با درد تو کس منت مرهم نپذيرد شاعر : خاقاني با وصل تو کس ملکت عالم نپذيرد با درد تو کس منت مرهم نپذيرد کو بر در وصل تو رسد خم نپذيرد تنگ است در وصل تو زان هيچ قدي نيست در عرض وي انگشتري جم نپذيرد آن کس که نگين لب تو يافت به صد جان دانم که کست تحفه ازين کم نپذيرد پيش لب تو تحفه فرستم دل و دين را بر کوه اگر عرض کني هم نپذيرد بار غم من صبر نپذرفت و عجب نيست کان حمله که او آرد رستم نپذيرد در معرکهي عشق تو عقلم سپر افکند اي شوخ برو کز تو...