد اینک در اینجا می‌خواهیم مرحله جدیدی را که خط نسخ آغاز کرده بیان و چگونگی ترقی و به روز و ظهور جدید آن را روشن سازیم.

خط نسخ پیش از ابن مقله
نام نسخ پیش از ابن‌مقله بر این خطّ روشن نیست و بنا به احتمالات شاید قبل از ابن مقله هم نسخ یا نسخی و قلم النساخ به این خطّ گفته باشند و این احتمال مستند به عبارات ذیل است:

۱. آنچه از مجموع روایات به دست می‌آید آن است که قلم اسلامی از آغاز همان قلم نبطی بوده که آن را « النسخی » و « الدراج» می‌نامیده‌اند و عرب مستقیماً از نبطی متأخرگرفته بود(سبک شناسی جلد اول).

۲. در میان عدّه اقلامی که اول مقرر در زمان مأمون مرتب و منظم کرد نام « قلم النّساخ » دیده می‌شود چنانکه در فصل ثلث گذشت ولی این نام پس از ابن‌مقله به تدریج بر این قلم تثبیت شده و مانده است.

اکثر مدارک و ماخذ معتبر معترض‌اند که اواخر قرن سوم و طلیعه قرن چهارم هجری خطوط اسلامی تحت موازین هندسی ابن‌مُقله و برادرش اصلاح و تهذیب شده و قواعد کلی و جزئی آنها روشن گردیده و به مشرق و مغرب(به جز بلاد مغرب اقصی مراکش و تونس و الجزایر و غیره چنان که در فصل کوفی اشاره شد) ممالک اسلامی انتشار پیدا کرده است. از جمله آن خطوط، خطّ نسخ بود که در آغاز مرحله جدید به خطّ بدیع منسوب نامیده شد. از آن وقت خطّ نسخ صورت ناقص و ابتدائی خود را پشت سرگذاشت و به صورت تازه و مطلوب و زیبایی درآمد که ناسخ وط دیگر گردید و بیشتر قرآن‌ها و کتاب‌ها را با این خط نگاشتند.

اکثر رساله‌ها و تذکره‌ها و فرهنگ‌ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده و خط نسخ تابع سورس است مانند رساله عبدالله صیرفی و فواید الخطوط بخارایی و مدادد الخطوط میرعلی هروی و تذکره هفت قلمی دهلوی و غیره مثلاً گویند « وضع کرد یا استخراج نمود و باریک ثلث را نسخ نام نهاد » این سخن با پیشینه‌های ناقص این خط که اشاره شد استوار نیست صحیح آن است که او اصلاح کرده و تحت ضابطه و قاعده آورده است.

نسخ مأخوذ از جلیل یا طومار
صاحب تاریخ الخط و آدابه گوید: قلم نسخ مأخوذ از جلیل یا طومار است و صاحبان تعلیقات نیز از آن کتاب نقل کرده‌اند که مشتق از جلیل یا طومار یا از هر دو با هم است.
این قول در صورتی موجّه است که چند خط دیگر از مشتقات طومار را واسطه قرار دهیم تا خط باریکی چون نسخ از آن پیدا گردد و بالاخره بازگشت به ثلث کند و همان نظر و قولی شود که اکثر برآنند.

نظریه مؤلف در این باره این است که خطّ‌ نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن‌مقله از خط محقّق پدید آمده و بعد تحت تاثیر سورس قرار گرفته است به چند دلیل:
۱. صاحب رساله الخط المنسوب نقل کرده که استادِ ابن‌بّواب(محمّدبن اسد) که شاگرد ابن‌مقله بوده خطّ نسخی قریب به محقّق می‌نوشته و ابن بواب دیده و آن را بیان کرده است(رساله الخط المنسوب آنجا که در وصف ابن‌بّواب است گوید و وجد شیخ ابن اسد یکتب الشعر به نسخ قریب من المحقق فا حکمه به نقل تحقیقات و تعلیقات صفحه ۴۸) و خود آن را محکم و استوار ساخته است.

۲. نمونه خط نسخی که از خود ابن‌بّواب در دست است نیز نزدیک به محقّق و ریحان است.

۳. از دقت و بررسی در اشکال خط نسخ شباهت آن با خط محقق و ریحان و ثلث آشکار است لذا باید گفت خط نسخ تحت تاثیر شیوه محقق و ثلث هر دو بوده است.

دگرگونی خط نسخ
پژوهشگرانی که درباره پیدایش و تحول خطوط مطالبی گفته اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند؛ اما با استفاده از همه منقولات می توان گفت که «خط نسخ» به وسیله ابوعلی محمد بن مقله (۳۲۸ هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح در حدی صورت گرفته که ابن مقله را واضع و مخترع «خط نسخ» دانسته اند. برای وجه تسمیه «خط نسخ» وجوه متعددی ذکر شده است.

نمونه‌هایی از خط نسخ قدیم و ابتدایی در شکل کوفی مقوّر(مستدیر) به ما رسیده است که اگر آنها را با نسخی که خوشنویسان این خطّ که پس از ابن‌مقله و ابن‌بّواب به قلم آورده‌اند بسنجیم فرق بسیار مشاهده خواهد شد که در طول این مدت این خط چه تحولی پیدا کرده است(از تعلیقات بر الخطاط البغدادی).

دوران ترقّی و زیبایی خط نسخ
هر یک از استادان ماهر در اصلاح و استحکام آن کوشیده تا از صورت کوفی به صورت طومار و محقّق و ثلث پس از آن به صورت نسخ امروزی درآورده‌اند ولی دوران ترقّی و زیبایی خط نسخ را از اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم هجری به بعد باید دانست زیرا خط نسخ قبل از آن نتوانسته بود قالب حقیقی خود را پیدا کند در دوران وزارت و صدارت ابن مقله تطوّر شگرفی در آن و سایر خطوط به وجود آمد و تمام اقلام مختلف و پراکنده نا استواری را که در طول دو قرن قبل از او پدید آمده بود تحت قاعده درآورد.

او بود که همه اقلام متداول زمان را بررسی کرد و مقیاس و میزانی بر سنجش آنها وضع نمود و خطوط را با آن مقیاس برسنجید و هندسی کرد و سپس انتخاب نمود و به تحسین و اتقان اقلام منتخب پرداخت و این امور با کمک و همکاری برادرش ابوعبدالله انجام گرفت.

صبح الاعشی از منهاج الاصابه نقل کرده است: ابوعلی وزیر گوید برای خط کوفی دو طریقه از چهارده طریقه است که مانند دو حاشیه در دو طرف چهارده طریقه قرار دارند و آن دو خط طومار و خط غُبار الحلبه‌ اند اوّلی تمامش مبسوط و هیچ حرف خمیده و مُدّور ندارد به بسیاری از قرآن‌های قدیم مدنی بدان نوشته شده است دومی تمام حروفش مستدیر است و هیچ حرف و شکل مستقیم در آن نیست خط‌های دیگر(دوازده قلم) به نسبت‌های مختلف سهم خود را از مستقیم و مستدیرمی‌گیرند، پس اگر در قلمی حروف مستقیم به مقدار یک ثلث از طومار باشد قلم ثلث نامیده می‌شود و اگر به مقدار دو ثلث باشد ثلثین گویند و صاحب منهاج الاصابه از سایر اقلام نامی نبرده است(ترجمه از صبح الاعشی صفحه ۵۲).

بدیع یا نسخ
از این گفتار معلوم می‌شود که قاعده اساسی ابن مقله برای تهذیب و استوار ساختن خطوط سطح و دور بوده و دو قلم طومار و غبار را نمونه کامل سطح و دور قرار داده و دوازده قلم دیگر را بر این مقیاس منظم ساخته است(در روایت منهاج الاصابه به نقل صبح الاعشی که نام چهار قلم طومار و غبار و ثلثین و ثلث برده شده و ده قلم دیگر را ذکر نکرده است لذا نام آنها معلوم نیست شاید آن ده قلم بدین نام بوده است محقّق، نرجس، نصف، خفیف ثلث، ریاسی، بدیع(نسخ) ، مرصع توقیع، رقاع، حوائجی (حلبه)و طومار قبل خفیف ثلث، و غُبارالحلبه در آخر آنها قرار داشته است).

علی بن هلال و خط نسخ
پس از دو فرزند مقله فرزندان و فرزندگان و شاگردان راه و روش آنان را به مدت تقریباً یک قرن پیروی کردند تا علی بن هلال پیدا شد و بر اساس و قواعد ابن‌مقله اصلاحات تازه‌ای را شروع کرده به تحسین و استوار ساختن خطوط پرداخت و تطوّر و انقلاب دیگری در کمّ و کیف خط پدید آورد.

صاحب فوایدالخطوط بخارایی آورده است او در طریقه پسران مقله تأمُّلی کرد اصلی دید راسخ و ناسخ و فرعی دید ثابت ولیکن درتناسب حروف و ترتیب خلل‌های فاحش واقع، پس او در آن تصرف کرد و انواع خطوط سـتّـه را بر وجه لایق از یکدیگر متمایز گردانید. و چه بسیار خوب بیان کرده است صاحب رساله الخط المنسوب(رساله کوچکی است که دکتر محمود عساکر آن را منتشر ساخته وی گفته است مولف این رساله نامعلوم است و احتمال دارد که ابو حیان توحیدی باشد از تعلیقات) که معاصر ابن‌بّواب بوده و در آنجا اتقان و ترقّی این فنّ و اکمال کار دو فرزند مقله می‌گوید:
ابن‌بّواب دید که مردم در اصلاح خط کوفی می‌کوشند و به نوشتن آن‌گونه خطوط که دارای روانی و سلاست باشد روی آورده‌اند و این شیوه نهایت آرزوی هر نویسنده‌ای بود خدای تعالی اسباب اکمال و اتمام این فن را برای او فراهم آورد و او را بر اسرار و رموز این صنعت آگاه ساخت و چون دید که دو فرزند مقله رحمه الله دو قلم توقیعات و نسخ را استوار و پای برجا(به قواعد هندسی) کرده ولی چنانکه باید و شاید به کمال اتقان نرسانیدند او به حد کمال آورد. ابن‌بّواب دیده بود استادش ابن اسد(شاگرد ابن مقله) شعر رابه خطّ نسخی که نزدیک به شیوه محقّق بود می‌نویسد، لذا در صدد برآمده این خطّ را نیز به خوبی و محکمی بیشتر رسانید.

ابن‌بّواب و قلم‌ الذهب
ابن‌بّواب کسی است که قلم‌ الذهب و به آب زر نوشتن را سر و صورتی داد و به تزیین و تذهیب خط حواشی پرداخت و سپس به ثلث و خفیف آن رسیدگی کرد و قلم رقاع را چنان آراست که گویی از نو پدید آمد فقط ریحان را به لطافت تمام آورد(و ابدع فی الرّقاع و الّریحان و تلطیفه) و بین متن و قلم مصاحف تفاوت بیّنی ایجاد کرد و به خط کوفی نوشت این ابداعات جدید ابن‌بّواب موجب شد که قرون گذشته(خطوط) با همه تطورات تازه اش فراموش گردد فغایه المتشبّه ان یقارب الا ان یدعی مکابرمحارب(ترجمه از تعلیقات محمد بحجۀالاثری و عزیز سامی صفحه ۴۷ و ۴۸)

از این بیان معلوم می‌شود که ابن‌بّواب کار عمده‌اش دقت در تحسین و نیکو پرداختن و پی بردن به‌رموز و اسرارحرکات متناسب و هم آهنگ خط که به رطوبت و چرب و نرمی تعبیر می‌گردد بوده است.

زیبایی خط نسخ
« مؤرخان گویند که زیبایی خط نسخ در عصر اتابکان(۵۴۵ هجری) پدیدآمد به طوری که به نسخ اتابکی معروف شد و به جای کوفی بدان خط قرآن‌ها را بنوشتند. و در عصر ایوبی در مصر و شام خطوط ثلثی و نسخی به زیبایی و رونق ممتاز بوده است و خط نسخ در شرق و غرب عالم اسلامی آن روز با توسعه افزون در کتابات به کار می‌رفت و هنوز قرن ششم هجری نگذشته بود که از رواج خط کوفی بکاست » (مصور خط عربی صفحه ۳۶۶).

پس از ابن‌بّواب پیروان رسم و شیوه او بسیار شدند و طریقه او را که تازگی داشت در اقسام خطوط متابعت مشق و تمرین کردن تا زمان یاقوت مستعصمی فرا رسید یعنی در مدتی متجاوز از دویست سال رسم تعلیم ابن‌بّواب بین کُتّاب و خطاطان نافذ و رایج بود.

یاقوت مستعصمی
یاقوت مستعصمی انقلاب و تطوّر تازه‌ای به ظهورآورد و آخرین مرحله تطوّر و یا تکامل خطوط عربی اسلامی بود که به دست یاقوت صورت گرفت و پس از تثبیت خطوط سته او تغییر دیگری در آن ها رخ نداد یعنی اقلام منتخبه یاقوتی صورت ثابت و لایتغیری به خود گرفت و به حدّ کمال خود رسید.

یاقوت شش قسم خطّ(محقّق، ریحان، نسخ، ثلث،توقیع و رقاع) را از میان اقسام بسیار که بعض آنها نزدیک به هم و زائد دیده می شد، برکشید و در تلطیف و تذهیب  بیشتر و به جهت و زیبایی آن ها همت گماشت و با جدّ تمام به ترویج آن ها پرداخت.

ابن عماد صاحب« شذرات الذّهب» آورده است که یاقوت مستعصمی آخرین خطاط است که ریاست خط منسوب(اقلامی که در دوره عباسی وضع یا اصلاح شد تا زمان ابن مقله که سه قرن طول کشیده به نان اصلی و موزون بوده، پس از اصلاحات دو فرزند مقله به خط منسوب شهرت و انتشاریافته است) بدو ختم و منتهی گردیده است و او به طریقه و شیوه ابن‌بّواب می‌نوشت ۵ /۴۴۳.

و فوائد الخطوط متذکراست(او متابعت ابن بوابکرد در اصول و تصرفی در آن بنمود و خط را بدو رسانید و قلم محرّف ساخت و بشمرات باریک گردانید و حُسن و زینت خط را کماهو حقّه به ظهور آورد ، از ابن بواب گذرانید از آن زمان الی یومناهذا بسیاری از اصحاب فطنت و ارباب کیاست سعی و اجتهاد نمودند که در تراش قلم و قط و در اصول خط و قواعد و غیره، به او نتوانستند رسیدن، از آن سبب قبله الکُتّاب شد).

ابن‌ بّواب و یاقوت و شاگردانشان
پس از یاقوت شیوه او به وسیله شاگردان و پیروانش در هر عصر و دوره‌ای پیروی شد و در گوشه کنار ممالک اسلامی به‌ قوّت هر چه تمام‌تر رواج گرفته توسعه روزافزون یافت ولی شیوه و اسلوب ابن‌ بّواب نیز متروک نشد و به رواج خود ادامه می‌داد شیوه و اسلوب این دو استاد (ابن‌بّواب و یاقوت) به رغبت پیروی می‌شد و پیروان و خطاطان زیاد می‌شدند به داخل مصر و پارس ترک و هند فوذ یافته به شدت پیش می‌رفت و هر دسته به سبک خاص خود این صنعت را به کار بستند، ایرانیان در حُسن شیوه و ظرافت خطوط ستّه و پیدایش قلم‌های تازه دیگر پیش قدم بوده و به سلیقه و شیوه ثلث و نسخ و ریحان را ترقّی دادن و از ایران به کشورهای اسلامی مجاور سرایت کرد و در خاک عثمانی شیوه ثلث و نسخ ریحان یاقوت رواج گرفت و در استانبول بیش از ایران رونق یافت، ترک‌ها در زیبایی و ظرافت و تزیین آن افزودند به طوری که در شیوه بر سایرین تفّوق جستند ولی در مصر بیشتر از شیوه ابن‌بّواب پیروی می‌شد تا اینکه زیر نفوذ دولت عثمانی درآمد آن‌گاه رسوم پخته و عالی خطاطان مشهور و زبردست ترک که از شیوه یاقوت بهره گرفته بود با رسوم پیشین مصر درآمیخت و بر آن غلبه کرد در روزگار تیر و تار حمله مغولان در ایران و توابع آن مدتی از رواج و رونق بیفتاد و لکن در زمان تیموریان دوباره به حالت اول بلکه بهتر بازگشت.

شیوه‌های ثلث و نسخ و ریحان و سایر خطوط ایران اکثر به شیوه یاقوت تا آغاز قرن دوازدهم در کمال رواج و رونق بود از آن پس بر اثر حوادث اضطراب‌های پیاپی رو به انحطاط گذاشت به طوری که در مدت دو قرن چند تن معدود از خطاطان خوشنویس را نام برده‌اند و این حال تا اول قرن سیزدهم ادامه داشت آن گاه رونق خود را از سرگرفت و عدّه‌ای از خوشنویسان بزرگ و صاحب آثار نفیس پیدا شدند. و امروز پس از مدّتی رکود رو به جنبش و حیات تازه گذاشته که امید می‌رود این فنّ شریف بیش از پیش احیا و رایج گردد و در عصر حاضر خط نسخ در ایران و ممالک اسلامی عرب و افغانستان و پاکستان در کمال شیوع و رواج خود مورد استعمال می‌باشد.

خط نسخ قبل از احمد نیریزی در ایران
نسخ در ایران تا قبل از احمد نیریزی(قرن یازدهم و دوازدهم هجری) به شیوه‌ای که اکنون در ممالک عربی متداول است دیده می‌شود یعنی نسخ مایل به ثلث و محقق مرسوم بوده است، و احمدنیریزی آن را به شیوه‌ای خاص که گویی از خط نستعلیق چاشنی یافته، درآورد و خطاطان ایرانی از آن شیوه تاکنون پیروی کرده‌اند.

صاحب جامع‌ محاسن چهار خط به نام‌های قلم منثور، نسخ فضّاح ، حواشی و ریاشی(ریاسی) ذکر کرده و نمونه داده است بین سه قلم اول از نظر شکل و ترکیب و هیئت سطرها و شیوه هیچ تفاوتی دیده نمی‌شود، جز اینکه قلم نسخ فضّاح از منثور درشت‌تر و منثور با فواصلی که بین کلمات دارد درشت‌ تر از حواشی می‌باشد.

قلم ریاسی مخلوطی از نسخ و ریحان
اما قلم ریاسی مخلوطی از نسخ و ریحان است که نسخ آن بر ریحان غلبه دارد. بنابراین این‌ها خطوط مستقل و اساسی یا اصلی به شمار نمی‌روند و جز خطّ نسخ چیز دیگر نیست نیز استفاده می‌شود که قلم ریاسی زمان مأمون با اصلاحاتی که ابن‌ مقله و ابن‌ بّواب در آن کرده‌ اند تقریباً بر همین روال بوده که جامع‌محاسن نمونه آن را آورده است.

خط رقعی یا رقعه را که مأخوذ از دیوانی دانستند به واقع شکسته‌ای از خط نسخ می‌باشد آخرین تطوّری که در خط نسخ شده، تولید خط تاج است که تفصیل آن از کتاب تاریخ الخط و آدابه این است.

خط تاج و خط نسخ و رقعه

خط تاجی نام سبکی از خوشنویسی به خط عربی است. این خط را خوشنویس مصری به نام محمد محفوظ در سال ۱۳۴۹ هجری قمری در زمان سلطنت احمد فؤاد و به پیشنهاد وی ابداع کرد. ایده این خوشنویسی این است که حرف اول هر خط را به شکل تاج بسازند. این سبک با زوال سلطنت فؤاد به فراموشی سپرده شد.

ملک احمد فواد اوّل خواست صورت جدیدی برای حروف هجائی درد و خط نسخ و رقعه ایجاد کند به طوری که شکل معروف کنونی آنها تغییر نیابد و در عین حال هم خاصیت حروف بزرگ را cayital  که در لاتین برای توجه دادن خواننده به آغاز کلام، و تمیراعلام(نام‌های‌خاص) استعمال می‌شود، داشته باشد و همچنان علاماتی برای نقطه‌گذاری بین جمله‌ها و عبارات وضع گردد که خواننده به رموز و اشارات معنوی کلام رهبری شود مانند علامت استفهام وغیره. چون این خواسته شاهانه میان عموم شایع شد و در سال ۱۳۴۷هجری بسیاری از اهل فنّ در این کار پیشقدم شده، به اختراع پرداختند و کمیسیونی برای نظارت در این امر تشکیل داده جایزه ای هم مقرّرگردید.

خطاط شهیر مصری محمد افندی(در کتاب مصورالخط العربی محمّد محفوظ ذکرشده است) برنده جایزه شد، و حروف تاج را اختراع کرد.

وزارت معارف مصر تعمیم حروف تاج و علامات نقطه‌گذاری را در سال ۱۳۴۹هجری به کار بست و رواج پیدا کرد و این حروف تاج نامیده شد، به واسطه آن که فکر صاحب تاج یعنی پادشاه مصر سبب پیدایش آن بوده است و خط تاج نسخ زیباتر از خط تاج رقعه است و این است صورت آن به خط نسخ و رقعه(ترجمه تاریخ الخط و آدابه صفحه۱۰۰و ۱۰۹).

مولف مصورالخط العربی(صفحه ۳۸۵ گوید به عقیده من این کار زیاده روی فنی و بدعت زائد است زیرا که به واسطه مشقت و کندی در نوشتن قابل رواج نیست. عقیده نگارنده(مؤلف کتاب) نیز چنین است و آن را سزاوار پیروی و به کار بستن نمی‌دانم مگر ازباب تفنّن
 
اعجاب قرآن
قرآن کریم چه در بیان مفاهیم بلند آسمانی و فوق بشری و چه در به کارگیری قالب‌های هنری و ظرافت‌های ادبی برجستگی ویژه‌ای دارد و نخبگان اعم از حکیمان، فیلسوفان، عرفا، هنرمندان، شاعران و خطاطان را با دیگر تشنگان حقیقت و معنویت، شیفته خود ساخته است.


مصاحف
«مصاحف» جمع « مصحف » (به ضم میم و نیز کسر و فتح آن) به معنای اوراق مکتوبی است که جلد شده باشند. قرآن را به این نام خوانده‌اند؛ چون جامع اوراق نوشته شده است. این واژه از واژه‌های اصیل عربی است و بارها در سخنان رسول اکرم به کار رفته است.

در حوزه علوم قرآنی «مصحف» به مجموعه گردآوری شده قرآن در زمان پیامبر یا پس از آن توسط صحابه گفته می‌شود. مصاحف، مجموعه گردآوری شده قرآن در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صحابه را می‌گویند.

پیشینه نوشتن مصاحف
سابقه این گردآوری و نوشتن «مصاحف» به زمان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دوره نزول قرآن برمی گردد. آن گونه که در تاریخ آمده است، حمزه عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که در سال سوم هجری در جنگ احد شهید شد، مصحفی مخصوص خود داشت.

مهم‌ترین صاحبان مصاحف
مهم‌ترین گردآورندگان قرآن و صاحبان مصاحف عبارتند از: مولای متقیان امام علی (علیه‌السّلام)؛ ابن مسعود ؛ ابی بن کعب ؛ مقداد بن اسود ؛ معاذ بن جبل ؛ …. این نکته از امتیازات اسلام است که پیروان آن در گردآوری و حفظ کتاب مقدس خویش نهایت اهتمام را مبذول داشته‌اند.

خطاطان مصاحف
به خطاطان مشهور قرآن کریم، که در ابتدا با خط کوفی و انواع آن و سپس با خط نسخ عثمانی و بغدادی و نی ریزی به خطاطی قرآن پرداختند، خطاطان مصاحف گفته می‌شود.

معرفی خطاطان برجسته خط نسخ
به ذکر مختصری از زندگانی برخی از کسانی که با قلم سحرآمیزشان کلمات نورانی قرآن را با آب زر بر کاغذ نوشتند بسنده می‌کنیم:

ابن مقله
1.ابن مقله محمد وزیر، ابوعلی محمد بن علی بن حسین (حسن) بن عبدالله شیرازی (۲۷۲-۳۲۸ ق): وی ادیب، دانشور، خوشنویس، مبتکر و مبدع خطوط مختلف از جمله خط ثلث و خط نسخ است. او وزیر عباسیان بود که در بغداد دیده به جهان گشود و همان جا دیده از دنیا فروبست؛ در حالی که دست راست و زبانش به دستور خلیفه قطع شده بود.
ابن مقله دوازده قاعده برای زیبایی خط ابداع کرد. همچنین خط نسخ را در سال ۳۱۰ق در زمان مقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر ، ناسخ خطوط دیگر شد؛ از این رو «نسخ» نام گرفت.

ابن بواب
۲. ابن بواب، علاء الدین علی بن هلال (م ۴۲۳ق): وی ادیب، حافظ، دانشور و خوشنویس معروف دوره آل بویه بود که در تذهیب نیز دست داشت. معروف است که وی ۶۴ نسخه از قرآن را به خط خود نوشت. شهرت عمده او - به گفته نویسندگان متقدم عرب - به علت تکمیل شیوه‌ای از خطاطی است که یک قرن پیش از او توسط سلف مشهورش ابن مقله وزیر ابداع شده بود. وی این شیوه را به حدی از زیبایی و تناسب رساند که بعدها تنها کوشش‌های یاقوت مستعصمی خطاط نامدار، سرآمد آن شد.
قرآنی با خط و تذهیب عالی به امضای او و به تاریخ سال ۳۹۱ق متعلق به کتابخانه چستربیتی انگلستان، و نسخه‌ای دیگر به خط وی (ظاهرا ناتمام) متعلق به کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی است.

یاقوت مستعصمی
۳.یاقوت مستعصمی ، جمال الدین ابو الدر (م ۶۹۸ ق): وی ادیب، شاعر، خوشنویس، غلام مستعصم خلیفه عباسی و کاتب مخصوص وی و نخستین کسی است که خط ثلث و نسخ را به درجه کمال رساند. وی را به تندنویسی نیز ستوده‌اند؛ چنان که می‌گویند در هر دو ماه یک مصحف می‌نوشت و سیصد و شصت و چهارمین قرآن را به خط وی دیده‌اند. با ظهور وی، خطوط متنوع اسلامی ثبات یافت و انواع قلم‌ها در زمان او به شش گونه «ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع» رسید که به « خطوط اصول » معروفند. از آثار و دست نوشته‌های یاقوت مستعصمی تعداد بسیاری مصحف و غیرمصحف است که در کتابخانه‌ها و موزه‌های جهان از جمله در ایران و استانبول نگهداری می‌شوند.

بایسنقر میرزا
۴. بایسنقر مشهور به بایسنقر میرزا و سلطان بایسنقر بهادر (۸۰۲-۸۳۷ ق): وی پسر شاهرخ نوه تیمور از خوشنویسان و استادان برجسته خط ثلث و خط محقق نزدیکترین خط به کوفی ساده که در آن، اشکال حروف یکدست، یکنواخت و درشت اندام است و با فواصل منظم و بدون تداخل حروف می‌باشد.

و از هنرمندانی بود که به فارسی و ترکی شعر می‌سرود. وی مؤسس و بانی زیباترین کتاب نویسی در ایران است که با پرداخت دست مزدهای گزاف و اعطای انعام‌های شاهانه هنرمندترین استادان خط و تهذیب را نزد خود نگه می‌داشت. کتیبه پیش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث او است که در بیست سالگی نوشته و از قوت قلم، سحر و معجزه‌ای به یادگار گذاشته است.
نگارش بزرگ‌ترین قرآن موجود به خط محقق، اثر ارزنده او است که هم اکنون برخی صفحات آن در موزه آستان قدس رضوی، کتابخانه ملی، موزه ایران و… نگهداری می‌شود.

در لغتنامه دهخدا در شرح واژه بایسنقر چنین آمده:
در متون تاریخی و ادبی واژه بایسنقر به دو گونه بایسنقر و بایسنغر آمده است. بایسنقر کلمه‌ای ترکی (مرکب از بای سنقر) و سنقور، مرغی شکاری است از جنس چراغ که شنقار نیز گویند. بایسنقر به طور عام، نام عده‌ای از شاهزادگان تیموری و غیر تیموری بوده و ظاهرا صحیح آن «بای سنقور» است که «بایسنقر» نوشته می‌شود.

میرزا احمد نیریزی
۵. میرزا احمد نیریزی (قرن دوازدهم): وی خوشنویس و از بزرگ‌ترین نسخ نویسان روزگار است که در سده دوازدهم در دوران سلطان حسین صفوی در اصفهان می‌زیست. او مردی پارسا با خصال و اخلاقی پسندیده بود. هرچه از مبالغ خطیر حق الکتابه به دست می‌آورد، به اندکی قناعت می‌کرد و بقیه را به نیازمندان انفاق می‌کرد.

نگارش بسیاری از قرآن‌ها و دعاها به وی منسوب است؛ از جمله: ۹۹ جلد قرآن و ۷۷ صحیفه و بسیاری از دعاها و مرقعات دیگر. توضیح درباره پاره‌ای از مصاحف به قلم او، در کتاب قرآن نویسان آمده است.

طاهر خوشنویس
۶. طاهر خوشنویس (۱۲۶۸-۱۳۵۴ش): وی در روستای قرچه داغ به دنیا آمد و تحصیلات ادبی و مقدماتی را در مکتب شروع کرد، و صرف و نحو و فقه آموخت. چون استعداد وافری در زمینه خوشنویسی داشت با عشقی مفرط و بدون آموزش استاد به این فن روی آورد و در خوشنویسی به درجه‌ای رسید که خطاطان و خوشنویسان به مهارت او در نوشتن خط نسخ اعتراف می‌کنند. او نخستین نوشته خود را در نه سالگی چاپ کرد و پنجاه سال در مدارس، هنر خوشنویسی را آموزش داد و آثار فراوانی به خطوط نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق نگاشت؛ از جمله: کتابت قرآن‌کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، مفاتیح الجنان، معالم الاصول، کفایة الاصول، ذخیرة المعاد، جامع المقدمات، کتاب المکاسب، الفیه، منتهی الامال، تبصرة المتعلمین، تهذیب المنطق و….

ایشان در پایان یکی از نوشته‌ها به خط خویش چنین نگاشته است: «با تایید حضرت ذوالجلال… به خط این بنده عاصی پر از تقصیر و خطا، اقل الحاج طاهر خوشنویس در دوازدهم شهر رجب ۱۳۹۳ قمری بیست و سومین نسخه قرآن را در سن ۸۳ سالگی نوشته…».

حامد العامدی
۷. حامد العامدی (۱۳۱۲-۱۴۰۳ق): وی خوشنویس برجسته جهان اسلام بود که دست نوشته‌های فراوانی از او در جهان اسلام و عرب منتشر شده است.
وی در « دیار بکر » ترکیه دیده به جهان گشود و خوشنویسی را از استادانی چون محمد نظیف، حاج احمد کامل افندی و خلوصی افندی فراگرفت و شاگردان فراوانی نیز از محضر او بهره بردند برجسته‌ترین اثر وی، قرآنی است که به خط نسخ و به شکل بسیار زیبایی تحریر و نسخه‌های بسیاری از آن چاپ شده و در دسترس دوستداران قرآن کریم در سراسر جهان قرار گرفته است.

عثمان طه
۸. عثمان طه ، ابومروان عثمان بن عبده بن حسین بن طه (متولد ۱۳۵۵ق): خطاط مشهور و معاصر سوری که قرآن مکتوب به خط معجزه آسای او که به شیوه نسخ بسیار دیدنی و آمیخته به ثلث نگارش یافته، به تصدیق خبرگان فن، از نظر خوشنویسی، استحکام دست و قلم و چشم نوازی و یکدستی، میان قرآن‌های خوش نوشته قدیم و جدید نظیر ندارد و چنان که انتظار می‌رفت، به محض انتشار، با استقبال گسترده‌ای در جهان اسلام رو به رو شد و به انواع اندازه‌ها، شکل‌ها و قطع‌ها تجدید چاپ شد.
کتابت این قرآن بسیار سنجیده و برنامه ریزی شده است؛ هر صفحه آن پانزده سطر دارد، اول هر صفحه آغاز یک آیه، و آخر هر صفحه با یک آیه پاپان پذیرفته و هر جزء از قرآن در بیست صفحه نگارش یافته است.

از دیگر ویژگی‌های این قرآن، به کارگیری شش رنگ مختلف در نگارش کلمات است؛ برای اشاره به مواضع مد لازم و میزان آن، مواضع غنه و حروفی که تلفظ نمی‌شوند؛
برای مثال، همه همزه‌های وصل، «ال» حروف شمسی و حروفی که نوشته می‌شوند و خوانده نمی‌شوند یا در حرف بعدی ادغام می‌شوند، با رنگ خاکستری نوشته شده است. در جدول کوچکی پایین هر صفحه منظور از کاربرد رنگ‌های مختلف توضیح داده شده است.

در حسن انتخاب و روش دانی و کاردانی خطاط این مصحف همین بس که متن مصحف مصر را مبنای کتابت خود قرار داده که دقت و احتیاط علمی ویژه‌ای صرف اصلاح و آماده سازی آن شده است. همچنین هیئت عالی رتبه‌ای مرکب از پنج نفر از قرآن شناسان شام در این کار و نظارت بر کتابت با وی هم کاری داشته و اجازه سازمان‌های دینی - فرهنگی سوریه، مصر، عربستان سعودی، اردن و جمهوری اسلامی ایران را به ترتیب و با ذکر شماره اجازه نامه درج کرده‌اند.

چند سال پس از انتشار قرآن به قلم عثمان طه به دلیل ظرافت خط، چاپ نفیس و صحت متن، نظر قرآن شناسان عربستان را جلب کرد و پس از آن که فهد در سال ۱۴۰۳ق در صدد چاپ قرآن صحیح برآمد، صاحب نظران همین مصحف را به او پیشنهاد کرده، نام آن را « مصحف المدینة النبویة » گذاشتند و گروهی با شرکت قاریان، مقریان، قرآن شناسان و قرآن پژوهان برای مقابله و مراجعه مجدد تشکیل دادند. تفاوت مصحف مدینه و مصحف اصلی کتابت عثمان طه فقط در ۳-۴ مورد جزئی از علامات ضبط و وقف است.(زرکلی، خیر الدین، ۱۸۹۳-۱۹۶۶، الاعلام، قاموس التراجم لاشهرالرجال والنساءمن العرب والمستعربین والمستشرقین، ج۵، ص۱۸۳.)

ناجی زین الدین المصرف مهندوس و خطاط
نویسنده «بدایع الخط» می گوید: انتهت جودة الخط فی راس الثلثمأئة الی الوزیر ابن مقله بغداد... زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در بغداد و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... و به واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد.

و همین مؤلف در «بدایع الخط» می نویسد: «در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده: اول کسی که در خط ثلث و نسخ به این حد از کمال رسید ابن مقله بود».

ابومنصور عبدالملک ثعالبی تاریخ نگار
ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن ۲۰۰ خط به جز خط کوفی دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند. وی خط نسخ را در ۳۱۰ ق در زمان المقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»

البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کار اصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند: ناجی زین الدین المصرف (۱۹۷۱ م) در «بدایع الخط العربی» کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند: «الی قطب اعلام الخط العربی الذی فتح صفحة جدیدة فی تاریخ الکتابة الکونیّة الی الوزیر ابن مقله أهدی کتابی»؛ به قطب اعلام خط عربی کسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.

فتح الله سبزواری نویسنده و خطاط
فتح الله سبزواری در رساله «اصول و قواعد خطوط سته» که پیش از ۹۳۰ هجری آن را تألیف کرده می نویسد: «لفظ نسخ مصدر است به معنی اسم فاعل یعنی ناسخ، چه از آن جهت که کتابت به این خط واقع است، تحضیص کلام الله، که این خط ناسخ سایر خطوط است».

مجنون هروی خوشنویس شیعی
مجنون رفیقی هروی خوش نویس شیعی اواخر سده ی نهم و دهم هجری در رساله «سواد الخط» اظهار می دارد: «باریکی ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط‌هاست چه اکثر کتابت ها بر آن است».

حسین عقیلی دانشمندان عصر صفوی
حسین عقیلی رستمداری از دانشمندان روزگار شاه طهماسب صفوی (۹۳۰-۹۸۴ ق) در رساله خط و مرکب گفته است: «و نسخ از آن جهت نسخ گویند که مدار کتابات به اوست کانّ که نسخ جمیع خطوط کرد».

محمد درویش محمد بن دوست‌ محمد بخاری
محمد بخارایی در «فواید الخطوط» که در تاریخ ۹۹۵ قمری تألیف شد، می نویسد: «پس بدان که علم فقه و تفسیر و حدیث را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند زیرا که این خط موضع از برای کلام حق تعالی است و این علوم مذکور و همه چیز را به این خط می توان نوشت و او ناسخ خط های دیگر شده است».

عبدالله صیرفی دانشمندان عصر ایلخانی
و پیش از همه عبدالله صیرفی از دانشمندان و هنرمندان عهد سلطان محمد خدابنده (۷۰۲-۷۱۶ ق) در رساله ی «آداب خط» اظهار می دارد: «و نسخ را از آن جهت نسخ خوانند که بیشتر کتب بدین خط می نویسند پس گوییا چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا نموده، چنان چه ناسخ دیگر خط ها شده است».

یعقوب سراج شیرازی خوشنویس
یعقوب بن حسن سراج شیرازی (۸۵۸ ه. ق) در «تحفة المحبین» آورده است: «قسم پنجم را نسخ گفته اند، چه با نسخه ی لطف طریقه اش، نَسخِ نُسَخ کلک آزمایان چنین محقق گشته، بیشتر کتب به این قلم می نویسند، گوییا دیگر اقلام را ترک کرده اند و به این قلم اکتفا کرده اند پس کانّ که ناسخ دیگر خط ها شده».

ناجی زین الدین خطاط
صاحب «مصور الخط» می نویسد: «و سمی بالنسخ لان الکتاب ینسخون به المؤلفات» خط نسخ را بدین جهت نسخ نامیدند، چون خطاطان تألیفات را با آن استنساخ می کنند.

نسخ در این عبارت به معنی رونویسی و نگارش از روی نسخه اصلی است و شاید تعبیر به نسخه برداری درست تر باشد و با این توضیح نسخ با کلمه ی نُسخه نزدیک‌تر است.

آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف «مصور الخط» سه رساله است: رسالة فی علم الخط و القلم، رسالة میزان الخط، و صناف الکُتّاب.(اطلس خط، ص۲۸۸. بدایع الخط، ص۳۵. کتاب آرایی، ص۱۳۴. همان، ص۱۸۸. همان، ص ۳۲۵. همان، ص۳۶۱. همان، ص۲۰. تحفة المحبین، ص۱۳۹. مصور الخط، ص۳۶۶.)

معرفی بهترین نسخ نویس ایرانی
نام: استاد میرزا احمد نیریزی
مذهب: شیعه
زادروز: نیمه دوم قرن یازدهم
زادگاه: نیریز
وفات: قرن دوازدهم( سدهٔ ۱۴ ه‍.ق)
محل دفن: نی ریز، محله سادات، خیابان نی ریزی جای گرفته‌است و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۰۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
آثار: کتابت بیش از ۱۰۰ جلد قرآن و ۷۷ جلد صحیفه سجادیه
تخصص: نسخ‌نویسی و شاعر
مهارت: خوشنویسی
زمینه فعالیت: کتابت متون مذهبی

میرزا احمد نیریزی (زنده در ۱۱۵۱ق)، از خوش‌نویسان قلم نسخ ایران. در منابع از استاد و شاگرد مستقیمی برای وی یاد نشده است. تذکره‌نویسان شهرت او را در خوش‌نویسی نسخ به پایه میر عماد در قلم نستعلیق، و درویش عبدالمجید طالقانی در شکسته‌نویسی می‌دانند.

آثار وی جنبه مذهبی داشته و بسیاری از آنها در کتابخانه‌ها و موزه‌ها نگهداری می‌شود. درباره محل درگذشت وی اختلاف وجود دارد، اما انجمن ملی آثار ایران در زادگاهش -نیریز- بنای یادبودی برای وی به پا داشته است.

پدر و ولادت
وی در صحیفه سجادیه‌ای که در سال ۱۰۸۷ق کتابت کرده و نخستین اثر شناخته شده او به شمار می‌آید، نام پدرش را سلطان محمد و لقبش را شمس الدین و خود را با لقب فخرالدین می‌خواند.( نیریزی، صحیفه سجادیه؛ نک آثار نسخ خطی در همین مقاله، شماره ۱)

وی در محله سادات نیریز زاده شد، اما تاریخ تولد او مورد اختلاف نیست. با توجه به آثار موجود او که برخى متعلق به اواخر قرن یازدهم قمرى است، مى‌‏توان ولادت او را در نیمه دوم سده یازدهم حدس زد. برخى تولد او را در ۱۰۶۷ق گفته‌اند که مأخذى براى آن ذکر نشده است.

زندگی استاد میرزا احمد نیریزی
با آنکه بخش اصلی زندگی او در قرن۱۲ هجری قمری سپری شده اما منابع نوشته شده در این سده هیچ‌گونه آگاهی از زندگی او به دست نمی‌دهند.

برای نخستین بار میرزای سنگلاخ در تذکرة الخطاطین زندگی‌نامه‌ای از او آورده، که مایۀ کار تمامی تذکره‌نویسان پس از او قرار گرفته است. وی چون دیگر خوشنویسان او را «قبلة الکُتّاب» خوانده، و در خوشنویسی، شاگرد محمد صادق ارجستانی دانسته است.(میرزای سنگلاخ ج۲، ص۳۹۲-۳۹۳)

در حالی‌که پس از سلطانعلی مشهدی (د ۹۲۶ق) هیچ‌یک از خوشنویسان را به این لقب نخوانده‌اند و در هیچ‌یک از منابع سدۀ ۱۲ق به بعد که شرح حال محمدصادق ارجستانی (د۱۱۳۴ ق) در آنها آمده یادی از خوشنویسی وی نشده است.(مهرآبادی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۵)

نمونه اشعار استاد میرزا احمد نیریزی:
بدین امید نوشتــــم کلام حضرت دوست
که روز حشر به دستم جز این سخن ندهند
و
کفر ایمان را هم اندر تیـرگی هم در صفـــا
نیست دارالملک جز رخسار و زلف مصطفی

به گفتۀ میرزای سنگلاخ، احمد نیریزی به محمد ابراهیم قمی پیوست و در مکتب او به فراگرفتن خوشنویسی پرداخت و پس از مرگ استاد از قم به نیریز رفت و چندی در آنجا به سبک استاد به کتابت پرداخت و سپس شیوه‌ای نو و برتر از استاد در قلم نسخ ابداع کرد.(بیانی، احوال، ج۴، ص۱۲۸)

در برخی از منابع آمده که احمد نیریزی از روی خطوط علاءالدین تبریزی مشق بسیار کرده است، از این نوشته چنین برداشت می‌شود که علاءالدین را باید استاد غیر مستقیم او دانست. این اندیشه از آنجا سرچشمه گرفته که میرزا احمد نیریزی در چند اثر خود از علاءالدین تبریزی با عنوان استاد یا استادی یاد می‌کند.( میرزای سنگلاخ، ج۲، ص۴۰۸-۴۲۴، بیانی، کارنامه، ص۲۶۹)


درگذشت استاد احمد نی ریزی
از سالهای پایانی زندگانی و تاریخ وفات میرزا احمد هیچ اطلاعی در دست نیست. برخی تاریخ وفاتش را ۱۱۵۵ق دانسته‌اند. واله داغستانی در تذکرة الریاض الشعراء که در سال ۱۱۶۱ق تالیف کرده او را میرزا احمد خوانده است.که می‌بایست بین دهه ۵۰ تا ۶۰ درگذشته باشد.

محل دفن او را به اختلاف ذکر کرده‌اند. سنگلاخ آرامگاه او را در کربلا دانسته در حالی‌که بعضی دیگر مدفن او را در زادگاهش نیریز گفته‌اند. جلال الدین همایی اطلاعات دقیق تری در کتاب تاریخ اصفهان به دست داده است.

او مدفن میرزا احمد را در بقعه درب امام در اصفهان دانسته و گفته است که فعلا اثری از آن دیده نمی‌شود اما قطعی است که میرزای نیریزی در همین مقبره به خاک سپرده شده است.

بنای یادبودی در زادگاهش نی ریز برپا داشته‌اند. این بنا در قبرستان میرشهاب الدین احمد در محله سادات واقع است. برخی آنجا را مدفن وی دانسته‌اند و حتی اخیراً سنگ قبری نیز برای آن تهیه شده و در آنجا قرار داده شده است.

در سال ۱۳۹۰ش در آنجا کنگره‌ای در برزگداشت او برگزار شد.(گزارش: کنگره بزرگداشت میرزا احمد نیریزی)


جایگاه در خوشنویسی قلم نسخ
شهرت احمد نیریزی در خوشنویسی نسخ به پایۀ میر عماد در قلم نستعلیق، و درویش عبدالمجید طالقانی در شکسته نویسی است. همۀ تذکره نویسان قرن‌های ۱۳ و ۱۴ ق به این شهرت اشاره دارند. با این تفاوت که برخی او را بی‌همتا دانسته‌اند. و کسی را همپایۀ او در کتابت نسخ نمی‌شناسند.(میرزای سنگلاخ، ج۲، ص۳۹۴؛ فسایی، ج۲، ۱۵۶۸.)

گاهی نیز این فراتر رفته، سیر تکامل قلم نسخ را در خط او پایان می‌بینند. برخی نیز در حالی که بر شهرت بی مانند او گواهی می‌دهند، شماری از پیروان شیوۀ او را در خوشنویسی قلم نسخ همپایه و گاه برتر از او می‌شمارند.(حبیب همانجا؛ ایرانی، ص۱۳۴-۱۳۵، هدایت، ج۱۰، ص۱۳۴)

در قرن‌های ۱۱ و ۱۲ ق قلم نسخ به دست استادان نامور و گمنامی چون محمد ابراهیم قمی (زنده در ۱۱۱۵ق)، عبدالله محمد حسن یزدی (زنده در ۱۱۰۳)، محمد حسن کازرونی (زنده در ۱۱۱۰ق) و دیگران رونق تازه‌ای گرفت و احمد نیریزی آن را به اوج کمال رساند. به گونه‌ای که شمار بسیاری از خوشنویسان این قلم از روزگار زندگی وی تا قرن ۱۴ از او پیروی کره‌اند. برتر شمردن خوشنویسی چون میرزا عبدالعلی یزدی (کوکب) بر احمد، یا ترجیح دادن محمد محسن اصفهانی بر او، خالی از گزافه نیست.( هدایت، ج۱۰، ص۱۳۴، فرصت، ص۲۴۹)

هیچ یک از خوشنویسانی چون محمد محسن اصفهانی، عبدالله عاشور، عبدالعلی خراسانی، احمد شاملو، وصال شیرازی، علی عسکر ارسنجانی به عنوان شاگرد مستقیم احمد نبوده، اما همۀ آنها کوشیده‌اند که به شیوۀ او پدید آورند، با این همه مقام دست نیافتی وی به ویژه در نسخ کتابت جلی همچنان دست نخورده بر جا مانده است.

از میان تذکره نویسان و تاریخ خط نویسان تنها بیانی او را در ردۀ خوشنویسان نستعلیق و شکسته نیز به شمار آورده است.(احوال، ج۴، ص۳۰،۴۳۱)

آثار فاخر میرزا احمد نی ریزی
میرزای سنگلاخ نوشتن ۹۹ تا ۱۲۰ قرآن و ۷۷ جلد صحیفه و تعدادی بیرون از آمار و شمار مرقع و اوراق به او نسبت می‌دهد.

فرهاد میرزا معتمد الدوله از بیاض بسیار بزرگی نام می‌برد که احمد آثار خود را در آن با ذکر تاریخ و نام کسانی که آثار برای آنها نوشته شده بوده، به ثبت می‌رسانده است. به گفتهۀ وی چند برگی از آن بیاض از دستبرد کسانی که به آن دسترسی داشته‌اند مصون مانده است که وی آثاری شامل ۹ قرآن و ۵ کتاب دعا از آن نقل می‌کند.(میرزای سنگلاخ، ج۲، ص۳۹۷،۳۹۹-۴۰۰، فرهاد میرزا معتمد الدوله، ص۴۹-۵۰)

برخی از تذکره نویسان با تأثیرپذیری از میرزای سنگلاخ شمار قرآن‌های نوشته شده به دست او را بیش از هر خوشنویس دیگری می‌دانند، در حالی‌که شمار قرآن‌های شناخته شده‌ای که در نسبت آنها به احمد جای تردید نیست، به ۱۰ نسخه هم نمی‌رسد، در حالی‌که از خوشنویس همزمان او محمد ابراهیم قمی، قرآنی کتابت شده به ۱۰۸۷ق در دست است که بیست و هشتمین قرآن نوشتۀ شدۀ اوست.(حبیب اصفهانی، خط و خطاطان، قسطنطنیه، ۱۳۰۵ق. ص۵۹، گلچین، ص۲۴۱)

مجموعۀ آثار بازماندۀ منسوب به احمد را می‌توان، بیشتر از آثار هر خوشنویس دیگری دانست، برخی اسباب این فزونی عبارتند از:
وجود نسخه‌های مجعول و ساختگی، و ثبت شدن آثار خوشنویسان دیگر به نام او پشتیبانی مادی و معنوی شاه سلطان حسین و درباریان او.(بیانی، احوال، ج۴، ص۲۶)

مرقعات و قطعات استاد احمد نی ریزی
مرقعی با ۲۴ رقعه، به قلم نسخ کتابت ممتاز که از ۱۱۱۵ق آغاز شده و در ۱۱۳۴ق پایان یافته است. و با شمارۀ ۱۵۲۸ در کتابخانۀ ملی تهران نگهداری می‌شود.

مرقعی با ۳۲ رقعه، به قلم نسخ کتابت ممتاز دربردارندۀ قصیدۀ میمیۀ کتابت شده برای سید مرتضی در ۱۱۲۱ق، به شمارۀ ۱۵۶۲ در کتابخانه ملی تهران.

مرقعی دربردارندۀ ۵۰ رقعه، در ۱۱۲۲ و ۱۱۳۰ق، بخشی از سوره‌های آل عمران و اعراف و نسب حضرت رسول (ص)، به شمارۀ ۱۵۶۱ در کتابخانه ملی تهران.

شماری قطعۀ کتابت شده در ۱۱۰۸ تا ۱۱۴۸ق که بیشتر در کتابخانه‌های ایران و دیگر کشورهای جهان، موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی نگهداری می‌شود. (بیانی، احوال، ج۴، ص۲۶؛ آتابای، فهرست مرقعات، ص۲۵-۲۶، بیانی، احوال، ج۴، ص۲۶؛ قس: آتابای، فهرست مرقعات، ص۱۴۲-۱۴۳، بیانی، احوال، ج۴، ص۲۶؛ آتابای، فهرست مرقعات، ص۲۴۳-۲۴۴)

دیگر آثار استاد برجسته خط نسخ احمد نیریزی
وقف نامۀ موقوفات شاه سلطان حسین صفوی، به شمارۀ ۵۸۳۲ در کتابخانۀ آستان قدس رضوی.
لوحه‌های آیة الکرسی در ۱۱۲۷ق.
کتیبه‌هایی که بر جلد برخی از نسخه‌های کتابت کردۀ یا دیگر خوشنویسان نوشته است. برخی از این آثار عبارتند از:
کتیبه‌ای بر حاشیۀ جلد نسخه‌ای سوره یس، به شمارۀ ۹۸۵ ف در کتابخانۀ ملی ایران.
کتیبه‌ای، در وصف علی (ع)، در ۱۱۲۰ق و به شمارۀ ۲۱۲۶ در کتابخانۀ کاخ -موزه گلستان
کتیبۀ روایتی از رسول اکرم(ص)، بر نسخه‌ای از مناجات خواجه عبدالله انصاری به خط میر عماد سیفی حسنی، در ۱۱۲۷ق و به شمارۀ ۱۹۰۱ در کتابخانه ملی ایران.
کتیبه ای با قلم نسخ، با سفیداب بر حاشیۀ جلد روغنی یک نسخه کتاب دعا با رقم و تاریخ ۱۱۳۲ق 
کتیبه‌ای در ۱۱۴۴ق.
کتیبه‌ای به قلم نسخ خوش بر حاشیۀ جلد یک نسخه یس و ادعیه با در ۱۱۴۶ق، به شمارۀ ۳۴ در کتابخانۀ کاخ- موزه گلستان.

میرزا احمد آثار بسیاری در کتابت قرآن و ادعیه دارد که اکثریت آن در موزه کاخ گلستان و برخی در موزه‌های دیگر موجوداست.

معرفی کتاب زندگی نامه استاد احمد نیریزی
کتاب تاریخ و فرهنگ نیریز: در این اثر دربارۀ استاد احمد نیریزی، زندگی نامه و آثارش توضیح داده شده است.

توضیح آثار میرزا احمد نیریزی
گفته‏ اند که میرزا احمد ۹۹ تا ۱۲۰ قرآن، ۷۷ صحیفه سجادیه و تعداد بسیارى ادعیه، مرقع و قطعه کتابت کرده است. سنگلاخ در تذکره خود از مشاهده ۱۲۰ قرآنِ وى سخن به میان آورده و میرزاحبیب خراسانى نیز گفته است: «کسى به اندازه او کلام قدیم [ قرآن ] ننوشته است ». برخى از تذکره‏ نگاران معاصر نیز به تبع سنگلاخ، آثار او را از حدّ فزون دانسته اند.

هر چند آثار بسیارى از میرزا احمد بر جاى مانده، امّا آن اندازه که سنگلاخ و به تبع او دیگران گفته ‏اند، نادرست و نامعقول است. زیرا اوّلاً آثارى که با امضاى احمد نیریزى برجا مانده کمتر از آن است که آنان اشاره کرده ‏اند و ثانیا حتى تعدادى از این آثار نیز مجعول و ساختگى و منسوب به میرزا احمد است و همچنان که گفته شد، آثار بسیارى با رقم میرزا احمد و با اجازه خود او توسط شاگردانش پدید آمد.

فرهاد میرزا معتمدالدوله در کتابِ زنبیل، از بیاضى سخن به میان آورده که میرزا احمد، هر چه را مى‏ نوشته در آن ثبت مى‏‌کرده است. وى گفته است: «از بیاضى که میرزا احمد نیریزى ثبت دعواتى و قرآن‌هائى که نوشته است و در دست میرزا حسین ایجه اصفهانى پسر مرحوم ملاعلى ‏اکبر ایجه ‏اى است نقل شد و آن بیاض بسیار بزرگ بوده و هرچه میرزا نوشته بوده ثبت او را داشته به مرور به دست هر که افتاده دزدیده است و چند ورقى از خط میرزاى مرحوم باقى است نه این است که میرزا همین چند قرآن را نوشته است از اوراق آن بیاض خیلى قطع کرده‏‌اند همین قدر مانده بود که ثبت شده ».

او سپس به برشمردن برخى از آثار میرزا احمد به نقل از آن بیاض پرداخته است. موضوع بیاض و داستانى را که فرهاد میرزا معتمدالدوله درباره آن نقل کرده تنها در کتاب زنبیل آمده و هیچ یک از منابع پیش از او بدان موضوع اشاره‏اى نکرده‏اند، از این رو، در درستى آن باید تأمل کرد.

به هر حال، با توجه به مطالبى که گفته شد، احتمالاً آثار متعددى به قلم شاگردان میرزا احمد، با رقم احمد نیریزى پدید آمده و از طرفى دیگر، ارزشمند بودن آثار میرزا احمد سبب شده است که آثار مجعول و منسوب بسیارى به نام او ساخته شود. پژوهشگران معاصر برخى از این آثار را نقد و بررسى کرده‏ اند، امّا قسمت اعظم آنها بدون نقد باقى مانده است، از این رو، در اینجا تا آنجا که ممکن است به معرفى تمامى آثار او مى‏ پردازیم، چه آثارى که انتساب آنها به میرزا احمد قطعى است و چه آثارى که از قطعیت آنها اطلاعى نداریم.

در آخر نیز آثار منسوب و مجعولى را که مورد نقد قرار گرفته و انتساب و جعلى بودن آنها به اثبات رسیده، تحت همین عنوان ذکر خواهیم کرد.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)
 
قرآن و ادعیه اثر استاد میرزا احمد نیریزی
چون استاد میرزا احمد نی ریزی بیشتر به کتابت قرآن و کتاب هاى دعا پرداخته، نخست به معرفى قرآن ها، سپس صحیفه سجادیه، دعاى کمیل و ... مى‌‏پردازیم و در آخر فهرستى از مرقعات و آثار دیگر او به دست مى‏دهیم. در میان آثار او مجموعه ‏هایى شامل یک یا چند سوره قرآن و برخى ادعیه است. این مجموعه‏ ها را بعد از قرآن ها معرفى مى‏‌کنیم.

شایان ذکر است که بسیارى از آثارى که در ذیل به آنها اشاره خواهیم کرد، مورد نقد قرار نگرفته از این رو، ممکن است تعدادى از آنها منسوب به میرزا احمد باشد.

1) قرآن: رحلى (۴ / ۲۱ × ۳ / ۳۳ سانتى‌‏متر)، ۴۴۷ برگ، متن به خط نسخ خوش و جلى، تاریخ کتابت ۱۱۰۸ ه . ق.، ترجمه فارسى به خط نستعلیق با شنگرف و کاتب محمدعلى، بدون تاریخ؛ متن و حاشیه کاغذ و تجلید و تذهیب از میرزا عبدالوهاب مذهب باشى در ۱۲۹۵ ه . ق. ؛ خواص سور در حواشى به خط شکسته خوش از حاجى رشیدخان بیگدلى، تاریخ تحریر ۱۲۹۵ ه . ق. ؛ کتیبه درونى جلد و دو صفحه آخر قرآن به خط رقاع خوش و جلى از سید محمد بقاى اصفهانى به تاریخ ۱۲۹۵ ه . ق. ؛ دو صفحه اوّل مذهّب و مرصّع با دعاى قبل از تلاوت، به خط رقاع و قلم زرد در میان ترنج، و فهرست اسماء سور در اطراف آن ؛ دو صفحه افتتاح، مذهّب و مرصّع با سرلوح و پیشانى و ذیل ؛ دو صفحه سوم با حواشى گل و برگ به زر تشعیر ؛ سر سوره ‏ها مذهّب و اسامى سور به خط رقاع ؛ این قرآن به شماره ۱۲۷ در کتابخانه آستان قدس موجود است.

2) قرآن: رحلى (۲۰ × ۳۳ سانتى‏متر)، ۴۵۴ صفحه و هر صفحه داراى ۱۵ سطر به خط نسخ خوش، تاریخ کتابت ربیع ‏الاوّل سال ۱۱۱۱ ه . ق. و کتابت خواص سوره‌ها به خط نستعلیق رقم اسداللّه شیرازى، در ربیع ‏الثانى سال ۱۲۶۰ ه . ق.

صفحه اوّل و دوم، مجدول کمنداندازى زرین با حواشى مذهب به طرح اسلیمى بند رومى و کتیبه‏ سازى و دو سرلوح و دو کتیبه بازوبندى مذهب که در متن طلایى آنها اسم سوره فاتحه ‏الکتاب به خط نسخ و به رنگ سرخ نوشته شده و باقى صفحات جدول کمنداندازى زرین است با حواشى و متن ساده و بدون تزیین.

پایان: «قد تشرفت بکتابه هذا القرآن المجید و الفرقان الحمید ... فى یوم الاربعا فى شهر ربیع‏الاوّل ... سنه احدى عشر مائه بعد الالف من الهجره و انا العبد المحتاج الى رحمه ربّه الغنى ... احمد النیریزى عفى عن جرائمه».

این قرآن به شماره ردیف ۳۲ و شماره دفتر ۹۷۴ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان (کتابخانه سلطنتى) موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

3) قرآن: رحلى (۲۹ × ۴۰ سانتى‏متر)، ۷۹۶ صفحه، هر صفحه ۱۲ سطر، به قلم نسخ جلى ممتاز، که در تاریخ شعبانِ ۱۱۱۷ ه . ق. کتابت شده است. پشت صفحه اوّل، مهر ناصرالدین شاه در ۱۲۷۴ ه . ق. مشاهده مى‏ شود و در ذیل آن سه مهر دیگر به نام ‏هاى «مشیرالسلطنه»، «حسین بن هدایت» و «محمدرضا حسینى» است.

دو صفحه آغاز و دو صفحه پایان متن، پیرامون سور و حواشى مذهب مرصع ممتاز، سر سوره ‏ها و نشان ها مذهب، جدول ها زرین، اسامى سور و نشان ها به قلم رقاع زرین محرر، بین سطرها در تمامى متن طلااندازى شده و شش صفحه پایان نسخه، حاوى دو دعاى ختم تلاوت به قلم‏ هاى نسخ و رقاع کتابت ممتاز است. تذهیب این قرآن نفیس عمل محمد مهدى حسینى در ۱۱۱۷ ه . ق. است. تجلید این نسخه در روزگار فتحعلى شاه قاجار به سال ۱۲۱۸ ه . ق. انجام پذیرفته است.

پایان: «و انا العبد المذنب المحتاج الى عفو ربّه الغنى ابن شمس ‏الدین محمد احمد النیریزى عفى عنهما و الوصى و کان ذلک فى شهر شعبان المعظم من شهور سنه سبع عشره و مائه بعدالالف من المهاجره المقدسه النبویه المحترمه على الصادع بها و اله الامجاد الوف الصلوه و التحیه و الحمدللّه اوّلاً و آخرا و ظاهرا و باطنا سنه ۱۱۱۷ ».

این قرآن که در کتابخانه کاخ - موزه گلستان (کتابخانه سلطنتى) به شماره ۶ و شماره دفتر ۶۴۸ موجود است ، در سالِ ۱۳۴۴ ش. توسط سازمان اوقاف در تهران به صورت عکسى چاپ شد.

4) قرآن: وزیرى بزرگ (۸ / ۱۹ × ۵ / ۳۱ سانتى‏متر)، ۳۲۹ برگ و هر صفحه ۱۴ سطر با جدول و کمند، به خط نسخ جلى، تاریخ تحریر ۱۱۱۹ ه . ق.، کاغذ و متن و حاشیه شده در قرن سیزدهم؛ دو صفحه افتتاح تمام تذهیب، سر سوره ‏ها مذهّب، اسامى سور به خط رقاع با شنگرف و زمینه طلاپوش، نشانهاى حواشى و اسامى سور بالاى صفحه و راهنماى پاى صفحه مذهّب و همزمان متن و حاشیه؛ در آخر، فهرست اسماء سور و دعاى قبل از تلاوت و ادعیه و انواع استخاره آمده است. این قرآن در کتابخانه آستان قدس به شماره ۱۵۰۴ موجود است.

5) قرآن: قطع رحلى (۵ / ۲۱ × ۵ / ۳۲ سانتى‏متر)، ۳۹۴ برگ و هر صفحه ۱۲ سطر، به خط نسخ کتابت جلى ممتاز، تاریخ کتابت ۱۱۲۲ ه . ق.، در مقدمه دو صفحه به خط ثلث شامل وقف‏نامه محمدتقى‏خان بیگلر بیگى یزدى، دو صفحه دیگر به خط نستعلیق وقف‏نامه عبدالرضاخان پسر واقف مزبور به تاریخ ماه محرّم ۱۲۴۵ ه . ق.، هر چهار صفحه مذهب ؛ دو صفحه اوّل قرآن کریم مرصع‏سازى با دو سر سوره و دو قرینه زمینه لاجوردى، تمام قرآن مذهب به طلاى اشرفى، به ضمیمه هفت صفحه و پنج سطر دعاى ختم قرآن که به رقم میرزاى نیریزى منتهى مى‏شود. آخرین صفحه، دعاى قبل از تلاوت به خط محمد هاشم در ۱۲۰۰ ه . ق. است. 

این قرآن به شماره ۱۱۷۰ در کتابخانه مجلس شورا موجود است.

6) قرآن: رحلى (۵ / ۲۴ × ۳۷ سانتى‏متر)، ۸۴۶ صفحه و هر صفحه ۱۱ سطر، به خط نسخ جلى، که در سال ۱۱۲۴ ه . ق. کتابت شده است. خواص سوره‏ها به خط شکسته نستعلیق نوشته شده اما بدون نام کاتب، ولى برخى آن را به شیوه خط عبدالمجید درویش دانسته ‏اند.

میرزا احمد این قرآن را - که معتمدالدوله فرهاد میرزا نیز از آن یاد کرده  - به دستور شاه سلطان حسین صفوى نوشته: «حسب الامر ... شاه سلطان حسین الصفوى الموسوى الحسینى بهادرخان... بخط اقل کُتّاب کلام الملک العلام الداعى للدوله القاهره ... تراب اقدام المؤمنین التمسک بولاء ائمه المعصومین احمد النیریزى مولدا الاصفهانى مسکنا ... به اتمام رسید فى سنه ۱۱۲۴ به محروسه اصفهان صانها اللّه عن الحدثان ».

یک یا چند صفحه اوّل این قرآن که بخشهایى از دعاى قبل از تلاوت قرآن مجید را دربر داشته، حذف شده است. ادامه این دعا در نخستین صفحه موجود، آمده است.

حواشى تمامِ صفحات، ساده و بدون تزیین است. از صفحات چهارم به بعد بین سطرها طلااندازى و سر سوره ‏ها به رنگ سرخ به قلم ثلث با شنگرف بر زمینه طلایى، نشانه‏ هاى جزوها به شکل ترنج مذهب و در صفحه رو به روى آن، ترنج هایى همانند، شامل نام فتحعلى شاه به قلم ثلث زرین بر زمینه لاجوردى ساخته ‏اند که به احتمال در دوره او به تزیینات نسخه افزوده شده و نسخه فاقد جلد است.

این قرآن به شماره ردیف ۱۱۴ و شماره دفتر ۱۰۵۶ در کتابخانه کاخ ـ موزه گلستان (کتابخانه سلطنتى) نگهدارى مى‌‏شود.

7) قرآن: (۵ / ۸ × ۵ / ۱۵ سانتى‏متر)، ۱۲ سطرى، به خط نسخ که در ۱۱۲۵ ه . ق. کتابت شده است. شش صفحه نخست، تشعیر به زر و رنگهاى دیگر، با دو سرلوح بسیار ممتاز، میان سطرهاى این شش صفحه، گل و بته و زر به کار رفته است. نشان حزب و سجده در کنارِ برگ ها با زر و رنگ هاى دیگر، عنوان سوره‏ها زرین، دو صفحه اوّل سوره فرقان نیز تشعیر شده و زرین است.

این قرآن با شماره ۴۱۲۵ در کتابخانه مجلس شورا موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

8) قرآن: وزیرى بزرگ (۲۰ × ۸ / ۳۲ سانتى‏متر)، ۴۳۵ برگ، هر صفحه ۱۲ سطر، به قلم نسخ کتابت جلى ممتاز، با رقم و تاریخ «احمد النیریزى صفر ۱۱۲۵ ق.»، فهرست سوره ‏هاى قرآن در چهار صفحه نخست آمده و سرلوح ها، نشان ها و سر سوره‏ ها مذهب مرصّع عالى، بین سطرها طلااندازى شده، و توسط عبداللّه بن مطلب مستوفى شیرازى مذهّب شده، جلد تیماج ضربى با نقوش طلایى است. این قرآن در کتابخانه چستربیتى به شماره ۱۵۶۱ نگهدارى مى‌‏شود .

9) قرآن: وزیرى کوچک، نسخ جلى، با جلد روغنى عالى و مذهب با تاریخ و رقم: «قد تشرفت من تنمیق ... سنه خمس و عشرین و مائه بعد الالف [ ۱۱۲۵ ] ... و انا العبد الاقل ... احمد النیریزى عفى عنه». این قرآن متعلق به کتابخانه مرحوم حاج سید نصراللّه تقوى است.

10) قرآن: وزیرى بزرگ (۷ / ۲۱ × ۳۳ سانتى‏متر)، داراى ۳۸۴ صفحه و هر صفحه ۱۲ سطر، به خط نسخ خوش و جلى، تاریخ تحریر ۱۱۲۶ ه . ق.؛ دو صفحه اوّل، تمام تذهیب با دعاى قبل از تلاوت ؛ دو صفحه افتتاح مذهّب و مرصّع با پیشانى و ذیل به خط رقاع، کاغذ اصفهانى با جدول و کمند، اسامى سور و راهنماى تفأل در گوشه بالاى صفحه میان ترنج شرفه‏دار مذهّب، حزب و جزو و نصف‏الجزو در میان ترنج مذهّب، فواصل آیات ستاره‏نشان، سر سوره‏ها مذهّب و اسامى سور به خط رقاع ؛ جلد روغنى دورو، بیرون با حاشیه و گوشه و ترنج زمینه دلربا، درون زمینه یشمى با کمند حاشیه گره‏دار، و در وسط گل و برگ فرنگى زرّین. این قرآن با شماره ۱۲۸ در کتابخانه آستان قدس موجود است.

11) قرآن: رحلى (۵ / ۱۲ × ۳۶ سانتى‏متر)، داراى ۵۶۹ صفحه و هر صفحه ۱۵ سطر، به خط نسخ - نستعلیق، تاریخ کتابت ۱۱۲۷ ه . ق.؛ ۹ صفحه اوّل مجدول و کمندکشى زرین و الوان با حواشى ساده که ادعیه استخاره را به خط نسخ و مرکب مشکى نوشته‏اند. صفحه دهم و یازدهم، مجدول کمنداندازى زرین و رنگین با حواشى ساده و بدون تزیین و بین سطرهاى این دو صفحه طلااندازى ساده است، و حدیثى از حضرت رسول اکرم(ص) در خواص سوره فاتحه‏الکتاب و سوره بقره به خط رقاع و مرکب مشکى نوشته شده است. صفحه دوازدهم و سیزدهم، مجدول کمنداندازى به طرح تسمه‏اى شنگرفى رنگ با حواشى مذهب و مابقى صفحات مجدول کمندکشى زرین و الوان است با حواشى و متن بدون تزیین.

جزو و نصف‏الجزو و حزبها در حاشیه به خط نسخ با آب زر و سر سوره‏ها در مستطیل‏هاى متن ساده به خط رقاع و رنگ سرخ و در حواشى خواص سوره‏ها به خط شکسته و به رنگ مشکى نوشته شده است. از صفحه ۵۶۱ تا ۵۶۷ دعاى بعد از تلاوت قرآن آمده است.

پایان: بدین امید نوشتم کلام حضرت دوست
که روز حشر به دستم جز این سخـــن ندهند
«ووفق عبده و هواقل عباد تراب اقدام المؤمنین احمد النیریزى باتمام کتابه، کتابه العزیز الذى یکون وسیله لسعاد الاخره و الدنیا و هذه تحفه العاشر الّتى ارسلها الى دار الجنان و جنه المأوى و قد وقع الفراغ منه فى عاشر شهر جمادى‏الثانیه سنه سبع و عشرین و مائه بعد الالف من الهجره النبویه المصطفویه على هاجرها الف سلام و تحیه ۱۱۲۷».

این قرآن با شماره ۱۳۰ و شماره دفتر ۱۰۷۲ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان (سلطنتى) نگهدارى مى‏‌شود.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

12) قرآن: رحلى (۲۲ × ۳۵ سانتى‏متر)، ۴۹۸ صفحه، هر صفحه ۱۷ سطر، به قلم نسخ کتابت جلى ممتاز، ۲ صفحه افتتاح دو شمسه مذهب دور اسامى ۱۴ معصوم (ع)، در میان دعا به قلم رقاع عالى زرین تحریر شده، ۲ صفحه آغاز متن دو سر لوح مذهب مرصع، در میان سوره فاتحه و آغاز بقره، بین سطرها طلااندازى شده، سر سوره‏ها، جزوها و حزبها به قلم رقاع و به آب زر، تمام صفحات داراى جدول زرین و الوان، تاریخ و رقم به قلم رقاع ممتاز که در ۱۱ رمضان ۱۱۳۱ ه . ق. به فرمان محمدقلى‏خان بیگدلى شاملو کتابت شده: «فرمان دستور اعظم ... محمدقلى‏خان بیگدلى شاملو ... بیدالعبدالاقل ... احمد النیریزى»، جلد ضربى طلاپوش با نقش‏بندى، درونِ بندها گل و بوته برجسته، اندرون سوخت و ضربى با نقش ترنج و لچک ترنج، تذهیب و تجلید همزمان با کتابت، به شماره ۸۳۸۱ در موزه ملّى ایران.

13) قرآن: وزیرى (۵ / ۱۴ × ۵ / ۲۳ سانتى‏متر)، ۴۶۹ برگ، هر صفحه ۱۲ سطر، به قلم نسخ به تاریخ ۱۱۳۸ ه . ق.، آغاز داراى چهار سر سوره و تذهیب اعلى، دو صفحه اوّل متن و حاشیه، تذهیب و بین تمامى سطرها با گل و برگ طلایى تزیین شده، جلد مصنع و ممتاز عمل میرزاعبدالوهاب مذهب‏باشى در سال ۱۲۹۲ ه . ق. ؛ خواص سور به خط میرزا عبدالرشید مستوفى است. این نسخه نفیس که به شماره ۳۹۴۳ به کتابخانه مجلس شوراى ملى تعلّق داشته، در سال ۱۳۳۲ ش. به ابن سعود پادشاه عربستان سعودى هدیه شده است.

14) قرآن: وزیرى (۱۸ × ۵ / ۲۶ سانتى‏متر)، داراى ۷۸۸ صفحه و هر صفحه ۱۳ سطر، خط نسخ، تاریخ کتابت در سال ۱۱۴۱ ه . ق.

البته بیانى در انتساب کتابت تمامى این نسخه به احمد نیریزى تردید کرده است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

صفحه اوّل و دوم، مجدول کمنداندازى زرین و الوان است که حواشى این دو صفحه و متن طلاپوش و به طرح اسلیمى الوان تذهیب شده و یک سرلوح مذهب به طرح لچک‌‏سازى و سه کتیبه بازوبندى مذهب دو در پیشانى و یک در ذیل صفحه اوّل و یک در پیشانى صفحه دوّم است.

اسم سوره فاتحه‌‏الکتاب و سوره بقره را به خط نسخ نوشته‏اند و بین سطرها طلااندازى است.

مابقى صفحات مجدول زرین و رنگین است با حواشى و متن ساده و بدون تزیین. نشانه‏هاى جزو و نصف‏الجزو و حزبها در حواشى در ترنجهاى تزیینى متن طلایى به قلم نسخ و رنگ سرخ نوشته شده است. سر سوره‏ها در کتیبه‏هاى بازوبندى متن طلاپوش، به خط نسخ و خواص سوره‏ها به خط شکسته نستعلیق نوشته شده است. جلد، مقواى روغنى به طرح گل و بوته و پیچکهاى زرین و یک ترنج و دو سر ترنج متن زیتونى به طرح گل و بوته‏هاى الوان است.

پایان: «قد تشرفت بکتابه هذاالقرآن المجید فى شهر ربیع‏الثانى سنه احدى و اربعین و مائه بعدالالف من الهجره و انا العبد الاقل احمد النیریزى فى سنه ۱۱۴۱».

این قرآن به شماره ۴۷ و شماره دفتر ۹۸۹ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان (سلطنتى) نگهدارى مى‏‌شود.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

15) قرآن: رحلى (۲۱ × ۵ / ۳۳ سانتى‏متر)، ۷۰۸ صفحه و هر صفحه ۱۴ سطر، به قلم نسخ، کتابت در ۱۱۴۵ ه . ق. ؛ صفحه اوّل تا صفحه ششم، مجدول کمنداندازى زرین با حواشى مذهب مرصع و مابقى صفحات مجدول کمنداندازى زرین است که یک حاشیه باریک مذهب دارد و بین سطرهاى تمامى صفحات طلااندازى است. نشانه‏هاى جزو و نصف الجزو و حزبها در حواشى در ترنجهاى مذهب و سر سوره‏ها در کتیبه‏هاى بازوبندى مذهب مرصّع بسیار زیباست. جلد مقواى روغنى بوم گل ماشى که با گل و بوته‏هاى مختلف و رنگهاى الوان نقاشى شده است.

درون جلد مقواى روغنى بوم عنابى که با گلهاى انارى و شاخه‏هاى اسلیمى بسیار زیبایى با طلا تذهیب شده و داراى یک حاشیه متن یشمى با گلهاى الوان و تذهیب جلد، کار میرزا احمد نقاش‏باشى در تاریخ ۱۲۳۷ ه . ق. است.

پایان: «وفقنى اللّه تعالى بحسن توفیقه لسعى فى تحسین نسخه و تجوید تنقیمه فتم بحمدالله سبحانه و انا العبد الاقل الداعى لابود الدوله القاهره تراب اقدام المؤمنین احمد النیریزى فى شهر جمادى‏الاولى من شهور سنه خمس و اربعین مائه و الالف من المهاجره المقدسه فى دارالسلطنه اصفهان صانها الله عن الحدثان و الحمدلله اوّلاً و آخرا و ظاهرا و باطنا».

این قرآن به شماره ۱۸ و شماره دفتر ۸۸۵ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‏‌شود.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

در ریحانه الادب از دو قرآنِ دیگر او یاد شده است: قرآنى در کتابخانه مصر که تمام صفحات آن با طلاى خالص مذهّب شده و دیگرى در کتابخانه نورالدین‏بیگ مصطفى ترکى در مصر که در سال ۱۱۱۴ ه . ق. در اصفهان کتابت شده است .

استاد جلال‏الدین همائى از میان آثار میرزااحمد، دو قرآن و یک صحیفه سجادیه را از بهترین خطوط اصلى میرزااحمد دانسته است. یکى از آن قرآنها به قطع رحلى و مذهب متعلق به اعقابِ میرزا محمدحسن نجفى بوده که براى اجازه عمامه به مشارالدوله حکمت حاکم اصفهان تقدیم شد، که به گفته استاد همائى:
«این قرآن ... هم سنگ الماس و طلاى سفید ارزش دارد افسوس که به ارزانترین قیمتها یعنى به خاطر پروانه دستار از دست رفت. تا کسى آن قرآن را نبیند اعجاز هنرمندى میرزا و تذهیب‏ کاران و صحافان و جلدسازان و نقاشان آن عصر را ندیده است ». قرآن دیگر به قطع وزیرى در تصرّف یکى از آشنایان استاد همائى بوده است. ظاهرا یک نسخه قرآن نیز به خط میرزا احمد نزد یکى از اهالى نیریز است. معتمدالدوله نیز از چند قرآن به خط میرزااحمد نام برده است  که در بخش آثار منسوب به آن اشاره خواهیم کرد. بعد از فهرست قرآن ها، به آثارى از میرزااحمد اشاره خواهیم کرد که شامل یک یا چند سوره قرآن است. این آثار گاه با یک یا چند دعا نیز همراه است.

16) سوره یس به انضمام دعاهاى ایام هفته: وزیرى (۱۴ × ۲۲ سانتى‏متر)، ۶۲ صفحه و هر صفحه ۷ سطر، به قلم نسخ خوشِ ۱۱۱۰ ه . ق.، همراه با ترجمه فارسى به خط نستعلیق و در حاشیه برخى از صفحات خواص ادعیه به خط نسخ و نستعلیق. پشت صفحه اوّل داراى سه مهر به نام‏هاى «مشیرالسلطنه»، «حسین بن هدایت» و «على ‏اکبر بن حسین الحسینى» است. تمامى صفحات، مجدول و کمنداندازى زرین با حواشى ساده و بدون تزیین و تمامى اوراق حنایى رنگ، جلد مقواى روغنى، متن زرک زیتونى مزین به انواع گلهاى طلایى و داراى یک حاشیه به طرح کتیبه‏بندى تزیین و حدیثى از امام رضا(ع) به خط ثلث و رقم احمد نیریزى.

پایان: «کتبه الداعى لابود الدوله القاهره الباهره احمدالنیریزى عفى عنه فى بلده اصفهان صانها الله عن الحدثان فى سنه عشر و مائه بعد الالف من الهجره النبویه على مهاجرها الف آلاف صلوه و سلام و تحیه و الحمدللّه اوّلا و آخرا و ظاهرا و باطنا سنه ۱۱۱۰».

این مجموعه به شماره ۱۳۵ و شماره دفتر ۱۰۷۷ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان (سلطنتى) نگهدارى مى‌‏شود.

17) سوره یس، تعقیبات نماز و ... : نیم ربعى (۱۱ × ۹ / ۱۷ سانتى‏متر)، ۱۰۲ صفحه و هر صفحه ۹ سطر به خط نسخ، کتابت ممتاز، تاریخ کتابت ۱۱۱۰ ه . ق.، و شاملِ سوره یس، تعقیبات نمازهاى یومیه، دعا براى جمیع مهمات و دعاى جوشن صغیر است.

پشت صفحه نخست، علاوه بر متن وقف‏نامه که توسط فتحعلى شاه قاجار در ۱۲۱۸ ه . ق. وقف شده، سه مهر با نامهاى «مشیرالسلطنه»، «حسین بن هدایت‏الله» و «رضاالحسینى» دیده مى‏شود. بر پیشانى صفحه اوّل یک سر لوح مذهب کوچک قرار دارد. تمامى صفحات، مجدول کمنداندازى زرین تحریر مشکى و الوان و حواشى ساده و بدون تزیین، بین سطرهاى دو صفحه اوّل و صفحات ۶۹ و ۷۰ طلااندازى و بین سطرهاى دیگر صفحات ساده است. جلد، مقواى روغنى بوم ساده، وسط ترنج چهار سر ترنج و چهارلچکى، در سمت راست سر لوح صفحه ۶۹ عبارتِ «بنده شاه ولایت طهماسب ۱۱۳۷» است که نشان مى‏دهد این نسخه در تملک شاه طهماسب دوم بوده است.

پایان: «کتبه المحتاج الى غفران ربه الغنى احمدالنیریزى فى بلده اصفهان صانه االلّه عن الحدثان فى سنه عشر و مائه بعد الالف من الهجره النبویه على مهاجرها الف صلوه و تحیه ۱۱۱۰».

این مجموعه به شماره ردیف ۳۰۳ و شماره دفتر ۱۱۵۶ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است .

18) سوره یس، سوره واقعه و تعقیبات نماز یومیه: وزیرى کوچک (۱۴ × ۵ / ۲۱ سانتى‏متر)، ۷۶ صفحه و هر صفحه ۸ سطر به خط نسخ و کتابت ممتاز، به تاریخ ۱۱۱۲ ه . ق. ؛ این مجموعه شامل دو قسمت است، قسمت نخست شامل سوره یس، سوره واقعه و تعقیبات نماز یومیه در ۵۸ صفحه که به خط میرزااحمد است و قسمت دوّم شامل دعاى دوازده امام به خط نسخ و ثلث و به شیوه کتابت یاقوت مستعصمى که نام کاتب و تاریخ کتابت دانسته نیست.

پشت صفحه اوّل سه مهر به نام‏هاى «مشیرالسلطنه»، «حسین بن هدایت الله» و «رضاالحسینى» و این عبارت است: «این نسخه شریف در کربلاى معلى به قیمت صد روپیه از معرفت کاظم‏حسین‏خان خریده شد ...».

تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین زوج، تحریر مشکى و حواشى ساده و بدون تزیین ؛ جلد، مقواى روغنى، منقش به گل و برگهاى الوان با یک حاشیه زمینه عنابى.

پایانِ بخش اوّل: «کتبه المحتاج الى عفو ربّه الغنى احمدالنیریزى فى شهراللّه الاعظم من شهور سنه ۱۱۱۲ فى بلده اصفهان صانها اللّه عن الحدثان».

این نسخه به شماره ردیف ۳۰۴ و شماره دفتر ۱۱۳۲ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

19) سوره‏هاى فتح، ملک، دهر و ادعیه: وزیرى (۶ / ۱۴ × ۷ / ۲۰ سانتى‏متر)، ۱۹ برگ و هر برگ ۹ سطر، به خط نسخ و تاریخ ۱۱۱۳ ه . ق.، شامل سوره‏هاى فتح، ملک، دهر و دعاهاى صبح و شام، دفع بلیات و تعیقبات نماز.

صفحه اوّل سر لوح مجدول به زر و لاجورد و شنگرف بین سطرها طلااندازى، عناوین لاجورد و شنگرف است. این نسخه به شماره ۱۳۰ در کتابخانه ملّى ملک موجود است.

20) سوره فتح و تعقیبات نماز: وزیرى (۵ / ۱۴ × ۲۳ سانتى‏متر)، ۱۴ صفحه و هر صفحه ۱۰ سطر، به خط نسخ، کتابت ممتاز و تاریخ کتابت ۱۱۱۳ ه . ق.، شامل سوره فتح، تعقیب نماز صبح، ظهر و مغرب و عشا ؛ تمامى صفحات مجدول و کمنداندازى و رنگین و حواشى دو صفحه نخست، مزین است. جلد، مقواى روکش چرم گلى‏ رنگ مجدول کمندکشى زرین و یک حاشیه ریسه برگ طلایى.
پایان: «کتبه المحتاج الى اللّه الملک الغنى احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۱۳ هجرى قمرى».

این نسخه به شماره ردیف ۲۹۷ و شماره دفتر ۱۰۸۹ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

21) سوره فاتحه‌ ‏الکتاب و چند سوره دیگر و دعاى قنوت: ربعى (۹ / ۱۱ × ۹ / ۱۸ سانتى‏متر)، داراى ۹۱ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به خط نسخ جلى، کتابت ممتاز، تاریخ ۱۱۱۴ ه . ق.، شامل سوره‏هاى فاتحه‏الکتاب، یس، الواقعه، النصر، کافرون و چند سوره دیگربه علاوه دعاى قنوت است.

تمام صفحات، مجدول کمندکشى زرین و رنگین، حواشى ساده و بدون تزیین، ده صفحه اوّل رساله متن کتابت طلایى است. از صفحه دوازدهم تا سى و پنجم، بین سطرها گل‏اندازى زرین و از صفحه سى و شش تا صفحه نود و یک، متن کتابت ساده و بدون تزیین است. اسامى سوره‏ها در جداول مستطیل زمینه طلایى به خط نسخ و به رنگ سرخ نوشته شده است.

جلد، مقواى روغنى، بوم مشکى، مزین به شاخه و پیچک و برگهاى زرین و خوشه‏ هاى انگور طلایى است و یک حاشیه زمینه عنابى، کتیبه‏اى مذهّب که درون آن به قلم ثلث روایتى از حضرت رسول اکرم(ص) نوشته و اطراف خطوط با پیچک‏هاى زرین تزیین شده است.

پایان: «قد وقفت و تشرفت بتحریر هذه السور المبارکه فى سنه احدى و اربعین و مائه بعد الالف من الهجره المقدسه و انا العبد الاقل تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى غفرالله له و لوالدیه سنه ۱۱۱۴».

این مجموعه به شماره ردیف ۲۹۲ و شماره دفتر ۱۱۶۲ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

22) سور قرآن: ربعى، کتابت نسخ و رقاع، کتابت ممتاز در ۱۱۱۶ ه . ق.، دو سر لوح مذهب، بین سطرها طلااندازى.
این اثر از بهترین خطوط میرزااحمد است، با رقم: «کتبه تراب اقدام المؤمنین المحتاج الى اللّه الملک الغنى احمد النیریزى السلطانى فى دارالسلطنه اصفهان صانها اللّه عن الحدثان ۱۱۱۶».
بیانى در احوال و آثار خوشنویسان، رقم «کتبه العبد المذنب احمدالنیریزى فى ۱۱۱۹» را بعد از آن آورده  و دانسته نیست که کدام رقم اصلى است.

23) سوره یس: به قلم نسخ و تاریخ ۱۱۱۸ ه . ق. که به شماره ۹۸۵ ف در کتابخانه ملى ایران موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

24) سوره‏هاى ملک، اعلى، قدر و اخلاص: ربعى (۱۱ × ۱۸ سانتى‏متر) ده برگِ ۹ سطرى به خط نسخ در تاریخ ۱۱۲۰ ه . ق.، سرلوح و حواشى با گل و بوته‏هاى شنگرف و سفید و سبز و لاجورد و زرین، جدول لاجورد و زرین و مشکى، صفحات زراندود شده، درون جلد روایاتى از پیغمبر درباره حضرت على (ع) و روایتى از امام رضا با خط نسخ نوشته شده است.

این نسخه در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران (اکنون در کتابخانه مرکزى) به شماره ۵۳۱ د موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

25) سوره یس و ادعیه: ربعى (۱۲ × ۵ / ۱۸ سانتى‏متر)، ۳۶ برگِ ۸ سطرى، به خط نسخ و تاریخ کتابت ۱۱۲۰ در اصفهان، شامل سوره یس، حرز امام جعفرصادق(ع) و دعاى جلیل‏القدر و دعا براى جمیع مهمات ؛ عنوان و نشان شنگرف، جدول لاجورد و زرین و مشکى و شنگرف و سفید و سبز و سرلوح نیز به همین رنگهاست. این نسخه به شماره ۵۳۵ د در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامى تهران (و اکنون در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران) موجود است.

26) سوره دهر و تعقیبات ...: ربعى (۱۲ × ۳ / ۱۹ سانتى‏متر)، ۲۵ برگِ ۱۰ سطرى، به خط نسخ و تاریخ ۱۱۲۰ ه . ق.، شاملِ سوره دهر، تعقیبات، دوازده امام خواجه‏ نصیرطوسى و دعاى بعد از مغرب، سرلوح و دو صفحه اوّل تذهیب، میان سطرها طلااندازى دو جدولى، عناوینِ کلمات اللّه و اللهم و الصلوه به زر است. این مجموعه به شماره ۵۵ در کتابخانه ملک موجود است.

27) سوره‏ هاى الواقعه، جمعه و ملک: نیم ربعى (۱۰ × ۵ / ۱۶ سانتى‏متر)، ۳۰ صفحه ۷ سطرى، به قلم نسخ، کتابت ممتاز، تاریخ کتابت ۱۱۲۰ ه . ق.، تمامى صفحات، مجدول کمنداندازى زرین زوج تحریر مشکى، حواشى ساده و بدون تزیین و بین سطرها طلااندازى شده است. در پیشانى صفحه اوّل، یک سرلوح مختصر تزیینى دارد. اسامى سوره‏ها در جداول زمینه طلایى به خط نسخ و رنگ سرخ است. جلد، مقواى روغنى مزین به پیچک و شاخه و برگ و گلهاى پرطاووسى و انارى زرین، وسط ترنج و دو سرترنج و چهارلچکى، زمینه مشکى دور کنگره‏اى مزین به پیچک و گل و برگهاى پرطاووسى و یک حاشیه زمینه عنابى ریسه برگ زرین.

پایان: «کتبه العبد احمدالنیریزى فى ۱۱۲۰ هجرى قمرى». این نسخه به شماره ردیف ۲۸۸ و شماره دفتر ۱۱۴۷ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‏ شود.

28) سوره‏هاى دخان و ملک و چند دعا: وزیرى کوچک (۱۳ × ۲۱ سانتى‏متر) ۵۲ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به قلم نسخ ممتاز و نستعلیق خوش و تاریخ ۱۱۲۸ ه . ق.، شاملِ سوره دخان و ملک و دعاهاى مفتاح‏الفتوح، رموزالکنوز، دعاى صباح، حرز حضرت امام زین‏العابدین (ع)، دعاى دفع شر اعادى و چند دعاى دیگر است. تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین بندمشکى و رنگین، بین سطرها طلااندازى زوج تحریر مشکى است. حواشى صفحه اوّل و دوّم مزین است.

در حواشىِ بعضى از صفحات، شرح ادعیه و چند دعاى دیگر براى دفع امراض و غضب سلطان، ترس در بیابان، رفع الم و غم و چند نماز مستحب را به خط نسخ خفى و رنگ مشکى و خط شکسته نستعلیق نوشته ‏اند. اسامى ادعیه و مورد استفاده آنها را به خط نستعلیق و رنگهاى سرخ و لاجورد در حواشى، کتابت کرده‌‏اند.

سر سوره‌‏ها در میان کتیبه‏هاى بازوبندى دو طرف مذهب مرصع در زمینه‏هاى نارنجى، عنابى و بنفش رنگ است که به آب زر و قلم ثلث نوشته و با پیچکهاى زرین تزیین شده است و جلد آن مقواى روکش چرم مشکى با یک حاشیه پیچک زرین.

پایان: «حرره العبد الاقل تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۲۸ من الهجره المحترمه». این نسخه به شماره ردیف ۲۹۱ و شماره دفتر ۱۱۲۵ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

29) سوره یس و ادعیه: تاریخ کتابت ۱۱۲۸ ه . ق.، شامل سوره یس، تعقیبات و دعاهاى احراز، قضاى حوائج و کفایت مهمّات که البته قسمت عمده آن به خط نیریزى است. این نسخه که در ملکیت حسام السلطنه، فرمانرواى فارس بوده، به شماره ۴۳۵ در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.

30) سوره یس و ادعیه: وزیرى متوسط (۵ / ۱۴ × ۵ / ۲۲ سانتى‏متر)، به خط نسخ کتابت خوش و به تاریخ ۱۱۲۹ ه . ق.، شامل دو قسمت، قسمت نخست به خط میرزااحمد و شامل: سوره یس، دعا براى دفع شر و ضرر دشمن، دعاى معروف به دعاى فرج، و تعقیبات نماز (از صفحه ۱ تا صفحه ۵۵) تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین و رنگین، حواشى دو صفحه اوّل مزیّن و در پیشانى صفحه اوّل یک سرلوح مذهب مرصّع در زمینه طلاپوش به طرح محرابى ؛ و حواشى دیگر صفحات ساده بدون تزیین است.

پایان: «حرره العبد الاقل الداعى لابود الدوله القاهره الباهره تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى عفى عنه بمحروسه اصفهان صانها اللّه عن الحدثان فى سنه ۱۱۲۹ تسع و عشرین و مائه بعد الالف من الهجره المحترمه». این نسخه به شماره ردیف ۲۲۸ و شماره دفتر ۳۶ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

31) سوره‏هاى یس و فتح: وزیرى کوچک (۱۳ × ۵ / ۱۹ سانتى‏متر)، داراى ۲۸ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به قلم نسخ خوش و تاریخ ۱۱۳۰ ه . ق. ؛ تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین و رنگین ؛ حواشى، ساده و بدون تزیین و متن کتابت تمامى اوراق طلااندازى با تحریر مشکى است.

یک سرلوح مذهّب به طرح محرابى در متن طلاپوش و لاجوردى با گلهاى الوان و در پیشانى صفحه اوّل یک کتیبه بازوبندى مذهب که متن طلاپوش آن نانوشته است. سرسوره‏ها در مستطیل متن طلاپوش به خط نسخ نوشته شده است. جلد، حاشیه چرمى ضربى مشکى و متن ترمه کشمیرى است.

پایان: «کتبه لابود الدوله القاهره الباهره السلطانیه العبدالفقیر المذنب المحتاج الى عفو ربّه الغنى احمدالنیریزى عفى عنه فى شهر رجب المرجب من شهور سنه ۱۱۳۰ ثلثین و مائه بعد الالف من الهجره القدسیه النبویه صلى اللّه علیه و آله خیرالبریه فى دارالسلطنه اصفهان». این مجموعه به شماره ردیف ۲۱۵ و شماره دفتر ۱۴۵۵ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‌‏شود.

32) سوره واقعه: جلد روغنى، در حاشیه چند حدیث به خط رقاع، مزین مرصع، نسخ کتابت جلّى و رقاع عالى با رقم: کتبه تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى فى ۱۱۳۲.

33) هفت سوره: به خط نسخ، تاریخ ۱۱۳۵، با آرایش زریّن ؛ این نسخه به شماره ۴۷۴ در کتابخانه اصغر مهدوى در تهران است.

34) سوره یس و ادعیه متفرقه: ربعى (۵ / ۱۰ × ۵ / ۱۷ سانتى‏متر)، ۵۸ صفحه و هر صفحه ۸ سطر، به خط نسخ، کتابت عالى، به تاریخ ۱۱۳۷ ه . ق.، شامل سوره یس و دعاهاى دفع بلا، تعقیبات نماز صبح، دفع شر و کفایت مهمات، تعقیب نماز ظهر، تعقیب نماز عصر و شام و دعاى فرج ؛ تمامى صفحات، مجدول کمنداندازى طلایى بند مشکى و رنگین و حواشى، ساده و بدون تزیین است و بین سطرها مزین به گل و برگهاى ریز طلایى.

اسامى ادعیه و خواص آنها میان جداول بند طلایى ساده و به خط نسخ و به آب زر نوشته شده است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

پایان: «کتبه العبد الاقل تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۳۷ لجناب العالم العامل الفاضل الکامل الباذل کریم الذات غنى الصفات جالینوس الزمانى بقراط الدورانى اعنى حاج الحرمین الشریفین حاجى محمد على دامت برکاته». این نسخه به شماره ردیف ۳۰۲ و شماره دفتر ۱۱۳۸ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

35) سوره واقعه و چند دعا: ۱۹ برگِ ۹ سطرى، به خط نسخ و تاریخ ۱۱۴۰ ه . ق.، شاملِ سوره واقعه، دعاى صباح و دعاى احتجاب است. سرلوح مذهب، لاجوردى، قرمز، سفید، زر، مشکى، صورتى، زرد و سبز، جدولِ دور سطور قرمز، لاجورد، سبز، زر و مشکى، جدول خارجى زر و مشکى، علامات بین آیات، زر، قرمز، مشکى، سبز و لاجورد، آغاز ادعیه با مرکب سفید و مذهّب؛ برخى عبارات با مرکب قرمز و آبى آمده است. جلد، تیماج یک لایى و جدول‏دار است. این مجموعه به شماره ۱۰۸۲ / ع در کتابخانه ملى نگهدارى مى‌‏شود.

36) سوره‏هاى فتح و قدر: وزیرى کوچک (۶ / ۱۰ × ۵ / ۱۸ سانتى‏متر)، ۱۹ صفحه و هر صفحه ۷ سطر، به قلم نسخ و تاریخ ۱۱۴۲ ه . ق.، صفحه اوّل مجدول کمنداندازى زرین و الوان و حواشى و متن ساده و بدون تزیین و بدون سرلوح است. بقیه صفحات، مجدول کمنداندازى زرین و اوراق به رنگهاى مختلف و حواشى و متن، ساده و بدون تزیین ولى بین سطرهاى کتابت، مجدول زرین است.

سر سوره‏ها در مستطیل مجدول متن ساده به خط نسخ نوشته شده است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

پایان: «حرره العبد الاقل الداعى لابود السلطنه البهیه احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۴۲». این سوره‏ها به شماره ردیف ۲۱۶ و شماره دفتر ۱۴۵۶ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‏‌شود.

37) سور قرآن و ادعیه: به خط نسخ و رقاع نیم‏دانگ عالى با رقم: «قدتشرفت بتحریر هذه الادعیه... لعالیجناب ... خان بن الخان المدعو به اصلان‏خان ... و انا العبد الاقل الداعى لدوام الدوله القاهره تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۴۳ ».

38) چند سوره و ادعیه: قطع نیم ربعى، به قلم نسخ کتابت ممتاز و عالى، مذهّب و حواشى شکسته نستعلیق متوسط، خاتمه رقاع ممتاز با رقم: «و انا العبد الاقل ... احمدالنیریزى ... فى سنه خمس و اربعین و مائه بعد الالف ... بمحروسه اصفهان ۱۱۴۵».

بیانى این نسخه را در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۲۸ ش. دیده که در معرض فروش گذاشته شده بوده است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

39) سوره فتح و دعوات: وزیرى کوچک (۵ / ۱۳ × ۵ / ۲۱ سانتى‏متر)، ۳۴ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به قلم نسخ، کتابت ممتاز، در تاریخ ۱۱۴۶ ه . ق.، شامل سوره فتح، دعاى دوازده امام خواجه نصیرالدین‏طوسى، دعاى توسل و دعاى برآمدن حاجات است.

صفحه اوّل و دوّم، مجدول کمنداندازى زرین زوج و تحریر و رنگین است. حواشى این دو صفحه منقش و بین سطرها طلااندازى زوج تحریر مشکى، در پیشانى صفحه اوّل یک سرلوح مذهب به طرح گنبد دور کنگره است. دیگر صفحات نیز مجدول کمندکشى زرین زوج تحریر رنگین و حواشى تمامى اوراق ساده و بدون تزیین است. بین سطرها طلااندازى زوج تحریر مشکى و اسامى ادعیه، در میان جداول زمینه طلایى به خط نسخ و رنگ آبى و جلد، مقواى روغنى است.

پایان: «حرره العبد الاقل احمدالنیریزى سنه ۱۱۴۶». این نسخه به شماره ردیف ۲۹۳ و شماره دفتر ۱۱۳ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

40) سوره یس و آیات و ادعیه: وزیرى متوسط (۱۵ × ۵ / ۲۴ سانتى‏متر)، ۱۵ صفحه و هر صفحه ۱۱ سطر، به خط نسخ، کتابت جلى ممتاز ـ استاد سمسار کتابت خفى خوش گفته است  ـ به تاریخ ۱۱۴۶ ه . ق.، شامل دو بخش: بخش نخست، سوره یس، صفحه اوّل، یک سرلوح کوچک مذهّب مرصع، تمام نسخه متن و حاشیه شده است، با جدول و کمند زرین و رنگین، بین سطرهاى دو صفحه نخست، با گل و برگهاى کوچک زرین تزیین شده‏است، با رقم و تاریخ:
«کتبه العبد الاقل الداعى لابود الدوله ... تراب اقدام المؤمنین احمدالنیریزى غفرالله له و لوالدیه فى ۱۱۴۶ بمحروسه اصفهان، حفت بالامن و الامان».

بخش دوّم از صفحه ۱۵ تا ۴۸ دعا براى محفوظ ماندن از مکروهات بر کاغذهاى الوان به قلم نسخ، هر سطر به رنگى؛ از صفحه ۴۹ دعاى «برکه سباع»، به قلم نسخ، بر کاغذ زرافشان، بخش پایانى دعاى یومیه بر کاغذ سفید، بر صفحه آخر نام سفارش‏دهنده نسخه که او را «عمده عظام و سراعیان، خلف بزرگ ایران، تهمتن دوران اعنى خان‏بن‏خان المدعو بعالیجاه مقرب الخاقان» خوانده، پاک شده است. با رقم و تاریخ: «کتبه العبد الاقل الداعى لابود السلطنه البهیه احمدالنیریزى غفرالله له و لوالدیه فى سنه ۱۱۴۶ من الهجره». این مجموعه به شماره ردیف ۲۹۹ و شماره دفتر ۳۴ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

41) سوره یس و ادعیه: وزیرى (۵ / ۱۴ × ۲۳ سانتى‏متر)، ۱۹۰ برگِ ۹ سطرى به قلم نسخ خوش - یا به گفته استاد سمسار کتابت خفى متوسط - شامل مجموعه ‏اى از سور و ادعیه؛ با یک سرلوح مذهّب، تمام صفحات متن و حاشیه شده، با جدول زرین، بین سطرهاى دو صفحه اوّل طلااندازى شده و جلد روغنى با نقش گل و بوته است، با رقم و تاریخ: «کتبه تراب اقدام المؤمنین احمد النیریزى ۱۱۵۱». این مجموعه به شماره ۹۸۵ ف، در کتابخانه ملّى تهران موجود است.

42) سوره‏هاى الرحمن، واقعه، حشر، دخان، ملک و جمعه: قطع رقعى (۱۰ × ۱۷ سانتى‏متر) ۵۰ صفحه ۹ سطرى، تمام صفحات، داراى جدول منطقه و تذهیب بین سطور، پشت برگ آخر یادداشت زیر که به تشخیص آقاى بوذرى خط اتابک است آمده است: «هوالعلى. این نسخه شریفه خط مرحوم میرزااحمد نیریزى است اقل عبادالله شرف از تمالک آن دارد. العبد الاثیم على اصغر بن محمد ابراهیم شهر جمادى الاولى سنه ۱۲۹۸». این نسخه به شماره ۲۴ در کتابخانه مجلس شورا موجود است.

43) جزو اوّل تا پایانِ جزو ششم (سوره نساء): وزیرى (۱۳ × ۲۳ سانتى‏متر)، ۳۴ برگِ ۱۰ سطرى، به خط نسخ، متن سفید حاشیه جدا، کاغذ سرخ و سه جدول زر و لاجورد. این نسخه به شماره ۲۲۱۶ در کتابخانه سپهسالار موجود است.

44) سور قرآنى و ادعیه: ۸۷ برگِ ۱۶ سطرى به خط نسخ و نستعلیقِ سده دوازدهم [ و سده سیزده توسط زین‏العابدین ]، شاملِ سوره انعام (در حاشیه آن از صفحه ۳ تا ۲۶ دعاى مشلول)، از صفحه ۳۰ تا ۴۰ سوره یس (در حاشیه از صفحه ۲۶ تا ۳۲ دعایى از صحیفه سجادیه و از ۳۲ به بعد دعاهاى ایام هفته)، از صفحه ۴۰ تا ۴۵ سوره دخان ؛ از صفحه ۴۵ تا ۵۴ سوره فتح ؛ از صفحه ۵۴ تا ۶۰ سوره الرحمن و در حاشیه آن، سوره نبأ ؛ از صفحه ۶۰ تا ۶۶ سوره واقعه ؛ از صفحه ۶۶ دعاهاى توسل و برآمدن حاجات، و مهمات و شداید و رفع شر ظالمان ؛ از صفحه ۸۲ تا صفحه ۹۰ در متن، ادعیه و از ۹۰ به بعد ادعیه و خواص آنها به فارسى ؛ سرلوح زرد، آبى، قرمز و سفید، حاشیه گل و بوته زر، آبى، قرمز و بوم طلایى، بین سطرها طلااندازى است.

این نسخه به شماره ۱۱۴۵ / ع در کتابخانه ملى موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

در ادامه به معرفى ادعیه و کتابهاى دعایى که میرزا احمد کتابت کرده مى‏‌پردازیم. نخست صحیفه سجادیه و بعد از آن دعاهاى معروف را به ترتیب ذکر مى‏‌کنیم. البته برخى از دعاها، ضمیمه سوره‌‏هاى قرآن، پیش از این، ذکر شد.

45) صحیفه سجادیه: وزیرى کوچک (۵ / ۱۴ × ۳ / ۲۲ سانتى‏متر)، ۳۸۴ صفحه و هر صفحه ۸ سطر کتابت دعا و ۸ سطر ترجمه فارسى به قلم نسخ کتابت عالى و نستعلیق خوش به شنگرف. صفحات اوّل و دوّم، مجدول کمندکشى زرین بندمشکى و حواشى مزین به شاخه و برگهاى طلایى، متن این دو صفحه مجدول زرین زوج تحریر مشکى است. در پیشانى صفحه اوّل یک سرلوح مذهّب عالى، به طرح گنبد سرکنگره در متن طلاپوش و لاجوردى با اسلیمى‏هاى زرین و گل و برگهاى ریزالوان، یک کتیبه بازوبندى دو طرف مذهب در ذیل سرلوح است.

دیگر صفحات، مجدول کمندکشى زرین بند مشکى و حواشى آنها ساده و بدون تزیین و متن کتابت تمامى صفحات مجدول زرین بند مشکى است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

ادعیه را به خط نسخ و رنگ مشکى در جداول بزرگتر و ترجمه فارسى آن را به خط نستعلیق و به رنگ سرخ در جداول کوچکتر نوشته ‏اند. در حواشى بعضى صفحات، روایاتى از ائمه اطهار به خط نستعلیق و رنگ مشکى و طرز استفاده از دعاها در جداولِ بند زرین متن طلاپوش به خط نسخ و با سفیداب نوشته شده است. جلد، مقواى روکش تیماج مشکى وسط ترنج دو سرترنج و چهار لچک ترنج ضربى طلایى و گل و برگهاى برجسته سبز و ارغوانى و یک حاشیه زمینه مشکى ریسه گل و برگ و پیچک هاى طلایى است.

پایان: «وصلى اللّه على خیر خلقه محمد و آله اجمعین الطیبین الطاهرین المعصومین، تمت الصحیفه الکامله اقل عباد الله احمد النیریزى ...»

تاریخ کتابت، در کتابت فهرست کتب دینى و مذهبى خطى کتابخانه سلطنتى، ۱۱۶۰ ه . ق.، آمده است ، امّا استاد سمسار و بیانى تاریخ کتابت آن را در ۱۰۹۶ ه . ق. گفته‏اند . ظاهرا تاریخ کتابت به صورت ناقص ۱۹۶ نوشته شده بوده که ۱۰۹۶ ه . ق. خوانده ‏اند. این صحیفه سجادیه به شماره ردیف ۳۲۳ و شماره دفتر ۱۱۹۳ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‌‏شود.

46) صحیفه سجادیه: وزیرى (۵ / ۱۵ × ۵ / ۲۴ سانتى‏متر)، ۲۴۴ صفحه و هر صفحه ۱۲ سطر به خط نسخ کتابت ممتاز، تاریخ کتابت ۱۱۲۰ ه . ق. ؛ تمامى صفحات، مجدول کمنداندازى زرین زوج تحریر مشکى رنگین، متن و حواشى تمام صفحات ساده و بدون تزیین است. اسامى ادعیه را در جداول ساده بند زرین به خط ثلث و به آب زر نگاشته‏ اند. جلد، مقواى روکش تیماج مشکى وسط ترنج و چهارسرترنج و چهار لچک ترنج ضربى طلایى گل برجسته زرشکى رنگ است.

پایان: «حرره العبد المذنب احمد النیریزى فى سنه ۱۱۲۰ من الهجره المقدسه بمحروسه اصفهان». این نسخه به شماره ردیف ۳۱۸ و شماره دفتر ۱۱۹۴ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

47) صحیفه سجادیه: وزیرى، یک سرلوح مذهب عالى، مجدول مذهب به قلم نسخ کتابت عالى، تاریخ ۱۱۲۷ ه . ق.، ترجمه در حواشى به قلم نستعلیق خفى با رقم و تاریخ: «... على ید افقر العباد و احوجهم للرحمه ربّه الغنى احمدالنیریزى بمحروسه اصفهان ... فى شهر المبارک الرمضان من شهور سنه سبع و عشرین و مائه بعد الالف من الهجره النبویه المصطفویه ۱۱۲۷». پشت صفحه اوّل به خط رقاع کتابت خوش، نوشته شده است: «این صحیفه مبارکه از خطوط ممتاز استاد الاساتید مرحوم میرزا احمد نیریزى ... العبد محمد على خونسارى». این نسخه در مجموعه کتابخانه عمومى نیویورک موجود است.

48) صحیفه سجادیه و برخى ادعیه دیگر: به خط نسخ و تاریخ ۱۱۳۰ ه . ق. در اصفهان، همراه با ترجمه، ترجمه به خط نستعلیق و شنگرف، اسامى ادعیه با طلا، صفحات مجدول به طلا و تحریر و سرخ و لاجورد، جلد تیماج، روى جلد زمینه مشکى در متن سه ترنج بزرگ و کوچک و چهارابرو، به طلا، حاشیه گل و بوته‏اندازى به طلا، طرف داخل جلد لاکى با حاشیه نازک است. این نسخه به شماره ۴۳۱ در مجموعه نسخ خطى عبدالمجید مولوى در مشهد موجود است.

49) صحیفه سجادیه: ۲۶۲ برگ و هر صفحه ۱۴ سطر به خط نسخ سده ۱۲ ه . ق.، همراه با ترجمه ؛ سرلوح مذهب زر، مشکى، قرمز، سبز، سفید، نیلى، بنفش و زرد، و ترجمه فارسى به قلم سرخ ؛ بین سطرها خط‏کشى زر و مشکى، جدول زر، مشکى و نیلى و جدول خارجى زر و مشکى است. جلد، روغنى گل و بوته و بوم مشکى، گل سرخ و سبز، جدول زر، حاشیه جدول گل و بوته قرمز و زر و سبز. این نسخه به شماره ۱۰۷۹ / ع در کتابخانه ملى موجود است.

50) شرح دعاى هفتم صحیفه سجادیه: نیم ربعى با یک سرلوح مذهب مجدول مذهب، نسخ کتابت جلى ممتاز با رقم و تاریخ: «قد اتفق الفراغ من تسوید هذه النسخه الشریفه مسبحا و محولقا بید الشارح عفى عنه و عن والدیه فى اواخر شهر صفرالمظفر. کتبه العبد الاقل الداعى لابود الدوله القاهره احمدالنیریزى فى احدى و ثلثون [ ثلاثین ] و مائه بعد الالف ۱۱۳۱». این نسخه در مجموعه استاد بیانى موجود است.

استاد همائى نیز از یک صحیفه سجادیه از خطوط میرزااحمد نام برده که آن را از بهترین خطوط میرزا دانسته  که اکنون اثرى از آن نیست. معتمدالدوله نیز از چند صحیفه نام برده که در بخش آثار منسوب به آن اشاره خواهیم کرد.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

51) دعاى کمیل: ربعى (۱۰ × ۱۶ سانتى‏متر)، ۵۰ صفحه و هر صفحه ۶ سطر دعا و ۶ سطر ترجمه به فارسى، متن دعا به خط نسخ و ترجمه به خط نستعلیق، تاریخ کتابت ۱۱۰۷ ه . ق.، داراى یک سرلوح کوچک مذهّب، تمام صفحات مجدول کمنداندازى و رنگین ؛ متن دعا در جداول بزرگتر و به رنگ مشکى، ترجمه در جداول کوچکتر و به رنگ سرخ ؛ جلد، مقواى روکش چرم است.

پایان: «کتبه المفتقر الى رحمه ربه الغنى احمد النیریزى السلطانى باصفهان صانها الله ... سنه سبع و مائه بعد الالف من الهجره النبویه المصطفویه». این دعا به شماره ردیف ۲۱۶ و شماره دفتر ۲۰۶۲ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‌‏شود.

52) دعاى کمیل و برخى ادعیه دیگر: وزیرى متوسط (۱۵ × ۵ / ۲۲ سانتى‏متر)، ۹۲ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به خط نسخ، کتابت ممتاز، به تاریخ ۱۱۱۶ ه . ق.، شاملِ دعاى کمیل، دعاى ایام هفته، دعاى جوشن صغیر و چند دعاى دیگر.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین بندمشکى لاجوردى و حواشى مزین به شاخه‏هاى مارپیچى زرین زوج، تحریر مشکى و بین سطرها طلااندازى شده است. سرلوح صفحه نخست مذهب مرصع دور کنگره و جلد، مقواى روغنى منقش به انواع گل و برگهاى تزیینى الوان است.

پایان: «راقم الحروف احمد النیریزى السلطانى الداعى لابود الدوله القاهره الباهره السلطانیه فى ۱۱۱۶ هجرى قمرى». این دعا به شماره ردیف ۲۱۱ و شماره دفتر ۱۱۱۸ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

53)دعاى کمیل و ادعیه دیگر: وزیرى (۱۴ × ۲۰ سانتى‏متر)، ۲۸ برگِ ۶ سطرى، به قلم نسخ و تاریخ ۱۱۲۸ ه . ق.، شامل دعاى کمیل، دعاى صبح براى دفع اعدا، تعقیبات نماز صبح، دعا جهت رفع شداید و دعاى هر روزه صبح ؛ با سرلوح، میان سطور و جدول با گل و بوته‏ هاى زرین، مشکى، لاجورد، سبز، شنگرف و سفید، ترجمه فارسى زیر سطور شنگرف(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

آثار متفرقه و وقف نامه های میرزا احمد نیریزی
1) خطبه بى ‏نقطه حضرت على(ع): وزیرى (۱۶ × ۲۶ سانتى‏متر)، ۳۰ صفحه و هر صفحه ۱۰ سطر، به قلم نسخ، کتابت ممتاز، تاریخ ۱۱۱۶ ه . ق.، شاملِ خطبه بى‏نقطه، خطبه بى‏الف، قصیده یحیى صرصرى که در مدح رسول اکرم(ص) سروده و از حضرت على(ع) نقل شده، و رجزى که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین خوانده است. مقدمه رساله و ترجمه فارسى آن به خط نستعلیق و تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین بند مشکى و الوان و حواشى، ساده و بدون تزیین است.

پایان: «کتبه المحتاج الى اللّه الملک الغنى احمدالنیریزى السلطانى فى شهر جمادى‏ الاولى من شهور سنه ست عشره و مائه بعد الالف من الهجره المقدسه فى دارالسلطنه اصفهان صانها الله عن الحدثان ۱۱۱۶».

این خطبه به شماره ردیف ۱۴۳ و شماره دفتر ۱۳۵۶ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

2) نثراللئالى: وزیرى (۵ / ۱۸ × ۲۸ سانتى‏متر)، داراى ۴۶ صفحه و هر صفحه ۹ سطر، به خط نسخ و شکسته نستعلیق - کتابت جلى ممتاز، به تاریخ ۱۱۱۱ ه . ق. ؛ این رساله، از تفسیر مجمع‏البیان طبرسى اقتباس شده و منسوب به امیرالمؤمنین (ع) است.

تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین بند مشکى، سبز و شنگرفى و حواشى و متن کتابت ساده و بدون تزیین و در پیشانى صفحه اوّل و سرلوح مذهب است. جلد آن، مقواى روکش چرم سورمه‏ اى رنگ ساده با یک حاشیه ضربى طلاق.

پایان: «کتبه على سبیل استعجال [الاستعجال] المحتاج الى عفو ربه الغنى احمدالنیریزى فى بلده اصفهان فى ۱۱۱۱».

این اثر به شماره ردیف ۴۹۱ و شماره دفتر ۱۳۱۴ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

3) نثراللئالى: وزیرى (۵ / ۱۵ × ۸ / ۲۳ سانتى‏متر)، ۲۴ برگ، به خط نسخِ ۱۱۱۵ ه . ق.، شامل نثراللئالى و وصایاى امیرالمؤمنین(ع) به امام حسین(ع).

پایان: «... المسکین مایتجرع. کتبه المحتاج ... احمدالنیریزى فى شهر رجب المکرم ۱۱۱۵».

این نسخه به شماره ۶۱۴۱ در کتابخانه ملک موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

4) نثراللئالى: رحلى (۷ / ۲۲ × ۹ / ۳۵ سانتى‏متر)، ۳۰ صفحه و هر صفحه ۱۱ سطر، به قلم نسخ، کتابت ممتاز و تاریخ ۱۱۲۰ ه . ق.

رساله حاضر علاوه بر نثراللئالى، سوادنامه امام حسن عسکرى (ع) خطاب به ابن بابویه و سخنان امیرالمؤمنین (ع) خطاب به جابر بن عبدالله انصارى به روایت از امام حسن عسکرى (ع) را دربر دارد. تمامى صفحات، مجدول کمندکشى زرین و رنگین و تمامى حواشى ساده و بدون تزیین و بین سطور طلااندازى است. در پیشانى صفحه اوّل یک کتیبه مذهب دور کنگره ‏اى وجود دارد.

جلد آن، مقواى روغنى بوم زیتونى رنگ است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

پایان: «راقم الحروف الفقیر الى اللّه الملک الغنى تراب اقدام المؤمنین العبد احمد النیریزى فى سنه ۱۱۲۰ من الهجره المبارکه المقدسه المحترمه فى دارالسلطنه اصفهان صانها الله عن الحدثان».
این اثر به شماره ردیف ۴۹۵ و شماره دفتر ۲۱۲۶ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان نگهدارى مى‌‏شود.

5) لوحه‌‏هاى آیه‌‏الکرسى: در دو طرف ایوان آیینه کاخ چهل ستون در اصفهان، به خط نسخ و تاریخ ۱۱۲۷ ه . ق.، همراه با جداول مذهب، با رقم و تاریخ: «کتبه احمد نیریزى سنه ۱۱۲۷ ».

6) سراج السالکین: این اثر کتابى است کلامى در «اعتقادات حقه اهل حق و معتقدات ارباب باطل» تألیف على بن شیخ حسین کربلائى (تألیف در ۱۰۹۷ ه . ق.)، نسخه‏ اى از آن توسط میرزااحمد نیریزى در ۱۱۳۲ ه . ق. کتابت شده و به شماره ۱۱۷۷۱ در کتابخانه مرکزى دانشگاه اصفهان موجود است.

مشخصات نسخه: قطع وزیرى (۱۴ × ۲۳ سانتى‏متر)، صفحات ۹ سطرى، دیباچه را سرلوحى زیبا با حاشیه ‏اى پرنقش و نگار و دیگر صفحات را جدول زر و لاجورد آراسته است.

پایان: «... و صلى اللّه على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین و سلّم تسلیما کثیرا قد وقع الفراغ من تألیفها فى سابع شهر جمادى‏الثانى [ الثانیه ] سنه سبع و تسعین و الف من الهجره النبویه و کتب الدّاعى ... تراب اقدام المؤمنین احمد النیریزى فى ۱۱۳۲ غفرالله له و لوالدیه بمحمد و آله الطاهرین».

زین‏ العابدین محلاّتى در صفحه آخر نسخه در سال ۱۳۱۲ هجرى قمرى خط میرزا را تصدیق کرده و نوشته است: «آنچه به نظر احقرعباد مى‏ رسد این کتاب خط جناب میرزااحمد نیریزى است بسیار محکم تحریر فرموده‏ اند اعلى اللّه مقامه کتبه زین‏ العابدین المحلاتى غرّه رمضان المبارک سنه ۱۳۱۲».

7) قصیده برده و غیره: نیم ربعى، جلد روغنى، سرلوح مرصع، به قلم نسخ کتابت ممتاز با رقم و تاریخ: «حرره لجناب السید ... میرسیدعلیا ... انا العبد ... احمدالنیریزى عفى عنه بمحروسه اصفهان ... فى سنه ۱۱۳۱ ...». این نسخه در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است.

8) وقف‌‏نامه: رقاع با رقم میرزا احمد نیریزى مورخ ۱۱۲۹ ه . ق.، با سرلوح و حاشیه ‏سازى و جدول و ستون‏بندى به زر و لاجورد و شنگرف، عنوان زرین، جلد تیماج سرخ با آستر چرمى سبز، ۴۸ برگ، درباره وقف شاه سلطان حسین صفوى، زمین مسجد و مدرسه پهلوى چهارباغ شهر اصفهان باتولیت خود سلطان حسین، مورخ ۱۵ رجب ۱۱۱۸ با گواهى محمد مؤمن، وزیر دیوان و دیگران.

این وقف‏نامه به شماره ۸۵۴۹ در کتابخانه موزه ایران باستان موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

9) وقف ‏نامه: بدون رقم و تاریخ، رقاع میرزااحمد نیریزى به گواهى لطفعلى صدرالافاضل در ۱۳۳۹، با سرلوح و حاشیه‏سازى و جدول و ستون‏بندى به زر و لاجورد و شنگرف، جلد تیماج سرخ با آستر چرم، ۳۵ برگ، درباره وقفِ روستاهایى توسط شاه سلطان حسین صفوى. این نسخه به شماره ۸۵۵۰ در کتابخانه موزه ایران باستان است.

10) وقف‏نامه: به صورت کتابچه، ۳۳ صفحه ۶ سطرى به خط ثلث آمیخته به نستعلیق، به تاریخ ۱۱۲۹ ه . ق.

واقف: شاه سلطان حسین صفوى ؛ رقبه موقوفه: سه در بند دکان واقع در حاشیه میدان مشهد ؛ مصرف موقوفه: روشنایى گنبد مسجد جامع مشهد، داراى مهر چهار گوشه تاجدار سلطان حسین و سجلاتِ آقاجمال خوانسارى، محمدباقر حسینى و محمدباقر بن اسماعیل حسینى خاتون آبادى، در حواشى اوراق، سه مهر است.

آیات و اسامى متبرکه با طلا، صفحه اوّل افتاده است و میان سطور جدول طلایى، صفحات مجدول به طلا و تحریر و شنگرف ؛ این وقف‏نامه به شماره ۶۶۴ در کتابخانه عبدالمجید مولوى در مشهد است.

11) وقف‏نامه: رقاعِ دودانگ ممتاز با رقم و تاریخ: «حرره العبد الاقل الداعى لابود الدوله القاهره الباهره احمدالنیریزى فى سنه ۱۱۲۹». واقف سلطان حسین صفوى.

این وقف‏ نامه به شماره ۵۸۳۲ در کتابخانه آستان قدس موجود است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

آثار منسوب و مجعول میرزا احمد نیریزی
همچنان که اشاره شد، آثار منسوب و مجعول بسیارى به نام میرزااحمد پدید آمد. از آنجا که تنها آثار معدودى مورد نقد و بررسى قرار گرفته و منسوب و مجعول بودن آنها دانسته شده، در اینجا فقط همان تعداد آثار نقد شده را که انتساب و جعلى بودن آنها قطعى است معرفى مى‏ کنیم.

1) قرآن: وزیرى، به خط نسخ کتابت خفى متوسط، به تاریخ ۱۰۹۴ ه . ق. با رقم و تاریخ:
«قد تشرفت بتحریر هذا القرآن المجید و الفرقان الحمید ... و انا العبد الاقل الداعى لابود الدوله القاهره تراب اقدام المؤمنین المتمسک بولاء المعصومین احمدالنیریزى فى سنه ۱۰۹۴ اربع و تسعون بعد الالف من الهجره المبارکه المقدسه».

به گفته بیانى، فقط قسمت آخر به نظر مى‏رسد که خط نیریزى باشد . استاد سمسار این اثر را از آثار مجعول و ساختگى دانسته که جاعل با چیره‏دستى رقم و خط میرزااحمد را تقلید کرده است.

2) قرآن: به شماره ۴۹۰۲ کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران با رقم و تاریخ «... احمدالنیریزى ببلده قزوین ... شعبان سنه ۱۱۰۳۲ » که به گفته استاد سمسار روشن نیست که منظور ۱۱۳۲ است یا ۱۰۳۲.

همچنان که وى اشاره کرده، خط این نسخه به قلم نسخى، فاقد ویژگی هاى کتابت احمدنیریزى است.

علاوه بر آن، دعاى ختم قرآن بر کاغذى جدا با قلم رقاع متوسط نوشته شده است که به صفحه آخر نسخه چسبانده‏اند. در ذیل صفحه نیز قطعه تذهیبى ناهماهنگ از نظر شیوه و زمان تذهیب سرلوح نسخه به صورت بخش سوم به پایانِ صفحه افزوده شده ؛ در نتیجه جعلى بودن این اثر کاملاً آشکار است.

3) قرآن: در موزه ملى ایران، قرآنى به قطع رحلى به شماره ۸۶۸۸ به قلم خوش موجود است. استاد سمسار درباره جعلى بودن این اثر در انتسابش به احمد نیریزى گفته است:
صفحه پایان متن قرآن را از سوره ناس به بعد، شسته و رقم کاتب و تاریخ کتابت را زدوده‏اند، امّا هنوز اثر سطرها بر بخش شسسته شده و لکه‏هاى افشان را بر پیشانى صفحه و در بین کلمات سطرهاى موجود مى‏توان دید. سپس رقم احمد را به صورت «حرره العبد احمدالنیریزى من شهور سنه ۱۱۲۹» به پایان نسخه افزوده‏اند. جاعل نسخه با وجودِ دقت بسیار در تقلید از رقم احمد، در این کار موفق نبوده است.

4) قرآن: نسخه‏اى است به خط ملاعبدالجواد نیریزى در سنه ۱۲۳۲ ه . ق. که براى امیرمحمد حسین خان، حاکم نیریز تحریر کرده است و به شماره ۱۰۰۱ در کتابخانه سپهسالار موجود است. اسم کاتب را از آخر قرآن محو کرده‏اند تا بتوان آن را نوشته احمد نیریزى وانمود کرد. ولى اعتضادالسلطنه بر پشت ورق اوّل نوشته است: «یکى از مردمان بى‏معنى اسم ملاعبدالجواد را محو کرده و عبارت نیریزى را گذاشته و مشتبه که به اسم میرزااحمد نیریزى باشد. الحق از روى انصاف، منتهاى ظلم و بى‏انصافى را در حق کاتب کرده است. فى شهر جمادى‏الثانیه ۱۲۹۶».

علاوه بر آن، فرهاد میرزا معتمدالدوله، از چند قرآن نام برده که به خط میرزاى نیریزى کتابت شده، امّا چون سندى در دست نداریم، آن آثار را به عنوانِ آثار منسوب نام مى‏بریم: قرآنى به جهت علیقلى‏خان خلف اعتمادالدوله شاهقلیخان، به تاریخ ۱۱۱۶ ه . ق. ؛ قرآنى براى ابراهیم‏آقا یوزباشى ؛ قرآنى براى محمّدعلیخان ؛ قرآنى براى حاجى یاقوت خواجه اعتمادالدوله شاه قلیخان، به تاریخ ۱۱۲۵ ؛ همچنین قرآنى که از روى خط علاءالدین تبریزى مشق کرده است.

باید یادآور شویم که بیانى در انتساب کتابت قرآن شماره ۱۴ متن حاضر، و شماره ۹۸۹ کتابخانه کاخ - موزه گلستان به احمد نیریزى، تردید کرده است.

5) صحیفه سجادیه: نسخ و نستعلیقِ ۱۱۲۱ ه . ق.، که به شماره ۹۰۹ / ع در کتابخانه ملّى موجود است. در پایان نسخه در ۶ سطر چنین آمده است:
«قد تشرفت باختتام کتابه صحیفه الکامله السجادیه ... فى یوم اثنین و هو التاسع و العشرین من شهر ذى‏القعده الحرام من شهور سنه احدى و عشرین و مائه بعد الالف بنا به فرمایش ... فتحعلى‏خان ... وزیر اعظم اتمام یافت. کتبه الداعى لابود الدوله القاهره احمد النیریزى ».

به گفته استاد سمسار، سه سطر آخر متن اصلى از کلمه «احدى» به بعد را از صفحه بریده، و به جاى آن کاغذى با تاریخ و قلم احمد نیریزى نوشته و چسبانده‏اند. تفاوت خط و رنگ‏آمیزى به جاى طلااندازى دور سطرها جعلى بودن رقم و تاریخ را آشکار مى‏سازد. افزودن بر آن، تذهیب و تجلید نسخه به مکتب شیراز در سده ۱۳ ه . ق. تعلق دارد.

معتمدالدوله نیز از چند صحیفه سجادیه نام برده است: صحیفه به جهت عباسقلى آقاقورچى ‏باشى به تاریخ ۱۱۱۲ ه . ق. ؛ صحیفه براى شیخعلى بیک امیرشکارباشى به تاریخ ۱۱۲۹ ه . ق. در اصفهان ؛ صحیفه به جهت شاه‏ سلطان حسین که از روى صحیفه یاقوتِ مستعصمى کتابت کرده و در آخر آن نوشته است:
«و کانت بینها و بین النسخ المشتهره من هذاالکتاب المستطاب المعروف بزبور آل محمد و انجیل اهل البیت اختلافات لاتخفى على النّاظرین».

6)دعاى کمیل: وزیرى کوچک (۱۴ × ۲۱ سانتى‏متر)، به خط نسخ و نستعلیق در ۱۱۵۲ ه . ق. کتابت شده و قبلاً در بخش شرح احوال میرزااحمد از آن یاد شد و دلایلى که آقاى سمسار در جعلى بودن آن ایراد کرده بود، اشاره شد.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

7) دعاى احتجاب و ادعیه دیگر: ربعى (۱۲ × ۵ / ۱۸ سانتى‏متر)، به خط نسخ کتابت عالى، تاریخ ۱۱۶۰ ه . ق.

این مجموعه شامل تعقیبات نماز، دعاى احتجاب، دعاى رفع خوف و هول، دعاى حجب، دعاى مشهور به دعاى سریع‏ الاجابه و چند دعاى دیگر، به شماره دفتر ۴۹ در کتابخانه کاخ - موزه گلستان موجود است . از آنجا که میرزااحمد به احتمال زیاد قبل از این تاریخ وفات یافته، یا مى‏بایست تاریخ کتابت اشتباه باشد و یا انتساب آن به میرزااحمد صحیح نیست.

8) ادعیه: به تاریخ ۱۱۰۴ ه . ق. در کتابخانه آستان قدس رضوى . همچنان که قبلاً درباره این مجموعه نیز توضیح داده شد، شیوه خط آن نمى‏تواند از آنِ احمد نیریزى باشد.

9) ادعیه: به تاریخ ۱۱۵۱ ه . ق. و به شماره ۱۳۰۸ در کتابخانه آستان قدس رضوى  ؛ شیوه خط این مجموعه نیز ویژگی هاى خط میرزااحمد را ندارد.
ادعیه‏اى نیز معتمدالدوله به میرزا نسبت داده است.

10) قطعه: به تاریخ ۱۱۷۷ ه . ق.، که بیانى اظهار داشته که آن را دیده است ، ولیکن یا از آنِ نیریزى نیست و یا تاریخ آن اشتباه است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

11) عده‏الداعى و نجاح الساعى: از احمدبن فهد حلى (تاریخ تألیف ۸۰۱ ه . ق.)، این نسخه به شماره ۲۵۱۲ / ف و تاریخ کتابت ۱۱۵۱ ه . ق. در کتابخانه ملى موجود است که کتابت آن را به میرزا احمد نیریزى نسبت داده ‏اند، و در حاشیه صفحه پایان نسخه، سیدمحمد اصفهانى متخلص به بقا، خط میرزااحمد را تصدیق کرده و نوشته است:
«... در اینکه خط ... استادالاساتید آقامیرزااحمد نیریزى ... است، محل حرف و شبهه نیست... اگر این اسم هم نوشته نشده بود، اصلاً محل اختلاف و تردید نبود ... سنه ۱۲۹۷». گواهى او را محمدباقر اصفهانى نیز تأیید کرده و نوشته است: «... حق تصدیق در این کتاب همین است... ۱۲۹۷».

میرزاابوالفضل ساوجى نیز بر حاشیه صفحه ‏اى دیگر در همان تاریخ مى‏‌نویسد:
«شکى نیست که از خطوط ممتازِ میرزااحمد نیریزى است که در اواخر ایام پیرى به رشته تحریر در آورده‏ اند ...». امّا امیرنظام گروسى در حاشیه همان صفحه نوشته است:
«سیدمحمد بقا و محمدباقر و آقامیرزا ابوالفضل ساوجى در تصدیق این کتاب مشتبه گردیده‏اند و محققا این کتاب خط مرحوم آقا محسن اصفهانى است که غالب خط‏ شناس‌ها صفا و نظافت خط او را بر مرحوم میرزااحمد ترجیح مى‏دهند، ۲۰ شهر صفر ۱۳۰۶ العبد حسنعلى گروسى ... امیرنظام ».

12)اشارات رموز فى آیات کلام رب العالمین: تألیف سلیمان در ۱۱۰۷ ه . ق. و کتابت در ۱۱۱۵ ه . ق. ؛ این نسخه به شماره ۹۸۶ / ف در کتابخانه ملى موجود است. ولى خط این نسخه فاقد ویژگی هاى کتابت میرزااحمد است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

پایان: «کتبه العبد المذنب احمدالنیریزى على سبیل الاستعجال فى دارالسلطنه اصفهان فى شهر ربیع ‏الاوّل من شهور سنه خمس عشره و مائه بعد الالف».

دیگر آثار منسوب به میرزا عبارت است از: کتابت سنگ لوح قبر میرمحمدباقر فرزند میرمحمد اسماعیل خاتون آبادى که در سال ۱۱۲۷ ه . ق. وفات یافته، و با وجودى که این اثر امضا ندارد، امّا استاد همائى آن را از جمله آثار خوبِ ثلث میرزاىِ نیریزى دانسته و گفته است: «زبان به زبان به ما رسیده و مسلّم است که با اختصاص میرزا به آن خانواده، کسى غیر از وى سنگ لوح میرمحمدباقر را نمى ‏نوشت».

سنگلاخ نیز کتابت اشعارى در مدح پیامبر اکرم(ص)که قبلاً درباره آن بحث شد، و نسخه‌‏اى از حدیقه سنایى را به او نسبت داده است. قطعه‏ اى نیز با تاریخ ناقص ۱۱۸ در کتابخانه ملّى موجود است که در فهرست آن کتابخانه با تاریخ ۱۱۸۰ آمده است : این اثر نیز یا از آنِ نیریزى نیست یا تاریخ آن اشتباه است.(منبع: سایت مشاهیر نیریز، بررسی آثار استاد احمد نیریزی)

آناطولی
به جزیره ای در آسیای صغیر که قسمت اعظم ترکیه را تشکیل می دهد. این نام گاه بر مطلق آسیای صغیر اطلاق می شود.(المنجد فی الاعلام، ذیل همین ماده)

خطاطی در آناطولی با خط نسخ
پیگیری سنّت متمایز خطاطی در آناطولی از سده هفتم ممکن است. مرکز اولیه کتابت نُسَخ، قونیه (پایتخت سلجوقیان روم) بود. این نسخه‌ها علاوه بر قرآن، حاوی موضوعات گوناگون و متناسب با گرایش های مختلف بودند. زبان اصلی دربار سلجوقیانِ روم فارسی بود و نسخه های خطی بسیاری نیز به فارسی کتابت می‌شدند که شمار اندکی از آن‌ها به نثر و بقیه به نظم بودند از جمله قدیمترین نسخه باقی‌مانده از شاهنامه به تاریخ ۶۱۴.

تمام این نسخه‌ها به خط نسخ نوشته شده‌اند و همانند ایران، کاربرد اصلی این خط کتابت متون ادبی بود. از نمونه های آن یک صفحه از مثنوی معنوی است که در ۶۷۷ محمدبن عبداللّه قونوی ولیدی از روی نسخه قدیمتری کتابت کرده که حسام الدین چلبی آن را تصحیح کرده بود و ظاهرآ، اولین نسخه منقح بازمانده از متن مثنوی است. 

مقایسه این نسخه با نسخه ای از قرآن به کتابت یاقوت مستعصمی در ۶۸۵ تفاوت های دو خط نسخ استادانه را در آثار منظوم فارسی آناطولی و آثار عربی عراق در این دوره نشان می‌دهد. هریک از این دو نسخه شامل سیصد برگ است. خط قونوی فشرده تر و خط یاقوت بلندتر و درشت تر است. محمد قونوی نَسخی نامنظم و منقطع را برای این نسخه منظوم به کار برده و یاقوت، ریحان با پهنای یکنواخت را برگزیده است.

در طول سده بعدی، خطاطان ویژگی های نَسخ محمد قونوی را با اغراق بیشتری دنبال کردند تا آن‌جا که در نستعلیق، به پختگی کامل رسیدند. در مقابل، خط متوازن تر یاقوت به خط محقَّقی منجر شد که در نوشتن مصحف های سفارش دربار به کار می‌رفت.

با فروپاشی قدرت سلجوقیان روم در سده هشتم، بیشتر آناطولی در اختیار قدرت های محلی (بِیگلیک) قرار گرفت، اما مزار مولوی به ریاست سلطان ولد و جانشینانش، همچنان مرکز استنساخ باقی ماند. 

برخی از این نسخه‌ها طبیعتآ آثار مولوی و پسرش بودند. آنان شیوه پیشین خطاطی و تذهیب را تا اواسط سده هفتم تداوم بخشیدند.

اعضای طریقت مولویه همچنین مصحف هایی کتابت کردند که در آن‌ها عناصری از دو سبک دوره ایلخانی و مملوکی در خطاطی و تذهیب با هم پیوند یافته بود.

خطاطی آناطولی در سده هشتم
علاوه بر قونیه، در سده های هفتم و هشتم سنّت مصحف نویسی را می‌توان تا شرق آناطولی و شمال غربی ایران دنبال کرد. نسخه های قونیه با خطی غیرمعمول و تا حدی ناشیانه نوشته شده و بین سطور آن‌ها ترجمه چغتایی یا فارسی قرآن آمده است.

از نمونه های آن، قرآنی است با ترجمه بین سطری از ربیب الدین ابوالقاسم هارون بن علی بن ظفر دیندان (وزیر آخرین اتابک آذربایجان، مظفرالدین ازبک) و دو نسخه با ترجمه چغتایی، اولی به خط محمدبن شیخ یوسف الاَبَری که در ۱۰ رمضان ۷۳۷ پایان یافته و دومی مکتوب در میانه ربیع الآخر ۷۶۴، و سرانجام نسخه ای دیگر با ترجمه بین سطری به فارسی و چغتایی محفوظ در کتابخانه جان ریلاندز در منچستر خط این نسخه‌ها غیرمتعارف و آمیز های از دو خط ثلث و محقّق و قلم های آن بیش‌تر ضخیم است. بیشتر حروف آن اشکالی متمایز دارند. مانند «م» که در انتهای سطرها دنبال های بلند به سمت پایین دارد اما گاه نیمه کاره به سمت پایین رها شده است، و «ی» که به عقب برگشته و به زیر حروف دیگر کشیده شده است.

بیشتر قرآن های این گروه ترجمه تک زبانه به خط نسخ ریز دارد که به صورت زیگزاگی زیر آیات نوشته شده است. در نسخ های از قرآن از قرن ششم یا اوایل هفتم با ترجمه ترکی قره خانیان، نوآوری های خطاط به گون های است که می‌توان آن را به زمانی بعدتر نیز نسبت داد، اما اکمان این نسخه را از نیمه دوم سده هفتم یا نیمه اول سده هشتم دانسته است.

براساس شکل صفحه و تذهیب، دیوید جیمز این نسخه را به قرهمانیان، سلسل های ترک با گرایش های صوفیانه، نسبت داده که به سبب تشویق ترکی به عنوان زبان دیوانی در برابر فارسی، حائز اهمیت‌اند.

خطاطی آناطولی در سده نهم
ترک های ساکن استپ‌ها قرآن‌های دوزبانه را از آسیای مرکزی به چین بردند. کهن‌ترین نسخه‌های خطی در چین قرآن‌هایی از سده نهم‌اند و اولین نسخه آن را فردی به نام حاجی رشاد بن علی الصینی در آخرین روز محرّم ۸۰۴ در مسجدجامع خانبالق (پکن کنونی) کتابت کرده است.

نسخه دیگر را شمس الدین بن تاج الدین در مدرسه دارالحدیث شهر یونّان (در چین) در اول رمضان ۸۷۵ نوشته است. 

خط آن‌ها محقّق بوده، که با هم و با خط قرآن های محلی با ترجمه بین سطریِ پیش گفته مشابهت دارد. حروف عمودی بسیار نازک و خمیدگی بالای آن‌ها اغلب مانند پرچم به نظر می‌رسد. «ه» آخر یک دایره چشمی بزرگ است. دنباله برخی حروف (به ویژه ع، ر، م) بلند است و به خط حاشیه یا زیر امتداد می‌یابد.

حاجی رشاد در عربی چندان مجرب نبوده است و خطاهای نوشته وی نشان می‌دهد که در پایان سده هشتم و آغاز سده نهم، عربی نویسی در چین پدیده ای تازه بوده است. در صفحه اول نسخه حاجی رشاد، نقشمایه های چینی از جمله گل های صدتومانی و توده ابر به کار رفته است. در چین، در طول چند سده، مصحف های چندبخشی با پنج خط در هر صفحه شکل معیار مصحف نویسی بوده است.

تقلید خطاطان آناطولی از ایرانیان
مصحفی با کاغذ افشان مکتوب در بورسه نشان می‌دهد که خطاطان در آناطولی اقلام ستّه معمول در ایران را پذیرفته و به کار می‌برده اند و مانند خطاطان ایرانی، خطوط گوناگون را با اندازه‌های مختلف در کنار هم می‌نشانده اند، چنانکه در قرآنی که زین العابدین بن محمد شیرازی برای یعقوب بیگ آققوینلو، در ۸۸۸ کتابت کرده است، کوفی تزیینیِ سرسوره ها در نسخه بورسه به سبکی است که در قرآن های دوره ایلخانی و مملوکی دیده می‌شود، اما حروف ظریف تر شده و سرساقه ها و خطوط عمودی به گوشه های راست خم شده اند.

خطوط اصلی متن از خطوط همزمان ایرانی به ویژه شیرازی نشئت گرفته اند. نَسخ به کار رفته برای متن خوش و ظریف است و گودی «ن» انتهایی و دیگر حروف نوعآ از شیراز به آناطولی و هند رسیده است. خط جلی ریحان جلی برای سطر وسط به کار رفته و پرشدگی دوایر کوچک حروفی نظیر «ف» و «م» شبیه به خط ابراهیم سلطان، شاهزاده تیموری، در مصحف های اوست. 

پس از این‌که تیمور بورسه را در ۸۰۴ تصرف کرد، عثمانی‌ها پایتخت را به ادرنه و در ۸۵۷ به استانبول منتقل کردند.

در استانبول، سلطان محمد دوم کتابخانه بزرگی مشتمل بر آثار عمدتآ علمی داشت و در میان آنها، سه نسخه قرآن و چند نسخه خطی مصور بود هنرمندان به ویژه از ایران به آن‌جا می‌رفتند و در هنر‌های کتاب آرایی نوآوری می‌کردند.

کتاب آرایی در دهه های پایانی سده نهم به نمونه های ایرانی متکی بود، در حالی که سلیقه پیشین به سبک مملوکی تمایل داشت. سبک ایرانی بر اساس نقشمایه های گیاهی شبیه شیوه رایج در کارگاه کتاب آرایی شاهزاده بایسنغر در اوایل سده نهم در هرات بود. 

بسیاری از این خطوط جدید در طومار اهدایی به محمد دوم، با بیش از یک متر و نیم طول، شامل گزید های از متون، بیشتر به عربی، از جمله آیات قرآن، ادعیه و احادیث مشاهده می‌شود.

در پایان هر قطعه، قاب بندیهایی با خطوط ثلث، تعلیق و نستعلیق با خط سفید روی زمینه سیاه آمده که شامل مدایحی به فارسی درباره پارسایی، فرزانگی و قضاوت عادلانه سلطان است.

در یک قاب بندی به خط کوفی بنایی، رقم خطاط به نستعلیق آمده است:
عطاءاللّه بن محمد تبریزی. تاریخ آن نیز ۴ ربیعالاول ۸۶۲ است. این خطاط از کاتبان فعال دیوان سلطان محمد بوده است طومار محمد دوم همچنین حاوی یکی از نخستین نمونه های باقی‌مانده از تفنن در خطاطی است که یک شیر و یک پرنده را تجسم می‌بخشد. این نوع خط که با ابهامی ذاتی در مرز میان صورت و معنی است، در اواخر دوره عثمانی در ایران و آناطولی بسیار محبوب شد از آن‌جا که خطاط طومار، احتمالا از دربار آققوینلوها بوده است، این ابتکار باید در قلمرو آققوینلوها پدید آمده باشد.

به تدریج خطاطان عثمانی قاب‌بندی تزیینی نسخه‌ها را تزیینی‌تر کردند.

آنان گاه حروف را به روش آیینه‌لی (همان خط آین‌های ایرانی که توأمان هم نامیده می‌شود و با نوشتن حروف روبه روی یکدیگر صورت و چهرهای پدید می‌آید) می نوشتند و رنگ را نیز به کار می‌افزودند. این ویژگی ها در نسخ های کوچک از گلچینِ بایزید دوم (پسر سلطان محمد) دیده می‌شود.

این گرایش منجر به پدیدآمدن طغرا های استادان های برای سلاطین عثمانی شد که بر بالای تمام اسناد رسمی به کار می‌رفت تعلیق نیز در این دوره از خط دیوانی به خط ادبی تغییر کرد و از آن برای نوشتن اسناد و نسخه های ادبی به کار رفت. از اواخر سده نهم، منشیان عثمانی از تعلیق برای اسناد نوشته شده به فارسی استفاده می‌کردند.

برای مدتی کوتاه، تعلیق را سیدمحمد، منشی محمد دوم، در کتابت نسخه های ادبی به کاربرد.
بر اساس رقم وی، سیدمحمد از خاندانی سرشناس در شیراز بود. او در مقام نشانجی، برای اوزون حسن (حاکم آققوینلو) کار می‌کرد و در میان اسرای جنگ به عثمانی برده شد. نسخ های از رساله حکمةالاشراق شیخ شهابالدین سهروردی به تاریخ ۸۸۲ نشان می‌دهد که چگونه سیدمحمد منشی، تعلیق را از دربار آققوینلوها به دربار عثمانی آورد و آن را به خط متون ادبی تبدیل کرد. او در این کار از قواعد عبدالحی بن حافظ شیخ محمدالبخاری، خوشنویس آققوینلوها، استفاده کرده است اندکی بعد، تعلیق در عثمانی به خط متمایزی برای اسناد ترکی تبدیل شد و به سبب کاربرد دیوانی آن به خط دیوانی مشهور شد.

خطاطان دوره عثمانی همانند معاصرانشان در مشرق، خطوطی را که پیشتر در آن ناحیه رایج بود، کاملتر کردند. از اقلام ستّه، نسخ و ثلث بسیار محبوب بود و با هم برای نوشتن متن و تزیین استفاده می‌شد. از اقلام دیگر در موارد خاص استفاده می‌کردند، برای نمونه رقاع که اغلب برای امضا به کار می‌رفت، خط معیار برای مناسبات سیاسی و اجازه نامه های دولتی شد و به خط اجازه شهرت یافت. توقیع نیز در ترکیب بندی های بزرگتر برای امضا به کار می‌رفت.

خطاطی آناطولی در سده دهم
از سده دهم، خطاطان عثمانی ثلث جلی را برای طراحی های معمارانه و ترکیب بندی های منفرد به کار می‌بردند که همانند تابلو‌های نقاشی اروپایی قاب می‌شد و به دیوار نصب می‌گردید. لوحه های سده های دوازدهم و سیزدهم شاید مهمترین سهم هنرمندان ترک در تحول هنر خوشنویسی اسلامی باشند.

تابلو‌های خطاطی
تابلوهای خطاطی از نظر بصری جالب بودند و گاه با استفاده از قالب و خطوط سوزنی در آثاری از جمله منسوجات بازسازی می‌شدند. همزمان با اقلام ستّه، خطاطان عثمانی از خطوط ایرانی نیز استفاده می‌کردند که نامهایی متفاوت با آنچه در ایران متداول بود، داشتند. خط نستعلیق ایرانی در عثمانی تعلیق نامیده می‌شد.

مهارت خطاطی از استاد به شاگرد و مطابق نظام سنّتی آموزشی که دست کم از سده نهم اعمال می‌شد، منتقل می‌گردید و شاگرد در صورت یادگیری اجازه خود را از استاد دریافت می‌کرد. این استادان عموما در صدر سلسله مراتب صدها خطاط بودند. از جمله معروفترین آنان می‌توان از حمداللّه آماسی، احمد قره حصاری و حافظ عثمان نام برد.

در اواخر سده نهم، خطاطان بسیاری در کارگاه سلطنتی عثمانی در استانبول کار می‌کردند. مشهورترین آن‌ها حمداللّه بن مصطفی دده بود(حمداللّه آماسی).

امضای او بر اسناد دیوانی، وقایع نامه ها و دیگر آثار، ویژگی مکاتبات بایزید دوم در آماسیه و سپس استانبول بود. خط نسخ وی در کتابت قرآن بیشترین تأثیر را داشت، هرچند احتمالا انجامه های این نسخه ها منحصرآ برای بایزید نوشته نشده، اما نفاست آن‌ها نشان از حمایت مقامی سلطنتی در تهیه آن‌ها دارد. نسخ حمداللّه آماسی موجز و فشرده و خوشترکیب است.

حروف اندکی به چپ تمایل دارند و با حرکت نرم و ملایم قلم و با دنباله های بلند قاشقی «ن» و حروف دیگر همراه اند. اغلب گودی های حروف امتداد یافته و کلمه یا حتی عبارت بعدی را دربرمی گیرند. برخی حروف به ویژه «م» دم های کوتاه دارند بر روانی خط با اتصالات غیرمعمول، مثلا در الف و لام، تأکید شده است خط آماسی در هر نسخه با دیگر نسخه ها اندکی متفاوت است. 

نسخ آماسی از هم دوره هایش فنیتر و بهتر بوده است که می‌توان آن را هم در نسخه های بزرگ دید و هم در نسخه های کوچکتر قرآن که وی به غبار با نسخ ریز کتابت کرده است. این نسخه های کوچک به سبب قرار گرفتن در جعبه های متصل به عَلَم های جنگی (سَنجَکْ) به سنجک معروف بودند.

این جعبه ها اغلب هشت ضلعی و حاوی متن کامل قرآن با چند صد برگ و هر صفحه شامل پانزده تا بیست سطر بود. به سبب استفاده از آن‌ها به عنوان تعویذ، بیشتر آن‌ها آسیب دیده اند. در تعداد کمی از آنها، تاریخ کتابت و امضای کاتب دیده می‌شود و تنها با مقایسه آن‌ها با دیگر نسخه های امضاشده می‌توان محل کتابتشان را شناسایی کرد.

حمدالله آماسی
حمدالله آماسی، خوش‌نویس و کاتب نامدارِ ترک در قلمهای شش‌گانه (اقلام سِتّه)، و از هنرمندان صاحب‌سبک عثمانی در سدۀ ۹ و ۱۰ ق/ ۱۵ و ۱۶ م.
پدرش، مصطفى دَده، شیخ طریقۀ سهروردیه بود که از بخارا به آماسیه، شهری در شمال آناتولی (واقع در ترکیۀ کنونی)، مهاجرت کرده بود (مستقیم‌زاده، ۱۸۵؛ بیانی، ۴/ ۱۰۶۴). حمدالله در آماسیه زاده شد. ولادتش را به اختلاف از ۸۳۰ تا ۸۴۰ ق/ ۱۴۲۷ تا ۱۴۳۶ م نوشته‌اند.

او در جوانی معارف دینی را نزد خطیبی به نام قاسم افندی آموخت، سپس به خوش‌نویسی روی آورد و از خیرالدین مرعشی، شاگرد عبدالله صیرفی تبریزی، تعلیم خط گرفت (مستقیم‌زاده، همانجا؛ حبیب، ۷۹؛ نفس‌زاده، 48)؛ آن‌گاه در فن خوش‌نویسی چنان مهارت یافت که در زمان حکومت سلطان محمد فاتح، به‌عنوان معلم خط شاهزاده بایزید دوم ــ والی آماسیه ــ منصوب شد؛ سپس هنگامی که بایزید دوم در ۸۸۶ ق به حکومت رسید، حمدالله را به استانبول فراخواند و به سمت معلم خط شاهزادگان و منشیان دربار گماشت؛ بعدها نیز از ملازمان و مصاحبان پادشاه گردید (عالی، ۲۵؛ حبیب، همانجا؛ صویولجی‌زاده، 8). 

پس از مرگ بایزید دوم، و در زمان سلطان سلیم اول، حمدالله مدتی منزوی بود؛ اما دوباره سمت معلمی خط درباریان را عهده‌دار شد. او زمان سلطان سلیمان قانونی (۹۲۶-۹۷۴ ق/ ۱۵۲۰- ۱۵۶۶ م) را نیز درک کرد و حتى درخواست شاه را برای کتابت قرآن، به علت سال‌خوردگی نپذیرفت؛ سرانجام حمدالله در ۹۲۶ ق درگذشت و بنابر وصیتش، در گورستان قَرَجه احمد در ناحیۀ اسکودار استانبول، جنب مزار علی بن یحیى صوفی، خوش‌نویسِ نامدار، دفن شد (مستقیم‌زاده، حبیب، برای کتیبۀ سنگ مزار، رادو، 54، تصویر؛ آیوردی، 32). 

حمدالله آماسی در هویت‌بخشی و گسترش خوش‌نویسی عثمانی نقش مؤثری داشت. به علت نفوذ فرهنگ ایرانی در منطقه، در دورۀ سلجوقیان روم (۴۷۰-۷۰۰ ق/ ۱۰۷۷-۱۳۰۱ م) تا ابتدای دولت عثمانی در قرن ۸ ق/ ۱۴ م، خوش‌نویسی نیز تحت‌تأثیر مکاتب ایرانی بود (ایرانیکا، IV/ 711)؛ با آنکه حمدالله خوش‌نویسی را به شیوۀ ایرانی آموخته بود، ولی با تأمل در خطوط قدما، به‌ویژه یاقوت مستعصمی (ه‍ م)، و بنابر ذوق و سلیقۀ فردی، با ایجاد تغییراتی در اقلام سته، به‌ویژه نسخ و ثلث، سبکی را پی‌ریخت که به نام خود وی شهرت یافت (اوزون‌چارشیلی، II/ 613)؛ بدین‌ترتیب، استانبول نیز به‌تدریج، به‌سبب حضور حمدالله و شاگردانش، به‌ مرکز هنر خوش‌نویسی عثمانی تبدیل شد (EI2, IV/ 1125).

مصطفى عالی پس از ذکر استادان هفت‌گانۀ ایرانی، از حمدالله آماسی در رأس استادان هفت‌گانۀ رومی (ترک) یاد کرده است (ص ۲۴). در تذکره‌های ترکی متأخر، به‌روایاتی دربارۀ حمدالله، نظیر آنچه که برای خوش‌نویسان ایرانی ذکر شده است، برمی‌خوریم؛ برای نمونه، او از حضرت خضر، الهام گرفته بود (مستقیم‌زاده، ۱۸۶؛ قس: شیمل، 48-47، دربارۀ الهام گرفتن میرعلی تبریزی از حضرت علی(ع) و نیز سلطان علی مشهدی از حضرت خضر؛ و یا دوات نگه‌داشتن سلطان بایزید دوم برای حمدالله، نک‍ : حبیب، ۸۱؛ قس: «دائرة‌‌المعارف اسلامیکا[۳]»، III/ 604، دوات نگه‌داشتن شاه عباس اول صفوی برای علیرضا عباسی). 

آثـار حمدالله آماسی
حمدالله خوش‌نویسی پرکار بود. آثار او را بیش از ۴۷ مصحف، کتیبه، چندین مرقع، قطعه، و طومار نوشته‌اند (حبیب، ۷۹؛ صویولجی‌زاده، 8؛ رادو، 54). آثار برجای ماندۀ او اینهاست:

قرآن‌ها حمدالله آماسی
۱. قرآن کریم، به قلم نسخ در کتابخانۀ حمیدیه، ترکیه
۲. قرآن کریم، یک جلد به همراه رسالة فی الادعیة و منظومة فارسیة به قلم نسخ، به تاریخ ۸۹۹ ق، در کتابخانۀ ایاصوفیه، استانبول
۳. قرآن کریم، در کتابخانۀ خزانۀ امانت توپکاپی‌سرای
۴. سورۀ انعام، به قلم نسخ، در کتابخانۀ ایاصوفیه، استانبول 
۵. سورۀ انعام، در کتابخانۀ سلیمانیه، استانبول 

کتیبه‌ها حمدالله آماسی
کتیبۀ محراب، گنبد و درِ میانی مسجد بایزید در استانبول (حبیب، ۸۰؛ مستقیم‌زاده، همانجا؛ سرین، تصویرهای 40-41).
۳ مرقع به قلمهای ثلث سه دانگ جلی با امضای « ... حمدالله المعروف بابن الشیخ ... »، یکی از آنها به تاریخ ۹۰۱ ق، در موزۀ اسلامی ترک (بیانی، ۴/ ۱۰۶۴)؛ و مرقع دیگری، در خزانۀ امانت توپکاپی‌سرای که به اقلام سته نوشته است (اوزون‌چارشیلی، همانجا).

قطعات حمدالله آماسی
دو قطعه، یکی به قلم ثلث و دیگری به قلم نسخ، رقم‌دار در سلیمانیۀ استانبول

سبک آماسی
سبک آماسی در نَسخ، در اواخر سده دهم و اوایل سده یازدهم، همانند اقلام ستّه جای خود را به نستعلیق داد، اما در اواخر سده یازدهم به دست استاد بزرگ خطاطی عثمانی، حافظ عثمان، احیا شد.

حافظ عثمان با نسخه برداری از آثار آماسی کار خود را آغاز کرد. چنانکه رقم او در آثارش گاه این بود: «نُقِلَ عن خط حمدالله الشیخ رحمه الله»، که برای نمونه در جزء آخر قرآنی از ۱۰۹۹ دیده می‌شود. 

او سپس با بهتر کردن شکل حروف، نرمی چرخش قلم، کاهش تعداد دم های فرود آمده، شیرین کاری هایی در بین سطور، باز کردن فضا های بین حروف و کلمات به طوری که چهارچوب متن منظمتر و جمع و جورتر شود، نسخ ویژه خود را آفرید. او اغلب به قلم خفی که مناسب آثاری در قطع کوچک یا متوسط بود، قرآن یا قسمت هایی از آن را می‌نوشت. 

دیگر آثار او قطعاتی است که در آن‌ها چند سطر نسخ خفی در کنار تک سطری به خط جلی محقّق یا ثلث قرار گرفته، اما اصیلترین ترکیب بندی خطاطی حافظ عثمان در حِلْیه نویسی است سبک حافظ عثمان، که تا آخر دوره عثمانی سرمشق بود و خطاطان بعدی از آثار او نسخه برداری می‌کردند، برای نسخه های خطی و اولین نسخه های چاپی مسلمانان نیز الگو بود.

در پایان دوره عثمانی، نوعی قرآن کوچک (عموماً در قطع کمتر از ۱۲ × ۲۰ سانتیمتر) باب شد که «آیتْ برکنار» نامیده می‌شود این نسخه های سیصد صفحه ای دارای سی جزء، هر جزء ده برگ و هر برگ پانزده سطر داشت که به نسخ با مرکّب مشکی در چهارچوبی کوچک با حواشی پهن در اطراف نوشته می‌شد.

حرکتگذاری به رنگ قرمز بود. خطاط باید متن را در سطور کوچک جا می‌داد و آن را به گونه ای به پایان می‌برد که آخرین کلمه آیه، آخرین کلمه سطر پایانی می‌شد.

علاوه بر قرآن، خطاطان اواخر دوره عثمانی ترکیب های سنّتی از نَسخ را با قاب‌بندی های جدید و بزرگتر می‌نوشتند که اغلب به دیوار مساجد، مدارس و خانه ها نصب می‌شد به نظر می‌رسد، قاضی عسکر مصطفی عزت نخستین کسی بوده که به نوشتن این قطعات بزرگ پرداخته است. این کار تا اوایل سده چهاردهم به دست استادانی نظیر حسن رضا ادامه یافت. 

مذهِّبان نیز مانند خطاطان، در مصحف های اواخر دوره عثمانی، کار خود را ارتقا دادند. مکتب های محلی مختلف خطاطی را از طریق سبک تذهیب می‌توان متمایز ساخت. یکی از مهمترین این مکتبها در شهر شُمِن در بلغارستان ، موطن حدود سی خطاط، پدید آمد.

خطاطی آناطولی در سده دوازدهم
با حمایت از خطاطان در بنیادی دینی که شریف خلیل پاشا در ۱۱۵۷ تأسیس کرد، هنرمندان بسیاری طی یک قرن و نیم بعد مصحف های نفیسی پدید آوردند.

دیگر ترکیب‌بندی به نَسخ در اواخر دوره عثمانی، در گواهینامه های خطاطی یا اجازه نامه‌ها بود. برای به دست آوردن این گواهی نامه، خوشنویس می‌بایست قطع های را با محتوای گوناگون از آیات قرآن و احادیث تا قطعات منظوم و منثور کوتاه پدید آورد. معمولا خطاط کار خود را امضا نمی‌کرد، بلکه نامش در انتهای متنِ اجازه می‌آمد. دریافت اجازه مهم و معمولا با برگزاری جشن در مسجد همراه بود. این اجازه نامه ها که از استاد به شاگرد می‌رسیدند، شاهکار های هنر خطاطی عثمانی بودند.

کتابت با خط نسخ 
نَسخْ خط رایج در کتابت متون و ثلث، به عنوان مادر خطوط، برجسته ترین خط تزیینی بود. ثلث در شکل جلی برای کتیبه ها و قطعات به کار می‌رفت و در سده دهم، به ویژه در آثار خطاط بزرگ عثمانی، احمد قره حصاری، به شکوفایی رسید.

قره حصاری قرآن، احادیث و ادعیه، مفردات و سیاه مشق های بسیاری کتابت کرده و مانند حمداللّه آماسی اغلب ثلث جلی را با نسخ خفی در کنار هم قرار داده است. او از فضای وسیع در صفحه های دولَته نسخه های بزرگ بهره گرفت تا ثلث جلی را در کنار نسخ خفی بنشاند. شاهکار این نمونه ها متنی دینی است که قره حصاری برای سلطان سلیمان در حدود ۹۵۷ نوشته است و دو خط ظاهرآ متضاد را در کنار هم نشانده است: خط بنّایی یا مِعقَلی که در آن، متن در مربعی بدون برجا گذاردن هر نوع فضای اضافی قرار می‌گیرد، و خط مسلسل که در آن، بدون برداشتن دست از روی کاغذ تمام عبارت را به خط ثلث در چرخش قلمی خمیده می‌نویسند.

در صفحه چپ، قره حصاری عبارت «الحَمْد لِولیِّ الحَمْد» را به ثلث در چهارچوبی به شکل تخت و افقی نوشته است. تکرار حرفها در این قطعه خط آیینهلی را به یاد می‌آورد.

قره حصاری رنگ را وارد ترکیببندی خود کرد و با قلم مشکی و طلایی متن را نوشت. به نظر می‌رسد او در گزینش خطها از آثار مملوکی تأثیرپذیرفته باشد کتیبه‌ها به قلم ثلث جلی برای تزیین بسیاری از مجموعه های معماری آن دوره مناسب بودند و آثار قره حصاری و پسرخوانده و جانشین وی، حسن چلبی، اوج کمال این سنّت محسوب می‌شوند. این خطاطان کتیبه های مساجد معروف سلیمانیه (سلیمانیه، مجموعه) در استانبول و سلیمیه در ادرنه را طراحی کردند.

خطاطان برای تهیه مرقع، از خط ثلث گاه به شکل ورقه تمرین (به فارسی: سیاه مشق و به ترکی: قره لَمَه) استفاده می‌کردند. 

یکی از نخستین نمونه های برجامانده سیاه مشق، به قلم شیخ حمداللّه در ۸۹۵ است. 

در این سیاه مشق ها، شکل عمدتآ بر محتوا غلبه دارد و برخی از عبارات تقریبآ بی معنی اند.

خط دیگر مرقع ، تمرین الفبایی یا همان مفرده است که پس از بسم اللّه و دعا های کوتاه، تکحروف ها را به تنهایی یا در اتصال با دیگر حروف می‌نوشتند. این کار غالبآ با متنهایی در ستایش پروردگار یا اشعاری از عبدالرحمان جامی درباره بسم اللّه یا وصف محمد خاقانی، شاعر عثمانی، از پیامبر صلی اللّه علیه و آله وسلم پایان می‌یافت. متن در تمرین مفردات، اغلب به خط ثلث بود که با سطور کوتاهتری از نَسخ خفی یکی در میان می‌آمد. معمولاً در یک صفحه از یک مرقع عمودی، مفردات در پنج یا هفت خط نوشته می‌شدند. در مرقعی ناتمام از درویش محمد، مکتوب در ۹۸۴، می توان کتابت حرف «ط» را در اتصال با حروف دیگر با خط جلی و حرف «ع» را در پیوند با حروف دیگر به خط خفی دید «قطعه» رایجترین اثر در اندازه کوچک در مرقعات است. 

 قطعات شعر فارسی در صفحاتی با قطع عمودی و در سطور ضربدری به خط نستعلیق نوشته می‌شدند، اما قطعه های منظوم و منثور عربی در دوره عثمانی به صورت افقی به خط ثلث در قاب بندی دورنما قرار می‌گرفتند. 

از اواخر سده دوازدهم، ترکیب بندی هایی در مقیاس بزرگ و به خط ثلث روی کاغذ یا پارچه نوشته و پس از قاب گرفتن بر دیوار آویخته می‌شدند که به ترکی لِوحَه لَر نام داشتند و ظاهرآ اقتباسی از آویختن پرده های نقاشی کرباسی در اروپا بودند. این نوشته های بزرگ نخست روی چوب و سپس مقوا و در پی انقلاب صنعتی، روی کاغذ های بزرگِ معمولا نیم و گاهی بیش از یک متری نوشته می‌شدند. 

سطح این کارها اغلب با رنگدانه های سیاه، قهو های، آبی، سبز یا قرمز پوشیده می‌شد و نفیسترین نمونه ها زراندود می‌شدند.

برای ساختن لوحه، خطاطان روش رونوشت برداری و گرده افشانی را که پیشتر برای انتقال خطوط بر سطوح مختلف نظیر کاشی و گچ انجام می‌شد، بهبود بخشیدند. پس از سوراخ کردن خطوط و گرده افشانی سطح کار، خطاط با یک قلم باریک طرح کلی حروف را می‌کشید و سپس داخلشان را به روش گلزار پر می‌کرد. خوشنویس پس از این مرحله می‌توانست با قلم نیِ نوک پهن و با استفاده از نقطه ها، به منزله راهنما، حروف را دوباره بنویسد. یکی از نخستین استادان این تابلوها مصطفی راقم بود. 

لوحه ها برجسته ترین دستاورد عثمانیان در هنر خطاطی اند و مشهورترین آن‌ها هشت تابلوی مدور است که در ۱۲۷۶ قاضی عسکر مصطفی عزت نوشت و در زیر گنبد مسجد ایاصوفیه در استانبول آویخته شد. بر این لوحه ها به خط ثلث جلی و به زر بر زمینه آبی سیر، اللّه و نام های حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله وسلم و چهار خلیفه نخست و حسن و حسین علیهماالسلام کتابت شده است.

نامتعارفترین ترکیببندی خطاطی در اواخر دوره عثمانی بر برگ خشک درخت نوشته شده است. 

در این روش، خطاط از برگ توت، انجیر، بلوط، عشقه یا گل رز استفاده می‌کرد، اما پرکاربردترین آن‌ها برگ تنباکوی مقاوم بود و از مرکّب یا ماده رنگی مخلوط با صمغ عربی برای استحکام بافت برگ استفاده می‌شد. خوشنویسی به صورت افقی یا عمودی پشت برگ اجرا می‌شد. برگنویسی که ظاهرآ در اواخر سده سیزدهم گسترش یافت، به ویژه نزد صوفیان محبوبیت داشت. شاید آنان شکنندگی برگ را نماد گذرا بودن زندگی می‌دانستند. نمونه های بسیاری از آنها در موزه مقبره مولوی نگاهداری می‌شود. گاه نوشته های روی این برگها از وابستگی خطاط به طریقت های صوفیانه حکایت دارد. برخی حاوی نام مولوی، وصف عمامه یا نام عبدالقادر و طریقت وی یعنی قادریه است. 

 بیشتر این نوشتهها کوتاه و به خط ثلث، به طور قرینه در اطراف خط وسط برگ قرار می‌گیرند. برخی نوشته ها به خط آیینه لی و برخی در چهارچوبی صدفی شکل و ترکیب ها ظاهرآ قسمت هایی از کتیبه های بزرگاند برخلاف ایران، خطاطان درباری عثمانی خوشنویسی در تناسب با تصاویر را کمتر تجربه کردند. تنها نوشته های مصور عثمانی خطوط تفننی شبیه حیوان بود. در مرقع شاه محمد نیشابوری، که در حدود ۹۶۷ در دربار عثمانی تألیف شد، نمونه باشکوهی از شیری است که میرعلی هروی به زر کشیده است.

شیر تصویر مورد علاقه و نماد گروه‌های خاصی از شیعیان، به ویژه پیروان طریقت بکتاشیه، بود. از جمله نماد های پرکاربرد، پنجه شیر نماد پنج تن، و زبان سرخ شیر نشانه آن بود که علی علیه السلام سخنگوی حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم است. حروف در این قطعات خوشنویسیِ حالت طلسم داشتند. بکتاشیان این صورت های تخیلی را بر دیوار تکیه ها، مزارها، جماعت خانه ها و حتی خانه های شخصی می‌آویختند اما به رغم استفاده گسترده از آنها، نمونه های اندکی باقی‌مانده است؛ شاید پس از استقرار جمهوری ترکیه به عمد نابود شده باشد این تصاویر را خطاطان معروف دربار عثمانی نیز به شکل موجودات زنده و اشیا (مثلا کشتی) تهیه می‌کردند. نمون های از آن، کار اسماعیل دردی در ۱۱۰۲ به نام اصحاب کهف است 

تصویر آشنای دیگر، هدهد است علاوه بر خطوط مستدیر، خطاطان عثمانی مانند ایران و سایر سرزمینها، خطوط تعلیق و نستعلیق را نیز به کار می‌بردند. خطوط دیوانی خاص اسناد و اولین نمونه های برجامانده آن در اوایل سده نهم خط تعلیق است. کاتبان عثمانی پیراستن خط تعلیق را با گسترش سبک متمایز عثمانی معروف به دیوانی آغاز کردند. خط اصلی دیوانی نقطه گذاری نمی‌شد. خواندن آن دشوار بود، بنابراین کاتبان با افزودن علائمی آن را ساده کرده و جلی دیوانی (به معنای واضح)، نامیدند. این خط نیز مانند تعلیق در سطور با فاصله نوشته می‌شد و در انت های هر سطر، از چپ به بالا اوج می‌گرفت. اگرچه اتصالات غیرمعمول بین حروف، نوشتن و خواندن آن را دشوار می‌ساخت، اما جای خالی برای افزودن کلمات باقی نمی‌گذاشت و بدین ترتیب، سند از تحریف مصون بود.

توازن و تقارن در طغرانویسی عثمانیان نیز جالب توجه است. ویژگی های خط طغرا تمایز و خوانایی است. شکل ساده طغرا با مرکّب سیاه و طلا برای رسمی ‌ترین مکاتبات و فرمان ها و نوع تفننی تر آن به رنگ آبی در زمینه طلایی برای اسناد دیوانی به کار رفته است. در سده های یازدهم و دوازدهم، تذهیب و تزیین طغرای عثمانی چنان زیاد شد که ساختار اصلی را گاه مبهم می‌کرد. این روند به اصلاحات اساسی مصطفی راقم در طغرانویسی در آغاز سده سیزدهم منجر شد. او که مسئول ترسیم طرح هایی برای سکه های عثمانی با نقش طغرا بود، چهارچوب اولیه را حفظ کرد اما تناسبات، چرخشها و انحنا های بیشتری به کار برد.

طغرا های مصطفی راقم که در مقیاس بزرگتری گاه به صورت قاب نوشته می‌شد، تا آخر دوره عثمانی در ۱۳۰۱ش/ ۱۹۲۲ معیار بود و بیش‌تر طغرا های عثمانی به دو بخش پیش و پس از اصلاح او تقسیم می‌شوند. هنر خطاطی در اسناد دیوانی عثمانی به ثلث جلی و ممهور به طغرای سلطان در اواخر سده سیزدهم به اوج رسید، چنانکه در فرمانی از سلطان عبدالحمید دوم در اول ربیع الآخر ۱۳۰۰، سطور به شکل کشتی و حروف از سطر بیرونزده مانند پارو های کشتیاند. این خط به سفینه مشهور است. خطاط این فرمان احتمالا ناصح (متوفی ۱۳۰۲) بوده است که در دیوان سلطنتی کار می‌کرد.

خط تعلیق ریز که در عثمانی خرده یا خفی نام داشت، مخصوص کتابت آثار ادبی و خط رسمی قُضات و مفتیان بود و در کنار نَسخ، برای وقف نامه‌ها هم به کار می‌رفت که معمولا نقطه گذاری نمی‌شد. خطاطان دربار عثمانی در اواخر سده نهم بیش‌تر نستعلیق می‌نوشتند.

نسخه‌های قرآن به تحریر حمداللّه آماسی اغلب با جداول پیشگویی (فالنامه) یا دیگر متون فارسی که به خط نستعلیق اوست، پایان می‌یابند. از خط نستعلیق ایران در ترکیه نیز استقبال شد زیرا بسیاری از خطاطان ایرانی در اواخر سده نهم و اوایل سده دهم به استانبول رفتند و فارسی، زبان ادبی دربار عثمانی بود. برای نمونه، محمدشریف اهل تبریز چند نسخه نفیس از مجموعه اشعار سلطان سلیمان (با تخلص محبی) را کتابت کرد. نفیسترین نسخه در آخر شعبان ۹۷۳ در دو ستون به خط نستعلیق نوشته شده است.

در دربار عثمانی، آثار خطاطان بنام ایرانی به نستعلیق و اقلام دیگر گردآوری و در خزانه دربار نگاه داری می‌شد. نستعلیق در عثمانی قرن ها برای نسخه و قطعه نویسی مورد توجه بود. بزرگترین استاد آن در سده دوازدهم، محمد اسعد معروف به یساری است که با دست چپ نیز می‌نوشت (شیمل، ص ۵۳). او که به ویژه برای مرقعات خود شهرت داشت، از میرعماد سرمشق می‌گرفت و گاه وی را «عماد روم» نامیده اند. گفته شده است که پسر او، مصطفی عزت معروف به یساری زاده، قواعد پدر را در نستعلیق تکمیل و خط تعلیق را ابداع کرد. 

علاوه بر متون ادبی، خطاطان عثمانی در سده سیزدهم نستعلیق و تعلیق را در اندازه کوچک برای فتوا و در اندازه بزرگ برای لوحه به کار می‌بردند. 

خطاطان همچنین روی برگ نیز به نستعلیق و تعلیق می‌نوشتند. متن شامل دعاها و وردها به عربی بود، جز یک نمونه غیرمعمول که به ترکی است.

آتاتورک در برنامه تجددگرایی در پی استقرار جمهوری ترکیه در ۱۳۰۳ش/۱۹۲۴، استفاده از خط عربی را ممنوع کرد. با این حال، خطاطان سنّت خطاطی را حفظ کردند، به ویژه برای اهداف مذهبی؛ اما این خطوط همواره از زندگی روزمره کنار می‌رفت. در پایان سده چهاردهم، علاقه به خطاطی احیا شد و ترکیه امروزی یکی از مراکز خوشنویسی اسلامی است.


© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط