اي ز لعل تو چاشني قند و شکر

اي ز لعل تو چاشني قند و شکر شاعر : سيف فرغاني وي ز نور رخ تو روشني شمس و قمر اي ز لعل تو چاشني قند و شکر ذکر شيريني تو هست چو در آب شکر خسرو ملک جمالي تو و اندر سخنم غم جان نيست کسي را که تو باشي دلبر سر خود نيست دلي را که تو باشي مطلوب که چنو زاده بود مادر ايام پسر دختر نعش گواهي نتواند دادن به نکويي نبود جنس تو از نوع بشر در همه نوع چو تو جنس بيابند وليک وگرش ماه بود مادر و خورشيد پدر به جمال تو درين عهد نيامد فرزند پس ازين روي تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي ز لعل تو چاشني قند و شکر
اي ز لعل تو چاشني قند و شکر
اي ز لعل تو چاشني قند و شکر

شاعر : سيف فرغاني

وي ز نور رخ تو روشني شمس و قمراي ز لعل تو چاشني قند و شکر
ذکر شيريني تو هست چو در آب شکرخسرو ملک جمالي تو و اندر سخنم
غم جان نيست کسي را که تو باشي دلبرسر خود نيست دلي را که تو باشي مطلوب
که چنو زاده بود مادر ايام پسردختر نعش گواهي نتواند دادن
به نکويي نبود جنس تو از نوع بشردر همه نوع چو تو جنس بيابند وليک
وگرش ماه بود مادر و خورشيد پدربه جمال تو درين عهد نيامد فرزند
پس ازين روي تو شد صورت او را مظهرحسن ازين پيش همي بود چو معني پنهان
نورش از پرتو خورشيد نباشد کمترآفتابي تو و هر ذره که يابد نظرت
بوي از طره‌ي مشکين تو دارد عنبررنگ از عارض گلگون تو گيرد لاله
از گل روي تو زينت چو درختان ز زهرگل رو خوب به حسن است ولي دارد حسن
حسن رويت که درو خيره شود چشم نظرنظر چشم کس ادراک نخواهد کردن
\Nبا چنين حسن و جمال ار به خودش راه دهي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما