عشقم اين بار جهان بخواهد برد شاعر : انوري برد نامم نشان بخواهد برد عشقم اين بار جهان بخواهد برد دل ز دستم عنان بخواهد برد در غمت با گران رکابي صبر عافيت از جهان بخواهد برد موج طوفان فتنهي تو نه دير زينت بوستان بخواهد برد نرگس چشم و سرو قامت تو رونق آسمان بخواهد برد رخ و دندان چو مه و پروينت غم عشق تو جان بخواهد برد با همه دل بگفتهام که مرا که زمان تا زمان بخواهد برد من خود اندر ميانه ميبينم روزگار از ميان بخواهد برد چه...