چه دانستم که اين درياي بي پايان چنين باشد شاعر : عطار بخارش آسمان گردد کف دريا زمين باشد چه دانستم که اين درياي بي پايان چنين باشد وليکن گوهر دريا وراي کفر و دين باشد لب دريا همه کفر است و دريا جمله دينداري تورا آن باشد و اين هم ولي نه آن نه اين باشد اگر آن گوهر و دريا به هم هر دو به دست آري يقين نبود گمان باشد گمان نبود يقين باشد يقين ميدان که هم هر دو بود هم هيچيک نبود نداند هيچکس اين سر مگر آن کو چنين باشد درين دريا که من هستم نه من هستم...