جمع خراباتيان سوز نفس کم کنيد جمع خراباتيان سوز نفس کم کنيدشاعر : سنايي غزنوي باده نهاني خوريد بانگ جرس کم کنيدجمع خراباتيان سوز نفس کم کنيددر ره آزادگان صحو و درس کم کنيدنيست جز از نيستي سيرت آزادگانمرکب طامات را زين هوس کم کنيدراه خرابات را جز به مژه نسپريدچون به نماز اندريد روي به پس کم کنيدمجمع عشاق را قبلهي رخ يار بسگر ز وفا آگهيد قصد فرس کم کنيدقافلهي عاشقان راه ز جان رفتهاندنيست چو مرغي کنون ز آه و نفس کم کنيدروي نبينيم ما ديدن سيمرغ رادر صف آزادگان عيب مگس کم کنيدگر نتوانيد گفت مذهب شيران نر