اي چهرهي تو چراغ عالم شاعر : سنايي غزنوي با ديدن تو کجا بود غم اي چهرهي تو چراغ عالم بي روي تو خلد شد جهنم شد خلد به روي تو سرايم چون تو دگري نزاد ز آدم اي شمسهي نيکوان به خوبي باريده بر او ز ديده هانم کوي تو شدست باغ عشاق بر جان و دل رهيت محکم بنديست نهان ز بند زلفت حسن تو فزون و صبر من کم هر روز همي شود به نوعي ور باشد ملک و ملکت جم گر بود مرا پري به فرمان بي روي تو اي نگار يک دم بر زد نتوان به شادکامي چون ديدهي مور...