سعدي شوريده بيقرار چرايي شاعر : سعدي در پي چيزي که برقرار نماند سعدي شوريده بيقرار چرايي بل چو قضا آيد اختيار نماند شيوه عشق اختيار اهل ادب نيست مست تو جاويد در خمار نماند حسن تو دايم بدين قرار نماند خاطر بلبل که نوبهار نماند اي گل خندان نوشکفته نگه دار تا به قيامت بر او نگار نماند حسن دلاويز پنجهايست نگارين تا ز تو بر خاطري غبار نماند عاقبت از ما غبار ماند زنهار بگذرد امسال و همچو پار نماند پار گذشت آن چه ديدي از غم و شادي ...