عشق تو به هر دلي فرو نايد

عشق تو به هر دلي فرو نايد شاعر : خاقاني و اندوه تو هر تني نفرسايد عشق تو به هر دلي فرو نايد آن سينه که سوزش تو را شايد در کتم عدم هنوز موقوف است کو دست به خون من نيالايد از هجر تو ايمنم چو مي‌دانم کز عشق تو جز دريغ برنايد با خوي تو صورتم نمي‌بندد گر ناز تو زخمه در نيفزايد با دستان غم تو مي‌سازم تا کيست که گويد اين نمي‌شايد آن مي‌کني از جفا که لاتسل گر لطف کني قرار باز آيد ز انديشه‌ي تو قرار من رفته است زان راحت‌ها که روح را بايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق تو به هر دلي فرو نايد
عشق تو به هر دلي فرو نايد
عشق تو به هر دلي فرو نايد

شاعر : خاقاني

و اندوه تو هر تني نفرسايدعشق تو به هر دلي فرو نايد
آن سينه که سوزش تو را شايددر کتم عدم هنوز موقوف است
کو دست به خون من نيالايداز هجر تو ايمنم چو مي‌دانم
کز عشق تو جز دريغ برنايدبا خوي تو صورتم نمي‌بندد
گر ناز تو زخمه در نيفزايدبا دستان غم تو مي‌سازم
تا کيست که گويد اين نمي‌شايدآن مي‌کني از جفا که لاتسل
گر لطف کني قرار باز آيدز انديشه‌ي تو قرار من رفته است
زان راحت‌ها که روح را بايدچون طشت ميان تهي است خاقاني
انشگت بر او نهي بياسايدچون زخم رسد به طشت بخروشد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط