هر ذره ازو در سر، سوداي دگر دارد شاعر : صائب تبريزي هر قطره ازو در دل، درياي دگر دارد هر ذره ازو در سر، سوداي دگر دارد در سلسله ديوانه، غوغاي دگر دارد در حلقهي زلف او، دل راست عجب شوري در کاسهي سرها مي غوغاي دگر دارد در سينهي خم هر چند، بي جوش نميباشد اين موج سبک جولان، درياي دگر دارد نبض دل بيتابان، زين دست نميجنبد پيمانهي چشم او، صهباي دگر دارد در دايرهي امکان، اين نشاه نميباشد اين ساغر مردافکن، ميناي دگر دارد در شيشهي گردون...