هر که را ذره‌اي وجود بود

هر که را ذره‌اي وجود بود شاعر : عطار پيش هر ذره در سجود بود هر که را ذره‌اي وجود بود که بت رهروان وجود بود نه همه بت ز سيم و زر باشد نفس او گبر يا جهود بود هر که يک ذره مي‌کند اثبات پس همه بودها نبود بود در حقيقت چو جمله يک بودست دود ديدن ازو چه سود بود نقطه‌ي آتش است در باطن محو گشته ز چشم زود بود هر که آن نقطه ديد هر دو جهانش چون سرابي همه نمود بود زانکه دو کون پيش ديده‌ي دل همچو کوري ميان دود بود هر که يک ذره غير مي‌بيند...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر که را ذره‌اي وجود بود
هر که را ذره‌اي وجود بود
هر که را ذره‌اي وجود بود

شاعر : عطار

پيش هر ذره در سجود بودهر که را ذره‌اي وجود بود
که بت رهروان وجود بودنه همه بت ز سيم و زر باشد
نفس او گبر يا جهود بودهر که يک ذره مي‌کند اثبات
پس همه بودها نبود بوددر حقيقت چو جمله يک بودست
دود ديدن ازو چه سود بودنقطه‌ي آتش است در باطن
محو گشته ز چشم زود بودهر که آن نقطه ديد هر دو جهانش
چون سرابي همه نمود بودزانکه دو کون پيش ديده‌ي دل
همچو کوري ميان دود بودهر که يک ذره غير مي‌بيند
تا دمي گر زني چو عود بودهمچو عطار در فنا مي‌سوز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.