آني که چو تو گردش ايام ندارد

آني که چو تو گردش ايام ندارد شاعر : سنايي غزنوي سلطان چو تو معشوق دلارام ندارد آني که چو تو گردش ايام ندارد چون دام بناگوش توبه دام ندارد چون دانه‌ي ياقوت تو گل دانه ندارد سوي لب تو نامه و پيغام ندارد بادي نبرد در همه آفاق که از ما بي داد تو افراخته صمصام ندارد دادي ندهد عشق تو ما را که در آن داد گويي قدم دولت من گام ندارد من در نرسم در تو به صد حيله و افسون
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آني که چو تو گردش ايام ندارد
آني که چو تو گردش ايام ندارد
آني که چو تو گردش ايام ندارد

شاعر : سنايي غزنوي

سلطان چو تو معشوق دلارام نداردآني که چو تو گردش ايام ندارد
چون دام بناگوش توبه دام نداردچون دانه‌ي ياقوت تو گل دانه ندارد
سوي لب تو نامه و پيغام نداردبادي نبرد در همه آفاق که از ما
بي داد تو افراخته صمصام ندارددادي ندهد عشق تو ما را که در آن داد
گويي قدم دولت من گام نداردمن در نرسم در تو به صد حيله و افسون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط