صبح بر شب شتاب مي‌آرد

صبح بر شب شتاب مي‌آرد شاعر : عطار شب سر اندر نقاب مي‌آرد صبح بر شب شتاب مي‌آرد مست را در عذاب مي‌آرد گريه‌ي شمع وقت خنده‌ي صبح ساعتي سر به آب مي‌آرد ساقيا آب لعل ده که دلم تيغ افراسياب مي‌آرد خيز و خون سياوش آر که صبح هين که زهره رباب مي‌آرد خيز اي مطرب و بخوان غزلي ديده را سخت خواب مي‌آرد صبحدم چون سماع گوش کني ساقي ما شراب مي‌آرد مطرب ما رباب مي‌سازد مرگ تيغ از قراب مي‌آرد همه اسباب عيش هست وليک اين سخن را که تاب مي‌آرد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صبح بر شب شتاب مي‌آرد
صبح بر شب شتاب مي‌آرد
صبح بر شب شتاب مي‌آرد

شاعر : عطار

شب سر اندر نقاب مي‌آردصبح بر شب شتاب مي‌آرد
مست را در عذاب مي‌آردگريه‌ي شمع وقت خنده‌ي صبح
ساعتي سر به آب مي‌آردساقيا آب لعل ده که دلم
تيغ افراسياب مي‌آردخيز و خون سياوش آر که صبح
هين که زهره رباب مي‌آردخيز اي مطرب و بخوان غزلي
ديده را سخت خواب مي‌آردصبحدم چون سماع گوش کني
ساقي ما شراب مي‌آردمطرب ما رباب مي‌سازد
مرگ تيغ از قراب مي‌آردهمه اسباب عيش هست وليک
اين سخن را که تاب مي‌آردعالمي عيش با اجل هيچ است
عمر بر من شتاب مي‌آرداي دريغا که گر درنگ کنم
از دل خود کباب مي‌آرددر غم مرگ بي‌نمک عطار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما