درد من هيچ دوا نپذيرد

درد من هيچ دوا نپذيرد شاعر : عطار زانکه حسن تو فنا نپذيرد درد من هيچ دوا نپذيرد هرگز آن توبه خدا نپذيرد گر من از عشق رخت توبه کنم نقش تو ديده‌ي ما نپذيرد از لطافت که رخت را ديدم چشم خفاش ضيا نپذيرد نتوانم که تو را بينم از آنک سر گرفته است عطا نپذيرد گرچه زلف تو دل ما مي‌خواست اگر آن زلف دوتا نپذيرد ما بداديم دل اما چه کنيم از من بي سر و پا نپذيرد هرچه پيش تو کشم لعل لبت اين قدر تحفه چرا نپذيرد مي‌کشم پيش‌کش لعل تو جان زانکه...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درد من هيچ دوا نپذيرد
درد من هيچ دوا نپذيرد
درد من هيچ دوا نپذيرد

شاعر : عطار

زانکه حسن تو فنا نپذيرددرد من هيچ دوا نپذيرد
هرگز آن توبه خدا نپذيردگر من از عشق رخت توبه کنم
نقش تو ديده‌ي ما نپذيرداز لطافت که رخت را ديدم
چشم خفاش ضيا نپذيردنتوانم که تو را بينم از آنک
سر گرفته است عطا نپذيردگرچه زلف تو دل ما مي‌خواست
اگر آن زلف دوتا نپذيردما بداديم دل اما چه کنيم
از من بي سر و پا نپذيردهرچه پيش تو کشم لعل لبت
اين قدر تحفه چرا نپذيردمي‌کشم پيش‌کش لعل تو جان
زانکه جان بي تو بها نپذيرددر ره عشق تو جان مي‌بازم
جان عزيز است دغا نپذيردچه دغا مي‌دهي آخر در جان
هيچکس گفت گدا نپذيردگر بگويم که چه ديدم از تو
کشته داني که دوا نپذيردور نگويم، ز غمت کشته شوم
کس ز قول تو گوا نپذيردتو مرا کشتي و خلقيت گواه
مرهمي به ز وفا نپذيردخستگي دل عطار از تو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.