تاريخچه وزارت امور خارجه ايران (2)
نويسنده: ويلم فلور
مترجم: جواد کريمي
مترجم: جواد کريمي
نقش و اهميت وزير به آزادي عمل وي بستگي داشت که از صدر اعظم به دست مي آورد؛ صدر اعظمي که در همه امور از جمله مناسبات خارجي فصل الخطاب بود. اين[نقش] همچنين به ويژگي هاي شخصيتي صدر اعظم و و زير [امور خارجه] نيز بستگي داشت. براي نمونه، ميرزا حسين خان (سپهسالار ) که نقشي بارزتر از پيشينيان و جانشينان خود ايفا کرد.
مقام هاي سفارت و کنسولي مانند ديگر منصب ها به پيشنهاد دهنده قيمت بالاتر، فروخته مي شد. قيمت هايي که گاه پيشنهاد مي شد، بسيار بالا بود. اين مناصب منابع درآمدي مهمي را از راه فروش گذرنامه و ديگر اوراق مسافرتي، توزيع نشان ها و استفاده از نامه هاي ديپلماتيک براي مقاصد تجاري[براي صاحب آن] در برداشت.( براي ديدن شکل گونه هاي متفاوت از تذکره ها نک : لکوين دِ ويلمورين، ص 45؛ مهدوي و افشار، ص 150) مناصب تفليس، بغداد و استانبول بسيار خواهان داشتند، زيرا شمار زيادي ايراني در اين شهرها ماندگار بودند و هم چنين فعاليت هاي قضايي که از جانب سفير يا کنسول انجام مي گرفت، بسيار سودآور بود.
در دوره پهلوي 57-1304ش/ 78-1925 بنيان مديريت مناسبات خارجي تغييري زياد نکرد. فرايند تصميم سازي در تهران، جايي که رضاشاه همه تصميمات را در آنجا مي گرفت، متمرکز بود. از 32-1320ش/ 53- 1941 قدرت شاه محدود بود، زيرا با اشغال کشور از جانب متفقين تا سال 1324ش / 1945 و پس از آن، مناسبات خارجي بيرون از کنترل شاه بود، اما پس از کودتاي 28 مرداد 1332/ اوت 1953 که قدرت سلطنت اعاده شد، شاه بر همه سياست ها چيرگي يافت. شاه از راه ديدارهاي رسمي يا به حضور پذيرفتن رجال مملکتي، مذاکرات مربوط به مسائل کليدي را زير نظر مستقيم خود داشت. بنابراين وزير امور خارجه نسبت به اعضاي ديگر کابينه جايگاه پايين تري داشت.* وزير خارجه بيشتر وقت ها يک ديپلمات يا يک سياستمدار بود.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 349-280)
با وجود اين، تغييراتي بنيادين از نظر اداري[در وزارت امور خارجه] در دوره پهلوي پديد آمد. در 1313 ش / 1934 در نمودار سازماني وزارتخانه بازنگري کاملي شد.[همراه] اين واقعيت که حق کاپيتولاسيون در 1307 ش/ 1928 ملغي شد و اينکه مهاجرت به روسيه متوقف گرديد. ترکيب[سازماني] وزارتخانه نيز تغيير کرد. وزارت امور خارجه هم چنان توسط وزيري که معاوني او را ياري مي داد، مديريت مي شد. هم چنين اداره رمز و بخش بازرسي و چهار اداره سياسي به نام اداره هاي اول تا چهارم، بخش « اطلاعات، انتشارات و ترجمه »، بخش « اخبار » و نيز[بخش هاي] « تشريفات »، « گذرنامه و مهر و موم » و « آرشيو » و « حسابداري » شکل گرفت. شمار سفرا افزايش يافته بود و ژاپن، آمريکاي لاتين، لهستان، سوئد و مصر را در بر مي گرفت. در برابر به شمار نمايندگان خارجي در ايران، نمايندگاني از کشورهاي ليتواني، فنلاند، عراق و روماني افزوده شد. ( سالنامه پارس، 1315، ص 7-104)
پس از 1313 ش/ 1934 پاره اي اصلاحات جزئي براي تنظيم وظايف و رويارويي وزارتخانه با چالش هاي تازه انجام شد. حدود سي سال بعد، براي نمونه، شمار اداره هاي کل سياسي افزايش يافته و به شش اداره کل رسيد. در همين مدت دوايري جداگانه در امور خليج فارس و سازمان هاي بين المللي و همکاري هاي بين المللي ايجاد شده بود. هم چنين شمار سفراي ايران باز افزايش يافت که[اين خود] گوياي حضور کشورهاي مستقل جديد پس از 1324ش/ 1945 بود.( سالنماي ايران، 1963، ص135)
از اين پس وزارت خارجه مسئول همه نمايندگي هاي ديپلماتيک نزد کشورهاي خارجي و سازمان هاي بين المللي بود. نمايندگي هاي خارجي در ايران نيز از راه اين وزارت خانه با حکومت تعامل داشتند. براي تأمين اهداف سازماني، در وزارتخانه چندين بخش سياسي، شامل ادارات کل کشورهاي اسلامي همجوار؛ اتحاد جماهير شوروي و اروپاي شرقي؛ اروپاي غربي؛ ايالات متحده و آمريکاي لاتين؛ کشورهاي عربي و هند؛ پاکستان و جنوب آسيا سازماندهي شد.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 280)
گر چه شمار وزارت خانه ها متغير بود، وزارت خارجه عضو ثابت هيئت دولت بود. هر چند وزارت امور خارجه کوچک ترين وزارتخانه بود، پرسنل آن از ورزيدگي و خبرگي بالايي برخوردار بودند و حقوق دريافتي بهتر نسبت به کارمندان ديگر دولت داشتند. بسياري از آنان متعلق به خانواده هاي اشراف کشور و بيشتر از سلسله قاجار بودند ( براي نمونه نک : آرفا، ص 438-419) در 1338ش/ 1959 وزارت امور خارجه 345 کارمند رسمي ( ثابت ) داشت که 294 نفر از آنان ديپلمات و 51 نفر کادر اداري بودند. اين وزارتخانه هم چنين کادر محلي نيز در استخدام داشت. تا سال 1333 ش/ 1954 کادر ديپلماتيک وزارتخانه براي سالها ( بدون محدوديت زماني ) بدون بازگشت به وطن در ماموريت خارج به سر مي بردند. اين ترتيب ( روش کار ) تغيير کرد و به دوره چهار ساله[ماموريت در خارج از کشور] و يک سال الزام به خدمت در مرکز، براي آگاهي از امور کشور، محدود گرديد.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 394)
در 1349ش/ 1970 به جز 75 نفر کادر اداري حدود 400 نفر در استخدام اين وزارتخانه بودند. ديگر کارکنان متخصصان مامور از وزارتخانه هاي ديگر را شامل بودند که براي ماموريت هاي اقتصادي استخدام شده بودند. اين ماموران تنها به نخست وزير يا سازمان برنامه و بودجه پاسخگو بودند. ايران نمايندگي هاي ديپلماتيک درحدود چهل کشور جهان، به ويژه در اروپا، خاور ميانه و سازمان ملل داشت و با کشورهاي تايوان، ويتنام جنوبي و کره جنوبي داراي رابطه بود، اما مناسباتي با چين، ويتنام شمالي و کره شمالي نداشت. از 1347ش/ 1968 دايره نمايندگي ها به کشورهاي افريقايي گسترش يافت.
مشاغل وزارت امور خارجه از منزلت بالايي برخوردار بودند و افراد از عالي ترين لايه هاي جامعه جذب آن مي شدند. از 1349ش/ 1970 سازمان وزارتخانه مشتمل بود بر يک وزير که قائم مقام و چهار معاون ( هر يک به ترتيب مسئول امور سياسي، امور پارلماني، امور بين المللي و امور اقتصادي بودند ) او را ياري مي کردند. در سطح بعدي مدير کل آسيا و افريقا، مدير کل اروپا و آمريکا و پنج مدير کل کارکرد گرا ( شامل « اداري »؛ « امور اقتصادي »؛ « امور فرهنگي و اجتماعي »؛ « اطلاعات و مطبوعات »؛ « بازرسي و امور مالي » ) و رئيس امور کنسولي قرار داشتند. اين مديران کل به نُه زير مجموعه سياسي که هر يک جنبه هاي جغرافيايي کوچک تري را پوشش مي دادند، تقسيم مي شدند. افزون بر آن، بخش هايي براي امور حقوقي و معاهدات؛ سازمان هاي بين المللي؛ همکاري بين المللي؛ امور اقتصادي و اداره بازرسي کل وجود داشت.
ديپلمات هاي حرفه اي پيش از پذيرش، معاينه، مصاحبه و آزمون مي شدند. شرايط ورود شامل حداکثر سن سي سال، درجه کارشناسي در علوم سياسي، حقوق اقتصادي و يا زبان خارجي بود. از 1329 ش/ 1950 بيشتر داوطلبان متعلق به مرکز مطالعات عالي بين المللي دانشگاه تهران بودند. پس از معاينه نخستين از داوطلبان آزمون کتبي پنج روزه و پس از آن آزمون شفاهي پنج روزه در زمينه هاي حقوق، تاريخ، علوم سياسي، زبان، روابط بين الملل و روانشناسي انجام مي گرفت.
بر پايه اين آزمون ها، گزينش نهايي براي تکميل کادر مورد نياز انجام مي شد. پس از پذيرش، کارمند تازه کار به عنوان يک کارآموز، استخدام شده و ميان بخش هاي مختلف وزارتخانه به شکل گردشي مشغول به کار مي شد. کارآموز پس از سپري کردن اين دوره دو ساله، به مقام وابستگي نايل شده و به اداره مشخصي معرفي مي شد. او در آنجا ملزم بود دو سال ديگر خدمت کند. وي پس از اين چهار سال به پستي در خارج از کشور مامور مي شد. در اصل، ارتقا در وزارتخانه بر اساس توانايي، تجربه و سن بود.( ارتش ايالات متحده، 1980، ص 302-300)
در دوره جمهوري اسلامي از سال 1357ش/ 1978 تحولي بزرگ در کار وزارتخانه پيدا شد؛ بسياري از ديپلمات هايي که داوطلبانه از کار خود کناره نگرفته يا به خارج نگريخته بودند، به سبب داشتن پيشينه سياسي نامطلوب يا نگرش نادرست، از کار برکنار شدند. براي بازتاب اين تحول سياسي، دانشکده روابط بين الملل در 1362ش/ 1983 به منظور تربيت ديپلمات ها و کارکنان وزارتخانه تاسيس شد. همچنين دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، کانون فکر وزارتخانه گرديد. بر همين اساس رويکرد پيشين ايران داير بر توسعه روابط با کشورهاي غربي دگرگون شد. حکومت [جمهوري اسلامي] بر روابط با کشورهاي همسايه، به ويژه خليج فارس، آسياي مرکزي و قفقاز، تأکيد کرد. روابط بهتر با کشورهاي جهان سوم اولويت دوم روابط خارجي شد. افزون بر آن جمهوري اسلامي ايران، با قطع رابطه با ايالات متحده، **[رژيم] اسرائيل و تا سال هاي اخير، افريقاي جنوبي، با همه کشورهايي که موضعي مشابه ايران داشتند، خواستار برقراري رابطه بود. افزون بر وزارت امور خارجه، سازمان هايي ديگر وجود دارند که در صدور انقلاب نقش آفرين هستند. اين فعاليت ها هميشه همسو با سياستي که در عرصه بين المللي تعقيب مي شود، نيست. ايران با بيش از يکصد و بيست کشور رابطه دارد که از نظر شماره، يک دگرگوني بزرگ نسبت به وضع پيش از 1357ش/ 1978 محسوب نمي شود، هر چند جمهوري اسلامي نمايندگي هاي بيشتر [براي تحقق] اهداف سياست خارجي خود در افريقا و آمريکاي لاتين داير کرده است.
1.آدميت، فريدون، امير کبير و ايران، تهران: امير کبير، ج 3، 1348ش/ 1970.
2.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، الدرر التيجان في تاريخ بني اشکان، تهران،11-1308ش/ 1894-1890م.
3. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان ( به عنوان نويسنده، ويراستار يا ناشر آثار پيوست شده به سالنامه ها ).
4. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، تاريخ سلاطين ساساني، تهران، 15-1314ش/1897.
5.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، مرآت البلدان، تهران، چ چهارم،
7-1294ش/ 80-1877م.
6.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، منتظم ناصري، تهران، 1300-1298 ش/ 86-1884م.
7.شعباني، رضا، تاريخ اجتماعي ايران در عصر افشاري، تهران : 1369ش/ 1963.
8.شميم، علي اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، تهران : علمي، 1242ش/ 1963م.
9.قائم مقامي، جهانگير، نامه هاي پراکنده قائم مقام فراهاني، تهران : بنياد فرهنگ ايران، 1357، 80-1978.
10.مجله ميرزا ابوالحسن خان، لندن، 1988.
11.مهدوي، ا. و افشار، ايرج، مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سيد جمال الدين مشهور به افغاني، و تهران و 1342ش/ 1963م.
12.ميرزا ابوالحسن خان ايلچي، حيرت نامه سفرا، ويراسته و ترجمه ام . ام . کلاکه، تحت عنوان يک ايراني در دربار پادشاه جورج 10-1809.
13. ميرزا رفيعا ( محمد رفيع انصاري ) دستور الملوک ميرزا رفيعا و تذکره الملوک ميرزا سميعا، ويراسته محمد تقي دانش پژوه، MDAT 6-5/15، 1347ش/ 1968م، ص 504-475؛ 2-1/ 16، 1347ش/ 1968 م، ص 93-63؛ 3/16، 1347ش/ 1968 م، ص 322-298؛ 4/16، 1348ش/ 1969 م، ص 40-416؛ 5/16، 1348ش/ 1969 م ، ص 64-540.
14. نامه دانشوران، 7 جلد، تهران، 1324-1296ش/ 1906 – 1877م.
نشريه پايگاه نور شماره 25
مقام هاي سفارت و کنسولي مانند ديگر منصب ها به پيشنهاد دهنده قيمت بالاتر، فروخته مي شد. قيمت هايي که گاه پيشنهاد مي شد، بسيار بالا بود. اين مناصب منابع درآمدي مهمي را از راه فروش گذرنامه و ديگر اوراق مسافرتي، توزيع نشان ها و استفاده از نامه هاي ديپلماتيک براي مقاصد تجاري[براي صاحب آن] در برداشت.( براي ديدن شکل گونه هاي متفاوت از تذکره ها نک : لکوين دِ ويلمورين، ص 45؛ مهدوي و افشار، ص 150) مناصب تفليس، بغداد و استانبول بسيار خواهان داشتند، زيرا شمار زيادي ايراني در اين شهرها ماندگار بودند و هم چنين فعاليت هاي قضايي که از جانب سفير يا کنسول انجام مي گرفت، بسيار سودآور بود.
در دوره پهلوي 57-1304ش/ 78-1925 بنيان مديريت مناسبات خارجي تغييري زياد نکرد. فرايند تصميم سازي در تهران، جايي که رضاشاه همه تصميمات را در آنجا مي گرفت، متمرکز بود. از 32-1320ش/ 53- 1941 قدرت شاه محدود بود، زيرا با اشغال کشور از جانب متفقين تا سال 1324ش / 1945 و پس از آن، مناسبات خارجي بيرون از کنترل شاه بود، اما پس از کودتاي 28 مرداد 1332/ اوت 1953 که قدرت سلطنت اعاده شد، شاه بر همه سياست ها چيرگي يافت. شاه از راه ديدارهاي رسمي يا به حضور پذيرفتن رجال مملکتي، مذاکرات مربوط به مسائل کليدي را زير نظر مستقيم خود داشت. بنابراين وزير امور خارجه نسبت به اعضاي ديگر کابينه جايگاه پايين تري داشت.* وزير خارجه بيشتر وقت ها يک ديپلمات يا يک سياستمدار بود.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 349-280)
با وجود اين، تغييراتي بنيادين از نظر اداري[در وزارت امور خارجه] در دوره پهلوي پديد آمد. در 1313 ش / 1934 در نمودار سازماني وزارتخانه بازنگري کاملي شد.[همراه] اين واقعيت که حق کاپيتولاسيون در 1307 ش/ 1928 ملغي شد و اينکه مهاجرت به روسيه متوقف گرديد. ترکيب[سازماني] وزارتخانه نيز تغيير کرد. وزارت امور خارجه هم چنان توسط وزيري که معاوني او را ياري مي داد، مديريت مي شد. هم چنين اداره رمز و بخش بازرسي و چهار اداره سياسي به نام اداره هاي اول تا چهارم، بخش « اطلاعات، انتشارات و ترجمه »، بخش « اخبار » و نيز[بخش هاي] « تشريفات »، « گذرنامه و مهر و موم » و « آرشيو » و « حسابداري » شکل گرفت. شمار سفرا افزايش يافته بود و ژاپن، آمريکاي لاتين، لهستان، سوئد و مصر را در بر مي گرفت. در برابر به شمار نمايندگان خارجي در ايران، نمايندگاني از کشورهاي ليتواني، فنلاند، عراق و روماني افزوده شد. ( سالنامه پارس، 1315، ص 7-104)
پس از 1313 ش/ 1934 پاره اي اصلاحات جزئي براي تنظيم وظايف و رويارويي وزارتخانه با چالش هاي تازه انجام شد. حدود سي سال بعد، براي نمونه، شمار اداره هاي کل سياسي افزايش يافته و به شش اداره کل رسيد. در همين مدت دوايري جداگانه در امور خليج فارس و سازمان هاي بين المللي و همکاري هاي بين المللي ايجاد شده بود. هم چنين شمار سفراي ايران باز افزايش يافت که[اين خود] گوياي حضور کشورهاي مستقل جديد پس از 1324ش/ 1945 بود.( سالنماي ايران، 1963، ص135)
از اين پس وزارت خارجه مسئول همه نمايندگي هاي ديپلماتيک نزد کشورهاي خارجي و سازمان هاي بين المللي بود. نمايندگي هاي خارجي در ايران نيز از راه اين وزارت خانه با حکومت تعامل داشتند. براي تأمين اهداف سازماني، در وزارتخانه چندين بخش سياسي، شامل ادارات کل کشورهاي اسلامي همجوار؛ اتحاد جماهير شوروي و اروپاي شرقي؛ اروپاي غربي؛ ايالات متحده و آمريکاي لاتين؛ کشورهاي عربي و هند؛ پاکستان و جنوب آسيا سازماندهي شد.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 280)
گر چه شمار وزارت خانه ها متغير بود، وزارت خارجه عضو ثابت هيئت دولت بود. هر چند وزارت امور خارجه کوچک ترين وزارتخانه بود، پرسنل آن از ورزيدگي و خبرگي بالايي برخوردار بودند و حقوق دريافتي بهتر نسبت به کارمندان ديگر دولت داشتند. بسياري از آنان متعلق به خانواده هاي اشراف کشور و بيشتر از سلسله قاجار بودند ( براي نمونه نک : آرفا، ص 438-419) در 1338ش/ 1959 وزارت امور خارجه 345 کارمند رسمي ( ثابت ) داشت که 294 نفر از آنان ديپلمات و 51 نفر کادر اداري بودند. اين وزارتخانه هم چنين کادر محلي نيز در استخدام داشت. تا سال 1333 ش/ 1954 کادر ديپلماتيک وزارتخانه براي سالها ( بدون محدوديت زماني ) بدون بازگشت به وطن در ماموريت خارج به سر مي بردند. اين ترتيب ( روش کار ) تغيير کرد و به دوره چهار ساله[ماموريت در خارج از کشور] و يک سال الزام به خدمت در مرکز، براي آگاهي از امور کشور، محدود گرديد.( ارتش ايالات متحده، 1963، ص 394)
در 1349ش/ 1970 به جز 75 نفر کادر اداري حدود 400 نفر در استخدام اين وزارتخانه بودند. ديگر کارکنان متخصصان مامور از وزارتخانه هاي ديگر را شامل بودند که براي ماموريت هاي اقتصادي استخدام شده بودند. اين ماموران تنها به نخست وزير يا سازمان برنامه و بودجه پاسخگو بودند. ايران نمايندگي هاي ديپلماتيک درحدود چهل کشور جهان، به ويژه در اروپا، خاور ميانه و سازمان ملل داشت و با کشورهاي تايوان، ويتنام جنوبي و کره جنوبي داراي رابطه بود، اما مناسباتي با چين، ويتنام شمالي و کره شمالي نداشت. از 1347ش/ 1968 دايره نمايندگي ها به کشورهاي افريقايي گسترش يافت.
مشاغل وزارت امور خارجه از منزلت بالايي برخوردار بودند و افراد از عالي ترين لايه هاي جامعه جذب آن مي شدند. از 1349ش/ 1970 سازمان وزارتخانه مشتمل بود بر يک وزير که قائم مقام و چهار معاون ( هر يک به ترتيب مسئول امور سياسي، امور پارلماني، امور بين المللي و امور اقتصادي بودند ) او را ياري مي کردند. در سطح بعدي مدير کل آسيا و افريقا، مدير کل اروپا و آمريکا و پنج مدير کل کارکرد گرا ( شامل « اداري »؛ « امور اقتصادي »؛ « امور فرهنگي و اجتماعي »؛ « اطلاعات و مطبوعات »؛ « بازرسي و امور مالي » ) و رئيس امور کنسولي قرار داشتند. اين مديران کل به نُه زير مجموعه سياسي که هر يک جنبه هاي جغرافيايي کوچک تري را پوشش مي دادند، تقسيم مي شدند. افزون بر آن، بخش هايي براي امور حقوقي و معاهدات؛ سازمان هاي بين المللي؛ همکاري بين المللي؛ امور اقتصادي و اداره بازرسي کل وجود داشت.
ديپلمات هاي حرفه اي پيش از پذيرش، معاينه، مصاحبه و آزمون مي شدند. شرايط ورود شامل حداکثر سن سي سال، درجه کارشناسي در علوم سياسي، حقوق اقتصادي و يا زبان خارجي بود. از 1329 ش/ 1950 بيشتر داوطلبان متعلق به مرکز مطالعات عالي بين المللي دانشگاه تهران بودند. پس از معاينه نخستين از داوطلبان آزمون کتبي پنج روزه و پس از آن آزمون شفاهي پنج روزه در زمينه هاي حقوق، تاريخ، علوم سياسي، زبان، روابط بين الملل و روانشناسي انجام مي گرفت.
بر پايه اين آزمون ها، گزينش نهايي براي تکميل کادر مورد نياز انجام مي شد. پس از پذيرش، کارمند تازه کار به عنوان يک کارآموز، استخدام شده و ميان بخش هاي مختلف وزارتخانه به شکل گردشي مشغول به کار مي شد. کارآموز پس از سپري کردن اين دوره دو ساله، به مقام وابستگي نايل شده و به اداره مشخصي معرفي مي شد. او در آنجا ملزم بود دو سال ديگر خدمت کند. وي پس از اين چهار سال به پستي در خارج از کشور مامور مي شد. در اصل، ارتقا در وزارتخانه بر اساس توانايي، تجربه و سن بود.( ارتش ايالات متحده، 1980، ص 302-300)
در دوره جمهوري اسلامي از سال 1357ش/ 1978 تحولي بزرگ در کار وزارتخانه پيدا شد؛ بسياري از ديپلمات هايي که داوطلبانه از کار خود کناره نگرفته يا به خارج نگريخته بودند، به سبب داشتن پيشينه سياسي نامطلوب يا نگرش نادرست، از کار برکنار شدند. براي بازتاب اين تحول سياسي، دانشکده روابط بين الملل در 1362ش/ 1983 به منظور تربيت ديپلمات ها و کارکنان وزارتخانه تاسيس شد. همچنين دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، کانون فکر وزارتخانه گرديد. بر همين اساس رويکرد پيشين ايران داير بر توسعه روابط با کشورهاي غربي دگرگون شد. حکومت [جمهوري اسلامي] بر روابط با کشورهاي همسايه، به ويژه خليج فارس، آسياي مرکزي و قفقاز، تأکيد کرد. روابط بهتر با کشورهاي جهان سوم اولويت دوم روابط خارجي شد. افزون بر آن جمهوري اسلامي ايران، با قطع رابطه با ايالات متحده، **[رژيم] اسرائيل و تا سال هاي اخير، افريقاي جنوبي، با همه کشورهايي که موضعي مشابه ايران داشتند، خواستار برقراري رابطه بود. افزون بر وزارت امور خارجه، سازمان هايي ديگر وجود دارند که در صدور انقلاب نقش آفرين هستند. اين فعاليت ها هميشه همسو با سياستي که در عرصه بين المللي تعقيب مي شود، نيست. ايران با بيش از يکصد و بيست کشور رابطه دارد که از نظر شماره، يک دگرگوني بزرگ نسبت به وضع پيش از 1357ش/ 1978 محسوب نمي شود، هر چند جمهوري اسلامي نمايندگي هاي بيشتر [براي تحقق] اهداف سياست خارجي خود در افريقا و آمريکاي لاتين داير کرده است.
پی نوشت ها :
*به نظر نمي رسد اين ادعا که «وزير امور خارجه نسبت به اعضاي ديگر کابينه جايگاه پايين تري داشت»؛ درست باشد.(م)
**اين دولت آمريکا بود که نسبت به قطع رابطه با جمهوري اسلامي ايران اقدام کرد.(م)
1.آدميت، فريدون، امير کبير و ايران، تهران: امير کبير، ج 3، 1348ش/ 1970.
2.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، الدرر التيجان في تاريخ بني اشکان، تهران،11-1308ش/ 1894-1890م.
3. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان ( به عنوان نويسنده، ويراستار يا ناشر آثار پيوست شده به سالنامه ها ).
4. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، تاريخ سلاطين ساساني، تهران، 15-1314ش/1897.
5.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، مرآت البلدان، تهران، چ چهارم،
7-1294ش/ 80-1877م.
6.اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، منتظم ناصري، تهران، 1300-1298 ش/ 86-1884م.
7.شعباني، رضا، تاريخ اجتماعي ايران در عصر افشاري، تهران : 1369ش/ 1963.
8.شميم، علي اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، تهران : علمي، 1242ش/ 1963م.
9.قائم مقامي، جهانگير، نامه هاي پراکنده قائم مقام فراهاني، تهران : بنياد فرهنگ ايران، 1357، 80-1978.
10.مجله ميرزا ابوالحسن خان، لندن، 1988.
11.مهدوي، ا. و افشار، ايرج، مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سيد جمال الدين مشهور به افغاني، و تهران و 1342ش/ 1963م.
12.ميرزا ابوالحسن خان ايلچي، حيرت نامه سفرا، ويراسته و ترجمه ام . ام . کلاکه، تحت عنوان يک ايراني در دربار پادشاه جورج 10-1809.
13. ميرزا رفيعا ( محمد رفيع انصاري ) دستور الملوک ميرزا رفيعا و تذکره الملوک ميرزا سميعا، ويراسته محمد تقي دانش پژوه، MDAT 6-5/15، 1347ش/ 1968م، ص 504-475؛ 2-1/ 16، 1347ش/ 1968 م، ص 93-63؛ 3/16، 1347ش/ 1968 م، ص 322-298؛ 4/16، 1348ش/ 1969 م، ص 40-416؛ 5/16، 1348ش/ 1969 م ، ص 64-540.
14. نامه دانشوران، 7 جلد، تهران، 1324-1296ش/ 1906 – 1877م.
نشريه پايگاه نور شماره 25